تاریخ انتشار
دوشنبه ۱۷ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۱۱:۵۰
کد مطلب : ۴۶۷۸۷۷
کبنا گزارش میدهد
در سال مهار تورم؛ نقره داغ مردم توسط تعمیرکاران ماشین در شهر یاسوج! / مگر اینجا شهر هرته! ؟ / حمزه لقمانی و کریم روزبهان به مردم پاسخ بگویند...
۲
کبنا ؛«اینجا شهر هرته»، این تعبیری است که یکی از تعمیرگاههای خودرو واقع در بنسجان شهر یاسوج در هنگام خش و بش و اعتراض و گلایه من نسبت به وضعیت آشفته قیمتهای دلبخواه تعمیرکاران برای تعمیر ماشینها به مشتریها اعلام میکنند، به کار برد.
شهر هرته، کنایه از آشفتگی و بیعدالتی مردم یا مسئولین در شهر است. شهر هِرت شهری خیالی و ساختگی است؛ معمولاً آن را در جایی به کار میبرند که دیگران قانون را رعایت نمیکنند و حق دیگران را زیر پا میگذارند و گمان میکنند کشور بیدر و پیکر است و هرچه دلشان میخواهد میتوانند انجام دهند. ولی دیگران به این رفتار آنها اعتراض میکنند و این اصطلاح را به کار میبرند.
همین تعمیرکار با اذغان به ناسامانی و بیسرؤسامانی قیمتها در این راسته بازار که از تعمیر واشر سرسلیندر تا تعویض لامپ سوخته یک چراغ، نرخها من درآوردی و هرج و مرج است، سخن گفت و اینکه به ندرت انصاف و وجدانی در این بازار و این اهالی دیده میشود و هر که هر چی بتواند از مشتری میستاند.
آنچه که خودم دیدم و سرانگشتی حساب کردم و آنچه که این تعمیرکار نقل میکند در این بازار از تراشکار گرفته تا تعمیرکار موتور ماشین و جلوبند و... گاهاً تا ماهی ۲۰۰ میلیون تومان درآمد را نیز شاهد هستیم! یعنی برخی از این افراد روزانه از دو میلیون تا شش تا هفت و هشت میلیون و گاهاً بیشتر درآمد دارند که هیچ قاضی و پزشک و وکیل و کارمندی چنین درآمدی را به خود نمیبینند!
در میان گفتگوها و مسائلی که حین تلفن و صحبت با یکی از همکارانشان پیش آمد، سر قضیه باز شد که فرزندان غالب این آدمها، از نظر تربیتی و آموزشی اگرچه گاهی با این درآمدهای نجومی در بهترین مدارس درس میخوانند ولی وضعیت نامناسبی از هر نظر ندارند (از درس نخواندن تا آلوده شدن به انواع خلافها و.. ) که این را از نتایج و تأثیر درآمد و کسب روزی نادرست و نامنصفانه از جیب کارمندان با حقوق ده و دوازده میلیون و... با دستمزدهای بالا که از آنها میگیرند، ربط میداد.
با خوداندیشیدم که کارمند تحصیلکردهای که حقوق ماهیانه ده تا پانزده میلیون دارد در این بازار برای تعمیر خودروی خود چقد نقره داغ میشود و برای کاری در حد بیست دقیقه و تا نیم ساعت و یا سه چهار ساعت و یا حتی یک روز یک تعمیرکار، بعضا باید نصف و یا کل حقوق ماهیانه خود را بپردازند تا ماشینش را بتواند مرخص کند!!!
در کنار این آشفته بازار دستمزد تعمیرها که هیچ نصب قیمتی ندارند و هیچ نظارتی بر آنها انجام نمیشود، عدم تخصص و آزمون و خطای آنها برای تعمیر ماشین و پرداخت هزینههای آن توسط مردم بدبخت را باید اضافه کرد. گویی هر کسی یاد گرفت آچار به دست بگیرد به خود اجازه میدهد که دکانی بگیرد و تابلویی بزن و خود را تعمیرکار بنامد و با آزمون و خطا و خراب کردن ماشین مردم و خرج انداختن بر دست مردم، امور خود را بگذارند!
در کنار این دردها، درد قیمتهای لوازم یدکی بیسرؤسامان و من درآوردی و بینظارت را باید اضافه کرد که هر قطعه را هر کدم به نرخ کیفی و میلی خود به مردم میفروشند و بازار پر از اجناس تقلبی و.. است.
دریغ از نظارت و کنترل در سال مظلوم «مهار تورم» و رها کردن این شعار و بیتوجهی به نامگذاری این سال توسط رهبر معظم انقلاب، توسط نهادها و دستگاههای مسئول!
سازمان تعزیرات حکومتی کهگیلویه و بویراحمد (به مدیریت سیده حمزه لقمانی) و سازمان صنعت و معدن و تجارت استان (به مدیریت کریم روزبهان) چه پاسخی برای مردم دارند؟
شهر هرته، کنایه از آشفتگی و بیعدالتی مردم یا مسئولین در شهر است. شهر هِرت شهری خیالی و ساختگی است؛ معمولاً آن را در جایی به کار میبرند که دیگران قانون را رعایت نمیکنند و حق دیگران را زیر پا میگذارند و گمان میکنند کشور بیدر و پیکر است و هرچه دلشان میخواهد میتوانند انجام دهند. ولی دیگران به این رفتار آنها اعتراض میکنند و این اصطلاح را به کار میبرند.
همین تعمیرکار با اذغان به ناسامانی و بیسرؤسامانی قیمتها در این راسته بازار که از تعمیر واشر سرسلیندر تا تعویض لامپ سوخته یک چراغ، نرخها من درآوردی و هرج و مرج است، سخن گفت و اینکه به ندرت انصاف و وجدانی در این بازار و این اهالی دیده میشود و هر که هر چی بتواند از مشتری میستاند.
آنچه که خودم دیدم و سرانگشتی حساب کردم و آنچه که این تعمیرکار نقل میکند در این بازار از تراشکار گرفته تا تعمیرکار موتور ماشین و جلوبند و... گاهاً تا ماهی ۲۰۰ میلیون تومان درآمد را نیز شاهد هستیم! یعنی برخی از این افراد روزانه از دو میلیون تا شش تا هفت و هشت میلیون و گاهاً بیشتر درآمد دارند که هیچ قاضی و پزشک و وکیل و کارمندی چنین درآمدی را به خود نمیبینند!
در میان گفتگوها و مسائلی که حین تلفن و صحبت با یکی از همکارانشان پیش آمد، سر قضیه باز شد که فرزندان غالب این آدمها، از نظر تربیتی و آموزشی اگرچه گاهی با این درآمدهای نجومی در بهترین مدارس درس میخوانند ولی وضعیت نامناسبی از هر نظر ندارند (از درس نخواندن تا آلوده شدن به انواع خلافها و.. ) که این را از نتایج و تأثیر درآمد و کسب روزی نادرست و نامنصفانه از جیب کارمندان با حقوق ده و دوازده میلیون و... با دستمزدهای بالا که از آنها میگیرند، ربط میداد.
با خوداندیشیدم که کارمند تحصیلکردهای که حقوق ماهیانه ده تا پانزده میلیون دارد در این بازار برای تعمیر خودروی خود چقد نقره داغ میشود و برای کاری در حد بیست دقیقه و تا نیم ساعت و یا سه چهار ساعت و یا حتی یک روز یک تعمیرکار، بعضا باید نصف و یا کل حقوق ماهیانه خود را بپردازند تا ماشینش را بتواند مرخص کند!!!
در کنار این آشفته بازار دستمزد تعمیرها که هیچ نصب قیمتی ندارند و هیچ نظارتی بر آنها انجام نمیشود، عدم تخصص و آزمون و خطای آنها برای تعمیر ماشین و پرداخت هزینههای آن توسط مردم بدبخت را باید اضافه کرد. گویی هر کسی یاد گرفت آچار به دست بگیرد به خود اجازه میدهد که دکانی بگیرد و تابلویی بزن و خود را تعمیرکار بنامد و با آزمون و خطا و خراب کردن ماشین مردم و خرج انداختن بر دست مردم، امور خود را بگذارند!
در کنار این دردها، درد قیمتهای لوازم یدکی بیسرؤسامان و من درآوردی و بینظارت را باید اضافه کرد که هر قطعه را هر کدم به نرخ کیفی و میلی خود به مردم میفروشند و بازار پر از اجناس تقلبی و.. است.
دریغ از نظارت و کنترل در سال مظلوم «مهار تورم» و رها کردن این شعار و بیتوجهی به نامگذاری این سال توسط رهبر معظم انقلاب، توسط نهادها و دستگاههای مسئول!
سازمان تعزیرات حکومتی کهگیلویه و بویراحمد (به مدیریت سیده حمزه لقمانی) و سازمان صنعت و معدن و تجارت استان (به مدیریت کریم روزبهان) چه پاسخی برای مردم دارند؟
خدا به داد این مردم برسد