قصه، توپ و کودکان محرومی که کتابخوانی میآموزند؛
طلبهای که تنها به جنگ محرومیت آموزشی رفت
2 مهر 1397 ساعت 12:34
در آغاز سال تحصیلی جدید، کودکانی در روستاهای محروم کشور حضور دارند که جز کتاب درسی خود با کتاب و کتابخوانی بیگانه بوده از دنیای شیرین قصه کتابها محروم، مدتی است روحانی جوانی صندوق ماشین خود را پر از کتاب داستان کرده و به میان این کودکان میرود تا هم آنان را با کتاب آشنا کند و هم اینکه با قصههای رنگارنگ دنیای کودکی آنان را شیرین کند.
برای نخستین بار در توئیتر با کارهایش آشنا شدم، روحانی جوانی که با دیگر روحانیون و طلابی که در فضای مجازی حضور دارند یک تفاوت اساسی داشت، تمامی توئیتها و عکسهایش با کودکان محروم بود، با لباس روحانیت در میان کودکان روستایی نشسته و برای آنان قصه میگفت، با آنها بازی کرده و به آنان کتاب هدیه میداد، آرام آرام توئیتهایش را دنبال کردم، هر روز مقداری کتاب داستان و اسباب بازی را در خودروی خود میگذارد و به روستاهای محروم میرود و با آنها بازی کرده و برایشان از روی کتابهای داستان، قصه میگوید، برای کودکان رنگ میبرد و با هم به نقاشی کشیدن مشغول میشوند، با شعار قصه، توپ، رنگ لبخند را به لبان کودک روستایی محروم میآورد و در برگشت از روستا داستان قصه گویی و بازیهایش را برای کاربران فضای مجازی باز گفته و تجربهاش را با کاربران دیگر به اشتراک میگذارد.
حجتالاسلام و المسلمین اسماعیل آذرینژاد، روحانی دهدشتی را امروزه تقریباً بیشتر کاربران فارسی زبان توئتیر میشناسند، تعداد فالورهایش بیش از ۱۳ هزار نفر بوده و شامل تمامی طیفهای فکری، مذهبی و سیاسی هستند، این روزها هر فردی که دغدغه آموزش و سرگرمی کودکان محروم روستاهای کهگیلویه و بویراحمد و چه بسا سراسر ایران را دارد نام او را میداند و از تجربههای او در دیگر نقاط کشور استفاده میکند.
آذرینژاد ساکن استان کهگیلویه و بویر احمد و مدرس حوزه علمیه شهرستان دهدشت است، وی لیسانس جامعهشناسی و کارشناسی ارشد ادیان و عرفان را دارد، این روحانی دهدشتی در رابطه با آغاز فعالیتهای خود در رابطه با قصهخوانی برای کودکان محروم روستاهای کهگیلویه و بویر احمد میگوید: در قم زندگی میکردم و به دهدشت بازگشتم و امام یک مسجد شدم، همیشه در این فکر بودم که چه فعالیت مثمرثمری در کنار طلبه بودن میتوانم برای آن منطقه داشته باشم. من یک طلبه، انسان و شهروندی در جامعه هستم به کودکان فکر کردم، مهمترین سن یک انسان برای رشد، کودکی است این بود که به سراغ کتاب و کودک رفتم.
وی ادامه داد: میخواستم اگر کاری برای کودکان انجام دهم از طریق کتاب باشد، ما برای اینکه کودکی را تربیت کنیم، نمیتوانیم فقط به نصیحت کردن او اکتفا کنیم بر همین اساس در روستاهایی که برای کودکان برنامهریزی صحیحی وجود ندارد، کتابخانهای نیست و امکاناتی وجود ندارد، قصه خوانی را آغاز کردیم، در شهر کتابخانه، سینما، کلاسهای مختلف وجود دارد، اما در روستاها هیچ کدام از این امکانات و ظرفیتها وجود ندارد، کار خود را از روستاها آغاز کردم، اوایل یک یا دو بار در ماه، سپس هفتهای یکبار و در حال حاضر تقریباً هر روز به روستاهای محروم رفته برای بچههای روستا کلاسهای مختلفی دایر میکنم.
آذری نژاد در مورد تأمین کتابهایی که به روستاها میبرد، عنوان کرد: اوایل این کار من کتابهای فرزند خود را به همراه تعداد محدودی لوزام التحریر شامل ۱۰ تا مداد رنگی، ۱۰ قلم و کاغذ که شخصاً تهیه میکردم به روستاها میبردم تا اینکه در فضای مجازی کارم را عرضه کردم سپس ناشران و مردم عادی به کمک من آمدند و رفته رفته کمکها بیشتر شد و کار گسترش پیدا کرد، کتاب بیشتری به دست آوردم البته هنوز کتاب به اندازهای نیست که بتوانم به این کودکان هدیه کنم، تنها کتاب را برده و برایشان قصه میخوانم یا از آنها میخواهم خود کتاب را بخوانند.
وی در رابطه با استفاده از فضای مجازی برای گسترش فرهنگ کتابخوانی و خدمت به کودکان محروم اظهار کرد: هر کسی رسانه دارد، ظاهر سازی میکند رسانه یعنی ظاهر کردن خود و در آن شکی وجود ندارد، من هم این کار را انجام داده و آن را کار بدی نمیدانم، من در حال انجام دادن یک کار خوب بوده و این کار خوب را از طریق رسانهای که در اختیار دارم به دیگران منتقل میکنم و در واقع مخاطبم را به انجام چنین کاری ترغیب و تشویق میکنم، پس این ظاهر سازی را انجام میدهم تا این گونه کارها توسعه پیدا کند.
آذرینژاد افزود: یک تمایز کاری بین من و سایر روحانیونی که در فضای مجازی حضور دارند وجود دارد، کار من با کتاب آغاز شد و مخاطبم کودک بود که در بین هملباسهای من کمتر این کار رواج داشت، هرچند روحانیون گمنام زیادی داریم که در روستاها و جاهای مختلف کار میکنند، اما رسانهای در اختیار ندارند، من با کودک کار کرده و هیچ ورودی به سیاست ندارم، از کانالها و حسابهای کاربریام در فضای مجازی هیچ استفاده سیاسی نمیکنم تنها هدف من انجام یک کار فرهنگی بیحاشیه است.
وی بیان کرد: احساس کردم کودکان روستاهای استانی کهگیلویه و بویر احمد فقر مطالعاتی دارند و کتاب به دستشان نمیرسد؛ در فضای مجازی از این کودکان و نیازهایشان مینویسم، سخن سیاسی یا جدلهای اینچنینی هیچ نفعی برای این کودکان ندارد، تمرکز من فقط روی کودکان است؛ این موضوع موجب شده است؛ ارتباط خوبی با طیفهای جامعه برقرار کرده و مخاطبان زیادی پیدا کنم و از کار من حمایت کنند افرادی با گرایشهای مختلف فکری سیاسی و حتی افراد غیر مذهبی هم از این کار حمایت میکنند.
این مدرس حوزه علمیه دهدشت با بیان اینکه هدف کارهای من رشد فکری کودکان است؛ گفت: اگر کودکان اهل مطالعه شده و رشد کنند، خود راه را پیدا میکنند، ابزار را من دست آنها میدهم و زمینه برای رشد بچهها ایجاد میکنم، اینکه این افراد در آینده چه فکرهایی میکنند، چه کتابی میخوانند دست خود آنها است؛ من مهارت زندگی را یاد بچهها میدهم تا اهل مطالعه و اهل فکر شده و فکر آنها پرورش پیدا کند.
وی در ادامه با اشاره به درآمد خود عنوان کرد: من ماهی یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومان درآمد دارم که از حقوق تدریس در حوزه علمیه بدست میآید، از این قصهخوانیها حتی یک تومان هم درآمد نداشته و چیزی را هم برای خود در نظر نگرفتهام، با خودروی شخصی هر روز به روستا میروم، غذا برای خود در ماشین میگذارم مزاحم روستاییها هم نمیشوم کارهای من کاملاً داوطلبانه است و حتی گاه با همسر و دو فرزندم به این روستاها میروم.
وی با بیان اینکه بیش از ۶۰ روستا را در کار کتابخوانی پوشش میدهد، عنوان کرد: در این کار طلبههای روستاها، معلمان، جوانان روستا و گاه افرادی که از طریق توئیتر با آنها آشنا شدهام گاها کمک میکنند، اما در مدیریت کار تنها هستم، خانه و کتابخانه شخصیام انبار کتابها شده و حتی از وسایل و اسباب بازی فرزندان خود برای این کار استفاده میکنم، نیاز به مکانی دارم که این وسایل را آنجا بگذارم، نیاز داریم خانه کودکی برای این کار وجود داشته باشد و بچهها بیایند و کتاب بخوانند، نمایش داشته باشند برای فعالیتهای هنری آموزش ببینند برای این کار دست تنها بوده و امیدوارم مردم کمک کنند تا این کار انجام شود.
آذرینژاد بیان کرد: من برای گسترش این کار اصلاً تمایلی برای استفاده از کمکهای دولتی و خیریهها ندارم، چرا که برای هر یک باید تعداد زیادی نامه نگاری کرد، از سوی دیگر خیریهها متاسفانه تا چیزی به انسان میدهند تعداد زیادی عکس، گزارش و مستندات میخواهند این کارها بخش زیادی از وقت من را میگیرند، با ترجیح میدهم با همان تعداد کم کتاب و اسباب بازی این کار را پیش ببرم تا وقت زیادی را صرف درخواست کمک و انتظار آن صرف کنم.
وی در ادامه با اشاره به مخالفتهایی که با این کار میشود عنوان کرد: متاسفانه مقاومت از دو جهت است اگر کتابی مذهبی در میان کتابهایی که به روستا میبرم باشد، آنهایی که غیر مذهبی هستند، میگویند میخواهید بچهها را ایدئولوژیک بار بیاورید، از سوی دیگر اگر کتاب نویسندهاش خارجی باشد برخی افراد مذهبی میگویند میخواهید بچه را غرب زده کنید، بیشترین سوالی که از من میشود، میپرسند این است که چه کتابی میخوانم؟ آزاد اندیشی را در دو طرف کمتر دیدم چه مذهبی و غیر مذهبی، در حالیکه امیر المومنین (ع) میفرمایند حکمت را دریابد ولو اینکه در نزد مشرک و کافر باشد و این آزاد اندیشی را از امیر المومنین (ع) دارم هر کتاب خوبی وجود داشته باشد ولو اینکه از یک فرد غیر مذهبی یا مذهبی باشد برای بچهها بخوانم، بعضی از مواقع نقدهای بسیار تندی علیه من میشود، اما سعیکنم این کار را ادامه دهم.
آذرینژاد در رابطه با همکاری خانواده خود با این کار اظهار کرد: خانوادهام مشکلی با کار من ندارند، همچنان که بعضی از وقتها بچههایم را با خود به روستاها میبرم، وضعیت را که میبینند همکاری میکنند حتی همسرم و گاه فرزندم برای کودکان روستایی قصه میخوانند.
این مدرس حوزه علمیه دهدشت یادآور شد: از آنجایی که در حوزه درس میدهم، شاگردان و طلبههای خود را در روزهای پنج شنبه گروه گروه کرده و باهم به روستاها میرویم ۶ تا گروه هر گروهی ۴، ۵ نفر در روستاها با بچهها قصه میخوانیم.
گفتوگو از یاسر مختاری
کد مطلب: 403196