کد QR مطلبدریافت لینک صفحه با کد QR

اصولگرایان مذاکره را برای خود خوب و برای اصلاح‌طلبان بد می‌دانند

جدال‌ بي‌فايده بر سر مذاكره

26 آبان 1399 ساعت 17:35

با رفتن ترامپ و جايگزين شدن بايدن اين فرصت در اختيار ماست تا نتيجه سي ماه زحمت و رنج ايستادگي در برابر سخت‌ترين تحريم‌ها را استفاده كنيم اما چيدن اين ثمره شيرين با اندك اشتباه محاسباتي و تعجيل بي‌مورد يا انفعال بي‌فايده مي‌تواند به زهري بدل شود كه نه‌تنها اين صبر پرزحمت را خراب مي‌كند بلكه براي آينده نيز مشكلات بزرگي به ارث خواهد گذاشت.


هادي محمدي در یادداشتی در نوشت: انتخابات رياست‌جمهوري امريكا كه به نظر مي‌رسد با انتخاب جو بايدن دموكرات به عنوان رييس‌جمهور منتخب به پايان برسد باعث شده تا در داخل كشور ما هم بحث‌ها پيرامون دو قطبي مذاكره يا عدم مذاكره دوباره داغ شود و در حالي كه در يكي دو سال گذشته بيشتر مسوولان و نخبگان ايراني به دليل نوع رفتار ترامپ و اقدامات جنايت‌باري كه از خود نشان داده بود بر عدم مذاكره با وي متفق‌القول بودند اما با ايجاد شكاف در هيات حاكمه امريكا و روي كار آمدن معاون اوباما كه سابقه توافق برجام را دارد بار ديگر اين بحث‌ها نيز بر سر زبان‌ها افتاده است.
اما موضوع اصلي از نظر نگارنده اين است كه نبايد فراموش كرد طرفي كه تعهد خود را زير پا گذاشته و با خروجش از برجام و بازگرداندن تحريم‌هاي هسته‌اي و غيرهسته‌اي، 30ماه تروريسم اقتصادي را بر ايران تحميل كرده دولت امريكاست- جداي از اينكه رييس‌جمهورش چه شخصي باشد- و اگر قرار باشد اتفاقي در حوزه گفت‌وگو بيفتد اين واشنگتن است كه بايد شروع كند و نه ايران، اين واشنگتن بوده كه تعهد خود را با قلدري و زورگويي كنار گذاشته و حتي از ديگران مي‌خواهد آنها هم تعهدات خود را نقض كنند. اين امريكاست كه بيش از 150ميليارد دلار به ايران خسارت زده و اگر روزي حرفي از گفت‌وگو به ميان آيد بايد ابتدا اين خسارت و آن نقض عهد را جبران كند.
 با اين حال متاسفانه در داخل، برخي جريانات سياسي اصلاح‌طلب و اصولگرا و رسانه‌هاي آنها به نوعي با موضوع برخورد مي‌كنند كه گويي مشكل ايران است و ايران بايد تصميم بگيرد كه مذاكره كند يا نكند و بر اين اساس برطبل نفاق مذاكره كردن يا نكردن مي‌كوبند. اين ادبيات قطعا براي هر نوع عمل ديپلماتيك نيز خطرناك است.
فرض كنيد دشمن شما در واشنگتن مي‌خواهد در مورد رفتارش با ايران تصميم بگيرد و در اين ميان گزارش‌هايي مي‌بيند مبني براينكه دعوا بر سر مذاكره كردن يا نكردن با امريكا در تهران داغ شده و سياسيون در حال دعوا بر سر اين موضوع هستند، قطعا در اين شرايط يا به سكوت ادامه مي‌دهد تا اين دعواها هرچه بيشتر اجماع داخلي ايران كه لازمه قدرت ديپلماسي هست را به هم بريزد يا در موضعي از سر قلدري و طلبكاري وارد حوزه گفت‌وگو مي‌شود.
 اين نكته را فراموش نكنيم كه اصولا مذاكره با امريكا براي نظام يك تابو يا خط قرمز قطعي محسوب نبوده و نيست. بررسي سابقه 41 سال گذشته از زمان قطع روابط سياسي با امريكا نيز نشان مي‌دهد در دوره امامين انقلاب اسلامي چنين فرضي نبوده و هرگاه مصلحت و حكمت نظام اسلامي و مردم اقتضا مي‌كرده چنين مجوزي را داده‌اند. موضوعاتي همچون حل سرنوشت گروگان‌هاي امريكايي، خريد سلاح و مك فارلين، ماجراي افغانستان و طالبان، بحث عراق، پرونده هسته‌اي و... شواهدي بر اين ادعا هستند. رهبر انقلاب نيز بارها فرمودند اگر منافع ملي ايران اقتضا كند بنده اولين نفري خواهم بود كه از رابطه با امريكا دفاع مي‌كنم هرچند بارها اين تصريح داشتند و دارند كه رابطه با امريكا همچنان با منافع ايران در تضاد بوده و امريكا در مذاكره هم دنبال احترام و انصاف نبوده و كاملا غيرقابل اعتماد است. در واقع سياست «نه جنگ و نه مذاكره» يك سياست قطعي و نامحدود به شمار نمي‌رود، اما آنچه قطعي است اولا حفظ انسجام داخلي در برابر دشمن خارجي به ويژه در بزنگاه‌هايي كه اين وحدت مي‌تواند دست برتر را در روابط بين‌الملل به ما بدهد و دوم زمان‌شناسي دقيق و پرهيز از جوگرفتگي‌هاي بي‌حاصل كه نه‌تنها دردي از مشكلات اقتصادي مردم و كشور دوا نمي‌كند بلكه با شرطي كردن بازار تنها به سود دلالاني تمام خواهد شد كه با بازي كردن تصنعي با قيمت‌ها سودهاي هنگفت مي‌خورند.
https://www.kebnanews.ir/images/docs/files/000427/nf00427581-1.jpg
نكته آخر اينكه با رفتن ترامپ و جايگزين شدن بايدن اين فرصت در اختيار ماست تا نتيجه سي ماه زحمت و رنج ايستادگي در برابر سخت‌ترين تحريم‌ها را استفاده كنيم اما چيدن اين ثمره شيرين با اندك اشتباه محاسباتي و تعجيل بي‌مورد يا انفعال بي‌فايده مي‌تواند به زهري بدل شود كه نه‌تنها اين صبر پرزحمت را خراب مي‌كند بلكه براي آينده نيز مشكلات بزرگي به ارث خواهد گذاشت. نظام تصميم‌گيري كلان در جمهوري اسلامي ايران، نظامي مبتني بر تدبير و آينده‌انگاري است و رهبري نظام به عنوان فصل‌الخطاب در تصميم‌گيري‌هاي راهبردي از جمله موضوع مذاكره كردن يا نكردن با امريكا، نشان داده‌اند با استفاده از همه ظرفيت‌هاي فكري و عملي كشور و به دور از افراط و تفريط‌هاي معمول، چه در سياست اعلاني و چه اعمالي بر مدار مصلحت و خير كشور تصميم‌گيري خواهند كرد، پس بهتر است به جاي دعوا بر سر اين موضوع به ارتقاي يكپارچگي جامعه و تقويت اقتصادي بپردازيم تا براساس تدبير رهبري نظام مبني بر «قوي» شدن كشور كه بهترين سلاح چه براي سياست ايستادگي و چه گفت‌وگو در آينده خواهد بود در ميدان جهاني حاضر شويم.

بلاتکلیفی اصولگرایان بر سر ‌ مذاکره
شرق نوشت: حواشی پیش‌آمده بر سر سخنان حمیدرضا ترقی هنوز ادامه دارد. او که چند روز پیش در گفت‌وگویی با انتقاد کامل به برجام گفته بود: «برجام چه فایده‎ای برای جمهوری اسلامی داشته است؟ جز اینکه توافقی بوده که غیر خسارت چیزی به دنبال نداشته است؟ پایبند‌بودن به این توافقی که تا امروز جز خسارت دستاوردی برای جمهوری اسلامی نداشته چه فایده‌ای دارد؟ توافقی که نه مانع تحریم‌ها شده و نه توانسته گرهی از مشکلات کشور باز کند، چه نتیجه‌ای داشته؟ آب و نان مردم را به آن گره زدند اما هیچ تأثیری نداشت. حالا فرض کنیم رئیس‌جمهوری در آمریکا روی کار آمده که بخواهد بازگشت به برجام را انجام و چند سال دیگر ما را تحت همین عنوان فریب دهد. ما نیز مجددا تعهداتی را انجام دهیم ولی چه تضمینی وجود دارد که باز در پایان دوره آن رئیس‌جمهور اتفاقی مشابه آنچه برای برجام افتاد، رخ ندهد؟ به نظر می‌رسد چنین نگاه‌هایی بسیار سطحی و فاقد مبانی علمی و تجربی است اینکه چنین تصوری داشته باشیم که بازگشت بایدن به برجام به نفع کشور است و می‌تواند مشکلات کشور را برطرف کند».
ترقی: هر‌وقت اصلاح‌طلبان مذاکره کردند، خسارت دیدیم
او پا را فراتر از این نهاده و کل اصلاح‌طلبان را متهم به بلد‌نبودن مذاکره کرده است: «متأسفانه هر‌وقت مذاکرات توسط اصلاح‌طلبان صورت گرفته ما همین خسارت را دیده‌ایم. مذاکراتی که در دولت شهید رجایی توسط آقای بهزاد نبوی درخصوص قراردادها و بحث گروگان‌ها صورت گرفت، آمریکایی‌ها به‌راحتی توانستند آن را زیر پا بگذارند و به تعهدات خود عمل نکنند و پول‌های ما را پس از آزادی اسرای جاسوس بازنگردانند. این نشان داد که آن توافق منطقی و درست نبود. پس از آن هم باز در سعدآباد و در سال 2003 دیدیم توافقی صورت گرفت که تمام فعالیت‌های هسته‌ای ایران به موجبش تعلیق شد و آنها نیز به تعهدات خود عمل نکردند و زیر بار نرفتند. قبل از انقلاب و در زمان مصدق نیز همین‌طور بود. در آن مقطع هم آمریکایی‌ها قول دادند که با اخراج توده‌ای‌ها از سیستم حکومتی ایران به دولت مصدق کمک کنند. اما هیچ کمکی که به او نکردند هیچ، بلکه کودتا به راه انداختند. در توافق مربوط به برجام نیز همین مسئله را شاهدیم. در توافق مربوط به افغانستان هم دیدیم که آمریکایی‌ها به تعهدات خود عمل نکردند و مجموعه اینها نشان می‌دهد در مذاکرات، طیفی که اصولا غرب‌گرا هستند و به غرب خوشبین‌اند و زود اعتماد می‌کنند، نمی‌توانند مذاکره‌کننده‌های خوبی برای کشور باشند و حقوق و منافع ملت را رعایت کنند».
محمد هاشمی: برجام بهترین سند بین‌المللی بعد از انقلاب است
در واکنش به چنین سخنانی محمد هاشمی‌رفسنجانی، فعال سیاسی اصلاح‌طلب اخیرا در گفت‌وگو با خبرگزاری «برنا» گفت: «تجربه‌ای که بنده از مذاکره دارم این است که مقام معظم رهبری به سعید جلیلی به‌عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی، اجازه مذاکره داده بودند و استراتژی را نیز برد-برد تعیین کرده بودند به بیانی مسئله، برد-برد در مذاکره را، رهبری تعیین کردند و بعدها، دولت روحانی، آن را ادامه داد، منشأ اصلی آن جلیلی بود که می‌خواست مذاکره کند. در زمان مذاکره جلیلی حضور نداشتیم اما براساس اخبار و رسانه‌ها، از آن مذاکرات، تقریبا هیچ حاصلی نصیب کشور نشد که اثراتی نیز به دنبال داشت. البته وقتی ترقی می‌گوید مذاکرات اصلاح‌طلبان خسارت‌زا بود، باید بگوید چه خساراتی بوده؟ اگر منظورشان برجام است، باید گفت که برجام، بهترین سند بین‌المللی است که جمهوری اسلامی، پس از انقلاب داشته است». هاشمی ادامه داد: «حال بدعهدی آمریکا به‌ویژه شخص ترامپ، بحث جداگانه‌ای است؛ چراکه ترامپ نه‌تنها از برجام بلکه از بسیاری توافقات بین‌المللی از جمله یونسکو و معاهده پاریس و... خارج شده است... اگر اصلاح‌طلبان در دولت روحانی مذاکره کردند و به نتیجه مطلوب رسیدند، نتیجه‌ای که بسیاری از مقامات و مسئولان کشور، شخصیت های سیاسی و فرهنگی در زمان خودش، آن را تأیید کردند و برجام را بهترین سند دانستند اما در مقابل تجربه جلیلی هم قرار داشت که مذاکره در بغداد و ترکیه و... تجربه‌های ناموفقی بود».
ترقی: مذاکره برای اصولگرایان خوب است
ترقی در گفت‌وگوی اخیرش یک موضوع را هم به‌صراحت اعلام کرد؛ آنکه مذاکره برای اصولگرایان خوب است و برای اصلاح‌طلبان بد!: «مذاکره در صورت ضرورت به‌وسیله کسانی که بتوانند منافع ملت را حفظ کنند و نفوذ‌ناپذیر باشند، می‌تواند اتفاق بیفتد. مانند تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای نباشد که دو نفوذی آمریکا داخلش باشد و مسائل امنیتی و اقتصادی ما را تحت تأثیر قرار دارد. در چنین شرایطی می‌توان از مذاکره استفاده کرد. مگر ما در جاهای دیگر نظیر همین مذاکره با چین ضرر کرده‌ایم؟ این مذاکرات منطقی صورت گرفته و توافقاتی در حال انجام است. مذاکراتی که برد- برد باشد ملاک است و طرف چینی هیچ‌گاه به دنبال این نبوده که برد و باختی در مذاکره اتفاق بیفتد. اما باید بگویم یقینا نمی‌شود با آمریکایی‌ها که ذاتا به مذاکرات برد-باخت بها می‌دهند، مذاکره کرد».
https://www.kebnanews.ir/images/docs/files/000427/nf00427581-2.jpg
جبرائیلی خطاب به ترقی: دولت جوان انقلابی مذاکره نمی‌کند
این گزاره مطرح‌شده از سوی ترقی حتی با واکنش اصولگرایان هم مواجه شد؛ چنانکه یاسر جبرائیلی در واکنش به او نوشت: «آقای ترقی، فعال سیاسی اصولگرا گفته که مذاکره در صورت ضرورت به‌وسیله کسانی که بتوانند منافع ملت را حفظ کنند و نفوذناپذیر باشند، می‌تواند اتفاق بیفتد. نه جنگ خواهد شد نه دولت جوان انقلابی حزب‌اللهی مذاکره خواهد کرد؛ جنگ نمی‌شود چون قدرتمند شده‌ایم، تحریم می‌شکند چون قدرتمند می‌شویم».
هاشمی: اگر ما مذاکره کنیم بد است اما آنها مذاکره کنند خوب است!
محمد هاشمی در پاسخ به این پرسش که چرا اصولگرایان‌ یکباره به مذاکره علاقه‌مند شده‌اند، گفت: «ما در کشور دو، سه جناح سیاسی داریم؛ از این‌رو در هر جناحی دو گونه نگاه می‌تواند وجود داشته باشد. نگاه اول این است که آنهایی که کشور، نظام و منافع کشور را در نظر می‌گیرند، مصلحت را در این می‌بینند که مذاکره‌ای انجام دهند. نگاه دوم این است که هر جناحی منافع جناح خودش را در نظر بگیرد و به مردم، کشور و نظام کاری ندارد ازاین‌رو اگر این رویکرد دوم باشد، مذاکره ممکن است نتیجه دیگری به دنبال داشته باشد یا در انتخاب آینده، تأثیر داشته باشد. ازاین‌رو یک جناح ممکن است به دنبال مذاکره باشد و اگر این جناح مذاکره‌ کنند خوب است اما اگر جناح مقابل مذاکره کنند بد است؛ بنابراین این نگاه، نگاه ملی و کشوری و براساس منافع نظام نیست بلکه براساس منافع جناحی است».
تقابل طیف سنتی و جوان‌ اصولگرا بر سر مقوله مذاکره
در‌هرصورت به نظر می‌رسد که تکلیف اصولگرایان تا اینجای کار با مقوله‌ای به نام مذاکره روشن نیست. برخی از آنها باور دارند که باید مذاکره انجام شود اما از سوی اصولگرایان و برخی نیز سراسر مذاکره با غربی‌ها را نفی می‌کنند. با بازخوانی نظرات ایشان درباره مذاکره می‌توان دریافت که طیف سنتی جناح راست تمایل به مذاکره دارند و جوان‌های اصولگرا و گروه‌های جدید این جبهه تندتر از پیشینیان خود هستند و مذاکره را به‌طور‌کلی نادرست می‌دانند و آن‌قدر در این موضع رادیکال می‌شوند که حتی علیه طیف سنتی جبهه خود می‌شورند.


کد مطلب: 427581

آدرس مطلب :
https://www.kebnanews.ir/news/427581/جدال-بي-فايده-سر-مذاكره

کبنانیوز
  https://www.kebnanews.ir

1