تاریخ انتشار
سه شنبه ۳ بهمن ۱۴۰۲ ساعت ۲۱:۱۲
کد مطلب : ۴۷۱۷۳۵
استفان والت نظریه پرداز برجسته روابط بین الملل تحلیل کرد؛
اگر ترامپ پیروز انتخابات شود.../ تغییرات رادیکال در سیاست خاورمیانهای کاخ سفید در راه است؟
۰
کبنا ؛
انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۴ ایالات متحده یک رقابت مجدد بین جو بایدن، رئیسجمهور فعلی و دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق خواهد بود. اگرچه اکثر آمریکاییها اگر هیچ کدام از این دو کاندیدا نمیشدند، خوشحالتر میشدند، اما این انتخابی نیست که احتمالاً در ماه نوامبر با آن روبرو خواهند شد. ترامپ مانند دوره اول ریاست جمهوری خود، نامنظم، بداخلاق، بی حوصله و متخاصم خواهد بود به ویژه در قبال متحدان آمریکا در ناتو. اما از جهات دیگر، دور دوم ریاست جمهوری ترامپ ممکن است با کاری که بایدن در صورت پیروزی، در ریاست جمهوری انجام میدهد، تفاوتی نداشته باشد.
فارن پالیسی در مطلبی به قلم استفان والت نظریه پرداز برجسته روابط بین الملل نوشت: انتخابات ریاستجمهوری 2024 ایالات متحده یک رقابت مجدد بین جو بایدن، رئیسجمهور فعلی و دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق خواهد بود. اگرچه اکثر آمریکاییها اگر هیچ کدام از این دو کاندیدا نمی شدند، خوشحالتر میشدند، اما این انتخابی نیست که احتمالاً در ماه نوامبر با آن روبرو خواهند شد.
در ادامه این مطلب آمده است: انتخابات در حال حاضر بهعنوان رویدادی حائز اهمیت در نظر گرفته میشود که تأثیرات گستردهای بر دموکراسی آمریکا و رویکرد آن به سایر نقاط جهان خواهد داشت.
در بحث اول یعنی پیامدهای احتمالی در داخل امریکا، ماجرا روشن است.
ترامپ در دوره قبلی ریاستجمهوری خود یک کلاهبردار، آزارگر جنسی و مدیر اجرایی بیکفایت بود. او تعهدی به اصول دموکراتیک و حاکمیت قانون ندارد، و نشانههای نگرانکنندهای وجود دارد که نشان میدهد او و حزب جمهوریخواه قصد دارند از دوره دوم برای مجازات مخالفان سیاسی استفاده کنند و ایالات متحده را به سمت خودکامگی عملی سوق دهند. بنابراین، حقوق زنان بیشتر محدود میشود، تلاشها برای متوقف کردن تغییرات آبوهوایی کنار گذاشته میشود، و آمریکاییهای ثروتمند و شرکتها آزاد خواهند بود تا با توجه کم به پیامدهای اجتماعی و سیاسی گستردهتر، به دنبال منافع خودخواهانه خود باشند.
هر نظری در مورد بایدن یا سیاست هایش داشته باشید، او به احتمال زیاد هیچ یک از این کارها را انجام نخواهد داد. و برای من، این دلیلی کافی برای رای دادن مشتاقانه علیه ترامپ است.
اما اگر به سیاست خارجی بپردازیم، اختلافات چندان فاحش نیست. اگرچه بسیاری از افراد اکنون می ترسند که دوره دوم ترامپ تأثیرات شگرفی بر سیاست خارجی ایالات متحده داشته باشد، من گمان می کنم که تفاوت ها کمتر از آن چیزی باشد که شما فکر می کنید.
ترامپ مانند دوره اول ریاست جمهوری خود، نامنظم، بداخلاق، بی حوصله و متخاصم خواهد بود به ویژه در قبال متحدان آمریکا در ناتو. اما از جهات دیگر، دور دوم ریاست جمهوری ترامپ ممکن است با کاری که بایدن در صورت پیروزی، در ریاست جمهوری انجام می دهد، تفاوتی نداشته باشد.
برای درک این موضوع، باید درک کنیم که چگونه احتمالاً با این سه مورد مهم فعلی در سیاست خارجی دست و پنجه نرم می کنند: اوکراین، چین و خاورمیانه.
اوکراین
دولت بایدن با وجود مخالفت برخی از اعضای جمهوریخواه و بدبینی فزاینده نسبت به توانایی کیف برای پیروزی در جنگ یا بازپسگیری سرزمینهای از دست رفتهاش، از زمان آغاز جنگ، همه جانبه در بحث اوکراین مشارکت داشته است. اوکراینیها و حامیان غربی آنها نگران هستند که ترامپ از حمایت ایالات متحده جلوگیری کند و اوکراین را وابسته به کمک های اروپا کند. ترامپ به خود میبالید که میتواند جنگ را «در یک روز» حل کند، اما وقتی از او پرسیده می شد که آیا میخواهد اوکراین پیروز شود یا نه، جواب نامشخص می داد.
بر این اساس، ممکن است فکر کنید انتخاب ترامپ تغییری اساسی در سیاست ایالات متحده ایجاد می کند. اما نکته اینجاست: بایدن در صورت پیروزی، احتمالاً مسیر مشابهی را دنبال خواهد کرد، حتی اگر آن را به روش دیگری دنبال کند. اوضاع جنگ بز وفق مراد اوکراین در سال 2023 نچرخید، و اگرچه حامیان آن همچنان طرحهای خوشبینانهای برای معکوس کردن سرنوشت این کشور و آزادسازی سرزمینی که روسیه به طور غیرقانونی آن را فتح و ضمیمه کرده است، ارائه میکنند، امیدهای شان تقریباً به طور قطع واهی است و وزارت دفاع هم احتمالاً این را میداند.
بایدن و تیمش قبل از انتخابات به این موضوع اعتراف نمی کنند، زیرا این امر باعث میشود که تا مدیریت جنگ تاکنون مورد تردید قرار گیرد. با این حال، اگر به قدرت بازگردند، احتمالاً کیف را برای اتخاذ اهداف واقعیتر و حرکت به سمت یک توافق تحت فشار قرار خواهند داد.
من معتقدم بایدن این کار را به روشی سنجیده انجام می دهد و سعی می کند به کیف کمک کند تا بهترین توافقی را که می تواند به دست آورد. در مقابل، ترامپ احتمالاً همان مهارت دیپلماتیکی را که در روابط آماتوری خود با کیم جونگ اون، رهبر کره شمالی نشان داد، به نمایش خواهد گذاشت و تمایل بیشتری به پایان ماجرا دارد. با این حال، نکته مهمتر این است که هر دو دولت تلاش خواهند کرد برای پایان جنگ پس از ژانویه 2025 مذاکره کنند و توافق حاصل به احتمال زیاد به اهداف جنگ اعلام شده روسیه بسیار نزدیکتر از کیف خواهد بود.
چین
ترامپ در اولین دوره ریاست جمهوری خود، سیاست های قبلی ایالات متحده در رابطه با تعامل اقتصادی با چین را کنار گذاشت و جنگ تجاری با طراحی ضعیفی را آغاز کرد که به اقتصاد ایالات متحده آسیب زد و تأثیر کمی بر کسری تجاری دوجانبه که قرار بود اصلاح شود، داشت. بایدن رویکرد را بع صورت ظاهری تغییر داد و کنترلهای صادراتی را بهطور فزایندهای سختگیرانه اعمال کرد تا تلاشهای چین برای تسلط بر چندین حوزه کلیدی فناوری پیشرفته را متوقف کند.
مقامات دولت با رد حمایت گرایی آشکار، از این رویکرد دفاع کردند که به شدت بر نگرانی های امنیت ملی متمرکز بود. رویکرد تقابلآمیزتر نسبت به چین یکی از معدود موضوعاتی است که از اجماع دو حزبی قوی برخوردار است.
به همین دلیل، سیاست ایالات متحده در قبال چین بدون توجه به نتیجه نوامبر آینده تغییر چندانی نخواهد کرد. بیانیههای رسمی دولت بایدن و دولت قبلی ترامپ، چین را به عنوان یکی از اصلیترین رقبای برتری ایالات متحده در جهان معرفی میکردند. ترامپ ممکن است نگرش تقابلی تری را در قبال متحدان آسیایی آمریکا اتخاذ کند (که بارها از سوی ترامپ متهم شدهاند که بیش از حد به حمایت آمریکا متکی هستند)، اما اگر در مورد ایستادگی در برابر پکن جدی باشد، نمیتواند آنها را رها کند.
نکته پایانی: وقتی صحبت از روابط با چین به میان می آید، بایدن و ترامپ در دوره دوم ریاست جمهوری خود از یک سیاست پیروی می کنند.
خاورمیانه
با توجه به اوضاع ناگوار سیاست ایالات متحده در خاورمیانه، ممکن است فکر کنید که بایدن و ترامپ هر دو مشتاق تغییر مسیر در سال 2025 باشند. در واقع، آنچه بیش از همه قابل توجه است این است که این دو رئیس جمهور بسیار متفاوت، در برخورد با این منطقه ناآرام تا چه اندازه مشابه یکدیگر عمل کرده اند.
ترامپ بهعنوان رئیسجمهور، از برجام که برنامه هستهای ایران را محدود کرده بود، خارج شد، سفارت آمریکا در اسرائیل را به اورشلیم منتقل کرد و دفتر کنسولی ایالات متحده را برای مسائل فلسطین در واشنگتن بست. او همچنین یک وکیل به شدت طرفدار شهرک نشینان را به عنوان سفیر ایالات متحده در اسرائیل منصوب کرد. طرح صلح او هدف دیرینه ایالات متحده برای راه حل دو کشوری را به سخره گرفت و در عین حال از طرح جرد کوشنر دیپلمات آماتور (و دامادش) برای عادی سازی اعراب و اسرائیل حمایت کرد. توافقنامه ابراهیم روابط دیپلماتیک بین اسرائیل و بحرین، مراکش، امارات متحده عربی، و سودان (که دومی اکنون درگیر جنگ داخلی است) برقرار کرد و هیچ کاری برای رسیدگی به وضعیت اسفناک 5 میلیون فلسطینی که تحت حکمرانی تند اسرائیل در کرانه باختری و نوار غزه زندگی میکنند انجام نداد.
بایدن وقتی این وضعیت را از ترامپ به ارث برد، چه کرد؟ بدترش کرد. علیرغم تعهد انتخاباتی بایدن برای پیوستن مجدد به توافق هسته ای با ایران، او از این کار سر باز زد و بعد هم تندروها در ایران به قدرت رسیدند و بازگشت به برجام سخت تر شد.
نتیجه: ایران اکنون بیش از هر زمان دیگری به بمب اتمی نزدیک شده است. بایدن و آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه ایالات متحده، مانند ترامپ با فلسطینی ها رفتار کردند. بازگشایی کنسول اورشلیم را به تأخیر انداختند، تلاش اندکی برای از سرگیری روند صلح کردند، و چشمان خود را بر اعمال خشونت فزاینده شهرک نشینان اسرائیلی در کرانه باختری بستند، اقداماتی که اگر آشکارا توسط افراطیترین دولت تاریخ اسرائیل حمایت نمی شد، حداقل تحمل می شد.
درست مثل ترامپ، بایدن و بلینکن به نفع عربستان سعودی تمرکز کردند، درحالیکه کاملا با وعده انتخاباتی بایدن مبنی بر اینکه با محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی به دلیل نقشش در قتل جمال خاشقجی، روزنامهنگار تبعیدی، بهعنوان یک «مجرم» رفتار کند، در تعارض است.
تحت هدایت برت مکگورک، که حضورش در دولتهای جمهوریخواه و دموکرات، او را شاید به تأثیرگذارترین معمار سیاست ایالات متحده در سالهای اخیر تبدیل کرده است، امریکا سال گذشته را صرف تلاش برای جوش دادن توافقی کرد که به عربستان سعودی در ازای عادی سازی روابط با اسرائیل، تضمین امنیتی (و برخی چیزهای دیگر) می داد. بنابراین، مسئله فلسطین بار دیگر به حاشیه رفت و جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی، پاییز سال گذشته به این موضوع مباهات کرد که خاورمیانه «ساکتتر از دهههای گذشته بوده است».
این اشتباهات - که از ترامپ شروع شد و توسط بایدن ادامه یافت - باعث شد که نتیجه معکوس این سیاست ها در سراسر جهان شنیده شود. در 7 اکتبر، جنگجویان حماس که با چشم انداز انقراض آهسته مواجه بودند، از زندان روباز غزه بیرون آمدند و حمله ای را به اسرائیل انجام دادند. حمله ای جدی که با پاسخ وحشیانه، نامتناسب و احتمالاً نسل کشی اسرائیل مواجه شد و لکهی ننگ جدیتری بر وجهه اسرائیل، اعتبار آمریکا و وجدان جهانی گذاشت.
اما یالات متحده، که وزیر امور خارجه آن زمانی گفته بود حقوق بشر «در مرکز سیاست خارجی ایالات متحده خواهد بود»، چگونه به این فاجعه دیپلماتیک و انسانی واکنش نشان داد؟ با هجوم میلیاردها دلار کمک نظامی به دولتی که بمبهای آن بیش از 23000 فلسطینی را در غزه کشته است، با وتو کردن قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل متحد که خواستار آتشبس هستند، و با نادیده گرفتن دعوای حقوقی افریقای جنوبی در دیوان دادگستری بین المللی که اسرائیل را به نسل کشی متهم می کند.
بنا بر گزارش ها، مقامات دولتی امریکا از اسرائیل خواسته اند تا اقدامات خود را تعدیل کنند، اما تهدیدی به کاهش حمایت آمریکا نکرده اند. به طور قابل پیش بینی، دولت نتانیاهو درخواست های ایالات متحده را نادیده گرفته است.
در صورت پیروزی ترامپ یا بایدن، دلیلی وجود ندارد که انتظار چیز متفاوتی داشته باشیم. بایدن و بلینکن هر دو خود را صهیونیست معرفی میکنند، و هیچکدام به احتمال زیاد هیچ فشار معناداری بر اسرائیل برای تغییر مسیر اعمال نمیکنند. ترامپ هرگز به هیچ یک از طرفین اهمیت چندانی نمی داد، اما او توازن نفوذ سیاسی در آمریکا را درک می کند و تعصب ضد اسلامی در او وجود دارد. دور دوم ریاست جمهوری بایدن ممکن است تلاشی برای احیای نوعی روند صلح باشد، اما هیچ کس نباید فریب بخورد که فکر کند بیش از تلاش های قبلی آمریکا به نتیجه خواهد رسید.
به هر حال، مردی که بنا بر گزارشها تلاشهای باراک اوباما، رئیسجمهور سابق برای دستیابی به راهحل دو کشوری را تضعیف میکند، حتی اگر یک دوره دیگر را به دست بیاورد، احتمالاً به راهحلی دست نخواهد یافت. به نوبه خود، ترامپ احتمالاً مانند دامادش پول را دنبال می کند. در بحث اوکراین و چین، شباهتها در رویکردها نسبت به تفاوتها در جهانبینی و سبک دیپلماتیک بیشتر است.
البته من نمی گویم که این انتخابات هیچ تاثیری بر سیاست خارجی ایالات متحده نخواهد داشت. به عنوان مثال، ترامپ ممکن است تلاش کند ایالات متحده را از ناتو خارج کند، هرچند، چنین اقدامی بدون شک با مقاومت عظیمی از سوی نهاد سیاست خارجی و دفاعی امریکا روبرو خواهد شد. او ممکن است اساساً بر برنامه داخلی خود - و مشکلات حقوقی طولانی مدت خود - تمرکز کند که بیشتر علاقه اندک او به امور خارجی را کاهش می دهد. ترامپ در دوره اول ریاست جمهوری خود، قضاوتگر ضعیفی در سیاست خارجی بود و این ممکن است اجرای سیاست های ایالات متحده را مختل کند. تفاوتهای ظریفی بین بایدن دور دوم و ترامپ دور دوم وجود خواهد داشت، اما من علیه یک دگرگونی رادیکال شرط میبندم.
در مجموع، انتخابات آتی تأثیر بسیار بیشتری بر سیاست داخلی ایالات متحده خواهد داشت تا بر موضوعات کلیدی سیاست خارجی. همانطور که در ابتدا اشاره کردم، مخاطرات در داخل کشور به اندازه کافی بزرگ و واضح است - و به اندازه کافی نگران کننده - که من برای تصمیم گیری در مورد نحوه رای دادن مشکل زیادی نخواهم داشت. از آنجا که من زندگی در یک دموکراسی را دوست دارم، فقط امیدوارم اکثریت رای دهندگان در ایالت های کلیدی به اندازه کافی با من موافق باشند.
فارن پالیسی در مطلبی به قلم استفان والت نظریه پرداز برجسته روابط بین الملل نوشت: انتخابات ریاستجمهوری 2024 ایالات متحده یک رقابت مجدد بین جو بایدن، رئیسجمهور فعلی و دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق خواهد بود. اگرچه اکثر آمریکاییها اگر هیچ کدام از این دو کاندیدا نمی شدند، خوشحالتر میشدند، اما این انتخابی نیست که احتمالاً در ماه نوامبر با آن روبرو خواهند شد.
در ادامه این مطلب آمده است: انتخابات در حال حاضر بهعنوان رویدادی حائز اهمیت در نظر گرفته میشود که تأثیرات گستردهای بر دموکراسی آمریکا و رویکرد آن به سایر نقاط جهان خواهد داشت.
در بحث اول یعنی پیامدهای احتمالی در داخل امریکا، ماجرا روشن است.
ترامپ در دوره قبلی ریاستجمهوری خود یک کلاهبردار، آزارگر جنسی و مدیر اجرایی بیکفایت بود. او تعهدی به اصول دموکراتیک و حاکمیت قانون ندارد، و نشانههای نگرانکنندهای وجود دارد که نشان میدهد او و حزب جمهوریخواه قصد دارند از دوره دوم برای مجازات مخالفان سیاسی استفاده کنند و ایالات متحده را به سمت خودکامگی عملی سوق دهند. بنابراین، حقوق زنان بیشتر محدود میشود، تلاشها برای متوقف کردن تغییرات آبوهوایی کنار گذاشته میشود، و آمریکاییهای ثروتمند و شرکتها آزاد خواهند بود تا با توجه کم به پیامدهای اجتماعی و سیاسی گستردهتر، به دنبال منافع خودخواهانه خود باشند.
هر نظری در مورد بایدن یا سیاست هایش داشته باشید، او به احتمال زیاد هیچ یک از این کارها را انجام نخواهد داد. و برای من، این دلیلی کافی برای رای دادن مشتاقانه علیه ترامپ است.
اما اگر به سیاست خارجی بپردازیم، اختلافات چندان فاحش نیست. اگرچه بسیاری از افراد اکنون می ترسند که دوره دوم ترامپ تأثیرات شگرفی بر سیاست خارجی ایالات متحده داشته باشد، من گمان می کنم که تفاوت ها کمتر از آن چیزی باشد که شما فکر می کنید.
ترامپ مانند دوره اول ریاست جمهوری خود، نامنظم، بداخلاق، بی حوصله و متخاصم خواهد بود به ویژه در قبال متحدان آمریکا در ناتو. اما از جهات دیگر، دور دوم ریاست جمهوری ترامپ ممکن است با کاری که بایدن در صورت پیروزی، در ریاست جمهوری انجام می دهد، تفاوتی نداشته باشد.
برای درک این موضوع، باید درک کنیم که چگونه احتمالاً با این سه مورد مهم فعلی در سیاست خارجی دست و پنجه نرم می کنند: اوکراین، چین و خاورمیانه.
اوکراین
دولت بایدن با وجود مخالفت برخی از اعضای جمهوریخواه و بدبینی فزاینده نسبت به توانایی کیف برای پیروزی در جنگ یا بازپسگیری سرزمینهای از دست رفتهاش، از زمان آغاز جنگ، همه جانبه در بحث اوکراین مشارکت داشته است. اوکراینیها و حامیان غربی آنها نگران هستند که ترامپ از حمایت ایالات متحده جلوگیری کند و اوکراین را وابسته به کمک های اروپا کند. ترامپ به خود میبالید که میتواند جنگ را «در یک روز» حل کند، اما وقتی از او پرسیده می شد که آیا میخواهد اوکراین پیروز شود یا نه، جواب نامشخص می داد.
بر این اساس، ممکن است فکر کنید انتخاب ترامپ تغییری اساسی در سیاست ایالات متحده ایجاد می کند. اما نکته اینجاست: بایدن در صورت پیروزی، احتمالاً مسیر مشابهی را دنبال خواهد کرد، حتی اگر آن را به روش دیگری دنبال کند. اوضاع جنگ بز وفق مراد اوکراین در سال 2023 نچرخید، و اگرچه حامیان آن همچنان طرحهای خوشبینانهای برای معکوس کردن سرنوشت این کشور و آزادسازی سرزمینی که روسیه به طور غیرقانونی آن را فتح و ضمیمه کرده است، ارائه میکنند، امیدهای شان تقریباً به طور قطع واهی است و وزارت دفاع هم احتمالاً این را میداند.
بایدن و تیمش قبل از انتخابات به این موضوع اعتراف نمی کنند، زیرا این امر باعث میشود که تا مدیریت جنگ تاکنون مورد تردید قرار گیرد. با این حال، اگر به قدرت بازگردند، احتمالاً کیف را برای اتخاذ اهداف واقعیتر و حرکت به سمت یک توافق تحت فشار قرار خواهند داد.
من معتقدم بایدن این کار را به روشی سنجیده انجام می دهد و سعی می کند به کیف کمک کند تا بهترین توافقی را که می تواند به دست آورد. در مقابل، ترامپ احتمالاً همان مهارت دیپلماتیکی را که در روابط آماتوری خود با کیم جونگ اون، رهبر کره شمالی نشان داد، به نمایش خواهد گذاشت و تمایل بیشتری به پایان ماجرا دارد. با این حال، نکته مهمتر این است که هر دو دولت تلاش خواهند کرد برای پایان جنگ پس از ژانویه 2025 مذاکره کنند و توافق حاصل به احتمال زیاد به اهداف جنگ اعلام شده روسیه بسیار نزدیکتر از کیف خواهد بود.
چین
ترامپ در اولین دوره ریاست جمهوری خود، سیاست های قبلی ایالات متحده در رابطه با تعامل اقتصادی با چین را کنار گذاشت و جنگ تجاری با طراحی ضعیفی را آغاز کرد که به اقتصاد ایالات متحده آسیب زد و تأثیر کمی بر کسری تجاری دوجانبه که قرار بود اصلاح شود، داشت. بایدن رویکرد را بع صورت ظاهری تغییر داد و کنترلهای صادراتی را بهطور فزایندهای سختگیرانه اعمال کرد تا تلاشهای چین برای تسلط بر چندین حوزه کلیدی فناوری پیشرفته را متوقف کند.
مقامات دولت با رد حمایت گرایی آشکار، از این رویکرد دفاع کردند که به شدت بر نگرانی های امنیت ملی متمرکز بود. رویکرد تقابلآمیزتر نسبت به چین یکی از معدود موضوعاتی است که از اجماع دو حزبی قوی برخوردار است.
به همین دلیل، سیاست ایالات متحده در قبال چین بدون توجه به نتیجه نوامبر آینده تغییر چندانی نخواهد کرد. بیانیههای رسمی دولت بایدن و دولت قبلی ترامپ، چین را به عنوان یکی از اصلیترین رقبای برتری ایالات متحده در جهان معرفی میکردند. ترامپ ممکن است نگرش تقابلی تری را در قبال متحدان آسیایی آمریکا اتخاذ کند (که بارها از سوی ترامپ متهم شدهاند که بیش از حد به حمایت آمریکا متکی هستند)، اما اگر در مورد ایستادگی در برابر پکن جدی باشد، نمیتواند آنها را رها کند.
نکته پایانی: وقتی صحبت از روابط با چین به میان می آید، بایدن و ترامپ در دوره دوم ریاست جمهوری خود از یک سیاست پیروی می کنند.
خاورمیانه
با توجه به اوضاع ناگوار سیاست ایالات متحده در خاورمیانه، ممکن است فکر کنید که بایدن و ترامپ هر دو مشتاق تغییر مسیر در سال 2025 باشند. در واقع، آنچه بیش از همه قابل توجه است این است که این دو رئیس جمهور بسیار متفاوت، در برخورد با این منطقه ناآرام تا چه اندازه مشابه یکدیگر عمل کرده اند.
ترامپ بهعنوان رئیسجمهور، از برجام که برنامه هستهای ایران را محدود کرده بود، خارج شد، سفارت آمریکا در اسرائیل را به اورشلیم منتقل کرد و دفتر کنسولی ایالات متحده را برای مسائل فلسطین در واشنگتن بست. او همچنین یک وکیل به شدت طرفدار شهرک نشینان را به عنوان سفیر ایالات متحده در اسرائیل منصوب کرد. طرح صلح او هدف دیرینه ایالات متحده برای راه حل دو کشوری را به سخره گرفت و در عین حال از طرح جرد کوشنر دیپلمات آماتور (و دامادش) برای عادی سازی اعراب و اسرائیل حمایت کرد. توافقنامه ابراهیم روابط دیپلماتیک بین اسرائیل و بحرین، مراکش، امارات متحده عربی، و سودان (که دومی اکنون درگیر جنگ داخلی است) برقرار کرد و هیچ کاری برای رسیدگی به وضعیت اسفناک 5 میلیون فلسطینی که تحت حکمرانی تند اسرائیل در کرانه باختری و نوار غزه زندگی میکنند انجام نداد.
بایدن وقتی این وضعیت را از ترامپ به ارث برد، چه کرد؟ بدترش کرد. علیرغم تعهد انتخاباتی بایدن برای پیوستن مجدد به توافق هسته ای با ایران، او از این کار سر باز زد و بعد هم تندروها در ایران به قدرت رسیدند و بازگشت به برجام سخت تر شد.
نتیجه: ایران اکنون بیش از هر زمان دیگری به بمب اتمی نزدیک شده است. بایدن و آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه ایالات متحده، مانند ترامپ با فلسطینی ها رفتار کردند. بازگشایی کنسول اورشلیم را به تأخیر انداختند، تلاش اندکی برای از سرگیری روند صلح کردند، و چشمان خود را بر اعمال خشونت فزاینده شهرک نشینان اسرائیلی در کرانه باختری بستند، اقداماتی که اگر آشکارا توسط افراطیترین دولت تاریخ اسرائیل حمایت نمی شد، حداقل تحمل می شد.
درست مثل ترامپ، بایدن و بلینکن به نفع عربستان سعودی تمرکز کردند، درحالیکه کاملا با وعده انتخاباتی بایدن مبنی بر اینکه با محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی به دلیل نقشش در قتل جمال خاشقجی، روزنامهنگار تبعیدی، بهعنوان یک «مجرم» رفتار کند، در تعارض است.
تحت هدایت برت مکگورک، که حضورش در دولتهای جمهوریخواه و دموکرات، او را شاید به تأثیرگذارترین معمار سیاست ایالات متحده در سالهای اخیر تبدیل کرده است، امریکا سال گذشته را صرف تلاش برای جوش دادن توافقی کرد که به عربستان سعودی در ازای عادی سازی روابط با اسرائیل، تضمین امنیتی (و برخی چیزهای دیگر) می داد. بنابراین، مسئله فلسطین بار دیگر به حاشیه رفت و جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی، پاییز سال گذشته به این موضوع مباهات کرد که خاورمیانه «ساکتتر از دهههای گذشته بوده است».
این اشتباهات - که از ترامپ شروع شد و توسط بایدن ادامه یافت - باعث شد که نتیجه معکوس این سیاست ها در سراسر جهان شنیده شود. در 7 اکتبر، جنگجویان حماس که با چشم انداز انقراض آهسته مواجه بودند، از زندان روباز غزه بیرون آمدند و حمله ای را به اسرائیل انجام دادند. حمله ای جدی که با پاسخ وحشیانه، نامتناسب و احتمالاً نسل کشی اسرائیل مواجه شد و لکهی ننگ جدیتری بر وجهه اسرائیل، اعتبار آمریکا و وجدان جهانی گذاشت.
اما یالات متحده، که وزیر امور خارجه آن زمانی گفته بود حقوق بشر «در مرکز سیاست خارجی ایالات متحده خواهد بود»، چگونه به این فاجعه دیپلماتیک و انسانی واکنش نشان داد؟ با هجوم میلیاردها دلار کمک نظامی به دولتی که بمبهای آن بیش از 23000 فلسطینی را در غزه کشته است، با وتو کردن قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل متحد که خواستار آتشبس هستند، و با نادیده گرفتن دعوای حقوقی افریقای جنوبی در دیوان دادگستری بین المللی که اسرائیل را به نسل کشی متهم می کند.
بنا بر گزارش ها، مقامات دولتی امریکا از اسرائیل خواسته اند تا اقدامات خود را تعدیل کنند، اما تهدیدی به کاهش حمایت آمریکا نکرده اند. به طور قابل پیش بینی، دولت نتانیاهو درخواست های ایالات متحده را نادیده گرفته است.
در صورت پیروزی ترامپ یا بایدن، دلیلی وجود ندارد که انتظار چیز متفاوتی داشته باشیم. بایدن و بلینکن هر دو خود را صهیونیست معرفی میکنند، و هیچکدام به احتمال زیاد هیچ فشار معناداری بر اسرائیل برای تغییر مسیر اعمال نمیکنند. ترامپ هرگز به هیچ یک از طرفین اهمیت چندانی نمی داد، اما او توازن نفوذ سیاسی در آمریکا را درک می کند و تعصب ضد اسلامی در او وجود دارد. دور دوم ریاست جمهوری بایدن ممکن است تلاشی برای احیای نوعی روند صلح باشد، اما هیچ کس نباید فریب بخورد که فکر کند بیش از تلاش های قبلی آمریکا به نتیجه خواهد رسید.
به هر حال، مردی که بنا بر گزارشها تلاشهای باراک اوباما، رئیسجمهور سابق برای دستیابی به راهحل دو کشوری را تضعیف میکند، حتی اگر یک دوره دیگر را به دست بیاورد، احتمالاً به راهحلی دست نخواهد یافت. به نوبه خود، ترامپ احتمالاً مانند دامادش پول را دنبال می کند. در بحث اوکراین و چین، شباهتها در رویکردها نسبت به تفاوتها در جهانبینی و سبک دیپلماتیک بیشتر است.
البته من نمی گویم که این انتخابات هیچ تاثیری بر سیاست خارجی ایالات متحده نخواهد داشت. به عنوان مثال، ترامپ ممکن است تلاش کند ایالات متحده را از ناتو خارج کند، هرچند، چنین اقدامی بدون شک با مقاومت عظیمی از سوی نهاد سیاست خارجی و دفاعی امریکا روبرو خواهد شد. او ممکن است اساساً بر برنامه داخلی خود - و مشکلات حقوقی طولانی مدت خود - تمرکز کند که بیشتر علاقه اندک او به امور خارجی را کاهش می دهد. ترامپ در دوره اول ریاست جمهوری خود، قضاوتگر ضعیفی در سیاست خارجی بود و این ممکن است اجرای سیاست های ایالات متحده را مختل کند. تفاوتهای ظریفی بین بایدن دور دوم و ترامپ دور دوم وجود خواهد داشت، اما من علیه یک دگرگونی رادیکال شرط میبندم.
در مجموع، انتخابات آتی تأثیر بسیار بیشتری بر سیاست داخلی ایالات متحده خواهد داشت تا بر موضوعات کلیدی سیاست خارجی. همانطور که در ابتدا اشاره کردم، مخاطرات در داخل کشور به اندازه کافی بزرگ و واضح است - و به اندازه کافی نگران کننده - که من برای تصمیم گیری در مورد نحوه رای دادن مشکل زیادی نخواهم داشت. از آنجا که من زندگی در یک دموکراسی را دوست دارم، فقط امیدوارم اکثریت رای دهندگان در ایالت های کلیدی به اندازه کافی با من موافق باشند.