«مجمع روحانیون مبارز» به عنوان باسابقهترین تشکل در جریان چپ سیاسی، در میانه دهه ۶۰ خورشیدی و به دنبال بروز اختلافات میان اعضای «جامعه روحانیت مبارز» اعلام موجودیت کرد.
سرایت اختلافاتی که از سالهای ابتدایی انقلاب اسلامی میان ۲ طیف راست و چپ در حزب جمهوری اسلامی حادث شده بود، به دیگر تشکلهای سیاسی چون «سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی»، «جامعه روحانیت مبارز» و ... انشقاقهایی را ایجاد کرد که در سالهای بعد، تصویر سیاسی کشور را از خود متاثر کرد.
این اختلافات که از تفاوت نظر و اندیشه ۲ طیف در حوزه اقتصادی نشات میگرفت و به دیگر حوزهها چون سیاسی، اجتماعی و حتی فرهنگی کشیده می شد، زمینه های انشقاق جمعی از روحانیون از تشکل جامعه روحانیت مبارز را فراهم کرد.
پیش از آن و پس از عزل بنیصدر، در نتیجه اختلافاتی که بر اساس باورمندی به یکی از ۲ شق اقتصاد بازار یا اقتصاد دولتی میان اعضای حزب جمهوری اسلامی بروز کرده بود، بخش عمده ای از کسانی که به اقتصاد بازار باور داشتند، از این حزب جدا شده و به جامعه روحانیت مبارز پیوستند. به این ترتیب وزن این طیف در جامعه روحانیت مبارز سنگین تر شد.
در آستانه انتخابات مجلس سوم بود که اختلافات میان ۲ جریان در جامعه روحانیت به صورت شفاف عیان شد. طیف چپ معتقد بودند جامعه روحانیت از مسیر اهداف اصلی خود مبنی بر حمایت از انقلاب و انقلابیون واقعی دور شده و به جای آن حمایت از کسانی را که سابقه چندانی در انقلاب ندارند در دستور کار خود قرار داده است. حذف نام «سیدمحمود دعایی» و «فخرالدین حجازی» از فهرست انتخاباتی جامعه روحانیت به دلیل آنچه ناظران حمایت این دو چهره از دولت «میرحسین موسوی» می خواندند، چون کاتالیزوری، شکاف در این تشکل را تسریع کرد.
به این ترتیب، جمعی از روحانیون طیف چپ چون «مهدی کروبی» و «سیدمحمد موسوی خوئینیها» در نامه ای به بنیانگذار جمهوری اسلامی، خواستار اجازه ایشان برای تاسیس تشکلی تازه بر مبنای رویکردی متفاوت از جامعه روحانیت در دفاع از انقلاب و پیروی از خط امام شدند.
موافقت امام خمینی (ره) و حمایت ایشان از ایجاد تشکلی تازه، به شکل گیری «مجمع روحانیون مبارز» در سال ۶۷ انجامید.
فراز و فرودهای مجمع در مسیر سیاستورزی
شکلگیری مجمع در آستانه سومین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی، این تشکل نونهاد را به بازیگری مهم در این برهه از حیات سیاسی کشور بدل کرد. انتخابات در فروردین ۶۷ برگزار شد. تعداد قابل توجهی از نامزدهای مورد حمایت مجمع، در نتیجه این انتخابات به مجلس راه یافتند، به طوری که میتوان مجمع روحانیون را تشکل غالب در مجلس سوم دانست.
در مجلس بعدی فضاسازیهای منفی علیه نامزدهای مورد حمایت مجمع که از سوی طیفهای نزدیک به جامعه روحانیت انجام میشد و همچنین رد صلاحیت بسیاری از چپهای موسوم به «خط امامی»، اکثریت کرسیهای نمایندگی مجلس را نصیب نامزدهای مورد حمایت جامعه روحانیت کرد.
مجمع روحانیون مبارز بعد از انتخابات دوره چهارم مجلس شورای اسلامی، با هدف روشن شدن مواضعش برای آحاد جامعه و رفع فضای منفی علیه خود، فعالیتهای سیاسی را به مدت پنج سال متوقف کرد. آنچه فضاسازی قبل و بعد از انتخابات علیه مجمع و برخوردهای غیراصولی و غیراخلاقی علیه نامزدهای مورد حمایت مجمع خوانده میشد، دلایل این فترت از سوی اعضای این تشکل مطرح شد.
تثبیت نظارت استصوابی در آستانه انتخابات مجلس پنجم در اسفند ۱۳۷۴، باز هم مجمع را در محضور کنشگری سیاسی قرار داد. این در حالی بود که هفتمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۳۷۶ ورق را برگرداند. «سیدمحمد خاتمی» نامزد مورد حمایت مجمع روحانیون و همچنین حزب «کارگزاران سازندگی»، با آرایی قابل توجه بر «علی اکبر ناطق نوری» نامزد مورد حمایت جامعه روحانیت برتری پیدا کرد. به این ترتیب جامعه روحانیت پس از ۶ دوره پیروزی متوالی در انتخابات ریاست جمهوری، از رهسپار کردن نامزد مورد حمایتش به پاستور بازماند و به جای آن مجمع به بازیگر برتر در این انتخابات بدل شد.
ایجاد تشکل «جبهه مشارکت ایران اسلامی» در دوره پس از دوم خرداد و همچنین نهادی چون «شورای هماهنگی جبهه اصلاحات»، اگرچه کنشگری محوری مجمع را تا اندازهای به حاشیه راند، ولی این تشکیلاتسازی در سایه حمایت مجمع پیروزیهای چشمگیر دیگری را در جریان ششمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی در بهمن ۱۳۷۸ و انتخابات هشتم ریاست جمهوری برای جریان چپ سیاسی به ارمغان آورد. اگرچه این پیروزیها برای حدود ۸ سال مداومت داشت، ولی مجمع روحانیون پس از آن در نتیجه محذوریتهای ناشی از اعمال نظارت استصوابی به محاق رفت.
تحصن شماری از نمایندگان مجلس ششم به موجب آنچه محدودیتهای ناشی از رویکرد سختگیرانه شورای نگهبان برای بررسی صلاحیت نامزدهای مورد حمایت اصلاح طلبان خوانده می شد، فضای سیاسی غالب کشور را به تصویر میکشید؛ تقابل شدید دیدگاه نیروهای سیاسی منتسب به جریان راست و چپ سیاسی که تا سال های مدید فضای سیاسی کشور را از خود متاثر ساخت.
در چنین شرایطی، برگزاری هفتمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی، در سایه رد صلاحیت نیروهای مورد حمایت مجمع، زمینههای پیروزی گسترده نامزدهای اصولگرا را فراهم کرد. این نتیجه در ادامه رکود رقابت در فضای سیاسی کشور، در جریان هشتمین و نهمین دوره انتخابات مجلس تکرار شد.
پس از نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، «مهدی کروبی» به عنوان دبیر مجمع، در اعتراض به عدم حمایت کامل از وی درانتخابات و همچنین برخی اختلافات با دیگر اعضا، از مجمع جدا شد و حزب «اعتماد ملی» را تأسیس کرد.
پس از کنارهگیری کروبی، «سیدمحمد موسوی خوئینیها» به سمت دبیر مجمع روحانیون انتخاب شد. در جریان دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، مجمع روحانیون مبارز از «میرحسین موسوی» حمایت کرد.
در نتیجه حوادث پس از انتخابات ۸۸، مجمع روحانیون هم مانند بسیاری از احزاب اصلاح طلب در جریان نهمین دوره انتخابات مجلس هیچ فهرستی ارایه نداد و از هیچ لیستی حمایت نکرد.
زنجیره شکستهای انتخاباتی پیاپی اصلاح طلبان در سال ۹۲ از هم گسست. حمایت اصلاح طلبان به ویژه «شورای هماهنگی جبهه اصلاحات» و همچنین «مجمع روحانیون» از «حسن روحانی» به نوعی پیروزی انتخاباتی این جریان محسوب میشد.
پس از آن و در جریان دهمین دوره انتخابات مجلس در سال ۹۴ بود که اصلاحطلبان سیاست های انتخاباتی خود را زیر تشکیلات تازهتاسیسی چون «شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان» به ریاست «محمدرضا عارف» و تحت حمایت مجمع ساماندهی کردند. پیروزی قابل توجه در انتخابات مجلس یازدهم و شورای شهر و روستای پنجم، حاصل ائتلافسازیهای اصلاح طلبان بود.
طی سالهای پس از ۷۶، اگرچه مجمع به عنوان نهادی سنتی همواره از سیاستهای جمعی اصلاحطلبان حمایت کرد و جمع اصلاح طلبان را با پشتوانه معنوی خود در جایگاه شیخوخیت تجهیز کرد، ولی سیاستگذاری انتخاباتی و تعیین راهبردهای سیاسی را به نهادهای جمعی چون شورای هماهنگی و شورای عالی اصلاحطلبان واگذار کرد.
مجمع روحانیون و انتخابات پیش رو
اکنون و در آستانه یازدهمین انتخابات مجلس شورای اسلامی، گسترش انتقادات از عملکرد جمعیتهای سیاسی برآمده از حمایت شورای عالی سیاستگذاری چون «فراکسیون امید»، لزوم برعهدهگرفتن نقش محوری را نزد مجمع را دوچندان کرده است.
در سایه این ضرورت، مجمع روحانیون این روزها کنشگری فعالانهتر و پدرمآبانهتری را در دستور کار خود قرار داده است. دیدار چندی پیش اعضای شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان بهعنوان بخش اجرایی این جریان با اعضای مجمع روحانیون مبارز، نشان از این واقعیت دارد.
اگرچه این همنشینی، گوشسپاری به گزارش عملکرد شورا و توصیههای انتخاباتی به مجموعه اصلاحطلبان از سوی برخی ناظران به عنوان قیممآبی مجمع روحانیون تعبیر شد، ولی مجمع چونان سالهای گذشته نه در قامت راهبر و تصمیمساز، بلکه در قامت یک ریشسفید سردوگرم چشیده روزگار، به اصلاح طلبان مشاوره می دهد، نه دستور لازمالاجرا.
اصلاحطلبان سالها است وضعیت تصمیمسازی از بالا و اجرا در بدنه را بر اساس رویکردهای خود رد کردهاند. برخی اصلاحاتیها میگویند این جریان از همان سالهای نخست شکلگیری، راهبردهای انتخاباتی خود را در سازوکاری دموکراتیک و غیر سلسلهمراتبی چون شورای هماهنگی و شورای عالی تنظیم کرده و همواره حمایت مجمع را پشت سر خود داشتهاند.
این دیدگاه را می توان از اظهارات اخیر اصلاح طلبان و اعضای مجمع استنتاج کرد. به گفته «محمدعلی ابطحی»، در دیدار اخیر اعضای شورای عالی با اعضای مجمع، آقایان خاتمی و موسوی خوئینی تأکید داشتند شورای عالی که مرکب از احزاب و چهرههای جریان اصلاحات است، نهاد تصمیمگیرنده در این زمینه است و مجمع روحانیون نیز از این تصمیم تبعیت خواهد کرد.
همچنین به گفته «محمد مقدم» عضو مجمع روحانیون مبارز، مجمع همیشه در هر انتخاباتی سعی میکند زمینه حضور حداکثری را فراهم کند. مجمع روحانیون همیشه همین بوده و همیشه با گروههای سیاسی همسو جلساتی برگزار و رایزنی میکند و شرایط را بررسی میکند. اگر شرایط به گونهای باشد که کاندیداهای مختلف بتوانند در انتخابات حضور داشته باشند آنها هم همه تلاششان لیست قوی و حساب شدهای را تنظیم و ارائه کنند و جلسات اخیر مجمع روحانیون هم در این راستا است.
مقدم در پاسخ به این سوال که مجمع در بستن لیست کاندیداها دخالت و ورود مستقیم خواهد کرد یا خیر هم گفت: در این رابطه همیشه شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان برنامهریزی میکند. آنها باید شرایط را ارزیابی کنند که آیا شرایط باز به تمام معناست یا نه. این شورا بر اساس شرایط لیست را تنظیم میکند. مجمع مجموعهای است که شرایط را برای این حضور فراهم می کند. مجمع به دیگران نمیگوید چه کار بکنید یا چه نکنید.
منبع: ایرنا