در گفت و گو با رئیس کمیسیون اصل90 مجلس ششم؛
مذاكره مستقيم با آمريكا - مشاركت مردم در انتخابات
1 خرداد 1400 ساعت 9:01
رئیس کمیسیون اصل90 مجلس ششم با تحلیل انتخابات آینده ریاستجمهوری معتقد است: «راه نجات کشور حضور همه نیروهای علاقهمند به کشور در عرصه تصمیمگیری است. شرایط باید به شکلی باشد که همه گروهها و افرادی که به سرنوشت کشور علاقهمند هستند بتوانند در تصمیمگیریهای مهم نقشآفرینی کنند. راه نجات این است که همه مردم کشور در اداره کشور مشارکت داشته باشند. در چنین شرایطی میتوانیم مدعی باشیم که یک دموکراسی واقعی درکشور ایجادشده است. بدون شک هر راهی جز این کشور را به بنبست میکشاند».
«بنده حمایت اصلاحطلبان از آقای لاریجانی را خطرناکتر از آقای روحانی میدانم. زمانی که اصلاحطلبان پایگاه اجتماعی خود را دراختیار آقای روحانی قرار دادند بزرگترین ضربه به گفتمان اصلاحات وارد شد. به همین دلیل اگر قرار باشد دوباره این اشتباه و این بار باحمایت از آقای لاریجانی صورت بگیرد باید منتظر ضربات سختتری به جریان اصلاحات بود. به همین دلیل نیز بنده معتقدم جریان اصلاحات باید با گزینه اصلاحطلب در انتخابات مشارکت کنند و همه آرای خود را در حمایت کاندیدای خود به کار گیرند». جملات ذکر شده سخنان حجتالاسلام والمسلمین حسین انصاریراد در گفتوگو با «آرمان ملی» است. رئیس کمیسیون اصل90 مجلس ششم با تحلیل انتخابات آینده ریاستجمهوری معتقد است: «راه نجات کشور حضور همه نیروهای علاقهمند به کشور در عرصه تصمیمگیری است. شرایط باید به شکلی باشد که همه گروهها و افرادی که به سرنوشت کشور علاقهمند هستند بتوانند در تصمیمگیریهای مهم نقشآفرینی کنند. راه نجات این است که همه مردم کشور در اداره کشور مشارکت داشته باشند. در چنین شرایطی میتوانیم مدعی باشیم که یک دموکراسی واقعی درکشور ایجادشده است. بدون شک هر راهی جز این کشور را به بنبست میکشاند». در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید.
*اصلاحطلبان پس از گمانهزنیهای زیاد در نهایت به گزینه جهانگیری برای حضور در انتخابات ریاستجمهوری رسیدهاند. این در حالی است که ابراهیم رئیسی در انتخابات گذشته در محک آرای مردم قرار گرفته بود. به نظر شما اصلاحطلبان با محوریت جهانگیری چگونه میتوانند در انتخابات به پیروزی دست پیدا کنند؟ واقعیت این است که مردم امید خود را نسبت به اصلاحطلبان و اصولگرایان از دست دادهاند و در شرایط کنونی با ناامیدی به آینده نگاه میکنند. در چهل سال گذشته مردم ایران همواره با وعدهها و شعارهایی که مطرح میشده در انتخابات شرکت کردهاند. این در حالی است که در شرایط کنونی این وعدهها پاسخگو نیست و مردم بسیاری از واقعیتهای اجتماعی و سیاسی را درک میکنند. در سال76 مردم به آقای خاتمی رأی بالایی دادند و این رأی بالا نتیجهای جز این نداشت که در پایان دولت اصلاحات آقای خاتمی عنوان کردند رئیسجمهور در ایران در حد یک تدارکاتچی است. در همان زمان کلینتون رئیسجمهور آمریکا در جلسه مجمع عمومی سازمان ملل پای سخنرانی آقای خاتمی نشست و برای ایشان دست زد اما در نهایت آقای خاتمی اجازه گفتوگو و ملاقات با رئیسجمهور آمریکا را پیدا نکرد. واقعیت این است که عملکرد آقای روحانی نیز تیر خلاص به امید مردم بود. همه ما به خاطر داریم که در انتخابات ریاستجمهوری سال96 مردم با چه شور و اشتیاقی در انتخابات مشارکت داشتند و چه صفهایی برای حمایت از آقایروحانی تشکیل شده بود. با این وجود آقای روحانی از برخی وعدههایی که به مردم داده بود عدول کرد. این در حالی بود که به قدرت رسیدن ترامپ در آمریکا و خروج از این کشور از برجام چالشهای جدیدی را برای کشور به وجود آورد. همه این مسائل عرصه را برای مردم ایران تنگ کرد و کار به جایی رسید که نزدیک به 60 درصد مردم ایران زیر خط فقر زندگی میکنند. امروز مردم حتی برای تهیه کمترین مایحتاج خود نیز با چالشهای جدی مواجه شدهاند. در چنین شرایطی، بحران کرونا نیز مزید برعلت شده و مشکلات کشور را بیشتر کرده است. به همین دلیل وضعیت جامعه عادی نیست که مردم نسبت به حضور در انتخابات شور و شوق نشان بدهند. تنها عده قلیلی هستند که به دلیل وابستگیهایی که دارند، بدوندغدغه هستند کرد. این عده نیز عمدتأ به اصولگرایان رأی خواهند داد. در چنین شرایطی است اصلاحطلبان رمقی برای ادامه مبارزه انتخاباتی ندارند. وضعیت کشور به شکلی است که امید به تغییر و تحول در کشور کم شده و به همین دلیل مردم از انگیزه کافی برای مشارکت در انتخابات برخوردار نیستند.
*چرا امید به تغییر و تحول کم شده است؟چگونه میتوان در زمان باقی مانده تا انتخابات این امید را به جامعه باز گرداند؟ در این زمینه دو نکته وجود دارد. نخست اینکه نگرش شورای نگهبان در انتخابات آینده به چه صورت خواهد بود و دوم اینکه نتیجه مذاکرات پیرامون برجام در نهایت به کجا خواهد کشید. در شرایط کنونی ایران وکشورهای غربی در حال مذاکره با یکدیگر هستند. بدونتردید اگر این مذاکرات به نتیجه برسد که به احتمال زیاد نیز خواهد رسید، آبی بر آتش خواهد بود و امیدواری را تا حدودی در بین اقشار مختلف مردم بیشتر خواهد کرد. آقای تاجزاده هنگام ثبت نام در انتخابات داروی شفابخشی را برای مدیریت کشور تجویز کرد که به نظر میرسد ایشان در نهایت تأیید صلاحیت نخواهد شد. شاید اگر ایشان در انتخابات حضور داشته باشد این امکان فراهم شود که شور و نشاط انتخاباتی تا حدودی به وجود بیاید و عدهای حول محور ایشان بتوانند انگیزه مردم را برای حضور در انتخابات جذب کنند. به همین دلیل انتخابات آینده احتمالایک انتخابات حداقلی خواهد بود. در چنین شرایطی سخنگوی شورای نگهبان عنوان میکند مشارکت حداقلی مردم به مشروعیت انتخابات صدمه نخواهد زد.
*مشخص نیست دقیقا از کدام مشروعیت سخن میگویند؟ مشروعیت نظام جمهوری اسلامی توسط مردم ایجاد میشود. مبنای قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز رضایت مردم است. در اصل اول قانون اساسی به رأی و نقش مردم در تعیین سرنوشت خود استناد شده است. مشروعیت همه نهادهای نظام و از جمله دولت، مجلس و شوراها با رأی مردم است. به همین دلیل اگر مردم در تعیین سرنوشت خود مشارکت نکنند هیچ مقامی در جمهوری اسلامی رسمیت مردمی ندارد. حضرت امام از ابتدای تشکیل نهضت به آرای مردم تکیه کردند و همواره آرای مردم را بر هر چیزی ارجح میدانستند. حضرت امام پس از ورود به کشور عنوان کردند اگر اجداد ما به رژیم گذشته رأی دادهاند به معنای این نیست که ما هم باید از همان رژیم حمایت کنیم؛ بلکه سرنوشت ما در اختیار خودمان است. در سالهای پایانی عمر حضرت امام، آقای ناطقنوری از ایشان سوال میکنند که90 نفر از نمایندگان مجلس براساس مصلحتسنجی شما رأی ندادهاند و به چیزی رأی دادهاند که برخلاف نظر شماست. در اینجا حضرت امام به صراحت عنوان میکند در جمهوری اسلامی هیچ کسی اجازه ندارد رأی خود را بر دیگری تحمیل کند و رأی هیچکس بر دیگری ارجحیت ندارد. به همین دلیل اگر قرار است میزان مشارکت در انتخابات آینده مانند انتخابات مجلس یازدهم باشد باید این نکته را در نظر داشته باشیم که با این اندازه از مشارکت مشروعیت هم به معنای واقعی وکامل تأمین نخواهد شد. *مهمترین پیامدهای مشــــارکت حداقلی در انتخابات چه خواهد بود؟ در چنین شرایطی ساختارهای مدیریتی جامعه از ریشه دچار بیرمقی خواهد شد و مدیریت کشور را با چالشهای جدی مواجه خواهد کرد. در چنین وضعیتی هیچ تغییری در زندگی مردم به وجود نخواهد آمد و مشکلات مردم بهخصوص در زمینه معیشتی حل نخواهد شد. مسئولان جمهوری اسلامی چگونه میتوانند جواب گرسنگان و کسانی را که قادر نیستند مایحتاج خود را فراهم کنند، بدهند. راه نجات را باید در درون کشور جستوجو کرد. اگر انتخابات رقابتی در کشور وجود نداشته باشد و مردم نتوانند در یک رقابت رقابتی منتخب خود را انتخاب کنند و مدیریت کشور مستند به آرای واقعی مردم نباشد، هر مدیریتی که سر کار بیاید مدیریت مجهولی خواهد بود و نمیتواند کامل به مطالبات مردم پاسخ بدهد و همه مشکلات آنها را حل کند. امروز یکی از مهمترین مسائل کشور سیاست خارجی است که به صورت مستقیم با مدیریت داخلی کشور ارتباط دارد. مردم ایران خواستار مذاکره و تعامل با همه کشورهای جهان هستند و از دشمنی و کینه توزیهای بینالمللی خسته شدهاند. امروز کشور با یک بنبست مدیریتی مواجه شده که هم سیاست داخلی را تضعیف کرده و هم سیاست خارجی را. این بنبست نیز در حوزههای مختلف فرهنگی، اخلاقی و اقتصادی تا حدی قابل مشاهده است. به همین دلیل مدیریت آینده کشور باید با یک مدیریت قوی و متکی به مردم از این بنبست عبور کند. در نتیجه راهی جز اصلاحات درونی که با انتخابات رقابتی محقق میشود و اصلاحات بیرونی که با ارتباط مناسب با کشورهای خارجی صورت میگیرد، وجود ندارد.
*آیا ضرورت این اصلاحات درونی در بین مسئولان جامعه درک میشود؟ باید درک و فهم این تغییرات در بین مدیران کشور به وجود بیاید و به مرور زمان زمینههای این تغییرات فراهم شود. راه نجات کشور حضور همه نیروهای علاقهمند به کشور در عرصه تصمیمگیری است. شرایط باید به شکلی باشد که همه گروهها و افرادی که به سرنوشت کشور علاقهمند هستند بتوانند در تصمیمگیریهای مهم نقشآفرینی کنند. راه نجات این است که همه مردم کشور در اداره کشور مشارکت داشته باشند. در چنین شرایطی میتوانیم مدعی باشیم که یک دموکراسی واقعی درکشور ایجادشده است. ما با براندازی مخالف هستیم و حرکت برای براندازی و فروپاشی نظام را خطرناک و مذموم میدانیم. همه مردم به دنبال اعتلای کشور هستند. این در حالی است که در براندازی، نابودی و فروپاشی است. ملت یک امر نامعلوم و نامشخص نیست. ملت واقعیت را در یک رقابت آزاد انتخاباتی بروز میدهد. رای ملت در انتخابات رقابیتی از صندوق آرا بیرون میآید. به همین دلیل هرکسی خود را مدافع منافع ملت بداند اما برخلاف آن رفتار کند ملت واقعی را نشناخته و با کلمه ملت بازی کرده است. تجربه تاریخی در برخی کشورهای جهان نشان داده که هرکسی اراده ملت را جدی نگرفته یا آن را به بازی گرفته است محکوم به فنا بوده است. به نظر میرسد زمان تجدید نظر در مدیریت کشور فرا رسیده است. در شرایط کنونی کشور در حال مذاکره با کشورهای غربی است. این در حالی است که هنوز مذاکره مستقیمی بین ایران و آمریکا صورت نگرفته و طرفین در هتلهایی جداگانه نتایج مذاکرات خود را با کشورهای اروپایی بررسی میکنند. واقعیت این است که شرایط برای مذاکره با ترامپ فراهم نبود و وی را نمیشد فرد قابلاعتمادی قلمداد کرد. این در حالی است که بایدن با وی متفاوت است. از سوی دیگر خود وی به برطرف شدن مناقشات بین ایران و کشورهای غربی علاقه نشان داده است. در نتیجه باید فضای مذاکرات به سمتی هدایت شود که ایران و آمریکا بدونواسطه دیدگاههای همدیگر را بشنوند و تلاش کنند مناقشات فیمابین را از بین ببرند. بنده قصد ندارم آمریکا را از برخی اقدامات خود در مقابل کشورهای ضعیفتر تبرئه کنم. با این وجود هیچ ضرورتی ندارد که ایران دشمنی با آمریکا را جزئی الزامآور از سیاست خارجی خود قرار بدهد. این در حالی است که مذاکره با آمریکا را نباید به هیچ وجه به منزله تسلیم در مقابل این کشور تلقی کرد.
*آیا در شرایط مشارکت حداقلی اصلاحطلبان با حمایت از آقای جهانگیری شانسی برای پیروزی دارند یا اینکه اصولگرایان با محوریت آقای رئیسی در انتخابات به پیروزی دست پیدا میکنند؟ آقای رئیسی در انتخابات ریاستجمهوری گذشته حدود16میلیون رأی داشتند و به نظر میرسد در انتخابات آینده نیز دارای شانس هستند. با این وجود اصلاحطلبان هم از پایگاه رأی قابل توجهی برخوردارند و شرایط به صورتی نیست که آقای رئیسی از هماکنون برنده انتخابات باشند. آقای جهانگیری را فرد سالم و کارآمدی میدانم و معتقدم اگر همه طیفهای اصلاحطلب روی ایشان اجماع کنند شانس پیروزی خواهد داشت. البته این مسأله به معنای این نیست که رأی عام و گستردهای که اصلاحطلبان در گذشته داشتهاند در آینده نیز تکرار خواهد شد. این وضعیت درباره اصولگرایان نیز وجود دارد و این جریان نیز پایگاه رأی کمتری نسبت به گذشته دارد. واقعیت این است که مردم دلیل اصلی شکست مدیریت کشور و وضعیت موجود را اصولگرایان میدانند. به همین دلیل نیز مردم اعتقاد و باور خود را نسبت به اصولگرایان از دست دادهاند. این که در بین اصولگرایان اختلاف وجود دارد یا خیر در اولویت بعدی قرار دارد. مسأله مهم برای مردم این است که اصولگرایان با عملکرد خود کشور را به این نقطه رساندهاند. مهمترین اقدام اصولگرایان در زمانی که در قدرت بودهاند این بوده که اصلاحطلبان راکنارگذاشتهاند و اجازه ندادهاند کشور به سمت اصلاح حرکت کند. اصولگرایان واقعیتهای مدیریت کشور را به خوبی درک نکردهاند.
*ارزیابی شما از حضور آقای لاریجانی در انتخابات و احتمال حمایت اصلاحطلبان از ایشان چیست؟ بنده حمایت اصلاحطلبان از آقای لاریجانی را خطرناکتر از آقای روحانی میدانم. زمانی که اصلاحطلبان پایگاه اجتماعی خود را در اختیار آقای روحانی قرار دادند بزرگترین ضربه به گفتمان اصلاحات وارد شد. به همین دلیل اگر قرار باشد دوباره این اشتباه و این بار با حمایت از آقایلاریجانی تکرار شود باید منتظر ضربات سختتری به جریان اصلاحات بود. به همین دلیل نیز بنده معتقدم جریان اصلاحات باید با گزینه اصلاحطلب در انتخابات مشارکت کنند و همه آرای خود را در حمایت کاندیدای خود به کار بگیرند.
کد مطلب: 434429