روزهای انتخابات روزهای ادعاها و شعارهاست. ولی بنمایه هر شعار و اینکه یک شعار از کجا نشأت بگیرد خود نقل دیگری از توانایی انسانهاست. گاها شاهد این هستیم که برخی از کاندیدهای انتخاباتی بجای تشریح برنامههای توسعهای برای شهر و دیار، توانایی خود را در قالبی از حرفهای تکراری و کتابی و مخفی کردن ابعاد پیشرفت شهر در پشت منفی انگاری روند انجامگرفته، خود را ناجی مردم و ایل و دیار میخوانند.
تمایل ذاتی هر انسان به حفظ اصالت و اعتبار ایل و تبارش امری غیرقابلانکار بوده، لاجرم کتمان این حقیقت با بروز بسیاری از خصوصیات اخلاقی در عدهای قلیل تا حدودی برای برخی امری منصفانه و به حق میباشد. چرخش کرسی و مسند قدرت آنچنان لذتبخش است که لذت کمک و ایثار برای ایل را به دست فراموشی
میسپارد و با هر ابزاری سعی در جلوس بر آن نموده و همه این لذتها را بنام ایل تمام میکند. همانطور که استعمار جدید از شکل زور و تحمیل قدرت به شکل نرمتر و قابلقبولتر در ظاهر امر تبدیلشده و خود را مدافع منافع مردم میخواند، در ابعاد کوچکتر برای به دست آوردن کرسیهای ریاست، استعمار جدید رخ نمایانده و با زبان ادبی و تبعیت از آمال و خواستههای ایل و تبار میکوشد مقبولیت عمومی نزد دیگران به دست آورد. ولی این راه، راه نابودی ایل و تبار و جامعه را مهیا میکند. ««جادهای که رو به جهنم میرود، با نباتات سبز هموار میشود»».
شخصیتسازی در قالب ایل، نوعی هویت سوزی فردی و جمعی است. شخصیتی که با نام ایل تباه شود بیهویت مانده و این شخصیت بنا و شاکله ایل را رقم میزند و ایلی که بر اساس شخصیت بیهویت موجودیت گیرد فنا را بر بقای خویش جایگزین خواهد دید. مادامی که شخصیتسازی از اساس انسانی بهرهمند باشد شاهد تشکیل فرم مترقی ایل خواهیم بود. شخصیتی که صداقت، خرد جمعی، نوعدوستی و احساس مسئولیت از جواهر وجودی آن است.
حب قدرت وجهی از وجوه شخصیتسازی کاذب بوده و بنیان سیطره فرع بر اصل و شخص بر جمع را رقم خواهد زد، چراکه فرع برای هویت خود از اصل و شخص از جمع و ایل سوءاستفاده میکند. جامعه مترقی اساسش را در ترکیب عقل نوین و تعصب اصیل بر خواسته از لوح صداقت میگیرد، ولی امروزه تحکیم عدالت به حکم صداقت، قبای سبزرنگ قدرتطلبی مدرن است.
میدان سیاست و انتخابات مجالی ست که طیفی از رجال سیاسی شیوه مذکور را دستآویز آمال و منافع شخصی خود میکنند. آیا این شیوه جز عوام انگاری توده مردم است؟ آیا مسلک این طیف جزء حرافی و رجزخوانی توخالی و تخریب میباشد؟ آیا این قدر مردم را عوام فرض پنداشتند که خود را ابوذر زمان دانسته و فریاد حقخواهی مردم را سر میدهند؟ اما برادر سیاست، از تعارف کم کن و بر قیمت افزای. برای ایل جز شعار چه چیزی دارید؟ چه مرحمی برای آلام مردم و جوانان دارید؟
روزهای انتخابات روزهای ادعاها و شعارهاست. ولی بنمایه هر شعار و اینکه یک شعار از کجا نشأت بگیرد خود نقل دیگری از توانایی انسانهاست. گاها شاهد این هستیم که برخی از کاندیدهای انتخاباتی بجای تشریح برنامههای توسعهای برای شهر و دیار، توانایی خود را در قالبی از حرفهای تکراری و کتابی و مخفی کردن ابعاد پیشرفت شهر در پشت منفی انگاری روند انجامگرفته، خود را ناجی مردم و ایل و دیار میخوانند.
راه ترقی که برای ایل و به اسم ایل با فریب اذهان و تمارض به حسن خلق و حسن شخصیت و حقخواهی عامه مردم مهیا میشود راهی جز تباهی ایل را در پی ندارد. چنین حرکتهایی در تاریخ ایلیاتی چیزی جز نفاق و گسستگی نداشته است. کسی که سودای ترقی ایل را دارد باید به هوش باشد که گاهی سکوت و کنارهگیری علی واری به مانند پیشوایمان علی برای حفظ جامعه ایلی به صلاح میباشد.
کمی منصف باشیم و لااقل همه چیز را به نام ایل تمام نکنیم که این خود مصداق بارزی از تزویر میباشد. ما همه از هر نژاد و رنگ و زبانی یک ایل هستیم.
«ایل من شهر من است».
ای بسا هندو و ترک همزبان
ای بسا دو ترک چون بیگانگان
پس زبان محرمی خود دیگر ست
همدلی از همزبانی بهتر ست
والسلام علیکم
=============
محسن درخش