تاریخ انتشار
پنجشنبه ۷ اسفند ۱۳۹۹ ساعت ۰۰:۱۶
کد مطلب : ۴۳۱۲۹۹
خجسته میلاد مولی الموحدین، یعسوب الدین، امیرالمومنین؛
صیاد اگر علیست همه با کمان خوشند/ مقایسه امیرالمومنین و حضرت جبرائیل/ ماجرای طلبهای که به لوسترهای حرم مولا اعتراض داشت/ «یعسوب الدین» به چه معناست؟/ زیارت امین الله و صلوات خاصه امیر مومنان
۱
کبنا ؛آنچه از فضائل امیرالمؤمنین (سلام خدا بر او) تاکنون بر زبانها و قلمها جاری شده است، همهی فضائل امیرالمؤمنین نیست، بخشی از آن است.
در سیزدهم رجب سال 30 عام الفیل، حادثه بس عجیبی رخ داد که هرگز در تاریخ بشریت سابقه نداشته و بعد از آن نیز تکرار نشده است، و آن حادثه، به دنیا آمدن نوزادی است در درون خانه کعبه که به نام علی علیه السلام اسم گذاری شد.
مادر وی فاطمه، دختر اسد فرزند هاشم است که جزء نخستین زنانی شمرده می شود که به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ایمان آورد و پیش از بعثت از آیین ابراهیم پیروی می کرد. همین فاطمه زنی است که سخت مورد احترام پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بوده است.
پدر این طفل، عمران معروف به ابوطالب، حامی بزرگوار رسول خدا صلی الله علیه و آله بود.
به دنیا آمدن امیرمؤمنان، علی علیه السلام در درون خانه خدا فضیلتی است که محدّثان شیعه و دانشمندان علم انساب آن را در کتابهای خود نقل کرده اند و در میان دانشمندان اهل تسنن گروه زیادی به این حقیقت، تصریح و آن را یک فضیلت بی نظیر خواندند.
راز و فلسفه این ولادت در درون خانه خداوند و کعبه است. مریم با آن عظمت که به تصریح قرآن معصومه است و فرزند او از پیامبران اولوالعزم بود، وقتی درد زایمان او فرا می رسد، به او دستور داده می شود که محراب و عبادتگاه را ترک گوید و به نقطه دوردستی پناه برد؛ چرا که اینجا عبادتگاه است، نه زایشگاه؛ ولی فاطمه بنت اسد را به درون مقدس ترین عبادتگاه، یعنی کعبه فرا می خوانند و با معجزه دیوار شکافته می شود و در برخی منابع آمده که به فاطمه بنت اسد الهام شد که وارد خانه کعبه گردد.
انسانها قادر نیستند فضائل امیرالمومنین را بشمرند
رهبر معظم انقلاب: دربارهی امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) سخن زیاد گفته شده است، لکن همهی حقیقت هنوز گفته نشده است. آنچه از فضائل امیرالمؤمنین (سلام خدا بر او) تاکنون بر زبانها و قلمها جاری شده است، همهی فضائل امیرالمؤمنین نیست، بخشی از آن است.
از قول نبیّ اکرم نقل شده است که فرمود: برادرم علی، فضائلی دارد که «لا تُحصی» - قابل شمارش نیست - یعنی انسانها قادر نیستند این فضائل را بشمرند؛ یعنی فوق درک و عقل و فهم بشر معمولی است؛ این امیرالمؤمنین است. خب، ما احتیاج به الگو داریم، احتیاج به اسوه داریم، [پس] با این نظر به امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) نگاه کنیم.
مقایسه امیرالمومنین(ع) و حضرت جبرائیل
حجتالاسلام علوی تهرانی: خداوند بین تمام مخلوقاتش، آفرینش انسان را مهمترین خلقتش میداند و به او برتریهایی داده است که یکی از آنها این است که انسان برتر از ملک است البته این به معنای برتری فرد به فرد انسانها نیست بلکه مقام انسانیت برتر است.
سه گروه در میان انسانها داریم که یکی از آنها انبیاء و مقام نبوت هستند که این ۱۲۴ هزار نفر از سوی خدا انتخاب شدند و برتر از ملک هستند. در میان انبیاء پیامبر اسلام و ۱۲ وصی ایشان شامل این حدیث هستند که پیامبر(ص) به امیرالمومنین(ع) میفرماید: «خدا مخلوقی بهتر از و محترمتر از من نزد خود ندارد» که امیرالمومنین(ع) می فرماید: «شما برتر هستید یا جبرائیل؟» و ایشان میفرماید: «خداوند تمام انبیاء را از ملائک مقرب برتری داده است و من را برتمام انبیاء و مرسلین برتری داده است و بعد از من این برتری از آن تو و امامان بعد از تو میشود. ملائکه خادمان ما هستند. ملائکی که خادمان عرش هستند و خدا را تسبیح میکنند، برای ایمان آوردگان استغفار میکنند. اگر ما نبودیم، آدم، حوا، بهشت، آسمان، زمین و ... خلق نمیشد. بنابراین چگونه ما برتر از ملائکه نباشیم و ...»
دومین گروهی که از ملائکه برتر هستند، طایفه اهل ایمان هستند که در روایت داریم: «خداوند عزوجل آفریدهای برتر از مومنین ندارد.» و در روایت دیگر داریم: «مومنین همنشین خداوند هستند». بنابراین بهشت مزد نزد ایمان است و عالیترین مرتبه بهشت که هم نشینی انبیاء و علیالخصوص سیدالشهدا هستند، برای مومنین است.
مراد ما از ایمان مدل محاورهای آن نیست بلکه ایمانی است که به انسان ارزش میدهد و متعلق آن به عالم غیب که شامل ایمان به خدا، رسول، ملک، کتب آسمانی، معاد، صفات حضرت حق و ... است. این ایمان چگونه حاصل میشود؟ اولین گام ایمان معرفت است، گام دوم تبدیل آگاهی به باور و اعتقاد و در نهایت در گام سوم باید باور یقینی و صد در صد شود که شک نباشد.
ایمان واقعی باید حالت تسلیم در اسنان اجاد کند، نماز میخواند، روضه میگیرد اما تسلیم نیست. آیا واقعا ما در برابر تکالیف الهی تسلیم هستیم؟ نسبت به حقوقی که خداوند تعیین کرده تسلیم هستیم و نسبت به مقدرات تسلیم هستیم؟ یا میگوییم چرا به دیگری دادی به ما ندادی؟ این روحیه در غالب افراد وجود دارد.
ماجرای طلبه ای که به لوسترهای حرم امیرالمومنین اعتراض داشت
حجت الاسلام حسین انصاریان: فاضل بزرگوار سید جعفر مزارعى روایت کرده: یکى از طلبه هاى حوزه باعظمت نجف از نظر معیشت در تنگنا و دشوارى غیر قابل تحملّى بود . روزى از روى شکایت و فشار روحى کنار ضریح مطهّر حضرت امیرالمومنین (علیه السلام)عرضه مى دارد: شما این لوسترهاى قیمتى و قندیل هاى بى بدیل را به چه سبب در حرم خود گذارده اید ، در حالى که من براى اداره امور معیشتم در تنگناى شدیدى هستم؟! شب امیرالمومنین (علیه السلام) را در خواب مى بیند که آن حضرت به او مى فرماید : اگر مى خواهى در نجف مجاور من باشى اینجا همین نان و ماست و فیجیل و فرش طلبگى است ، و اگر زندگى مادّى قابل توجّهى مى خواهى باید به هندوستان در شهر حیدرآباد دکن به خانه فلان کس مراجعه کنى ، چون حلقه به در زدى و صاحب خانه در را باز کرد به او بگو :به آسمان رود و کار آفتاب کند .
پس از این خواب ، دوباره به حرم مطهّر مشرف مى شود و عرضه مى دارد : زندگى من اینجا پریشان و نابسامان است شما مرا به هندوستان حواله مى دهید !!بار دیگر حضرت را خواب مى بیند که مى فرماید : سخن همان است که گفتم ، اگر در جوار ما با این اوضاع مى توانى استقامت ورزى اقامت کن ، اگر نمى توانى باید به هندوستان به همان شهر بروى و خانه فلان راجه را سراغ بگیرى و به او بگویى: (به آسمان رود و کار آفتاب کند) پس از بیدار شدن و شب را به صبح رساندن ، کتاب ها و لوازم مختصرى که داشته به فروش مى رساند و اهل خیر هم با او مساعدت مى کنند تا خود را به هندوستان مى رساند و در شهر حیدرآباد سراغ خانه آن راجه را مى گیرد ، مردم از این که طلبه اى فقیر با چنان مردى ثروتمند و متمکن قصد ملاقات دارد، تعجب مى کنند.
وقتى به در خانه آن راجه مى رسد در مى زند ، چون در را باز مى کنند مى بیند شخصى از پله هاى عمارت به زیر آمد ، طلبه وقتى با او روبرو مى شود مى گوید: (به آسمان رود و کار آفتاب کند) فوراً راجه پیش خدمت هایش را صدا مى زند و مى گوید: این طلبه را به داخل عمارت راهنمایى کنید و پس از پذیرایى از او تا رفع خستگى اش وى را به حمام ببرید و او را با لباس هاى فاخر و گران قیمت بپوشانید. مراسم به صورتى نیکو انجام مى گیرد و طلبه در آن عمارت عالى تا فردا عصر پذیرایى مى شود .
فردا دید محترمین شهر از طبقات مختلف چون اعیان و تجار و علما وارد شدند و هر کدام در آن سالن پرزینت در جاى مخصوص به خود قرار گرفتند ، از شخصى که کنار دستش بود ، پرسید : چه خبر است ؟ گفت : مجلس جشن عقد دختر صاحب خانه است . پیش خود گفت : وقتى به این خانواده وارد شدم که وسایل عیش براى آنان آماده است .هنگامى که مجلس آراسته شد ، راجه به سالن درآمد ، همه به احترامش از جاى برخاستند و او نیز پس از احترام به مهمانان در جاى ویژه خود نشست .نگاه رو به اهل مجلس کرد و گفت : آقایان من نصف ثروت خود را که بالغ بر فلان مبلغ مى شود از نقد و مِلک و منزل و باغات و اغنام و اثاثیه به این طلبه که تازه از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه کردم ، و همه مى دانید که اولاد من منحصر به دو دختر است ، یکى از آنها را هم که از دیگرى زیباتر است براى او عقد مى بندم، و شما اى عالمان دین ، هم اکنون صیغه عقد را جارى کنید .
چون صیغه جارى شد طلبه که در دریایى از شگفتى و حیرت فرو رفته بود ، پرسید : شرح این داستان چیست ؟
راجه گفت: من چند سال قبل قصد کردم در مدح امیرالمومنین (علیه السلام) شعرى بگویم ، یک مصراع گفتم و نتوانستم مصراع دیگر را بگویم ; به شعراى فارسى زبان هندوستان مراجعه کردم ، مصراع گفته شده آنها هم چندان مطلوب نبود، به شعراى ایران مراجعه کردم ، مصراع آنان هم چندان چنگى به دل نمى زد ، پیش خود گفتم حتماً شعر من منظور نظر کیمیا اثر امیرالمومنین (علیه السلام)قرار نگرفته است ، لذا با خود نذر کردم اگر کسى پیدا شود و مصراع دوم این شعر را به صورتى مطلوب بگوید ، نصف دارایى ام را به او ببخشم و دختر زیباتر خود را به عقد او در آورم، شما آمدید و مصراع دوم را گفتید، دیدم از هر جهت این مصراع شما درست و کامل و تمام و با مصراع من هماهنگ است . طلبه گفت : مصراع اول چه بود ؟ راجه گفت: من گفته بودم :به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند طلبه گفت : مصراع دوم از من نیست، بلکه لطف خود امیرالمومنین (علیه السلام) است . راجه سجده شکر کرد و خواند:
به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند *** به آسمان رود و کار آفتاب کند
وقتى نظر کیمیا اثر حضرت مولا، فقیر نیازمندى را اینگونه به ثروت و جاه و جلال برساند ، نتیجه نظر حق در حقّ عبد چه خواهد کرد؟
«یعسوب الدین» به چه معناست؟
«یعسوب الدین» یکی از القاب زیبای مولی امیرالمؤمنین علیه السلام است.
آیا می دانید «یعسوب» به چه معناست؟
عرب به فرمانده ی زنبورهای عسل «یعسوب» می گوید. هنگامی که زنبورهای کارگر گل ها را برای درست کردن عسل می مکند و به کندو باز می گردند، ابتدا مورد بازرسی قرار می گیرند.
بدین صورت که فرمانده زنبورها (یعسوب) در جلوی در کندو می ایستد. آنگاه زنبورها را بو می کند، هر زنبوری که بر روی گل بدبود نشسته باشد و توشه بدبو به همراه داشته باشد حق ورود به کندو را ندارد، بلکه مورد تهاجم زنبورهای نگهبان واقع می شود، و اگر موفق به فرار نشود لاشه او موجب عبرت سایر زنبورها خواهد شد.
آری امیرالمؤمنین علی علیه السلام نیز در روز قیامت بر در بهشت می ایستد، و هر کسی را که بوی ولایت آن حضرت را با خود نداشته باشد از ورود به بهشت محروم می نماید.
متن کامل زیارت امین الله
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَمِينَ اللّٰهِ فِي أَرْضِهِ، وَحُجَّتَهُ عَلَىٰ عِبادِهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ، أَشْهَدُ أَنَّكَ جاهَدْتَ فِي اللّٰهِ حَقَّ جِهادِهِ، وَعَمِلْتَ بِكِتابِهِ، وَاتَّبَعْتَ سُنَنَ نَبِيِّهِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ حَتّىٰ دَعاكَ اللّٰهُ إِلىٰ جِوارِهِ فَقَبَضَكَ إِلَيْهِ بِاخْتِيارِهِ، وَأَلْزَمَ أَعْداءَكَ الْحُجَّةَ مَعَ مَا لَكَ مِنَ الْحُجَجِ الْبالِغَةِ عَلَىٰ جَمِيعِ خَلْقِهِ .
سلام بر تو ای امین خدا بر روی زمینش و حجّت او بر بندگانش، سلام بر تو ای امیر مؤمنان [اگر این زیارت برای امام دیگر خوانده شود «السلام علیک یا امیرالمؤمنین» گفته نمیشود، نویسنده] گواهی میدهم که تو در راه خدا آنچنانکه باید جهاد کردی و به کتابش عمل نمودی و روشهای پیامبرش (درود خدا بر او و خاندانش) را پیروی کردی تا خدا تو را به جوارش خواند و با اختیارش تو را به سوی خود قبض روح نمود و دشمنانت را ملزم به دلیل کرد، با آنچه تو راست از دلیلهای رسا بر همه مخلوقاتش.
اللّٰهُمَّ فَاجْعَلْ نَفْسِي مُطْمَئِنَّةً بِقَدَرِكَ، راضِيَةً بِقَضائِكَ، مُولَعَةً بِذِكْرِكَ وَدُعائِكَ، مُحِبَّةً لِصَفْوَةِ أَوْلِيائِكَ، مَحْبُوبَةً فِي أَرْضِكَ وَسَمائِكَ، صابِرَةً عَلَىٰ نُزُولِ بَلائِكَ، شاكِرَةً لِفَواضِلِ نَعْمائِكَ، ذاكِرَةً لِسَوابِغِ آلائِكَ ، مُشْتاقَةً إِلىٰ فَرْحَةِ لِقائِكَ، مُتَزَوِّدَةً التَّقْوىٰ لِيَوْمِ جَزائِكَ، مُسْتَنَّةً بِسُنَنِ أَوْلِيائِكَ، مُفارِقَةً لِأَخْلاقِ أَعْدائِكَ، مَشْغُولَةً عَنِ الدُّنْيا بِحَمْدِكَ وَثَنائِكَ.
خدایا قرار ده نفسم را آرام در برابر تقدیرت، خشنود به قضایت، حریص به ذکر و دعایت، عاشق به برگزیده دوستانت، محبوب در زمین و آسمانت، شکیبا بر نزول بلایت، سپاسگزار بر فزونی نعمتهایت، یادکنندۀ عطاهای کاملت، مشتاق به شادی لقایت، توشه برگیرنده تقوا برای روز پاداشت، پیرو روشهای اولیایت، جداکننده (خویش) از اخلاق دشمنانت، غافل از دنیا به سپاس و ثنایت.
پس روى مبارک خود را بر قبر گذاشت و گفت:
اللّٰهُمَّ إِنَّ قُلُوبَ الْمُخْبِتِينَ إِلَيْكَ والِهَةٌ، وَسُبُلَ الرَّاغِبِينَ إِلَيْكَ شارِعَةٌ، وَأَعْلامَ الْقاصِدِينَ إِلَيْكَ واضِحَةٌ، وَأَفْئِدَةَ الْعارِفِينَ مِنْكَ فازِعَةٌ، وَأَصْواتَ الدَّاعِينَ إِلَيْكَ صاعِدَةٌ، وَأَبْوابَ الْإِجابَةِ لَهُمْ مُفَتَّحَةٌ، وَدَعْوَةَ مَنْ ناجاكَ مُسْتَجابَةٌ، وَتَوْبَةَ مَنْ أَنابَ إِلَيْكَ مَقْبُولَةٌ، وَعَبْرَةَ مَنْ بَكَىٰ مِنْ خَوْفِكَ مَرْحُومَةٌ، وَالْإِغاثَةَ لِمَنِ اسْتَغاثَ بِكَ مَوْجُودَةٌ ، وَالْإِعانَةَ لِمَنِ اسْتَعانَ بِكَ مَبْذُولَةٌ ،
خدایا دلهای فروتنان، سرگردان به سوی توست و راههای مشتاقان به درگاهت نمایان است و نشانههای قاصدان کویات پیداست و دلهای عارفان از تو هراسان است و صدای خوانندگان به سوی تو بلند است و درهای اجابت به رویشان گشوده و دعای آنکه با تو مناجات کرد مستجاب است و توبهی کسی که بهسوی تو بازگشت پذیرفته است و اشک کسی که از ترس تو گریه کرد مورد رحم است و فریادرسی برای کسی که از تو فریاد خواست آماده است و کمک برای کسی که از تو کمک خواست رایگان است،
وَعِداتِكَ لِعِبادِكَ مُنْجَزَةٌ، وَزَلَلَ مَنِ اسْتَقالَكَ مُقالَةٌ، وَأَعْمالَ الْعامِلِينَ لَدَيْكَ مَحْفُوظَةٌ، وَأَرْزاقَكَ إِلَى الْخَلائِقِ مِنْ لَدُنْكَ نازِلَةٌ، وَعَوائِدَ الْمَزِيدِ إِلَيْهِمْ واصِلَةٌ، وَذُنُوبَ الْمُسْتَغْفِرِينَ مَغْفُورَةٌ، وَحَوائِجَ خَلْقِكَ عِنْدَكَ مَقْضِيَّةٌ، وَجَوائِزَ السَّائِلِينَ عِنْدَكَ مُوَفَّرَةٌ، وَعَوائِدَ الْمَزِيدِ مُتَواتِرَةٌ، وَمَوائِدَ الْمُسْتَطْعِمِينَ مُعَدَّةٌ، وَمَناهِلَ الظِّماءِ لَدَيْكَ مُتْرَعَةٌ .
وعدههایت برای بندگانت وفا شده و لغزش آنکه از تو پوزش خواست نادیده گرفته شده و اعمال عملکنندگان نزد تو محفوظ است و روزیهایت از سوی تو به سوی مخلوقات فرود آینده است و بهرههای فزون به سویشان پیوسته است و گناهان آمرزشجویان آمرزیده است و حاجات مخلوقات نزد تو برآورده است و جایزههای خواستاران، پیش تو کامل شده است و بهرههای افزون پیاپی است و سفرههای خواهندگان طعام آماده و حوضهای تشنگان لبریز است.
اللّٰهُمَّ فَاسْتَجِبْ دُعائِي، وَاقْبَلْ ثَنائِي، وَاجْمَعْ بَيْنِي وَبَيْنَ أَوْلِيائِي، بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَعَلِيٍّ وَفاطِمَةَ وَالْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ إِنَّكَ وَلِيُّ نَعْمائِي، وَمُنْتَهَىٰ مُنايَ، وَغايَةُ رَجائِي فِي مُنْقَلَبِي وَمَثْوَايَ.
خدایا دعایم را مستجاب کن و ستایشم را بپذیر و بین من و اولیایم جمع کن، به حق محمّد و علی و فاطمه و حسن و حسین، تو ولینعمت و نهایت آرزو و هدف امید منی در بازگشتگاه و محل اقامتم.
در کتاب «کامل الزیارات» پس از متن زیارت این جملات آمده است:
أَنْتَ إِلٰهِي وَسَيِّدِي وَمَوْلايَ اغْفِرْ لِأَوْلِيائِنا، وَكُفَّ عَنَّا أَعْداءَنا، وَاشْغَلْهُمْ عَنْ أَذَانَا، وَأَظْهِرْ كَلِمَةَ الْحَقِّ وَاجْعَلْهَا الْعُلْيَا، وَأَدْحِضْ كَلِمَةَ الْبَاطِلِ وَاجْعَلْهَا السُّفْلىٰ إِنَّكَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ.
تو معبود و آقا و مولای منی، دوستانمان را بیامرز، دشمنانمان را از ما بازدار و از آزار ما منحرفشان گردان و کلمه حق را نمایان و آن را برتر کن و کلمه باطل را بیاعتبار و آن را پستتر قرار ده، تو بر هر کاری توانایی.
صلوات خاصه امام علی علیه السلام
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ أَخِي نَبِيِّكَ وَ وَلِيِّهِ وَ صَفِيِّهِ [وَ وَصِيِّهِ] وَ وَزِيرِهِ وَ مُسْتَوْدَعِ عِلْمِهِ وَ مَوْضِعِ سِرِّهِ وَ بَابِ حِكْمَتِهِ وَ النَّاطِقِ بِحُجَّتِهِ وَ الدَّاعِي إِلَى شَرِيعَتِهِ وَ خَلِيفَتِهِ فِي أُمَّتِهِ وَ مُفَرِّجِ الْكُرَبِ [الْكَرْبِ] عَنْ وَجْهِهِ قَاصِمِ الْكَفَرَةِ وَ مُرْغِمِ الْفَجَرَةِ الَّذِي جَعَلْتَهُ مِنْ نَبِيِّكَ بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصْرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ وَ الْعَنْ مَنْ نَصَبَ لَهُ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ وَ صَلِّ عَلَيْهِ أَفْضَلَ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْصِيَاءِ أَنْبِيَائِكَ يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ.
خدايا بر امير مؤمنان على بن ابى طالب درود فرست،برادر پيامبرت و ولىّ و برگزيدهاش،و وزير و جايگاه سپردن دانشش،و موضع راز و درگاه حكمتش،و گوياى به حجّت،و دعوتكننده به شريعتش و جانشين او در امّتش،و برطرف كننده رنج و اندوه از چهرهاش،و درهم شكننده كافران،و به خاك مالنده بينى بدكاران،آنكه او را نسبت به پيامبرت به منزله هارون از موسى قرار دادى.خداى دوست بدار هركه دوستش دارد،و دشمن بدار هركه دشمنش دارد،و يارى كن هر كه يارىاش نمايد،و خوار كن هركه او را واگذارد،و لعنت كن هركه به دشمنىاش برخاست،از پيشينيان و پسينيان،و بر او درود فرست برترين درودى كه بر يكى از جانشينيان پيامبرت فرستادى،اى پروردگار جهانيان.
عمل اميرالمؤمنين(ع)
امام باقر (ع) ميفرمايد: يك روز در اتاق پدرم زين العابدين(ع) نشسته بودم، داشتم عبادت پدرم را نگاه مى كردم، ركوعش را، سجودش را، حالش را، بعد با صداى بلند شروع كردم گريه كردن. پدرم نمازش را كه سلام داد و فرمود: باقرم! چرا گريه مى كنى؟ گفتم: پدر از اين سنگينى عبادتت دلم سوخت، پدرم شروع كرد گريه كردن. به پدرم گفتم: من دلم براى شما سوخت گريه كردم، شما براى چه گريه مى كنى؟ فرمود: عزيز دلم! اگر زمان على (ع) بودى و عبادت على (ع) را مى ديدى چه ميگفتى!
در سیزدهم رجب سال 30 عام الفیل، حادثه بس عجیبی رخ داد که هرگز در تاریخ بشریت سابقه نداشته و بعد از آن نیز تکرار نشده است، و آن حادثه، به دنیا آمدن نوزادی است در درون خانه کعبه که به نام علی علیه السلام اسم گذاری شد.
مادر وی فاطمه، دختر اسد فرزند هاشم است که جزء نخستین زنانی شمرده می شود که به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ایمان آورد و پیش از بعثت از آیین ابراهیم پیروی می کرد. همین فاطمه زنی است که سخت مورد احترام پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بوده است.
پدر این طفل، عمران معروف به ابوطالب، حامی بزرگوار رسول خدا صلی الله علیه و آله بود.
به دنیا آمدن امیرمؤمنان، علی علیه السلام در درون خانه خدا فضیلتی است که محدّثان شیعه و دانشمندان علم انساب آن را در کتابهای خود نقل کرده اند و در میان دانشمندان اهل تسنن گروه زیادی به این حقیقت، تصریح و آن را یک فضیلت بی نظیر خواندند.
راز و فلسفه این ولادت در درون خانه خداوند و کعبه است. مریم با آن عظمت که به تصریح قرآن معصومه است و فرزند او از پیامبران اولوالعزم بود، وقتی درد زایمان او فرا می رسد، به او دستور داده می شود که محراب و عبادتگاه را ترک گوید و به نقطه دوردستی پناه برد؛ چرا که اینجا عبادتگاه است، نه زایشگاه؛ ولی فاطمه بنت اسد را به درون مقدس ترین عبادتگاه، یعنی کعبه فرا می خوانند و با معجزه دیوار شکافته می شود و در برخی منابع آمده که به فاطمه بنت اسد الهام شد که وارد خانه کعبه گردد.
انسانها قادر نیستند فضائل امیرالمومنین را بشمرند
رهبر معظم انقلاب: دربارهی امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) سخن زیاد گفته شده است، لکن همهی حقیقت هنوز گفته نشده است. آنچه از فضائل امیرالمؤمنین (سلام خدا بر او) تاکنون بر زبانها و قلمها جاری شده است، همهی فضائل امیرالمؤمنین نیست، بخشی از آن است.
از قول نبیّ اکرم نقل شده است که فرمود: برادرم علی، فضائلی دارد که «لا تُحصی» - قابل شمارش نیست - یعنی انسانها قادر نیستند این فضائل را بشمرند؛ یعنی فوق درک و عقل و فهم بشر معمولی است؛ این امیرالمؤمنین است. خب، ما احتیاج به الگو داریم، احتیاج به اسوه داریم، [پس] با این نظر به امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) نگاه کنیم.
مقایسه امیرالمومنین(ع) و حضرت جبرائیل
حجتالاسلام علوی تهرانی: خداوند بین تمام مخلوقاتش، آفرینش انسان را مهمترین خلقتش میداند و به او برتریهایی داده است که یکی از آنها این است که انسان برتر از ملک است البته این به معنای برتری فرد به فرد انسانها نیست بلکه مقام انسانیت برتر است.
سه گروه در میان انسانها داریم که یکی از آنها انبیاء و مقام نبوت هستند که این ۱۲۴ هزار نفر از سوی خدا انتخاب شدند و برتر از ملک هستند. در میان انبیاء پیامبر اسلام و ۱۲ وصی ایشان شامل این حدیث هستند که پیامبر(ص) به امیرالمومنین(ع) میفرماید: «خدا مخلوقی بهتر از و محترمتر از من نزد خود ندارد» که امیرالمومنین(ع) می فرماید: «شما برتر هستید یا جبرائیل؟» و ایشان میفرماید: «خداوند تمام انبیاء را از ملائک مقرب برتری داده است و من را برتمام انبیاء و مرسلین برتری داده است و بعد از من این برتری از آن تو و امامان بعد از تو میشود. ملائکه خادمان ما هستند. ملائکی که خادمان عرش هستند و خدا را تسبیح میکنند، برای ایمان آوردگان استغفار میکنند. اگر ما نبودیم، آدم، حوا، بهشت، آسمان، زمین و ... خلق نمیشد. بنابراین چگونه ما برتر از ملائکه نباشیم و ...»
دومین گروهی که از ملائکه برتر هستند، طایفه اهل ایمان هستند که در روایت داریم: «خداوند عزوجل آفریدهای برتر از مومنین ندارد.» و در روایت دیگر داریم: «مومنین همنشین خداوند هستند». بنابراین بهشت مزد نزد ایمان است و عالیترین مرتبه بهشت که هم نشینی انبیاء و علیالخصوص سیدالشهدا هستند، برای مومنین است.
مراد ما از ایمان مدل محاورهای آن نیست بلکه ایمانی است که به انسان ارزش میدهد و متعلق آن به عالم غیب که شامل ایمان به خدا، رسول، ملک، کتب آسمانی، معاد، صفات حضرت حق و ... است. این ایمان چگونه حاصل میشود؟ اولین گام ایمان معرفت است، گام دوم تبدیل آگاهی به باور و اعتقاد و در نهایت در گام سوم باید باور یقینی و صد در صد شود که شک نباشد.
ایمان واقعی باید حالت تسلیم در اسنان اجاد کند، نماز میخواند، روضه میگیرد اما تسلیم نیست. آیا واقعا ما در برابر تکالیف الهی تسلیم هستیم؟ نسبت به حقوقی که خداوند تعیین کرده تسلیم هستیم و نسبت به مقدرات تسلیم هستیم؟ یا میگوییم چرا به دیگری دادی به ما ندادی؟ این روحیه در غالب افراد وجود دارد.
ماجرای طلبه ای که به لوسترهای حرم امیرالمومنین اعتراض داشت
حجت الاسلام حسین انصاریان: فاضل بزرگوار سید جعفر مزارعى روایت کرده: یکى از طلبه هاى حوزه باعظمت نجف از نظر معیشت در تنگنا و دشوارى غیر قابل تحملّى بود . روزى از روى شکایت و فشار روحى کنار ضریح مطهّر حضرت امیرالمومنین (علیه السلام)عرضه مى دارد: شما این لوسترهاى قیمتى و قندیل هاى بى بدیل را به چه سبب در حرم خود گذارده اید ، در حالى که من براى اداره امور معیشتم در تنگناى شدیدى هستم؟! شب امیرالمومنین (علیه السلام) را در خواب مى بیند که آن حضرت به او مى فرماید : اگر مى خواهى در نجف مجاور من باشى اینجا همین نان و ماست و فیجیل و فرش طلبگى است ، و اگر زندگى مادّى قابل توجّهى مى خواهى باید به هندوستان در شهر حیدرآباد دکن به خانه فلان کس مراجعه کنى ، چون حلقه به در زدى و صاحب خانه در را باز کرد به او بگو :به آسمان رود و کار آفتاب کند .
پس از این خواب ، دوباره به حرم مطهّر مشرف مى شود و عرضه مى دارد : زندگى من اینجا پریشان و نابسامان است شما مرا به هندوستان حواله مى دهید !!بار دیگر حضرت را خواب مى بیند که مى فرماید : سخن همان است که گفتم ، اگر در جوار ما با این اوضاع مى توانى استقامت ورزى اقامت کن ، اگر نمى توانى باید به هندوستان به همان شهر بروى و خانه فلان راجه را سراغ بگیرى و به او بگویى: (به آسمان رود و کار آفتاب کند) پس از بیدار شدن و شب را به صبح رساندن ، کتاب ها و لوازم مختصرى که داشته به فروش مى رساند و اهل خیر هم با او مساعدت مى کنند تا خود را به هندوستان مى رساند و در شهر حیدرآباد سراغ خانه آن راجه را مى گیرد ، مردم از این که طلبه اى فقیر با چنان مردى ثروتمند و متمکن قصد ملاقات دارد، تعجب مى کنند.
وقتى به در خانه آن راجه مى رسد در مى زند ، چون در را باز مى کنند مى بیند شخصى از پله هاى عمارت به زیر آمد ، طلبه وقتى با او روبرو مى شود مى گوید: (به آسمان رود و کار آفتاب کند) فوراً راجه پیش خدمت هایش را صدا مى زند و مى گوید: این طلبه را به داخل عمارت راهنمایى کنید و پس از پذیرایى از او تا رفع خستگى اش وى را به حمام ببرید و او را با لباس هاى فاخر و گران قیمت بپوشانید. مراسم به صورتى نیکو انجام مى گیرد و طلبه در آن عمارت عالى تا فردا عصر پذیرایى مى شود .
فردا دید محترمین شهر از طبقات مختلف چون اعیان و تجار و علما وارد شدند و هر کدام در آن سالن پرزینت در جاى مخصوص به خود قرار گرفتند ، از شخصى که کنار دستش بود ، پرسید : چه خبر است ؟ گفت : مجلس جشن عقد دختر صاحب خانه است . پیش خود گفت : وقتى به این خانواده وارد شدم که وسایل عیش براى آنان آماده است .هنگامى که مجلس آراسته شد ، راجه به سالن درآمد ، همه به احترامش از جاى برخاستند و او نیز پس از احترام به مهمانان در جاى ویژه خود نشست .نگاه رو به اهل مجلس کرد و گفت : آقایان من نصف ثروت خود را که بالغ بر فلان مبلغ مى شود از نقد و مِلک و منزل و باغات و اغنام و اثاثیه به این طلبه که تازه از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه کردم ، و همه مى دانید که اولاد من منحصر به دو دختر است ، یکى از آنها را هم که از دیگرى زیباتر است براى او عقد مى بندم، و شما اى عالمان دین ، هم اکنون صیغه عقد را جارى کنید .
چون صیغه جارى شد طلبه که در دریایى از شگفتى و حیرت فرو رفته بود ، پرسید : شرح این داستان چیست ؟
راجه گفت: من چند سال قبل قصد کردم در مدح امیرالمومنین (علیه السلام) شعرى بگویم ، یک مصراع گفتم و نتوانستم مصراع دیگر را بگویم ; به شعراى فارسى زبان هندوستان مراجعه کردم ، مصراع گفته شده آنها هم چندان مطلوب نبود، به شعراى ایران مراجعه کردم ، مصراع آنان هم چندان چنگى به دل نمى زد ، پیش خود گفتم حتماً شعر من منظور نظر کیمیا اثر امیرالمومنین (علیه السلام)قرار نگرفته است ، لذا با خود نذر کردم اگر کسى پیدا شود و مصراع دوم این شعر را به صورتى مطلوب بگوید ، نصف دارایى ام را به او ببخشم و دختر زیباتر خود را به عقد او در آورم، شما آمدید و مصراع دوم را گفتید، دیدم از هر جهت این مصراع شما درست و کامل و تمام و با مصراع من هماهنگ است . طلبه گفت : مصراع اول چه بود ؟ راجه گفت: من گفته بودم :به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند طلبه گفت : مصراع دوم از من نیست، بلکه لطف خود امیرالمومنین (علیه السلام) است . راجه سجده شکر کرد و خواند:
به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند *** به آسمان رود و کار آفتاب کند
وقتى نظر کیمیا اثر حضرت مولا، فقیر نیازمندى را اینگونه به ثروت و جاه و جلال برساند ، نتیجه نظر حق در حقّ عبد چه خواهد کرد؟
«یعسوب الدین» به چه معناست؟
«یعسوب الدین» یکی از القاب زیبای مولی امیرالمؤمنین علیه السلام است.
آیا می دانید «یعسوب» به چه معناست؟
عرب به فرمانده ی زنبورهای عسل «یعسوب» می گوید. هنگامی که زنبورهای کارگر گل ها را برای درست کردن عسل می مکند و به کندو باز می گردند، ابتدا مورد بازرسی قرار می گیرند.
بدین صورت که فرمانده زنبورها (یعسوب) در جلوی در کندو می ایستد. آنگاه زنبورها را بو می کند، هر زنبوری که بر روی گل بدبود نشسته باشد و توشه بدبو به همراه داشته باشد حق ورود به کندو را ندارد، بلکه مورد تهاجم زنبورهای نگهبان واقع می شود، و اگر موفق به فرار نشود لاشه او موجب عبرت سایر زنبورها خواهد شد.
آری امیرالمؤمنین علی علیه السلام نیز در روز قیامت بر در بهشت می ایستد، و هر کسی را که بوی ولایت آن حضرت را با خود نداشته باشد از ورود به بهشت محروم می نماید.
متن کامل زیارت امین الله
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَمِينَ اللّٰهِ فِي أَرْضِهِ، وَحُجَّتَهُ عَلَىٰ عِبادِهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ، أَشْهَدُ أَنَّكَ جاهَدْتَ فِي اللّٰهِ حَقَّ جِهادِهِ، وَعَمِلْتَ بِكِتابِهِ، وَاتَّبَعْتَ سُنَنَ نَبِيِّهِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ حَتّىٰ دَعاكَ اللّٰهُ إِلىٰ جِوارِهِ فَقَبَضَكَ إِلَيْهِ بِاخْتِيارِهِ، وَأَلْزَمَ أَعْداءَكَ الْحُجَّةَ مَعَ مَا لَكَ مِنَ الْحُجَجِ الْبالِغَةِ عَلَىٰ جَمِيعِ خَلْقِهِ .
سلام بر تو ای امین خدا بر روی زمینش و حجّت او بر بندگانش، سلام بر تو ای امیر مؤمنان [اگر این زیارت برای امام دیگر خوانده شود «السلام علیک یا امیرالمؤمنین» گفته نمیشود، نویسنده] گواهی میدهم که تو در راه خدا آنچنانکه باید جهاد کردی و به کتابش عمل نمودی و روشهای پیامبرش (درود خدا بر او و خاندانش) را پیروی کردی تا خدا تو را به جوارش خواند و با اختیارش تو را به سوی خود قبض روح نمود و دشمنانت را ملزم به دلیل کرد، با آنچه تو راست از دلیلهای رسا بر همه مخلوقاتش.
اللّٰهُمَّ فَاجْعَلْ نَفْسِي مُطْمَئِنَّةً بِقَدَرِكَ، راضِيَةً بِقَضائِكَ، مُولَعَةً بِذِكْرِكَ وَدُعائِكَ، مُحِبَّةً لِصَفْوَةِ أَوْلِيائِكَ، مَحْبُوبَةً فِي أَرْضِكَ وَسَمائِكَ، صابِرَةً عَلَىٰ نُزُولِ بَلائِكَ، شاكِرَةً لِفَواضِلِ نَعْمائِكَ، ذاكِرَةً لِسَوابِغِ آلائِكَ ، مُشْتاقَةً إِلىٰ فَرْحَةِ لِقائِكَ، مُتَزَوِّدَةً التَّقْوىٰ لِيَوْمِ جَزائِكَ، مُسْتَنَّةً بِسُنَنِ أَوْلِيائِكَ، مُفارِقَةً لِأَخْلاقِ أَعْدائِكَ، مَشْغُولَةً عَنِ الدُّنْيا بِحَمْدِكَ وَثَنائِكَ.
خدایا قرار ده نفسم را آرام در برابر تقدیرت، خشنود به قضایت، حریص به ذکر و دعایت، عاشق به برگزیده دوستانت، محبوب در زمین و آسمانت، شکیبا بر نزول بلایت، سپاسگزار بر فزونی نعمتهایت، یادکنندۀ عطاهای کاملت، مشتاق به شادی لقایت، توشه برگیرنده تقوا برای روز پاداشت، پیرو روشهای اولیایت، جداکننده (خویش) از اخلاق دشمنانت، غافل از دنیا به سپاس و ثنایت.
پس روى مبارک خود را بر قبر گذاشت و گفت:
اللّٰهُمَّ إِنَّ قُلُوبَ الْمُخْبِتِينَ إِلَيْكَ والِهَةٌ، وَسُبُلَ الرَّاغِبِينَ إِلَيْكَ شارِعَةٌ، وَأَعْلامَ الْقاصِدِينَ إِلَيْكَ واضِحَةٌ، وَأَفْئِدَةَ الْعارِفِينَ مِنْكَ فازِعَةٌ، وَأَصْواتَ الدَّاعِينَ إِلَيْكَ صاعِدَةٌ، وَأَبْوابَ الْإِجابَةِ لَهُمْ مُفَتَّحَةٌ، وَدَعْوَةَ مَنْ ناجاكَ مُسْتَجابَةٌ، وَتَوْبَةَ مَنْ أَنابَ إِلَيْكَ مَقْبُولَةٌ، وَعَبْرَةَ مَنْ بَكَىٰ مِنْ خَوْفِكَ مَرْحُومَةٌ، وَالْإِغاثَةَ لِمَنِ اسْتَغاثَ بِكَ مَوْجُودَةٌ ، وَالْإِعانَةَ لِمَنِ اسْتَعانَ بِكَ مَبْذُولَةٌ ،
خدایا دلهای فروتنان، سرگردان به سوی توست و راههای مشتاقان به درگاهت نمایان است و نشانههای قاصدان کویات پیداست و دلهای عارفان از تو هراسان است و صدای خوانندگان به سوی تو بلند است و درهای اجابت به رویشان گشوده و دعای آنکه با تو مناجات کرد مستجاب است و توبهی کسی که بهسوی تو بازگشت پذیرفته است و اشک کسی که از ترس تو گریه کرد مورد رحم است و فریادرسی برای کسی که از تو فریاد خواست آماده است و کمک برای کسی که از تو کمک خواست رایگان است،
وَعِداتِكَ لِعِبادِكَ مُنْجَزَةٌ، وَزَلَلَ مَنِ اسْتَقالَكَ مُقالَةٌ، وَأَعْمالَ الْعامِلِينَ لَدَيْكَ مَحْفُوظَةٌ، وَأَرْزاقَكَ إِلَى الْخَلائِقِ مِنْ لَدُنْكَ نازِلَةٌ، وَعَوائِدَ الْمَزِيدِ إِلَيْهِمْ واصِلَةٌ، وَذُنُوبَ الْمُسْتَغْفِرِينَ مَغْفُورَةٌ، وَحَوائِجَ خَلْقِكَ عِنْدَكَ مَقْضِيَّةٌ، وَجَوائِزَ السَّائِلِينَ عِنْدَكَ مُوَفَّرَةٌ، وَعَوائِدَ الْمَزِيدِ مُتَواتِرَةٌ، وَمَوائِدَ الْمُسْتَطْعِمِينَ مُعَدَّةٌ، وَمَناهِلَ الظِّماءِ لَدَيْكَ مُتْرَعَةٌ .
وعدههایت برای بندگانت وفا شده و لغزش آنکه از تو پوزش خواست نادیده گرفته شده و اعمال عملکنندگان نزد تو محفوظ است و روزیهایت از سوی تو به سوی مخلوقات فرود آینده است و بهرههای فزون به سویشان پیوسته است و گناهان آمرزشجویان آمرزیده است و حاجات مخلوقات نزد تو برآورده است و جایزههای خواستاران، پیش تو کامل شده است و بهرههای افزون پیاپی است و سفرههای خواهندگان طعام آماده و حوضهای تشنگان لبریز است.
اللّٰهُمَّ فَاسْتَجِبْ دُعائِي، وَاقْبَلْ ثَنائِي، وَاجْمَعْ بَيْنِي وَبَيْنَ أَوْلِيائِي، بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَعَلِيٍّ وَفاطِمَةَ وَالْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ إِنَّكَ وَلِيُّ نَعْمائِي، وَمُنْتَهَىٰ مُنايَ، وَغايَةُ رَجائِي فِي مُنْقَلَبِي وَمَثْوَايَ.
خدایا دعایم را مستجاب کن و ستایشم را بپذیر و بین من و اولیایم جمع کن، به حق محمّد و علی و فاطمه و حسن و حسین، تو ولینعمت و نهایت آرزو و هدف امید منی در بازگشتگاه و محل اقامتم.
در کتاب «کامل الزیارات» پس از متن زیارت این جملات آمده است:
أَنْتَ إِلٰهِي وَسَيِّدِي وَمَوْلايَ اغْفِرْ لِأَوْلِيائِنا، وَكُفَّ عَنَّا أَعْداءَنا، وَاشْغَلْهُمْ عَنْ أَذَانَا، وَأَظْهِرْ كَلِمَةَ الْحَقِّ وَاجْعَلْهَا الْعُلْيَا، وَأَدْحِضْ كَلِمَةَ الْبَاطِلِ وَاجْعَلْهَا السُّفْلىٰ إِنَّكَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ.
تو معبود و آقا و مولای منی، دوستانمان را بیامرز، دشمنانمان را از ما بازدار و از آزار ما منحرفشان گردان و کلمه حق را نمایان و آن را برتر کن و کلمه باطل را بیاعتبار و آن را پستتر قرار ده، تو بر هر کاری توانایی.
صلوات خاصه امام علی علیه السلام
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ أَخِي نَبِيِّكَ وَ وَلِيِّهِ وَ صَفِيِّهِ [وَ وَصِيِّهِ] وَ وَزِيرِهِ وَ مُسْتَوْدَعِ عِلْمِهِ وَ مَوْضِعِ سِرِّهِ وَ بَابِ حِكْمَتِهِ وَ النَّاطِقِ بِحُجَّتِهِ وَ الدَّاعِي إِلَى شَرِيعَتِهِ وَ خَلِيفَتِهِ فِي أُمَّتِهِ وَ مُفَرِّجِ الْكُرَبِ [الْكَرْبِ] عَنْ وَجْهِهِ قَاصِمِ الْكَفَرَةِ وَ مُرْغِمِ الْفَجَرَةِ الَّذِي جَعَلْتَهُ مِنْ نَبِيِّكَ بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصْرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ وَ الْعَنْ مَنْ نَصَبَ لَهُ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ وَ صَلِّ عَلَيْهِ أَفْضَلَ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْصِيَاءِ أَنْبِيَائِكَ يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ.
خدايا بر امير مؤمنان على بن ابى طالب درود فرست،برادر پيامبرت و ولىّ و برگزيدهاش،و وزير و جايگاه سپردن دانشش،و موضع راز و درگاه حكمتش،و گوياى به حجّت،و دعوتكننده به شريعتش و جانشين او در امّتش،و برطرف كننده رنج و اندوه از چهرهاش،و درهم شكننده كافران،و به خاك مالنده بينى بدكاران،آنكه او را نسبت به پيامبرت به منزله هارون از موسى قرار دادى.خداى دوست بدار هركه دوستش دارد،و دشمن بدار هركه دشمنش دارد،و يارى كن هر كه يارىاش نمايد،و خوار كن هركه او را واگذارد،و لعنت كن هركه به دشمنىاش برخاست،از پيشينيان و پسينيان،و بر او درود فرست برترين درودى كه بر يكى از جانشينيان پيامبرت فرستادى،اى پروردگار جهانيان.
عمل اميرالمؤمنين(ع)
امام باقر (ع) ميفرمايد: يك روز در اتاق پدرم زين العابدين(ع) نشسته بودم، داشتم عبادت پدرم را نگاه مى كردم، ركوعش را، سجودش را، حالش را، بعد با صداى بلند شروع كردم گريه كردن. پدرم نمازش را كه سلام داد و فرمود: باقرم! چرا گريه مى كنى؟ گفتم: پدر از اين سنگينى عبادتت دلم سوخت، پدرم شروع كرد گريه كردن. به پدرم گفتم: من دلم براى شما سوخت گريه كردم، شما براى چه گريه مى كنى؟ فرمود: عزيز دلم! اگر زمان على (ع) بودى و عبادت على (ع) را مى ديدى چه ميگفتى!