جبهه مشارکت، انحلال و الگووارگی
25 دی 1398 ساعت 16:38
تجربیات تحزب در «جبهه مشارکت ایران اسلامی» با وجود انحلال این تشکل، به عنوان الگویی از کنشگری حزبی پیش روی طیفی از فعالان سیاسی قرار گرفتهاست.
هفتمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۳۷۶ را میتوان نقطه عطفی برای کنشگری تشکلهای سنتی جریان راست و چپ در عرصه سیاسی کشور دانست. تجربه محوریت و مرجعیت تمام عیار «جامعه روحانیت مبارز» و «مجمع روحانیون مبارز» به عنوان نهادهای سنتی در جناح راست و چپ سیاسی بعد از این دوره از انتخابات دیگر تکرار نشد.
جبههای سیاسی که بعدها نام «دوم خرداد» را برگزید؛ متشکل از ۱۸ تشکل جناح چپ از جمله مجمع روحانیون مبارز و نیز راستهای مدرن در قالب «کارگزاران سازندگی» از «سیدمحمد خاتمی» در این دوره انتخابات حمایت کردند تا بر رقیب اصلیش یعنی «علی اکبر ناطق نوری» به عنوان نامزد مورد حمایت جامعه روحانیت غلبهکند.
در این دوره از انتخابات، نه تنها مجمع روحانیون مبارز بلکه گروهی از افراد جوان، روشنفکر، نواندیش و اغلب تحصیلکرده متمایل به تفکرات چپ اسلامی، از خاتمی حمایت کردند. شناخت این گروه از ایده و تفکر خاتمی به سابقه مدیریت او در وزارت ارشاد بر میگشت. این گروهِ اغلب غیر روحانی و از طبقه متوسط شهری که ابتدا در مرکز مطالعات استراتژیک و سپس روزنامه «سلام» با هدایت «سیدمحمد موسوی خوئینیها» فعالیت کرده و با یکدیگر هماندیشی میکردند، بعدها در ستاد خاتمی گرد آمدند و برای پیروزی او تلاش کردند. پس از انتخابات و پیروزی جناح چپ، برخی از اعضای این جمع، به واسطه حمایت از ایده خاتمی، عهدهدار مناصب دولتی شدند.
حدود یک سال پس از استقرار کابینه که این گروه شکلی منسجمتر پیدا کرده و زمینه مساعدی برای پیادهسازی ایدههای خود یافته بود، تشکلی به نام حزب «جبهه مشارکت ایران اسلامی» را به دبیر کلی «سیدمحمدرضا خاتمی» برادر رئیسجمهوری وقت پایهگذاری کرد. از تابستان ۱۳۸۵ دبیرکلی این تشکل به «محسن میردامادی» واگذار شد.
در واقع میتوان گفت هسته اصلی جبهه مشارکت را دانشجویان خط امام (ره) و گروههای چپ اسلامی مانند سازمان مجاهدین انقلاب تشکیل دادند که برای عملیاتی سازی ایدههای خود مبنی بر تحقق مردمسالاری دینی، تقویت جامعه مدنی، افزایش مشارکت سیاسی، آزادی مطبوعات و ... به ایجاد نهادی حزبی باور داشتند.
این حزب با استفاده از فضای مهیای جامعه و افکار عمومی به سرعت در سراسر کشور به تاسیس دفاتر استانی و استقرار تشکیلات حزبی پرداخت و در فاصله اندکی به یکی از مهمترین احزاب سیاسی تاثیرگذار بر روندهای اجتماعی و سیاسی جامعه تبدیل شد.
دهه ۷۰ و یکهتازی جبهه مشارکت
حدود یک سال و نیم پس از تاسیس جبهه مشارکت و استقرار تشکیلات آن، زمان برگزاری ششمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی فرا رسید. در این دوره نه تنها جایگاه حزب مشارکت در بدنه دولت تثبیت شده بود، بلکه اختلافات فکری آن با دیگر جناحهای حاضر در دولت یعنی کارگزاران هم عیانتر شده بود. همین مساله ائتلاف دوم خرداد را تضعیف کرد.
جبهه مشارکت که در آستانه انتخابات مجلس ششم از نظر توان حزبی و اقبال عمومی در فاصله زیادی از دیگر تشکلهای ائتلاف دوم خرداد قرار داشت، حاضر نبود نامزدهای مورد حمایت احزابی چون کارگزاران را در فهرست خود برای انتخابات مجلس ششم بگنجاند. از دید ناظران، کارگزاران که در زمره جناح «راست مدرن» طبقهبندی میشد و اساسا از نظر مشرب فکری با مشارکتیها تفاوت داشت، نقش برتر مشارکتیها در جناح چپ مدرن را برنمیتابید.
نتیجه این اختلاف فکری، به تضعیف بیش از پیش ائتلاف دوم خرداد انجامید. در انتخابات مجلس ششم، کارگزاران یک بار دیگر از مرحوم «اکبر هاشمی رفسنجانی» رهبر معنوی خود حمایت کردند. جناح راست سنتی هم با هدف تضعیف ائتلاف اصلاحطلبان، همصدا با کارگزارانیها به حمایت از هاشمی پرداخت. این در حالی بود که مشارکتیها در رسانه و ارگانهای رسمی و غیررسمی خود آیتالله هاشمی و سیاستهای او را به شدت مورد انتقاد قرار میدادند.
به رغم واگرایی در ائتلاف دوم خرداد، قدرت کنشگری، اثرگذاری تاکتیکها و قدرت اقناع افکار عمومی از سوی مشارکت، یک بار دیگر پیروزی انتخاباتی را برای اصلاحطلبان به ارمغان آورد. اکثریت کرسیهای مجلس ششم، نصیب اصلاحطلبان شد. در مجموع بیش از دو سوم کرسیهای مجلس ششم به جریان چپ اختصاص یافت. افزایش فشارها بر آیتالله هاشمی از سوی طیفهایی از اصلاحطلبان، رئیسجمهوری پیشین را به انصراف از نمایندگی مجلس سوق داد. با این حال، همکاری کجدار و مریز کارگزاران و مشارکتیها ادامه یافت.
این همکاری به جز مجلس، پیروزی قاطع اصلاحطلبان در نخستین دوره انتخابات شهر و روستا در اسفند ۷۷ را هم به دنبال آورده بود. در تهران حزب مشارکت و کارگزاران توانستند تمام ۱۵ کرسی نمایندگی شورا را تصاحب کنند.
در هشتمین دوره انتخابات ریاست جمهوری (خرداد ۱۳۸۰) هم جبهه مشارکت در جایگاه پیشران سیاستهای جناح چپ در انتخابات قرار گرفت و مانند انتخابات مجلس ششم، نقش بازیگر اصلی جریان اصلاحات را حفظ کرد. در این دوره هم احزابی چون کارگزاران سازندگی با وجود اختلافات با مشارکتیها، صلاح خود را در حمایت از خاتمی دیدند و به همراهی با یکدیگر ادامه دادند.
جبهه مشارکت به سوی افول
بعد از این دوره، بروز برخی مشکلات و چالشها از درون جریان اصلاحطلبی، کنش های ائتلافی این جریان را بی رمق کرد، تا جایی که این اختلافات در دوره نخست شورای شهر تهران از پرده بیرون افتاد. بروز اختلاف میان ۲ طیف غالب حاضر در نخستین دوره شورای شهر تهران (حزب کارگزاران سازندگی و حزب مشارکت) پایان تلخی را برای این نهاد شهری رقم زد. انحلال نخستین شورای شهر تهران در سال ۸۱ نشان داد اصلاحطلبان دیگر نمیتوانند در کنار یکدیگر، قلههای انتخاباتی را فتح و پیروزیهای خود را حفظ کنند.
در دومین دوره انتخابات شورای شهر و روستا در اسفندماه ۸۱، «شورای هماهنگی اصلاحطلبان» به عنوان یک نهاد جمعی برای هماهنگسازی استراتژی انتخاباتی اصلاحطلبان، اعلام کرد که از هیچیک از نمایندگان تهران حمایت نمیکند. احزاب اصلاحطلب از جمله مشارکت، ناکام از توافق بر لیستی واحد، با فهرست های متعددی در این انتخابات شرکت کرده و نتیجه را به ائتلاف اصولگرایانه « آبادگران ایران اسلامی» باختند. اصلاح طلبان در نتیجه همین تشتتها، انتخابات شورای شهر سوم و چهارم را هم به اصولگرایان واگذار کردند.
از آن پس تاکنون، محدودیتهای ناشی از نظارت استصوابی شورای نگهبان، دست اصلاحطلبان را برای حضور تمام قد در انتخابات بسته است. ردصلاحیت بسیاری از اصلاح طلبانی که برخی از آنها نمایندگان مجلس ششم بودند، موجب شد شورای هماهنگی برای هفتمین دوره انتخابات مجلس برنامهای ارایه ندهد. به این ترتیب اصولگرایان توانستند اکثریت کرسی های مجلس هفتم را به دست آوردند.
چالش های مشابه موجب شد اصلاحطلبان انتخابات مجالس هشتم و نهم را هم به اصولگرایان واگذار کنند. در انتخابات مجلس هشتم به رغم رد صلاحیت گسترده اصلاحطلبان، شورای هماهنگی از فهرستی با نام «ائتلاف اصلاح طلبان» حمایت کرد، ولی باز هم در نتیجه رد صلاحیتها این جریان نتوانستند موفقیتی کسب کنند.
اصلاحطلبان در مورد نامزد مورد حمایتشان در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ هم نتوانستند به اجماع دست یابند. به این ترتیب نامزدهای متعدد اصلاح طلبان (مرحوم اکبر هاشمی رفسنجانی، مصطفی معین، مهدی کروبی و محسن مهرعلیزاده) در برابر ائتلاف اصولگرایان و نامزدشان یعنی «محمود احمدی نژاد»، نهمین دوره ریاست جمهوری را به رقیب واگذار کردند.
جبهه مشارکت در جریان دهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری همراه مجموعه اصلاحطلبان از «میرحسین موسوی» حمایت کرد. حوادث پس از انتخابات ۱۳۸۸ که زمینهساز اعتراضات و انسداد فضای سیاسی در کشور شد، به انحلال این حزب در مرداد ۱۳۸۹ منجر شد.
حزبی که با تشکیلاتسازی و کنشگری فعالانه بر مبنای مطالبات جامعه مدنی به مدت یک دهه فضای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی کشور را تحت تاثیر قرار داده بود، اگرچه به یکباره منحل شد، ولی الگوی قابل تاملی از تحزب در کشور از خود برجای گذاشت؛ الگویی که از دید برخی از ناظران سیاسی در صورت حرکت کشور به سوی تکثرگرایی قابل بهکارگیری است.
کد مطلب: 416627