گفتگو با نرگس احمدپور موسس خیریه مهراندیش گچساران؛
آقایان کاندیداها لطفا در مراسم فاتحه خوانی برای تبلیغات شرکت نکنند!
5 مهر 1398 ساعت 10:51
موسس خیریه مهراندیش گچساران گفت: در آستانه بازگشایی مدارس 137 میلیون ریال اقلامی از جمله لوازم التحریر، کفش و البسه زمستانی در بین کودکان کارگر سد چمشیر توزیع شد.
موسسه خیریه مهراندیش و مؤسس آن خانم نرگس احمدپور از مؤسسات خیریه فعال شهرستان گچساران است که در فعالیتهای خیرخواهانه موسسه به بحث توانمندی زنان، کودکان معلول و اقشاری که کمتر توجهی به آنها میشود توجه دارد. این موسسه بنا بر مقتضیات جامعه و مشکلاتی که گریبان گیر کارگران سدچمشیر شد تصمیم بر تهیه لوازم التحریر مورد نیاز برای فرزندان محصل این کارگران کرد.
احمدپور در این باره به کبنانیوز گفت: مدت زیادی است که کارگران سدچمشیر گچساران حقوق دریافت نکردهاند و بسیاری از آنان در شرایط بغرنج اقتصادی و بیکاری نتوانستهاند حتی نیازهای اولیه زندگیشان را تأمین کنند. به همین دلیل تصمیم بر آن گرفتیم لوازم مورد نیاز مدرسه را بین دانش آموزان و کودکان این قشر زحمت کش توزیع کنیم.
توزیع 56 بسته الوازم التحریر که شامل 170 دفتر، 56 جامدادی حاوی مداد، مدادقرمز، تراش، پاککن و خطکش، همچنین 48 جفت کفش، 36 بسته مداد،52 بسته مدادرنگی، تعدادی خودکار، خط کش، 45 جامدادی شامل اقلام تحریر و 102 مداد تراش مجزا ازبسته ها توزیع شد.
ارزش ریالی هربسته لوازم التحریر یک میلیون و 300 هزار ریال و ارزش هر جفت کفش 950 هزار ریال و مبلغ 63 میلیون و 160 هزار ریال ارزش کل لوازم التحریر خریداری شده است. تعداد 48 جفت کفش از سوی آقای هاشمی یکی از خیرین این موسسه تأمین شده است، ارزش ریالی این تعداد کفش 45 میلیون و 600 هزار ریال است که توسط این خیر بازاری تأمین و بین کودکان توزیع شد.
22 میلیون ریال البسه زمستانی توسط خیرین خریداری و توزیع شده است، تاکنون 137 میلیون ریال اقلامی از جمله لوازم التحریر، کفش و البسه زمستانی بین کودکان توزیع شده است. اقلام توزیع شده توسط 3 خیر گچسارانی که از اعضای موسسه مهراندیش هستند، جمعآوری و در بین این کودکان توزیع شد.
استارت فعالیتهای خیریه از کوچه پس کوچههای کیامرثی
نرگس احمدپور درباره فعالیتهای اجتماعی خود گفت: بیش ازسه سال است که عمدهترین فعالیتم حضوربین مردم وطبقهی کمتربرخوردارگچسارانی است. بواسطه خبرنگاربودنم هنگامِ استارتِ طرح احیا وبازسازی بافت فرسوده، از کوچه پس کوچههای منازل بافت فرسوده تصویرمی گرفتم واوضاع اجتماعی مردم رابه تصویرمی کشیدم. در این رفت و آمدها اولین اتفاق تلخ، آوارِ اولین دیوارتخریبی ومرگ کارگرِسی سالهای بودکه دو دختر دوقلو داشت. گزارش تلخ بود و پیگیری وضعیت مادرِ پیر و همسرآن متوفی، که تنها نان آورِخانواده بود باعث شد با چند دوست آشناشَوم.
برای اولین باردوتن از اعضای شورای شهرگچساران بانو نرگس زارعیان و حمیدبخشایی را باهمراهی بانو سیما کمایی به منازل مردم بیماردار و کمتر برخوردار آن مناطق بردم و ازهمان روز فهمیدیم در یک خیابان بیش از چند خانوار معلول دار زندگی میکنند من، دوستانم و اعضای شورای همراهمان، ماهیانه کمکی بین آنها تقسیم میکردیم. درآغازِ بکارِ گروه، سه بانو و سه آقا بودیم. سبد کالا تهیه و دراختیارشان قرار میدادیم. حتی در چند مورد وضعیت بیمهی درمانی را تأمین کردیم.
با کمک دوستان کم کم خیریه جان گرفت
ازهمین کارها گزارش تصویری ونوشتاری در سایتهاوخبرگزاری های محلی فعالیتم درج میکردم ودرپیج اینستاگرامم قرارمیدادم. کم کم دوستان نزدیک همسرم علاقمندبه حمایت شدند. چند عزیز بزرگوارکه از خانوارهای نفتی قدیمی گچساران وخوزستان هستند و اینگونه مهراندیش گچساران اولین قدم خودرا در راستای شناسایی افراد با اولویت بیمار و کم برخوردار و دانش آموزان نیازمند برداشت.
افراد بیمار در هر محله با معرفی معتمد محله و مسجد هر محل یا مدیران مدارس معرفی شدند. دسته بندی و به اعضای گروه معرفی شدند. اعضا با در نظرگرفتن وضعیت مالیِ خود، ماهیانه مبلغی رابرای حمایت بیمار، دانش آموز، معلول وخانواده کم برخوردارمتقبل می شدندبه این صورت که بیمارفلانی بااین پرونده ومشخصات ماهیانه هزینهی دارویش این مبلغ است وحامی اعلام آمادگی میکرد. دراصل باسی نفرازدوستان همسرم ودوستان خودم خیریه هدایت میشود.
اولویتهایی که هر سال تعریف میشود
نقطهی هدف و اولویت هرسال تعریف میشود. سال نودوهفت اولویت ما، دانش آموزان عشایرروستاوشهری به شرط نیازبودکه خوشبختانه باحمایت مالی شخصیِ همسرم ودوستان پانزده مدرسه عشایری شهری روستایی باجمعیت هشتصدنفره وباحضورکادرورئیس آموزش وپرورش؛ نوشت افزار، لباس ورزشی فرم مدرسه کفش کیف دریافت کردند. باباکلان، بی بی حکیمه، بن پیر، آبریگون، مدرسه ناشنوایان، مدارس محله سادات، رادک ودانش آموزان بیماردیگری که تحت حمایت مابودندازآن اقلام باارزش ریالی پنجاه وهفت میلیون تومان بهره مندشدند.
سال نودوشش هم باحمایت قرارگاه خاتم الانبیا تهران باهزینهی شش میلیون تومان توانستیم دبستان دخترانه وپسرانهی محلهی سادات رانوشت افزار وکفش اهداکنیم. درسال نودوهشت همکاری بابهزیستی اولویت ماوگروه شدو ازجمعیت صدوپنجاه شیرخوارمعلول بهزیستی که نیازبه حمایت داشتندبامشورت من بارئیس بهزیستی شهرستان گچساران قراربرحمایت هشتادشیرخوار اولویت داردرسال نودوهشت ازطرف گروه خیریهی ماشد
حمایت از کمپ ترک اعتیادبانوان
علاوه براین همکاری پیش ازاین درسال نودوهفت، جهت حمایت کمپ ترک اعتیادبانوان، کمک خوبی ازمجموعهی نفت جذب کردم که آنهم رسانهای شد. شیرخواران معلول تحت پوشش بهزیستی گچساران عموماً تاسنِ خاصی نیازبه مصرف شیرخشک دارند قدرت بلع مناسب ندارندوجلسات کاردرمانی که برای خانوارهاهزینه بَرهست نیزبایددربرنامهی حمایتی آنهاباشدو موسسهی نیکوکاری مهراندیش گچساران دراین آزمون نیزسربلندشد. تمامی خریدهابافاکتورفیش ورسیددریافت به بهزیستی رسانهای میشد.
نمیتوان گفت چه میزان حمایت مالی دراختیارافرادقرارمی دهیم زیراماهر روز یا هرهفته موردی پزشکی، نیازی و یاخریدوسبدکالارامعرفی میکنیم و دوستان هزینه یا خود اصل خرید رامتقبل میشوند. بطورمثال ماتاکنون به هزینهی جراحی و یاشیمی درمان کودکان زیریازده سال زیادی کمک کردیم.
لذتبخش ترین و تلخترین خاطره
بهترین ولذتبخش ترین خاطرهام حضوردرکناردانش آموزانی بودکه آینده سازان دیارمان هستندوبارفع نیازنوشتاری سالانه اشان من وگروهم رادلشادمی کنند، ولی بدترین وتلخترین خاطرهام درگذشت پسری نُه بودکه برای جراحی مرحلهی سِوُم قلبش نیازبه حمایت داشت وبه همت دوستان وحامیان هزینهی جراحی قلبش دریک بیمارستان خصوصی درشیرازتامین شدکه البته حمایت فامیلش بسیارقابل تحسین رودامابعدازیک هفته جسم نحیفش تاب ماههارنج کشیدن رانیاورد. وتامدتهابرایش درخلوت میگریستم ودلم برای مادرش میسوخت وبیشترازهرچیز، دلم به حال مملکتی می سوزد که با ثروتی هنگفت، همچنان رنج ومحرومیت برخی ازخانوارهاراداغدارمی کندامادست چپاولگران بیت المال ودخل وخرج آنهاکه ازجتس مردم شریف مانیستند، آرزوی سلامتی وداغ ر این نونهالان رابردل والدین بیکار، کارگر، ونیازمندشان میگذارد. همچنین بدترین خاطرهی کارهای خبری من، درج خبرفوت نوعروسی گچسارانی بودکه درست شب ازدواجش حین کباب مرغ، باسوخت بنزینِ سفیدکه اشتباهی جای نفت روی زغال ریخت آتش گرفت. آن خبردههی هشتاددرروزنامهی ندای دنادرج شد. وبسیارتلخ بود.
تهیه اقلام مورد نیاز کارگران سدچمشیر
درحال حاضربا تماس مسئول کارگران سدچم شیربه تعدادفرزندان محصل کارگران لیست شده نوشت افزارکفش ولباس زمستانه فرستادم. این اقلام به ارزش سیزده میلیون و…بودکه توسط سه نفرازخیرین تأمین شد.
وی در ابرازِ همدردی بافرزندان کارگرگفت؛ من فرزندیک کارگرشهرداری بودم. ودریکی ازهمین محلههای اصیل وقدیمی بزرگ شدم ازجنس مردم هستم ومیدانم نیازهایشان باشعاربرطرف نمی شودواعتباروارزش وآبروی مردم شهرم والاترازاین است که نام کم برخوردارنیازمندیامحروم داشته باشند.
هیچ تبلیغی بلندترازصدای محرومیت مردم شهرمان نیست
روی سخنم باکاندیدهای انتخابات پیش رو اَست. لطفاهیچوقت مراسم فاتحه خوانی هاوسرکشی ونشستهایتان تنهابرای خودنشان دادن وعکس یادگاری نباشد میخواهید هزینهی تبلیغاتی کنید؟ میخواهیدکاغذبازی وچاپ بنروستادهای پرخرج راه بیندازیددست نگه داریدهیچ تبلیغی بلندترازصدای محرومیت مردم شهرمان نیست وهیچ خرجی بهترازحمایت نسل دانش آموزهمشهری خودمان نیست آستین بالابزنیدوقسمتی ازهزینه هایتان را صرف محرومین کنید تا اگر روزی درمیدان سیاست شکست خوردیددرمیدان وجدان و غیرت سربلند باشید.
کد مطلب: 413216