سید مسعود شجاعی طباطبایی، هنرمند کارتونیست و مدیرکل هنرهای تجسمی حوزه هنری میگوید
کارلوس لاتوف در آمریکای لاتین هست که نه مسلمان است و نه ارتباطی دارد با مسائلی که ما الان به شکل جدی در منطقه خصوصاً با رژیم صهیونیستی داریم. دوازده سال پیش ایشان به سرزمینهای اشغالی برای بازدید میرود و در عین حال یک بازدیدی هم از منطقهی غزه میکند. وقتی این دوگانگی را مشاهده میکند، دست بهکار میشود و علیه رژیم صهیونیستی شروع بهکار کردن میکند. اینقدر کارهای ایشان مؤثر و تأثیرگذار است که جریان ایجاد میکند. برخورد رژیم صهیونیستی هم خیلی بامزه است. حزب لیکود ایشان را در لیست مرگ قرار میدهد. یعنی بهراحتی در دنیای معاصر، یک کاریکاتوریست را صرفاً به جرم کشیدن کاریکاتور در لیست مرگ قرار میدهند. این کار فانتزی و مسخرهای است،
در این چند روز شاهد چند اتفاق بودیم، عادی سازی روابط کشور امارات با رژیم صهیونیستی، اعتراضات گستره به این مسئله، چاپ کاریکاتور برای اهانت به پیامبر اعظم (صلیاللهعلیهوآله)، واکنش سریع رئیس جمهور فرانسه در حمایت از این کار سخیف و بیانیه رهبر انقلاب در این باره. تحلیل شما در رابطه با این موارد چیست؟
در ارتباط با اتفاقات تلخی که در چند هفتهی اخیر افتاد، شاید شروعش با دستگیری آقای عماد حجاج کلید خورد. عماد حجاج یکی از کاریکاتوریستهای خوب اردنی است که غالب کارهایش هویت ضدصهیونیستی دارد. او بعد از ارتباط امارات و رژیم صهیونیستی و عادیسازی روابط، کاریکاتوری طراحی کرد و شخص بن زائد را به چالش کشید. موضوع این است که امارات قرار بود از آمریکا هواپیماهای جنگی اف ۳۵ بخرد و رژیم صهیونیستی مانع آن شد. آقای عماد حجاج از این موضع که هم رژیم صهیونیستی را به رسمیت شناختید و هم این رژیم دارد با شما به این شکل برخورد میکند، بن زائد را با کاریکاتورش به چالش کشید.
این اتفاق خیلی زود باعث شد کشور همپیمان امارات، یعنی اردن عماد حجاج را راهی زندان کند. بلافاصله هنرمندانِ کاریکاتوریست از سراسر دنیا به این اقدام واکنش نشان دادند و سریع آزاد شد. درواقع ترند اوّلشدن هشتگ فری عماد حجاج و برخورد جدی و قاطع هنرمندان دنیا باعث آزادی او شد. من با ایشان در ارتباطم. ایشان همچنان درگیر است و به دادگاه میرود. به هرجهت مفاهیم خیلی تندی را به ایشان ابراز میکنند. امّا از آن تلختر انتشار کاریکاتورهای موهن علیه پیامبر اسلام بود که بهشدت قلب میلیونها مسلمان را در سراسر دنیا جریحهدار کرد. خیلی جالب است که آقای مکرون رئیسجمهور فرانسه بلافاصله واکنش نشان میدهد و این کفرگویی را مجاز میداند. این قضیه خیلی بالاتر از کفرگویی است و یکجور نفرتپراکنی است. مجاز دانستن نفرتپراکنی در این شکل و با این ابعاد، چگونه با آزادی بیان معنا پیدا میکند؟
امّا دربارهی پیام دیروز رهبر معظّم انقلاب، ایشان فرمودند که این اهانت قابل بخشش نیست و اینها توهین به پیامبر گرامی اسلام را جزو آزادی بیان میدانند. این درحالی است که کشور فرانسه بالاترین مجازاتها را در ارتباط با رژیم صهیونیستی و بحث هولوکاست دارد. هرکسی که در فرانسه در مورد هولوکاست حتی تردید کند، با جرائم سنگینی روبهرو میشود. آقای روبر فوریسون (۱) و آقای روژه گارودی (۲) نهتنها جرائم سنگینی برایشان وضع شد و به زندان رفتند، بلکه بارها با آنها برخورد فیزیکی خیلی جدی صورت گرفت. قریب به ده بار با آقای روبر فوریسن برخورد فیزیکی صورت گرفت که یکبار تا پای مرگ هم پیش رفت و دو و نیم ماه در کما بود. هیچ موقع هم در اینباره دولت فرانسه اقدام خاصی صورت نداد.
این آزادی بیان یک رویهی دوگانه در غرب است. از این طرف توهین به مهربانترین موجود عالم هستی، یعنی پیامبر گرامی اسلام آزاد شمرده میشود، ولی از آن طرف اگر کوچکترین اعتراض و تردیدی به موجودیت رژیم اشغالگر اسرائیل صورت بگیرد، برخورد خیلی سنگینی میکنند. بنابراین حرفهای مکرون رئیسجمهور فرانسه یکجور عوام فریبی است. همچنان که آقا فرمودند. یک بحث دیگر این است که اینها با چنین کارهای بسیار ناراحتکننده و مشمئزکننده میخواهند اذهان مردم دنیا را از سمتوسوی اتفاقات تلخی که دربارهی سازش با رژیم اشغالگر اسرائیل صورت میگیرد، دور یا خارج کنند. همین دو روز قبل کشور کوزوو که نود درصد مردمش مسلماناند، بدون اینکه حتی رئیسجمهورشان از متن توافقنامه باخبر باشد، در عمل انجام شده قرار گرفت و بهنوعی موجودیت رژیم صهیونیستی را به رسمیت شناخت. این اباحهگری دارد به این شکل ادامه پیدا میکند.
شما چه نقش و وظیفهای برای خودتان و هنرمندان آزادهای که دغدغه های اینچنین دارند قائل هستید؟
امّا الان وظیفهی ما چیست؟ یعنی ما بهعنوان کسانی که در حوزهی کارتون و کاریکاتور کار میکنیم، چه اقدامی باید انجام دهیم؟ در مرحلهی اوّل ما برای هر اتفاقی که در مورد هر هنرمند کاریکاتوریست یا هرکسی که به این اتفاقات در حوزهی هنر، در حوزهی هنرهای تجسمی موضع بگیرد و موضعگیریاش باعث گرفتاری و مشکلاتی مثل زندان شود، قطعاً با طرحها، صحبتها و هشتگهایمان برخورد خواهیم کرد. در حال حاضر پیگیر یکسری اتفاقات جدیتری هم هستیم. این اتفاقات جدیتر قبلاً دوبار تکرار شد. دفعهی اوّل زمانی بود که دوازده طرح توهینآمیز در روزنامهی یولاندزپستن دانمارک چاپ شد و ما بلافاصله واکنش نشان دادیم و اعلام کردیم که این آزادی بیان شما برخوردی دوگانه است و اساساً چرا نسبت به هولوکاست برخورد سخت و خیلی جدی دارید، اما نسبت به مباحث دیگر اعلام میکنید آزادی بیان هیچ حدومرزی ندارد؟ بحث اصلیمان در آن مسابقات، هم مسابقهی اوّل و هم مسابقهی دوم این بود که اساساً چرا هولوکاست بهانهای برای اشغال کشور فلسطین میشود؟ کشوری که هیچ ارتباطی با جنگ جهانی دوم نداشت و حتی بیطرف بود و هزاران کیلومتر با مرزهای کشورهای متخاصم فاصله داشت. کشورهای اروپایی به جان هم افتادند و یکسری اتفاقاتی افتاد که بهعنوان هولوکاست از آن یاد میکنند، ولی غرامتش را از یک کشور مسلمانی که کیلومترها فاصله دارد درخواست میکنند و میروند و آن کشور را در سال ۱۹۴۸ به شکل جدی مورد هجمه قرار میدهند و اشغال میکنند و به رسمیت میشناسند. این به رسمیت شناختن جای سؤال دارد.
ما نگران هولوکاست فلسطین هستیم. ما نگران هولوکاستهای دیگری در دنیا مثل یمن، میانمار و اتفاقات تلخی که برای مظلومین دنیا در هر جایی روی میدهد، هستیم. حتی ما واژهای تحت عنوان اتمیک هولوکاست هم داریم. همان نسلکشی که در دو شهر هیروشیما و ناکازاکی رخ داد که یک کشتار جمعی بهحساب میآید و تا الان هیچ عذرخواهی هم از سوی آمریکا صورت نگرفته است. دولتهای مستکبر دنیا واقعاً به خودشان اجازه میدهند هرکاری که از نظر خودشان مشکلی ندارد را به شکلی مطرح کنند، هر توهینی را روا میدانند، هر برخورد سبوعانه و استعمارگرانه را بر خودشان لازم فرض میکنند و بهراحتی در امور کشورها دخالت میکنند. کشورهای دنیا را وادار میکنند که پای مذاکره و پای سازش بیایند، ولی متأسفانه وقتی مباحثی مثل هولوکاست مطرح میشود، اصلاً نمیتوانند قبول کنند.
موارد دیگری هم بوده که فرانسه با کاریکاتورهایی درمورد موضوعاتی غیر از مسئلهی هولوکاست هم تند برخورد کرده باشد؟
کشور فرانسه خودش را مدعی آزادی بیان در دنیا میداند، یعنی مدعی اوّل در این حوزه. امّا این آزادی بیان فقط در بعضی از رفتارها مثل اسلامستیزی خودش را نشان میدهد. اسلامستیزی یکی از اتفاقاتی است که به شکل جدی در رسانههایشان کار میشود. بحث ایرانستیزی هم در برنامهی کاریشان به شکل جدی مطرح هست. ولی دربارهی سانسور در فرانسه ما شاهد اتفاقات خیلی جدی بودیم. مثلاً وقتی فرانسه بهعنوان کشور استعمارکننده، الجزایر را تحت استعمار خودش قرار داد، کاریکاتوریستهای زیادی نسبت به این اتفاق واکنش نشان دادند که همهی اینها بهنوعی سانسور شد و بسیاری از هنرمندان مطرح کشور فرانسه به این سانسورها بهشدت معترض بودند. بسیاری از این سانسورها مربوط به الجزایر، مراکش و کشورهایی بود که زیر نفوذ و سیطرهی رژیم فرانسه هستند.
همچنین اگر شما کاریکاتوری کار کنید که بهنوعی دولتهای همپیمان با فرانسه را زیر سؤال ببرد، با آن برخورد میکنند. فقط هولوکاست خط قرمزشان نیست. بهعنوان مثال کاریکاتوری از آنتونیو آنتونس (۳)، هنرمند پرتغالی در نشریهی نیویورک تایمز منتشر شد. در این طرح کاریکاتوریست میخواست تسلّط رژیم صهیونیستی بر آمریکا را نشان دهد. یعنی ترامپ را به شکل یک آدم کور با عینک دودی کشیده بود که یک سگ راهنما داشت که آن، نتانیاهو بود. این طرح باعث خشم اینها شد. خود ترامپ وارد عمل شد و اعلام کرد که از این به بعد این نشریه نباید ستون کاریکاتور داشته باشد! تا این حد برخوردهای اینها عجیب، غیرمنتظره، بامزه و طنزآمیز است. این نحوهی برخورد خودش کاریکاتور است. خیلی از کاریکاتوریستهای دنیا به این قضیه واکنش نشان دادند که مگر میشود ستون کاریکاتور یک نشریه را به بهانهی یک کاریکاتور ضد صهیونیستی یا ضدآمریکایی ببندید. ولی به همین سادگی جلوی انتشار کاریکاتور در یک نشریه را گرفتند.
ترامپ بهشدت با رسانهها، حتی رسانههای همسو مخالف است. هر رسانهای اگر ذرهای به بعضی از صحبتها و توئیتهایش تعرض کند، بهشدت برخورد میکند. به همین خاطر رسانههای خارجی بهخصوص آمریکایی خیلی میانهی خوشی با او ندارند. ولی جرأت ابراز و بیان هم ندارند. مثلاً نشریهی مُد نزدیک به هفتاد سال سابقهی انتشار در آمریکا داشت. این نشریه یک شخصیت خیالی به نام "آلفرد ای نیومن" داشت که دندان وسط نداشت. آخرین طرحی که روی جلد این نشریه کار شد، این بود که تعدادی خبرنگار میکرونهایشان را جلوی تریبون ترامپ گذاشته بودند، منتها تنها کسی که توانسته بود با ترامپ برخورد کند، آلفرد ای نیومن بود که میکروفنش را در چشم ترامپ کرده بود. برخورد ترامپ هم خیلی ساده بود؛ نشریه را بست! نشریهای که نزدیک به هفت دهه از انتشارش میگذشت و افتخار آمریکاییها بود که میگفتند یک نشریهی قدیمی در این حوزه داریم.
اساساً با خیلی از کاریکاتوریستهایشان برخوردهای تندی دارند. مثلاً آقای دیوید لیواین (۴)، در سن ۸۱ سالگی یک کاریکاتوری کار کرد و یکی از شخصیتهای سیاسی رژیم صهیونیستی را زیر سؤال برد. بلافاصله ایشان را اخراج کردند. ایشان یکی از بهترین چهرههای حوزهی کاریکاتور در دنیا بهحساب میآید.
آقای ناجی العلی (۵) از مهاجرینی بود که در سال ۱۹۴۸ بعد از به رسمیت شناختن رژیم اسرائیل، آواره شد. ایشان یکی از پرکارترین کاریکاتوریستها در جهان عرب بهحساب میآمد، ولی نتوانستند کاریکاتورهایش را تحمل کنند و سرانجام موساد در لندن با شلیک گلوله ترورش کرد و به شهادت رسید. و البته این اتفاقات ادامه دارد.
یک کاریکاتوریست دیگری به نام آقای کارلوس لاتوف (۶) در آمریکای لاتین هست که نه مسلمان است و نه ارتباطی دارد با مسائلی که ما الان به شکل جدی در منطقه خصوصاً با رژیم صهیونیستی داریم. دوازده سال پیش ایشان به سرزمینهای اشغالی برای بازدید میرود و در عین حال یک بازدیدی هم از منطقهی غزه میکند. وقتی این دوگانگی را مشاهده میکند، دست بهکار میشود و علیه رژیم صهیونیستی شروع بهکار کردن میکند. اینقدر کارهای ایشان مؤثر و تأثیرگذار است که جریان ایجاد میکند. برخورد رژیم صهیونیستی هم خیلی بامزه است. حزب لیکود ایشان را در لیست مرگ قرار میدهد. یعنی بهراحتی در دنیای معاصر، یک کاریکاتوریست را صرفاً به جرم کشیدن کاریکاتور در لیست مرگ قرار میدهند. این کار فانتزی و مسخرهای است، ولی اتفاق افتاد. در لیست مرگ قرارگرفتن ایشان دقیقاً زمانی بود که ما مسابقهی هولوکاست اوّل را برپا کرده بودیم و خیلی از هنرمندان برزیلی برای حمایت از آقای کارلوس لاتوف اعلام میکنند که اسامی ما را هم در آن لیست اضافه کنید و ما هم کنار ایشان هستیم. در مسابقهی اوّل هولوکاست، خطشکنان اصلی ما برزیلیها بودند. ما بیشترین و جدیترین حملات کاریکاتوری را از طرف هنرمندان کاریکاتوریست برزیلی در مورد هجمهی رژیم صهیونیستی داشتیم
.
چند سال پیش وقتی یک کاریکاتور موهن علیه پیامبر در مجلهی شارلی ابدو چاپ شد، داعش به دفتر این مجله حمله کرد و افراد را به رگبار بست. بمبگذاری در حاشیهی مسابقات ورزشی در استادیوم انجام شد و با ماشین به مردم حمله کردند. بعدها معلوم شد همهی این اقدامات مجموعهای از یک پازل بود که میخواست بهانهای برای اسلامهراسی و پیشبرد طرح خاورمیانهی جدید و ورود جدی اروپا در قضایای منطقه غرب آسیا باشد. رهبر انقلاب هم در پیام اخیرشان فرمودند با اینکه کار این مجله بسیار بد است، ولی حواستان باشد مسئلهی اصلی فراموش نشود. به خصوص اینکه عکسالعمل سریع رئیسجمهور فرانسه نشان میدهد که این هم ممکن است قطعهای از پازل یک طرح بزرگتر باشد. به نظر شما آن مسئله اصلی که رهبر انقلاب به آن اشاره کردند چیست؟
دقیقاً یک قطعه از پازل است. به نظر من مورد هجمه قرارگرفتن تعدادی از کاریکاتوریستهای نشریهی شارلی ابدو، ساخته و پرداختهی کسانی بود که بعداً مشخص شد خودشان از کسانی هستند که از داعش حمایت جدی کردند.
دفعهی دومی که ما مسابقهی هولوکاست را برگزار کردیم، یک طرح توهینآمیزی بر روی جلد نشریهی شارلی ابدو قرار گرفت. علتش هم این بود که یک حمله صورت گرفته بود و تعدادی از کسانی که در این نشریه قلم میزدند، مورد ترور قرار گرفتند که خود این ترور جای صحبت و سؤال دارد که چه کسانی عامل این قضیه بودند. کسانی عامل این قضیه بودند که خودشان از طرف دولت فرانسه و دولتهای غربی خصوصاً آمریکا حمایت میشدند. این اتفاق خیلی عجیبی بود. از این جهت که به یکباره تمام سران کشورهای غربی کنار همدیگر دستبهدست هم دادند و یک راهپیمایی خیلی مضحکی را شبیه به سیرک برگزار کردند. درحالیکه ما اتفاقات خیلی تلختری را در سراسر دنیا شاهدیم. همین الان در یمن بهطور متوسط در هرپنج دقیقه یک بچه یمنی در اثر بمباران یا سوءتغذیه به شهادت میرسد. ولی اینها بهدنبال یک اتفاق خاص بودند. این خاصیت رسانههای غربی است که میتوانند خیلی سریع یک اتفاق کوچک را تبدیل به یک اتفاق خیلی بزرگ کنند و یک کارناوال راه بیندازند و یک اتفاق را بزرگنمایی کنند تا حدی که بتوانند به امیال خودشان دست پیدا کنند.
زمانی که بوش ایران را محور شرارت اعلام کرد، بلافاصله سندیکای بزرگ «cagle»(۷) بهطور متمرکز و مشخص علیه ایران موضع گرفت و مجموعهای را تحت عنوان جنگ با ایران ارائه کرد. این سندیکا با تمام دنیا در ارتباط است و کاریکاتوریستها در آنجا آثارشان را ارائه میکنند. آنها به تمام دنیا این آثار را میفرستند و در نشریات مختلف حتی در پاکستان کارهایشان به چاپ میرسد. فقط یک حقالزحمهای پرداخت میکنند. درواقع میخواستند آزمایش کنند که چطور میشود موقعیت را ارزیابی کرد تا بعد از عراق یک هجمهای علیه ایران داشته باشند. در این اتفاقات اخیر هم، وقتی طرحهای ضد پیامبر (ص) را کار میکنند، درواقع دارند آزمایش میکنند تا ببینند الان فضا چه جوری است و چگونه میتوانند از این فضا بهره ببرند. یعنی این نوع بهرهگیری به چه شکل است.
بنابراین کاریکاتور از دید آنها یک سلاح است و از دید ما هم یک سلاح است که جواب بدهیم. چون کاریکاتور یک زبان واکنش سریع بینالمللی است. خیلی سریع میتواند با مردم دنیا ارتباط برقرار کند و خیلی هم تأثیرگذار است. وقتی کاریکاتوری علیه پیامبر ما کار میکنند، ما هم اصل آزادی بیانشان را زیر سؤال میبریم؛ بحث هولوکاست را به چالش میکشیم؛ دیوانه میشوند؛ دیوانگیشان بهحدی زیاد میشود که به پرتوپلاگویی منجر میشود. مثلاً منشه امیر (۸)، گویندهی رادیو فارسی رژیم اسرائیل در رادیو اعلام میکند که برگزارکنندگان مسابقهی هولوکاست آدمخوارند. مشخص است که اینها بسیار عصبیاند و حرفهای بیربط میزنند. البته این رفتار هیستریک برای ما بسیار خوشحالکننده بود.
واقعاً برای بنده باعث خوشحالی و یک نشان درخشان است که ۲۲ کشور بنده را ممنوعالورود کردند. خود نتانیاهو از من شکایت کرد و آقای کوفی عنان واکنش نشان داد. هرچقدر اینها تقلا میکنند، نتیجهی عکس میگیرند. یک زمانی فقط آقای ناجی العلی در مقابل هیمنهی رژیم صهیونیستی و دولت آمریکا و دولتهای غربی ایستاد، امّا حالا اینها با صدها هنرمند کاریکاتوریست نهتنها از کشورهای اسلامی بلکه از تمام کشورهای دنیا مواجهاند و این برایشان خیلی سخت و ناگوار است. برای همین هم هست که بهشدت هراس دارند از اینکه ما یک اتفاق دیگر را بر علیهشان شروع نکنیم.
البته چون اینها دوباره اقدام به انتشار طرحهای توهینآمیز علیه پیامبر کردند، ما هم امروز یا فردا انشااللّه فراخوان سوم مسابقهی هولوکاست را منتشر خواهیم کرد. یک تودهنی اساسی هم به رژیم صهیونیستی و هم به دولت فرانسه و دولتهای غربی میزنیم و میگوییم این آزادی بیانی که شما ادعا میکنید دروغ است. دولتهای غربی خیلی خبیثاند. مطمئنم ما شروع کنیم بلافاصله تمام رسانههای غربی این خبر را تحریف میکنند، یعنی فراخوان را تحریف میکنند. بلافاصله بعد از عنوان هولوکاست میزنند هولوکاست دینا (۹)، یعنی نفی هولوکاست. در صورتی که ما اصلاً بهدنبال نفی و اثبات هولوکاست نیستیم. ما بهدنبال این هستیم که بگوییم اگر هولوکاستی هم بر فرض وجود داشته باشد، چرا تاوانش را مردم فلسطین باید بدهند؟
۱) Robert Faurisson
۲) Roger Garaudy
۳) Antonio Antunes Moreira
۴) David Levine
۵) Naji al-Ali
۶) Carlos Latuff
(۷ https://www.cagle.com
(۸ Menashe Amir، روزنامهنگار ایرانی-اسرائیلی مقیم بیتالمقدس است. وی سردبیری بخش فارسی وبگاه وزارت امور خارجه اسرائیل را به عهده دارد.
۹) Holocaust denial
منبع: پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR