کد QR مطلبدریافت لینک صفحه با کد QR

عباس عبدي در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت؛

شكر فوتبال و نيشكر هفت ‌تپه

1 شهريور 1399 ساعت 16:14

آيا تاكنون فكر كرده‌ايد كه چرا دو تيم استقلال و پرسپوليس حتي به قيمت بالا واگذار نمي‌شوند ولي نيشكر هفت‌تپه و شركت هپكو و... با شرايط بسيار ساده واگذار مي‌شوند؟ چرا تا حالا چندين بار براي واگذاري اين دو تيم اقدام كرده‌اند ولي هيچگاه به نتيجه نمي‌رسند. مگر آنها چه دارند كه نيشكر هفت‌تپه، هپكوي اراك و ده‌ها صنعت ديگر ندارند؟ اينها كه سود چنداني هم ندارند. حتي چرا حاضر نيستند آنها را به دوستان و همفكران خود واگذار كنند؟ مثل مخابرات و ديگر شركت‌هاي سودده.


ماجراي فسخ قرارداد مربي تيم ملي فوتبال و محكوميت به پرداخت خسارت زياد از سوي فدراسيون فوتبال ايران به او بازتاب گسترده‌اي داشت. ولي نكته جالب ماجرا اينجاست كه منتقدان فوري دست به ماشين حساب شدند و مبلغ خسارت را تا بيش از 200 ميليارد تومان برآورد كردند و با تقسيم بر مدت زماني كه آن مربي در ايران بوده، رقم سرسام‌آوري را براي پرداخت دستمزد روزانه او محاسبه كردند! البته اين رقم بالاست و اتلاف منابع كشور است ولي در برابر صدها ميليارد دلاري كه در دوره احمدي‌نژاد بدون فايده اتلاف شد و نه تبديل به شغل موثري شد و نه تبديل به توليد، رقم بسيار بسيار نازلي است كه اساسا به حساب نمي‌آيد در حالي كه متاسفانه نسبت به سرنوشت آنها حساسيت چنداني وجود ندارد. چرا اين تفاوت هست؟ به اين علت كه فوتبال موضوع مورد توجه است و عده‌اي نيز آگاهانه آن را برجسته مي‌كنند. زيرا منافع آنان با اين ماجرا درگير است در حالي كه بخش مهمي از آن ۸۰۰ ميليارد دلار بي‌زبان در حوزه‌هايي مصرف و اتلاف شد كه به چشم كسي نمي‌آمد. از اين نكته بگذريم.  چرا كسي توان مواجهه با فاسد در فوتبال و ورزش را ندارد؟ چرا به ‌رغم آنكه فساد به عنوان يك واقعيت مسلم در فوتبال مورد قبول عموم اهل نظر است  همچنان؛ مواجهه‌اي با اين پديده نمي‌شود؟ مگر چه قدرتي در پشت اين ماجرا خوابيده است؟ مواجهه با فساد آن جايي ضعيف مي‌شود كه باندهاي سياسي حامي افراد فاسد شوند ولي مگر فوتبال وابسته به سياست است؟ انقلاب كه شد، ورزش به كلي به حاشيه رفت، از در بيرونش كردند ولي كم‌كم از پنجره وارد ميدان شد و براي اولين ‌بار نيز در انتخابات مجلس چهارم(1371) آشكارا و علني به حمايت ليست اصولگرايان امروزي و راست آن روز درآمدند! ورزشي‌ها خيلي خوب متوجه شدند كه از طريق سياست مي‌توانند براي خود چتر حمايتي تهيه كنند. در حالي كه آنان ذاتا سياسي نيستند و معني هم ندارد كه سياسي باشند. اين روند به شكل مبتذلي در ايران درآمده است. اجازه دهيد مثالي بزنم. در مهد فوتبال هنگامي كه بزرگ‌ترين بازيكنان جهان به ارتكاب خلافي متهم شوند خيلي صريح بازجويي و محاكمه مي‌شوند و هيچ ابايي از اين رسيدگي ندارند. مردم و طرفداران آنان هم مي‌دانند كه در برابر دادگاه و قانون بايد سكوت كنند. ولي اينجا چه خبر است؟ فلان فوتباليست در بيمارستان دعوا راه مي‌اندازد و كتك‌كاري مي‌كند، هيچ خبري از برخورد با او نمي‌شود. يكي ديگر در هواپيما از بلندگوي آن مردم را به وحشت مي‌اندازد و مي‌خندد، هيچ اتفاقي نمي‌افتد. آن ديگري از هر چه رانت است، استفاده كرده و بدهي بالا مي‌آورد و به نحوي مي‌خواهد كه مسووليتش ناديده گرفته شود. بسياري از آنان شريك فعالان اقتصادي مي‌شوند تا از طريق حضور طرفداران خود در دولت از امتيازاتي بهره‌مند شوند و به سرمايه‌هاي زيادي مي‌رسند، صداي كسي هم درنمي‌آيد و بالاخره كل فوتبال تا خرخره در فساد غوطه‌ور مي‌شود، دريغ از چند نمونه برخورد جدي.  پيش از نوشتن اين مطلب كوشيدم كه درباره اتفاق اخير از افرادي كه در ورزش آگاه هستند، اطلاعاتي به دست آورم. با دو نفر گفت‌وگو كردم، هر دو معتقد بودند كه فساد در جاي جاي اين نهاد لانه كرده و حتي صفايي‌فراهاني هم بيايد، نمي‌تواند اوضاع را به گذشته برگرداند. افراد كوتاه‌قد و فاقد مديريت و دنبال منافع شخصي و رابطه‌بازي چنان در تار و پود برخي نهادها رخنه كرده‌اند كه با تغييرات عادي هم نمي‌توان اصلاحي ملموس انجام داد.  واقعيت اين است كه پس از انقلاب تصور اين بود كه فعاليت‌هاي اجتماعي و وجوه جامعه كم‌كم رنگ ارزش‌هاي اسلامي و اخلاقي خواهد گرفت، غافل از اينكه موضوع برعكس خواهد بود و اين برخي از سياست‌مداران و انقلابيون بودند كه به رنگ‌هاي ديگر درآمدند و انقلاب و ارزش‌ها را پيش پاي اقتصاد، سياست، ورزش و... قرباني كردند. در حقيقت فوتبال به دلايلي؛ نقش سياسي تعيين‌كننده‌اي پيدا كرده و از اين طريق نيز مصونيت به دست آورده است. آيا تاكنون فكر كرده‌ايد كه چرا دو تيم استقلال و پرسپوليس حتي به قيمت بالا واگذار نمي‌شوند ولي نيشكر هفت‌تپه و شركت هپكو و... با شرايط بسيار ساده واگذار مي‌شوند؟ چرا تا حالا چندين بار براي واگذاري اين دو تيم اقدام كرده‌اند ولي هيچگاه به نتيجه نمي‌رسند. مگر آنها چه دارند كه نيشكر هفت‌تپه، هپكوي اراك و ده‌ها صنعت ديگر ندارند؟ اينها كه سود چنداني هم ندارند. حتي چرا حاضر نيستند آنها را به دوستان و همفكران خود واگذار كنند؟ مثل مخابرات و ديگر شركت‌هاي سودده. براي اينكه اين دو تيم و فوتبال جايگاه سياسي و حتي بالادستي پيدا كرده‌اند بنابراين به هر قيمتي كه هست، حفظ مي‌شوند. اينگونه نهادها به‌ طور عادي در شرايطي قرار مي‌گيرند كه ضابطه و شفافيت از آنها دور مي‌شود. پشت صحنه، انواع و اقسام مبادلات صورت مي‌گيرد و بسياري از آنها فاسد است. كافي است كه ثروت مديران فوتبالي و پسران و فاميل‌هاي نزديك آنان را رسيدگي كنيد تا معلوم شود، ماجرا چيست؟ جامعه‌اي كه به راحتي چنين پولي را براي مربي خارجي و كار نكرده، بدهد ولي كارگران هفت‌تپه آن براي گرفتن حقوق اعتصاب كرده و اشك بريزند، چگونه مي‌توان توصيف كرد؟


کد مطلب: 424682

آدرس مطلب :
https://www.kebnanews.ir/news/424682/شكر-فوتبال-نيشكر-هفت-تپه

کبنانیوز
  https://www.kebnanews.ir

1