دریافت لینک صفحه با کد QR
افشای آزار جنسی و تجاوز؛ از گفتن چه حرفهایی به نجاتیافتگان بپرهیزیم؟
14 شهريور 1399 ساعت 17:37
صحبت کردن درباره تجربه آزار جنسی و تجاوز کار آسانی نیست اما تعدادی از کاربران ایرانی توئیتر در روزهای گذشته به روایت تجربیات تلخ خود از این موضوع پرداختند.
البته این حرکت در شبکههای اجتماعی تنها منحصر به زنان نبود و کاربران مرد نیز با اشتراکگذاری تجربیاتشان نشان دادند که تصور غالب در مورد محدود بودن آزار جنسی به زنان چقدر میتواند اشتباه، آسیبزا و خطرناک باشد.گذشته از اهمیت رسیدن به نقطه تصمیم برای سخن گفتن درباره تجربه تجاوز از سوی نجاتیافتگان نباید از جایگاه مهم واکنش مخاطب، شنونده و خواننده این افشاگریها برای قربانیان آزار جنسی غافل شد.واکنشهای بی پروا و بدون فکر تاثیر مخربی بر نجاتیافتگانی میگذارد که در بسیاری مواقع پس از سالها شجاعت افشاگری در مورد این موضوع را پیدا کردهاند. علاوه بر این هر پیام و سوال نابجا میتواند دیگر قربانیان خاموش را از در میان گذاشتن یا افشای تجربه تلخ خود دلسرد و نگران کند.
مایتی، وبسایتی است که در راستای توانمندسازی افراد در حوزه سلامت جسمی و روانی مطالب بسیاری را منتشر میکند، این سایت در مطلبی به واکنشها و پاسخهای نامناسبی پرداخته که باید از ارائه آن در برابر افشاگری نجاتیافتگان آزار جنسی و تجاوز خودداری کرد.
ما هم دراین مطلب سعی میکنیم با کمک آنچه وبسایت مایتی از تجربیات قربانیان آزار و تجاوز جنسی جمعآوری کرده به برخی از کامنتهای مضری بپردازیم که ممکن است این روزها در موج توئیتری کاربران فارسی زبان با آن برخورد کرده یا خودتان بدون فکر کردن به تاثیرات، این پیامها را در واکنش به توئیت یک قربانی خشونت جنسی منتشر کرده باشید:
۱- «شاید خودت هم خوشت میومده»
این یکی از بدترین واکنشها در مواجهه با قربانی است که دچار آسیبهای گوناگون شده است. مئون یکی از نجات یافتگان تجاوز جنسی میگوید: «وقتی داشتم برایشان جریان را تعریف میکردم میلرزیدم و لکنت داشتم و تنها چیزی که آنها میتوانستند به من بگویند این بود که احتمالا خودم خوشم میومده.»
۲- «خوب چرا به کسی نگفتی یا به پلیس گزارش نکردی؟»
قربانیان و نجاتیافتگان تجاوز جنسی در هر سن و سال و با هر جنسیتی، تا مدتها دچار ترس شدید و اضطراب شدید هستند. انتظار هرگونه واکنش در راستای گزارش یا افشاگری از سوی آنها به نوعی سرزنش و انداختن تقصیر به گردن قربانی محسوب میشود.
چارلز، یک پسر قربانی تجاوز میگوید: «خواهرم از من پرسید که چرا من هرگز به کسی نگفتم تا آنها بتوانند به من کمک کنند. من احساس کردم که با این سوال من را سرزنش میکند انگار من پس از این حادثه باید میدانستم که چه حسی داشته باشم و چه کاری درباره آن انجام دهم.»
۳- «چرا مقاومت و مبارزه نکردی تا متوقف بشه؟»
واکنش در لحظه افراد با توجه به شرایطی که در آن قرار دارند متفاوت است. وحشت، ترس و ناباوری میتواند به ناتوانی در بروز هر نوع واکنش یا مقاومت قربانیان در زمان تجاوز شود. اگر چنین سوالی را در زمان افشاگری یک قربانی آزار جنسی و تجاوز مطرح کردید، بدون آنکه متوجه باشید در واقع به جای متجاوز او را سرزنش کردهاید.
۴- «به مردها که تجاوز و تعرض نمیشه»
مردان قربانی تجاوز کمتر مورد حمایت جامعه و اطرافیان هستند. دیدگاه غالب جامعه در مورد تجاوز این است که قربانی این تجاوز و تعرض جنسی تنها زنان هستند. در حالی که این موضوع نه تنها به نادیده گرفته شدن تعداد بیشمار قربانیان مرد تجاوز جنسی منجر میشود بلکه باعث سکوت این قربانیان درباره این تجربه تلخ و راحتی خیال متجاوز نیز هست.
از سوی دیگر این باور غلط باعث خواهد شد که خانوادهها، هشدارها و آموزشهای لازم را از کودکان پسر خود دریغ کنند. یکی از این آموزشها این است که خانوادهها به فرزندان دختر و پسر خود بیاموزند که هر نوع اقدام به تعرض جنسی از سوی دیگران را بدون احساس شرم با بزرگترها در میان بگذارند.
۵- «شما هر دو در رابطه بودید (ازدواج کردهاید) و این تجاوز محسوب نمیشه»
بر خلاف تصور غالب، اجبار به رابطه جنسی در مورد زوجها چه ازدواج کرده باشند و چه دوست دختر و پسر باشند نیز تجاوز و آزار جنسی محسوب شده و در بسیاری از کشورها پیگیری و مجازات قانونی برای آن وضع شده است.
هر گونه رابطه بدون رضایت یکی از طرفین تجاوز محسوب میشود و بنابراین به میان آوردن موضوع ازدواج یا رابطه در واکنش به افشاگری قربانی، توجیه فردی است که این خشونت را بر او تحمیل کرده است.
۶- «اما اینکه خیلی وقت پیش اتفاق افتاده»
آسیب ناشی از آزار جنسی و تجاوز ممکن است تا مدتها با قربانیان همراه باشد و نمیتوان زمان مشخصی را برای قربانی مشخص کرد مگر آنکه خود او به حس آرامش مورد نیاز خود رسیده باشد.
کورتنی، یکی از قربانیان تجاوز میگوید: «به من گفتند این اتفاق که مدتها پیش برای تو افتاده. بله خودم میدانم. اما احساس میکنم که همین حالا برایم پیش آمده. من هنوز هم حق دارم به دنبال حس امنیت و اجرای عدالت برای خودم باشم.»
به من گفتند که میتوانست بدتر باشد و یک نفر بوده که تجربهای بدتر از من داشته. هر بار که این را میشنوم حالم بد میشود زیرا این حس را به من القا میکند که آنچه برای من اتفاق افتاده به اندازه کافی بد نبوده یا آنقدر مهم نبوده که چنین تاثیری روی من بگذارد. نمیدانند که به خاطر این موضوع من دچار مشکل عمیق اختلال اضطراب پس از حادثه شدم و در اعتماد کردن به آدمها هنوز مشکل دارم» یک قربانی تجاوز جنسی
۷- «میتونست خیلی بدتر بشه»
مقایسه قربانیان تجاوز با یکدیگر و اتفاقی که برای آنها افتاده واکنشی دلسرد کننده است و به قربانی این حس را میدهد که آنچه بر آنها گذشته از نظر شما آنقدر مهم نیست.
مادی میگوید: «به من گفتند که میتوانست بدتر باشد و یک نفر بوده که تجربهای بدتر از من داشته. هر بار که این را میشنوم حالم بد میشود زیرا این حس را به من القا میکند که آنچه برای من اتفاق افتاده به اندازه کافی بد نبوده یا آنقدر مهم نبوده که چنین تاثیری روی من بگذارد. نمیدانند که به خاطر این موضوع من دچار مشکل عمیق اختلال اضطراب پس از حادثه شدم و در اعتماد کردن به آدمها هنوز مشکل دارم.»
۸- «اصلا چرا خودت را در موقعیت خطر قرار دادی»
بسیاری در واکنش به افشاگری قربانیان آزار جنسی و تجاوز آنها را سرزنش میکنند که چرا خودشان را در موقعیتی قرار دادند که منتهی به تجاوز شد. برای مثال ممکن است بگویند که چرا با او تنها ماندی؟ یا چرا به خانه فلانی رفتی؟
معما چو حل گشت آسان شود. در بسیاری از مواقع مجرمان جنسی و افرادی که دست به تجاوز میزنند را از ظاهر و رفتارشان نمیتوان شناخت. این قضاوتی است که شما پس از رویدادی که زندگی قربانی را برای همیشه تغییر داده است به آن رسیدهاید.
آنچه در اینگونه موارد بیش از آسیب جسمی نجاتیافتگان خشونت جنسی را آزار میدهد، سوءاستفاده از اعتماد آنهاست. بسیاری از قربانیان آسیب روحی شدیدی از این موضوع میبینند. بنابراین مقصر دانستن و سرزنش آنها به خاطر اعتمادی که ممکن است هر فرد دیگری در همان موقعیت احساس کند، برداشتن مسئولیت از دوش متجاوز است و باعث آسیب مضاعف روانی میشود.
کتی میگوید: «گفتند که نباید خودت را از اول در موقعیت خطر قرار می دادی. نباید با کسی که به او اعتماد نداری تنها میماندی…من به او اعتماد داشتم. فکر میکردم او دوست من است. او زمانی به من تجاوز کرد که تازه از بیمارستان مرخص شده بودم و هنوز تحت تاثیر مسکنهایی بودم که برای بیماری به من داده بودند.»
۹- «فکر نمیکنی وقتش رسیده که ببخشی و به زندگیات برسی؟»
ممکن است توصیههایی که از نظر شما امیدبخش و سازنده میرسد از نظر قربانی تعرض و تجاوز، دستکم گرفتن درد و آسیبی باشد که او متحمل شده است.
ابیگیل، یک قربانی تجاوز میگوید: «از من میخواهند که آنچه گذشته را فراموش کنم. ای کاش واقعا همینقدر ساده بود. حاضرم هر کاری انجام دهم و هر چه دارم بدهم تا بتوانم فراموش کنم و به زندگی خودم برسم انگار چیزی اتفاق نیفتاده است. ولی این چیزی است که برای من اتفاق افتاد و هنوز پس از سالها هنوز مرا آزار میدهد.»
۱۰- «حداقل جراحت جدی ندیدی»
آسیب تجاوز تنها به آسیب جسمی خلاصه نمیشود. حتی پس از از بین رفتن آثار جسمانی، آسیبهای روحی تا سالها همراه قربانیان باقی میماند.
مگان میگوید: «آیا نداشتن آسیبهای فیزیکی داخلی و ظاهری، همه چیز را بهتر میکند؟ این درست است اگر شبهایی را به حساب نیاورید که من از فکر آن حادثه که برایم "از نظر شما آسیب جدی به همراه نداشته" و آنچه بر من گذشت بیدار میمانم و تمام لحظات آن از جلوی چشمم رد میشود. کلمات خود را دقیق انتخاب کنید و درد و آسیب این تجربه تلخ را کوچک جلوه ندهید.»
اینکه به من گفتند تو هم کارهای بدی در زندگیات انجام دادی بسیار آزاردهنده بود. بله این درست است. همه در زندگی کارهایی کردهاند که به انجام آن مفتخر نیستند. اما من هیچگاه کسی را مورد آزار و سوءاستفاده جنسی قرار ندادم. برابر کردن هر عملکردی که من داشتم با تجاوز و آزار جنسی که بر من وارد شده، دردآور است.» یک قربانی تجاوز
۱۱- «تو هم کارهای بدی در زندگیات انجام دادی»
زیر ذرهبین قرار دادن جنبههای شخصی زندگی قربانیان و قضاوت عملکردهای مختلف آنان در زندگی که از نظر شما منفی بوده، از بدترین واکنشها به افشاگری نجاتیافتگان تعرض و تجاوز جنسی است. اینگونه مقایسه نابرابر اعمال به نوعی تقصیر زدایی از فردی یا افراد متجاوز و توجیه عملکرد آنان است.
بریال، یک نجاتیافته تجاوز میگوید: «اینکه به من گفتند تو هم کارهای بدی در زندگیات انجام دادی بسیار آزاردهنده بود. بله این درست است. همه در زندگی کارهایی کردهاند که به انجام آن مفتخر نیستند. اما من هیچگاه کسی را مورد آزار و سوءاستفاده جنسی قرار ندادم. برابر کردن هر عملکردی که من داشتم با تجاوز و آزار جنسی که بر من وارد شده، دردآور است. به عنوان فردی که دچار اختلال اضطراب پس از سانحه است باید بگویم پس از تجاوز به اندازه کافی با شرم و سرزنش خودم دست به گریبانم دیگر به اضافه کردن بر آن توسط دیگران ندارم.»
۱۲- «تقصیر خودته که به آدم بد اعتماد کردی»
در برخی از موارد تجاوز، قربانی فرد متجاوز را میشناسد و او را قابل اعتماد میداند. این فرد ممکن است از اعضای خانواده، دوستان، آشنایان و یا چهره شناخته شدهای باشد که رفتار اجتماعی استاندارد دارد.
از سوی دیگر در بسیاری از موارد، قربانیان توسط فردی که با استفاده از قدرت فیزیکی یا خوراندن قرص و مواد مخدر مورد تجاوز قرار میگیرند بدون آنکه فرصتی برای دفاع از خود داشته باشند. در این موارد نیز مطرح کردن مساله اعتماد تنها به تخریب و سرزنش قربانی میانجامد.
نیکول در اینباره میگوید: «او مرا کشید و برد و من هیچ راهی برای فرار نداشتم. این تقصیر من نبود. من بیگناه و معصوم بودم. ساده بودم که به همکلاسی خودم اعتماد کردم. هیچکس از پیش انتخاب نمیکند که مورد فریب قرار بگیرد، به او قرص بخورانند و مورد تجاوز قرارش بدهند.»
۱۳- «آیا "نه" گفتی»
عدم رضایت برای رابطه جنسی از اصول شناختن یک رابطه به عنوان تجاوز است. این عدم رضایت حتی در رابطه افراد متاهل یا دوست دختر و دوست پسرها هم مصداق تجاوز است. علاوه بر اینکه فرد مهاجم به «نه» گفتن قربانی اهمیتی نمی دهد در بسیاری از موارد، قربانی به دلیل شوک روحی فرصتی برای «نه» گفتن پیدا نمیکند.
بنابراین میتوان گفت که «نه» نگفتن به معنی «آری» نیست.
«وقتی این اتفاق برایم افتاد، مدام این حرف را میشنیدم که بخاطر لباسی که پوشیده بودی این بلا سرت آمد. نباید خودت را اینطور عرضه میکردی. من یک شلوار جین بگی پوشیده بودم به همراه یک تیشرت. اما ظاهرا خودم این بلا را سر خودم آوردم» یک قربانی تجاوز
۱۴- «چه لباسی پوشیده بودی؟»
این یکی از ناامیدکنندهترین سوالهایی است که از قربانیان زن آزار و خشونت جنسی پرسیده میشود.
این سؤال مشکل ساز حاکی از آن است که قربانیان خشونت جنسی، فرد متجاوز را تحریک کردهاند. این سوال به نوعی شیانگاری بدن زنان است و بار مسئولیت آنچه بر قربانی گذشته را بر گردن خود او میاندازد و متجاوز را تبرئه میکند.
علاوه بر اینکه در اکثر موارد، قربانیان لباسهایی ساده بر تن داشتند و نوع پوشش آنها تاثیری در عزم فرد متجاوز نداشته است.
تامارا، قربانی تجاوز جنسی میگوید: «وقتی این اتفاق برایم افتاد، مدام این حرف را میشنیدم که بهخاطر لباسی که پوشیده بودی این بلا سرت آمد. نباید خودت را اینطور عرضه میکردی. من یک شلوار جین بگی پوشیده بودم به همراه یک تیشرت. اما ظاهرا خودم این بلا را سر خودم آوردم چون ممکن است قبلا یک لباس باز پوشیده باشم.»
۱۵- «جو گیر این حرکتهای اجتماعی در شبکههای اجتماعی نشو. مگر اینها چه کاری میتوانند برایت بکنند»
در زمان اوج جنبش اجتماعی METOO در ایالات متحده، بسیاری از نجاتیافتگان آزار و تجاوز جنسی با چنین واکنشی مواجه میشدند.
این جنبشها و حرکتهای اجتماعی به قربانیان قدرت سخن گفتن و در میان گذاشتن تجربه تلخی را میدهد که مدتها به دلایل مختلف فردی، اجتماعی و ناامیدی از اجرای عدالت، آن را پنهان کرده بودند. از سوی دیگر نیز این موضوع گاهی به شناخته شدن متجاوزان زنجیرهای و افراد شناختهشدهای میانجامد که با استفاده از قدرت پایگاهی خود توانسته بودند برای مدت طولانی، افراد زیادی را مورد آزار جنسی قرار دهند.
تارا، از فعالان جنبش METOO و از قربانیان آزار جنسی میگوید: «اهمیت این جنبش این است که به زنان احساس قدرت برای افشاگری در مورد آزارهایی را میدهد که تا کنون میترسیدند درباره آن صحبت کنند. من سرگذشت خودم را با دیگران به اشتراک میگذارم و همین موضوع به دختران و زمتم کمک میکند تا از لاک انزوا و وحشت ناشی از اینگونه آزارها بیرون آمده و به یکدیگر کمک کنند.» (یورونیوز)
کد مطلب: 425176
کبنانیوز
https://www.kebnanews.ir