روح الله حسین زاده فعال فرهنگی، اجتماعی و سیاسی کهگیلویه و بویراحمد در گفتوگو با کبنا:
آیا ژنرالهای سیاسی کهگیلویه و بویراحمد دست از دعوای خودشان با خودشان بر میدارند؟ / بر خلاف بیانیه گام دوم بعضی آقایان اعتقاد دارند، جوانها نباید سر کار بیایند / در این پستوهای سیاسی، دو تا جوان را هم راه بدهید / در دهدشت پرچمی باید برافراشته شود که همه جوانها باشند!
این ائتلاف انقلابیون نیست! همه شعار میدهند که اصولگرا هستند، اصولگرای واقعی کسی است که از روز اولی که وارد سیاست شد بگوید سرمایه من اینقدر بوده و روز آخر هم با شفافیت بگوید سرمایهاش چقدر است. اینها گریبان برخی آقایان را گرفته، نمیتوانند کنار بروند و جرات این را ندارند که عرصه را به جوانها بدهند، من از جوانهای کهگیلویه بزرگ و استان دعوت میکنم وارد صحنه انتخاباتی شوند، خود شما باید وارد صحنه سیاسی شوید، خود شما میتوانید انقلابی عمل کنید، جوانان نترس و شجاع میتوانند تحول ایجاد کنند، بزرگترها اجازه بدهند جوانها وارد شوند. در این لیستهایی که دارید! در این پستوهای سیاسی، دو تا جوان را هم راه بدهید. جریان انقلابی که از اصولگرایان است حتی از پیرهای انقلابی هم نیست، و هیچ جوانی را هم در این لیستها نمیبینید. هیچ اصلاح طلب و اصولگرایی بخاطر جوانها کنار نمیروند. تنها چیزی که می گویند بیانیه میدهند که حمایت ما از جوانها است. کجا از جوانها حمایت میکنید؟
او معتقد است؛ «سرمایههای آنچنانی گریبان برخی آقایان را گرفته، نمیتوانند کنار بروند و جرأت این را ندارند که عرصه را به جوانها بدهند، من از جوانهای کهگیلویه بزرگ و استان دعوت میکنم وارد صحنه انتخاباتی شوند، خود شما باید وارد صحنه سیاسی شوید، خود شما میتوانید انقلابی عمل کنید، جوانان نترس و شجاع میتوانند تحول ایجاد کنند، بزرگترها اجازه بدهند جوانها وارد شوند.»
«روح الله حسین زاده» متولد 63 از کهگیلویه بزرگ که مشغول به تحصیل در درس فقه الصلاه مقام معظم رهبری و دارای مدرک کارشناسی حقوق و کارشناسی ارشد جزا و جرم شناسی است. او در حال حاضر قاضی دادسرای عمومی و انقلاب تهران، سرپرست دایره نظارت زندان رجایی شهر تهران و مدیر مرکز تخصصی حقوق و قضای اسلامی واحد تهران، بازرس شوراهای حل اختلاف تهران و امام جماعت مسجد حصرت ابالفضل (ع) کوی نصر گیشا تهران میباشد.
دادیار داسرای ویژه سرقتهای مسلحانه تهران مسئول فرهنگی دادسرای سرقت، دادیار شعبه اول اجرای احکام جنائی تهران، دادیار جانشین و معاون و ناظر بر ضابطین دادسرای الهیه (شمیرانات)تهران، دادیار جانشین و معاون ناظر بر ضابطین دادسرای انقلاب تهران بخشی از سوابق حسین زاده است. با او در رابطه بعضی از مسائل سیاسی استان کهگیلویه و بویراحمد، کهگیلویه بزرگ و کشور صحبتهای انجام داده ایم که از نظر خوانندگان میگذرد؛
با توجه به گام دوم انقلاب و تاکید رهبری بر حضور جوانان در امورات مملکت، شما به عنوان فردی که در حوزه فرهنگی، اجتماعی و سیاسی فعالیت دارید، توضیح بفرمایید ضرورت حضور جوانان در عرصههای مختلف مملکتی به ویژه انتخابات مجلس چقدر و چگونه است؟
ممنونم از شما که نقش رسانه را در استان کهگیلویه و بویراحمد بسیار خوب ایفا کردهاید، بنده چند سال اخیر پیگیری کردهام، رسانه شما رسانهای بسیار پرکار، پای کار، در راه روشنگری و انقلاب همواره قدم برداشتید، روز اولی که وارد کهگیلویه بزرگ شدم و میخواستم کهگیلویه را به عنوان یک جوان بشناسم، آیا کهگیلویه، بهمئی چرام و لنده نیاز به نماینده دارد؟ به نیروی جوان نیاز دارد؟ به پتروشیمی نیاز دارد؟ آمایش سرزمینی کردم و متوجه شدم کهگیلویه بزرگ بیش از همه اینها به تفکر نیاز دارد، به اینکه در انتخاب خود تفکر کنند، من از جریانات زیاد انقلابی و با توجه به بیانیه گام دوم انقلاب دعوت شدم که حضور پیدا کنم. روز اول احساس کردم به رأی مردم نیاز دارم، اما کمی که کار کردم و جلو رفتم دیدم کهگیلویه بزرگ بیشتر نیاز به تفکر دارد، باید بدون وابستگی به ثروت و قدرت و سیاست وارد میدان شوند، خیلیها منع کردند وگفتند چرا میخواهید وارد شوید، جوانیتان را میسوزانید اما من گفتم من له میشوم تا این راه عوض شود. عرصههای مختلف هم جوانان باید وارد شوند، تاکید رهبری بوده است. در همین کهگیلویه یا استان ما، آیا جوانان جایگاهی دارند؟ جوانان جرأت ورود به صحنهها را ندارند. جوانی که خودش را اصلاح طلب یا اصولگرا میداند، و زیر پرچم آقایانی میرود که جایگاهی برای جوانان وجود ندارد، قاعدتاً انتخابات امسال باید 50 درصد عرصه جوانها باشند، آیا ژنرالهای سیاسی استان کهگیلویه و بویراحمد دست از دعوای خودشان با خودشان برمی دارند؟ خیر. عیناً میبینیم که در این استان کسی بخاطر یک جوان کنار نمیرود. برخلاف بیانیه گام دوم اعتقاد دارند جوانها نباید سر کار بیایند، خودشان میتوانند هنوز کار کنند. من نمیگویم اینها نباشند، باشند ولی مشورت به جوانها بدهند، این آقایون انقلاب را درست کردند، چه کسانی جنگ را اداره کردند؟ جوانها بودند. سیزده آبان را جوانها درست کردند، 16 آذر را جوانها درست کردند. یک سؤال میپرسم؛ همین ائتلافی که از انقلابیون تشکیل شد جوانها حضور داشتند؟ این ائتلاف انقلابیون نیست! همه شعار میدهند که اصولگرا هستند، اصولگرای واقعی کسی است که از روز اولی که وارد سیاست شد بگوید سرمایه من اینقدر بوده و روز آخر هم با شفافیت بگوید سرمایهاش چقدر است. اینها گریبان برخی آقایان را گرفته، نمیتوانند کنار بروند و جرأت این را ندارند که عرصه را به جوانها بدهند، یک جوانی هم باید باشد و بیاید جاده را صاف کند، من می خواهم جاده صاف کن جوانان کهگیلویه باشم! و بگویم اینهمه سازوکار انتخاباتی برای چیست؟ من از جوانهای کهگیلویه بزرگ و استان دعوت میکنم وارد صحنه انتخاباتی شوند، خود شما باید وارد صحنه سیاسی شوید، خود شما میتوانید انقلابی عمل کنید، جوانان نترس و شجاع میتوانند تحول ایجاد کنند، بزرگترها اجازه بدهند جوانها وارد شوند. در این لیستهایی که دارید! در این پستوهای سیاسی، دو تا جوان را هم راه بدهید. جریان انقلابی که از اصولگرایان است حتی از پیرهای انقلابی هم نیست، و هیچ جوانی را هم در این لیستها نمیبینید. هیچ اصلاح طلب و اصولگرایی بخاطر جوانها کنار نمیروند. تنها چیزی که می گویند بیانیه میدهند که حمایت ما از جوانها است. کجا از جوانها حمایت میکنید؟ اعتقاد دارم جوان مؤمن، انقلاب و جسور میتواند وارد جریان شود و این دو قطبیهای صوری را عبور کنند. در استان ما این دو قطبیهای سیاسی فقط رنگ و لعاب است، در تهران هم آقایان اصلاح طلب اصولگرا میشوند و آقایان اصولگرا اصلاح طلب میشوند.
میخواهم پرچمی در دهدشت برافراشته شود که همه جوانها باشند!
در استان قضیهای به نما طایفه گرایی، پول و قدرت راه انداختهاند. هر جایی وارد میشوید می گویند چقدر پول داری؟ آیا کار شخصی میکنی یا نه؟ این خفت بار است. دق کردم شبی که در دهدشت آقایان پرسیدند شما چی دارید؟ من گفتم اندیشه دارم، میتوانم در تهران کار کنم. میتوانم در تهران زحمت بکشم. شاید وارد نشوم، ولی میخواهم جریان درست کنم. میخواهم از جوانان انقلاب دعوت کنم با توجه به بیانیه گام دوم انقلاب وارد انتخابات شوند. صحنه هم طوری طراحی شده که جوانها توان ورود ندارند. منطقه ممنوعه آقایان را کسی جرات ندارد سر بکشد! چرا چون میترسند. ترس از اینکه آقایانی که در استان دارند جریان سازی میکنند، واقعاً جریان سازی نیست، بلکه برای منافع خودشان کار میکنند. به همین خاطر اجازه به جوانان نمیدهند. خیلیها به من گفتند بین قدرت و ثروت و سیاست له میشوی. من گفتم شاید وارد نشوم، ولی میخواهم پرچمی در دهدشت برافراشته شود که همه جوانها باشند، آینده استان باید با این پرچم جوان گرایی برافراشته شود.
نظر شما درباره ورود پولهای کثیف به انتخابات استان و به ویژه در کهگیلویه بزرگ چیست؟
نیازی نیست به جوامعی مثل ژاپن و چین و روسیه نگاه کنیم که چند سال زودتر از ما پیشرفت کرده اند، به حمدالله در این 40 ساله در ایران پیشرفت کردیم. یک زمانی بزرگان کشورهای روسیه و انگلیس و چین میآمدند در کشور ما و تصمیمهایشان را میگرفتند و میرفتند ولی الان اگر در خاورمیانه صحبتی میشود حرف آخر را ایران می زند، این به لحاظ بین المللی است. ولی به لحاظ منطقه کهگیلویه بزرگ متاسفانه این اتفاقات وجود دارد. من از مردم شنیدم که چنین مواردی در انتخابات اتفاق می افتد، چرا باید چنین صحبتهایی وجود داشته باشد.این صحبت ها فقط در استان ما نیست، من از آقایان مطلع و بزرگی در تهران پرسیدم می گفتند «بله در استان شما این حرفها وجود دارد». ولی بیایید به تاریخ نگاه کنیم، اگر نگاه به تاریخ کنیم جوانانی با وجدان انسانی وارد میشدند و جلوی این کارها را میگرفتند. پیمان حلف الفضول که پیامبر اکرم (ص) میفرماید اگر زمانی پیمان حلف الفضول(پیمان جوانمردان) بسته شود من باز هم قبول میکنم. این پیمان چه بوده؟ شخصی از طایفهای در مکه با فردی معامله کرده، پارچهای خریده ولی پول پرداخت نکرد، حق خوری کرده. خیلی پیمان ها در آن زمان بسته شده بود مثل پیمان هایی برای حفاظت از قریش یا کعبه و غیره. این مرد در میان جمعی از قریش رفت و گفت حق من خورده شده، و از آنها استمداد طلبید، ولی هیچکس حقش را نگرفت، تا اینکه این مرد در کوههای مکه رفته و فریاد میزده که حق من خورده شده، شعری را به این مضمون می خواند که «برسید بداد ستمدیده ای که در وسط شهر مکه کالایش را به ستم برده اند و دستش از خانه و کسان دور است» و بعد از این، عموی پیامبر وقتی چنین فریادی را شنید، گفت نمی توان این فرید را نشنیده گرفت، به همراه پیامبر به سراغ قبایل قریش رفت و توانست آنها را راضی کند این پیمان را با این مضمون که « نباید به هیچ شخص غریب یا غیرغریبی ستم شود، و باید
حق مظلوم از ظالم گرفته شود!» ببندند. من می گویم هم استانیها، هم شهریها من نیازی ندارم وارد استان شوم، من در تهران مسئولیتم را دارم و مشکلی ندارم. می دانم شاید من اولین نفری باشم که تخطئه بشوم، تخریب بشوم و آقایان خیلیها در خطر بیفتند، ولی به والله جا دارد یک بار دیگر پرچم پیمان حلف الفضول را در دهدشت و سوق و دیشموک و قلعه رئیسی بالا ببریم و بگوییم نگذازیم به مردم ظلم شود. انقلاب مرد انقلابی میخواهد، کسی را نمیخواهد که در الهیه خانه داشته باشد، در شمیرانات خانه داشته باشد، کارخانه در شمال شهر تهران داشته باشد. من می دانم اقایان خیلیها خانه و زندگی و کارخانه در تهران دارند. انقلاب کسی را میخواهد که در کف بازار دهدشت مردم را تأمین کند، کسی را میخواهد که از وجود خودش بزند و به مردم بدهد. چه اصلاح طلب و چه اصولگرا، فرقی نمیکند، این اصلوگرایی و اصلاح طلبی در استان ما بازی است؛ چون خیلی از آقایانی که اینجا اصلاح طلبند، تهران اصولگرا می شوند و برعکس. بنابراین ما کاری به این بازیها نداریم. ما کار به این داریم که جوانان انقلابی با شعار گام دوم انقلاب بیایند به محرومان کمک کنند، زیرساختها را بسازند. آقایان مسئولان بجز یک ابلاغ کاغذی به جوان به عنوان مشاور می دهند، آیا در کارهایشان از جوانان مشاوره میگیرند؟ آقایان اتاق فکر با جوانان دارند؟ ندارند. اتاق فکر اینها لیدرهای پولدار و زنرال های سیاسی و قدرتمند هستند. بنابراین آخرش همین میشوند که می گویند چرا در کهگیلویه پول کار میکند؟ من هم متاسفم و ناراحتم! در استانهای دیگر کارهای انقلابی و سالم میشود! در استان ما هم باید کار انقلابی شود. نهادهای نظارتی باید وارد شوند. ببینید من حسین زاده که در قم خانه مسکن مهرنشین بودهام، آیا ده سال بعد چیزی دارم یا ندارم؟ اگر دارم بیایند محاکمه کنند! من فرزند شیخ محمد ملأ از چاروسا هستم، همه پدرم را میشناسند، آدم فقیری است، ولی الان خودم در تهران مسئولیت دارم. آیا ده سال دیگر همین هستم؟ اگر نبودم باید نهادهای نظارتی وارد شوند. چرا آقایی که هیچ چیزی نداشته، الان اعلام می کند از خانواده ام تشکر می کنم که در نداری پشت من بودند! اگر نداشتی الان چی داری؟ نهادهای نظارتی باید وارد شوند، و به حمدالله دارند وارد هم می شوند.