تاریخ انتشار
دوشنبه ۱۴ آبان ۱۴۰۳ ساعت ۰۷:۵۴
کد مطلب : ۴۹۲۴۷۱
یادداشت؛
اصلاحطلبان و اصولگرایان در کهگیلویه و بویراحمد همدست و انحصار طلب/ هرکاری کردند تا سخنرانی امیرحسین ثابتی لغو شود
۲
کبنا ؛حضور امیرحسین ثابتی نماینده محترم مردم استان تهران در کهگیلویه و شهر دهدشت اگر چه سبب شد این شهر برای چند روز در کانون توجه رسانهها قرار بگیرد و سیاسیون استان و و حتی کشور اخبار سخنرانی دکتر امیرحسین ثابتی را رصد و پیگیری کنند؛ لکن روی دیگر این اتفاق بایکوت عجیب برخی رسانههای استانی و عجیبتر پیغام و پسغامهای برخی از ذینفوذان سیاسی استان و مسئولین دولتی بود که میخواستند باقدرت نرمشان موانعی را ایجاد کنند تا جلسه عمومی امیرحسین ثابتی، چهره نزدیک به سعید جلیلی در این شهرستان کمرونق و یا حتی لغو شود.
.
بی شک فضای باز گفتمانی اگرچه همه طیفهای سیاسی به خصوص دو طیف اصلاح طلبان و اصولگرایان مدعی آنند، لکن در عمل حتی تحمل گفتگو و پرسش و پاسخ شهروندان با نمایندگان مجلس را هم ندارند.
طبیعی است جریان اصلاحات به واسطه قرابت و نزدیکی امیرحسین ثابتی با سعید جلیلی که دلخوشی از او ندارند، تمایلی به حضور ثابتی در کهگیلویه نشان ندهند و حتی بالاتر از این از قدرت دولتی استفاده کنند و مانع حضور وی شوند.
البته که مواضع ثابتی بهخودیخود، خشم اصلاحات را بر میانگیخت. مواضعی که سبب میشد ثابتی به اندیشههای اصطلاح طلبان در ایران بتازد و با واکاوی برجام و بیسرانجامیاش، حرص آنان را در آورد.
امیرحسین ثابتی که مناظرات ش راجع به مسائل سیاسی کشور با برخی چهرههای اصولگرا و اصلاحطلب بارها ترند و وایرال شده بود، از همان ابتدا بارها بی سرانجامی برجام را به مسولین و هر دو طیف سیاسی غالب کشور متذکر میشد تا جایی که مشخص میشد بسیاری از سیاسیون بدون اینکه برجام را خوانده باشند از آن حمایت میکردند و با برجام نه تنها مشکلات کشور را حل نکردند که بر آنها نیز افزودند.
در ایران نام محمدجواد ظریف با برجام گره ناگشودنیای خورده است؛ به حدی که برخی حاضرند بهخاطر آقای ظریف نهتنها از برجام که از برجامها، آنهم با هزار ایراد حقوقی دفاع کنند. همین امر سبب شد اصلاحطلبان هیچگاه دلخوشی از امیرحسین ثابتی و منتخب محبوبش سعید جلیلی نداشته باشند و این ناخوشی آنها را به سمتی ببرد که از هیچ کوششی برای گرفتن تریبون از وی دریغ نکنند.
البته که این نوع رفتارها هرچند با گفتههای اصلاحطلبان که مدعی فضای باز گفتمانی و عرضه اندیشهاند در تضاد است؛ لکن میتوان این خشم و عصبیت آنان را به واسطه فعالیتهای سیاسی ثابتی درک کرد و مانعتراشیها و بایکوت رسانهایشان را امری طبیعی در هنگام خشم و عصبیت دانست.
نکته جالب ماجرا جایی است که اصولگرایان استان و شهرستان کهگیلویه مواضعی تندتر و کارشکنیهایی بهمراتب بیشتر و عمیقتر انجام دادند.
گویا اصولگرایان که عمدتاً در انتخابات ریاستجمهوری از آقای قالیباف حمایت کرده بودند، همچنان علت عدم کامیابی وی را حضور سعید جلیلی و کسب قریب به ده میلیون رأی در دور اول میدانند. امیرحسین ثابتی که از چهرههای مطرح و بسیار نزدیک به سعید جلیلی است، این بار در کهگیلویه مورد بیمهری کامل اصولگرایان حامی قالیباف واقع شد تا بهزعم خودشان با کارشکنیهای همهجانبه انتقامی از نفر دوم انتخابات ریاستجمهوری دوره چهاردهم گرفته باشند.
امیرحسین ثابتی هرگز خود را در تعاریف و جبههبندیهای مضر اصلاحطلبی و اصولگرایی محصور نکرد. هرکجا نکته مثبتی باشد آن را بیان و هرکجا نقطه تاریکی باشد آن را برملا میکند بیآنکه به جبهه افراد نگاهی داشته باشد. این را در مخالفتهایش با محمدباقر قالیباف و غلامرضا تاجگردون میتوان دید که هر کدام سردسته اصولگرایان و اصلاحطلبان فعلی در مجلساند.
اساساً همدستی چپ و راست در تقابل شوم با ثابتی را میتوان ناشی از عدم نرمش و معاملهگری ثابتی دانست، چرا که بهوضوح زد و بندهای اصلاحطلبان با اصولگرایان در مجلس به حدی آشکار است که نیازی به شرح نیست.
گویا در سیاست کلان و در میان سیاسیون ملی افرادی راه یافتهاند که تحت هیچ شرایطی حاضر به تحمل و پذیرش استعمار سیاستمداران نیستند و اساساً منافع خود را در تأمین منافع مردم میدانند نه آنکه مانند بسیاری از سیاستمداران چپ و راست که منافع حلقههای اطرافشان، از پیمانکاران گرفته تا هم طایفهایهایشان را بر هر چیزی مقدم بدارند.
حضور امیرحسین ثابتی در سیزدهم آبان ۱۴۰۳ در کهگیلویه سبب شد اذهان آگاه و بیدار، دستهای پشت پرده چپ و راست را که در دست هم فشرده شده و منافع ملت را له میکنند، بیشتر ببینند و به فکر چارهای برای رهایی از این افکار منفعتطلبانه احزاب سیاسی بیفتند. البته که این مهم، آگاهی جمعی اکثریت جامعه را میطلبد؛ آنهم زمانی که عموم شهروندان بیاموزند که منافع عمومی بر منافع شخصی ارجحیت دارد.
.
بی شک فضای باز گفتمانی اگرچه همه طیفهای سیاسی به خصوص دو طیف اصلاح طلبان و اصولگرایان مدعی آنند، لکن در عمل حتی تحمل گفتگو و پرسش و پاسخ شهروندان با نمایندگان مجلس را هم ندارند.
طبیعی است جریان اصلاحات به واسطه قرابت و نزدیکی امیرحسین ثابتی با سعید جلیلی که دلخوشی از او ندارند، تمایلی به حضور ثابتی در کهگیلویه نشان ندهند و حتی بالاتر از این از قدرت دولتی استفاده کنند و مانع حضور وی شوند.
البته که مواضع ثابتی بهخودیخود، خشم اصلاحات را بر میانگیخت. مواضعی که سبب میشد ثابتی به اندیشههای اصطلاح طلبان در ایران بتازد و با واکاوی برجام و بیسرانجامیاش، حرص آنان را در آورد.
امیرحسین ثابتی که مناظرات ش راجع به مسائل سیاسی کشور با برخی چهرههای اصولگرا و اصلاحطلب بارها ترند و وایرال شده بود، از همان ابتدا بارها بی سرانجامی برجام را به مسولین و هر دو طیف سیاسی غالب کشور متذکر میشد تا جایی که مشخص میشد بسیاری از سیاسیون بدون اینکه برجام را خوانده باشند از آن حمایت میکردند و با برجام نه تنها مشکلات کشور را حل نکردند که بر آنها نیز افزودند.
در ایران نام محمدجواد ظریف با برجام گره ناگشودنیای خورده است؛ به حدی که برخی حاضرند بهخاطر آقای ظریف نهتنها از برجام که از برجامها، آنهم با هزار ایراد حقوقی دفاع کنند. همین امر سبب شد اصلاحطلبان هیچگاه دلخوشی از امیرحسین ثابتی و منتخب محبوبش سعید جلیلی نداشته باشند و این ناخوشی آنها را به سمتی ببرد که از هیچ کوششی برای گرفتن تریبون از وی دریغ نکنند.
البته که این نوع رفتارها هرچند با گفتههای اصلاحطلبان که مدعی فضای باز گفتمانی و عرضه اندیشهاند در تضاد است؛ لکن میتوان این خشم و عصبیت آنان را به واسطه فعالیتهای سیاسی ثابتی درک کرد و مانعتراشیها و بایکوت رسانهایشان را امری طبیعی در هنگام خشم و عصبیت دانست.
نکته جالب ماجرا جایی است که اصولگرایان استان و شهرستان کهگیلویه مواضعی تندتر و کارشکنیهایی بهمراتب بیشتر و عمیقتر انجام دادند.
گویا اصولگرایان که عمدتاً در انتخابات ریاستجمهوری از آقای قالیباف حمایت کرده بودند، همچنان علت عدم کامیابی وی را حضور سعید جلیلی و کسب قریب به ده میلیون رأی در دور اول میدانند. امیرحسین ثابتی که از چهرههای مطرح و بسیار نزدیک به سعید جلیلی است، این بار در کهگیلویه مورد بیمهری کامل اصولگرایان حامی قالیباف واقع شد تا بهزعم خودشان با کارشکنیهای همهجانبه انتقامی از نفر دوم انتخابات ریاستجمهوری دوره چهاردهم گرفته باشند.
امیرحسین ثابتی هرگز خود را در تعاریف و جبههبندیهای مضر اصلاحطلبی و اصولگرایی محصور نکرد. هرکجا نکته مثبتی باشد آن را بیان و هرکجا نقطه تاریکی باشد آن را برملا میکند بیآنکه به جبهه افراد نگاهی داشته باشد. این را در مخالفتهایش با محمدباقر قالیباف و غلامرضا تاجگردون میتوان دید که هر کدام سردسته اصولگرایان و اصلاحطلبان فعلی در مجلساند.
اساساً همدستی چپ و راست در تقابل شوم با ثابتی را میتوان ناشی از عدم نرمش و معاملهگری ثابتی دانست، چرا که بهوضوح زد و بندهای اصلاحطلبان با اصولگرایان در مجلس به حدی آشکار است که نیازی به شرح نیست.
گویا در سیاست کلان و در میان سیاسیون ملی افرادی راه یافتهاند که تحت هیچ شرایطی حاضر به تحمل و پذیرش استعمار سیاستمداران نیستند و اساساً منافع خود را در تأمین منافع مردم میدانند نه آنکه مانند بسیاری از سیاستمداران چپ و راست که منافع حلقههای اطرافشان، از پیمانکاران گرفته تا هم طایفهایهایشان را بر هر چیزی مقدم بدارند.
حضور امیرحسین ثابتی در سیزدهم آبان ۱۴۰۳ در کهگیلویه سبب شد اذهان آگاه و بیدار، دستهای پشت پرده چپ و راست را که در دست هم فشرده شده و منافع ملت را له میکنند، بیشتر ببینند و به فکر چارهای برای رهایی از این افکار منفعتطلبانه احزاب سیاسی بیفتند. البته که این مهم، آگاهی جمعی اکثریت جامعه را میطلبد؛ آنهم زمانی که عموم شهروندان بیاموزند که منافع عمومی بر منافع شخصی ارجحیت دارد.