تاریخ انتشار
پنجشنبه ۲۴ تير ۱۴۰۰ ساعت ۰۲:۵۲
کد مطلب : ۴۳۶۸۵۲
تکلیف سیدابراهیم رئیسی و برجام؛
از فردای ۱۴ مرداد «لحنِ برجامی» خیلیها عوض خواهد شد!؟
۰
کبنا ؛ تکلیف سید ابراهیم رئیسی و برجام مشخص است: «ما به برجام حتما به عنوان یک تعهد پایبندیم اما برجام را یک دولت مقتدر باید اجرا کند.». او حتی در نخستین واکنشِ برجامی کیهان، که صراحتاً از رئیس جمهوری منتخب خواسته شده بود تا تاریخ «مرگ قطعی برجام» مشخص شود نیز سکوت اختیار کرد اما، ماجرای برجام از فردای ۱۴ مرداد وارد فاز جدیدی خواهد شد.
برجام مسئلهی دلواپسان و هر دولتی حتی رئیسی؟!
برجام در نهایت باید به یک توافق ختم شود فلذا هر تفکری که با اصل گفتگو و توافق، مسئله داشته باشد به طور طبیعی نمیتواند با برجام کنار بیاید؛ روحانی ساکن پاستور باشد یا رئیسی، علی السویه است مهم بر هم خوردن فضای گفتگو و توافق است.
این روزها و با بررسی هشت سالی که روحانی دو دولت را اداره کرد به سادگی میتوان فهمید اصلٌ دعوا بر سر برجام بود و چگونگی دور زدنِ تحریم ها. از حق نگذریم، با تمامی فشارها، انگها و چالش آفرینی ها، بیژن نامدار زنگنه در موضوع تحریمها یک تنه ایستاد و جنگید در این راه بیآن که تعصب جناحی داشته باشد حتی در مقاطعی از تجربیات آن طرفیها از جمله «رستم قاسمی» نیز بهره برد اما نگذاشت چراغ تولید، فروش و صادرات نفت، محصولات پتروشیمی و میعانات گازی خاموش شود؛ مسئلهی مهمی که رئیسی و مشاوران مورد اعتماد او حتما در گفتگو و نشستنها با سران نفت ایران بدان پی برده اند.
بیراه نیست حتی اگر، ژنرال نفتی روحانی، برخی رازهای مگو را صرفاً برای شخص رئیسی بازگو کرده باشد که در زمانهی تحریم، هر گوشی میتواند، گوشِ نامحرم و نااهل باشد.
در کنار مسئلهی وزارتخانهای به نام نفت، تمام کشمکش دلواپسان و تندروها و دولت در سایه با حسن روحانی، دستگاه دیپلماسی و تیم مذاکره کننده؛ نه طرز گفتگو که اصلِ گفتگو بود و شاید تنها دغدغهای که همچنان کیهانیها،
طرفداران و حامیان دولت در سایه و تندروها را آزار میدهد، نگرش برجامی سید ابراهیم رئیسی باشد و شاید هشتمین رئیس جمهوری اسلامی ایران تاکنون فهمیده باشد که یک عدهی خاص، در فقرهی برجام با هیچ مقام و مسئولی تعارف ندارند و صد البته با خواندن یادداشت کیهان در کوتاهترین فاصله از زمان اعلام پیروزی رئیسی در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ به خوبی درک کرده است که این چالش، چالش زودگذری نیست حتی اگر از فردای ۱۴ مرداد، لحن برجامی عدهای تغییر کند.
این روزها و بعدِ فروکش کردنِ لیست سازیها و لیست بازی ها، رئیسی کم کم دارد ترکیب کابینهی خود را از گزینههای باقی مانده انتخاب میکند آن هم گزینههایی نه بین ۵۰ نفر که بین ۵ نفر و یا حتی کمتر. این کم کم البته بدون فشار و هشدار و سفارش و توصیههای گاه جدی نیز نمیتواند باشد.
توجه به سخنان حسن روحانی که گفت ۶ ماه توافق را به عقب انداختند تا دولت سیزدهم آن را عملیاتی کند صریحترین پالسی است که رئیسی آن را باید با آنالیز و کم و زیاد کردن جدی بگیرد. بهره بردن از میوهی برجام، اگرچه در ۱۰۰ روزهی نخست دولت سیزدهم برای رئیسی و حامیانش شیرین به نظر میرسد اما در ادامه قطعا تلخکامیهای بیشماری یقهی دولت سیزدهم را
خواهد چسبید.
اگر بگوییم تنها نقطهی تلاقی دولتهای اول و دوم روحانی با منتقدان و مخالفان، برجام بود و لاغیر (!) گزاف نگفتهایم و اگر بگوییم این مسئله نقطهی تقابلی برای هردولتی خواهد بود نیز بیراه نگفتهایم اما آن چه مهم است تغییر لحنها است و آن چه نباید از نظر دور نگاه داشته شود تغییر نکردن دیدگاهها است.
در مباحث سیاسی، اهل فن میدانند گاه فاصلهی سیاستهای اِعلامی با سیاستهای اِعمالی؛ یک فاصلهی کهکشانی است پس به گواه همین موضوع، گاه فاصلهی تغییر لحنها با تغییر دیدگاهها نیز میتواند کهکشانی و نگرانکننده باشد.
قهر سیاسی جامعه و باقیماندهی برجام
سید ابراهیم رئیسی در کنار تمامی تبلیغات و دلگرمی دادن ها، قطعاً متوجه قهر سیاسی جامعه شده است یعنی جامعه متوجه شده از معبر سیاست، هیچ مشکلی نمیتواند حل شود پس رئیسی دو گزینهی بسیار مهم پیش رو دارد؛ یکی پرداختن به اقتصاد و معیشت و رفاه اجتماعی، دیگری بپردازد به باقیماندهی برجام و حل و فصل ادامهی چالشهای ایران و غرب از منظری که خود بدان باور دارد.
آن چه به عنوان شانس یا بختِ نیکو میتواند رئیسی را همراهی کند، پایان این ماجرا است که منتقدان روحانی که او را متهم به نگاهِ به غرب میکردند دیگرنخواهند توانست رئیسی را زیر ضرب غربگرایی بگیرند پس اندکی مسیر هموارتر است به تعبیری دیگر، اصلاً حق را بدهیم به جامعهی منتقد و مخالف روحانی و او را متمایل به غرب بدانیم موضوعی که تندروها اصلاً و ابدا با آن سر سازش و نرمش نداشتند حال رئیسی به عنوان یک نیروی انقلابی، هرگز نمیتواند در همان مسیر روحانی برود که حتی اگر برود نیز بوی غربگرایی و متمایل به غرب بودن از آن استشمام نمیشود پس فرصتی مغتنم است تا برخی نه مشکلات که سوء تفاهمات با غربیها که تاثیرگذار بر اقتصاد و معیشت مردم است برطرف شود.
راه حل این مسئله آشتی دادنِ مردم با سیاست و اطمینان بخشی به مردم برای به پایان رسانیدن باقیماندهی گفتگوهای برجامی است.
کوتاه سخن این که، مخالفان ایدئولوژیک برجام و توافق و گفتگو که تکلیفشان مشخص است اما آن دستهای که میتوانند دردسر آفرین باشند همانهایی هستند که تا دیروز منتقد و فندک به دست برای به آتش کشیدن برجام بودند و امروز مدافع برجام شده اند. به نظر میرسد به تفاهم رسیدن با مخالفان ایدئولوژیک برجام آسانتر از تغییر لحن دهندگان باشد که اگر چنین فرضی محقق شود باید گفت نخستین مشکل در همهی ۴ سال و یا ۸ سال دولت رئیسی، مرزبندی با اهل مصلحت است نه مخالف مذاکره و برجام! به هر تقدیر چه خوشآیندمان باشد چه نباشد، خیلی ها، از مجلس نشینان گرفته تا تریبون داران؛ از فردای ۱۴ مرداد به گونهای دیگر از برجام خواهند گفت و نوشت اما آن چه در همین تغییر آهنگ مخالف خوانیِ تاریخی مستتر است عیان و نهان اظهار نظرها است همراهی کردن یا نکردنها است اینها مسائل سادهای نیست اما به سادگی از تیترها و سرمقالهها میتوان رد و نشان ماجرا را فهمید.
درنگ جایز نیست!
همهی آگاهان و تحلیلگران معتقدند به طول انجامیدن گفتگوهای برجامی، سر تا پا هزینه و آسیب است پس برای معطل نماندن دولتِ نوپای رئیسی پشت دیوار برجام همان بهتر که در هفتههای نخستینِ سکونت در پاستور، این پرونده برای همیشه هم ختم به خیر شود هم بسته! روی دوم مسئله نیز اگر خواست رئیسی باشد بازهم درنگ جایز نیست یعنی اگر قرار است زیر میز نیز زده شود نباید به طول انجامد!
برجام مسئلهی دلواپسان و هر دولتی حتی رئیسی؟!
برجام در نهایت باید به یک توافق ختم شود فلذا هر تفکری که با اصل گفتگو و توافق، مسئله داشته باشد به طور طبیعی نمیتواند با برجام کنار بیاید؛ روحانی ساکن پاستور باشد یا رئیسی، علی السویه است مهم بر هم خوردن فضای گفتگو و توافق است.
این روزها و با بررسی هشت سالی که روحانی دو دولت را اداره کرد به سادگی میتوان فهمید اصلٌ دعوا بر سر برجام بود و چگونگی دور زدنِ تحریم ها. از حق نگذریم، با تمامی فشارها، انگها و چالش آفرینی ها، بیژن نامدار زنگنه در موضوع تحریمها یک تنه ایستاد و جنگید در این راه بیآن که تعصب جناحی داشته باشد حتی در مقاطعی از تجربیات آن طرفیها از جمله «رستم قاسمی» نیز بهره برد اما نگذاشت چراغ تولید، فروش و صادرات نفت، محصولات پتروشیمی و میعانات گازی خاموش شود؛ مسئلهی مهمی که رئیسی و مشاوران مورد اعتماد او حتما در گفتگو و نشستنها با سران نفت ایران بدان پی برده اند.
بیراه نیست حتی اگر، ژنرال نفتی روحانی، برخی رازهای مگو را صرفاً برای شخص رئیسی بازگو کرده باشد که در زمانهی تحریم، هر گوشی میتواند، گوشِ نامحرم و نااهل باشد.
در کنار مسئلهی وزارتخانهای به نام نفت، تمام کشمکش دلواپسان و تندروها و دولت در سایه با حسن روحانی، دستگاه دیپلماسی و تیم مذاکره کننده؛ نه طرز گفتگو که اصلِ گفتگو بود و شاید تنها دغدغهای که همچنان کیهانیها،
طرفداران و حامیان دولت در سایه و تندروها را آزار میدهد، نگرش برجامی سید ابراهیم رئیسی باشد و شاید هشتمین رئیس جمهوری اسلامی ایران تاکنون فهمیده باشد که یک عدهی خاص، در فقرهی برجام با هیچ مقام و مسئولی تعارف ندارند و صد البته با خواندن یادداشت کیهان در کوتاهترین فاصله از زمان اعلام پیروزی رئیسی در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ به خوبی درک کرده است که این چالش، چالش زودگذری نیست حتی اگر از فردای ۱۴ مرداد، لحن برجامی عدهای تغییر کند.
این روزها و بعدِ فروکش کردنِ لیست سازیها و لیست بازی ها، رئیسی کم کم دارد ترکیب کابینهی خود را از گزینههای باقی مانده انتخاب میکند آن هم گزینههایی نه بین ۵۰ نفر که بین ۵ نفر و یا حتی کمتر. این کم کم البته بدون فشار و هشدار و سفارش و توصیههای گاه جدی نیز نمیتواند باشد.
توجه به سخنان حسن روحانی که گفت ۶ ماه توافق را به عقب انداختند تا دولت سیزدهم آن را عملیاتی کند صریحترین پالسی است که رئیسی آن را باید با آنالیز و کم و زیاد کردن جدی بگیرد. بهره بردن از میوهی برجام، اگرچه در ۱۰۰ روزهی نخست دولت سیزدهم برای رئیسی و حامیانش شیرین به نظر میرسد اما در ادامه قطعا تلخکامیهای بیشماری یقهی دولت سیزدهم را
خواهد چسبید.
اگر بگوییم تنها نقطهی تلاقی دولتهای اول و دوم روحانی با منتقدان و مخالفان، برجام بود و لاغیر (!) گزاف نگفتهایم و اگر بگوییم این مسئله نقطهی تقابلی برای هردولتی خواهد بود نیز بیراه نگفتهایم اما آن چه مهم است تغییر لحنها است و آن چه نباید از نظر دور نگاه داشته شود تغییر نکردن دیدگاهها است.
در مباحث سیاسی، اهل فن میدانند گاه فاصلهی سیاستهای اِعلامی با سیاستهای اِعمالی؛ یک فاصلهی کهکشانی است پس به گواه همین موضوع، گاه فاصلهی تغییر لحنها با تغییر دیدگاهها نیز میتواند کهکشانی و نگرانکننده باشد.
قهر سیاسی جامعه و باقیماندهی برجام
سید ابراهیم رئیسی در کنار تمامی تبلیغات و دلگرمی دادن ها، قطعاً متوجه قهر سیاسی جامعه شده است یعنی جامعه متوجه شده از معبر سیاست، هیچ مشکلی نمیتواند حل شود پس رئیسی دو گزینهی بسیار مهم پیش رو دارد؛ یکی پرداختن به اقتصاد و معیشت و رفاه اجتماعی، دیگری بپردازد به باقیماندهی برجام و حل و فصل ادامهی چالشهای ایران و غرب از منظری که خود بدان باور دارد.
آن چه به عنوان شانس یا بختِ نیکو میتواند رئیسی را همراهی کند، پایان این ماجرا است که منتقدان روحانی که او را متهم به نگاهِ به غرب میکردند دیگرنخواهند توانست رئیسی را زیر ضرب غربگرایی بگیرند پس اندکی مسیر هموارتر است به تعبیری دیگر، اصلاً حق را بدهیم به جامعهی منتقد و مخالف روحانی و او را متمایل به غرب بدانیم موضوعی که تندروها اصلاً و ابدا با آن سر سازش و نرمش نداشتند حال رئیسی به عنوان یک نیروی انقلابی، هرگز نمیتواند در همان مسیر روحانی برود که حتی اگر برود نیز بوی غربگرایی و متمایل به غرب بودن از آن استشمام نمیشود پس فرصتی مغتنم است تا برخی نه مشکلات که سوء تفاهمات با غربیها که تاثیرگذار بر اقتصاد و معیشت مردم است برطرف شود.
راه حل این مسئله آشتی دادنِ مردم با سیاست و اطمینان بخشی به مردم برای به پایان رسانیدن باقیماندهی گفتگوهای برجامی است.
کوتاه سخن این که، مخالفان ایدئولوژیک برجام و توافق و گفتگو که تکلیفشان مشخص است اما آن دستهای که میتوانند دردسر آفرین باشند همانهایی هستند که تا دیروز منتقد و فندک به دست برای به آتش کشیدن برجام بودند و امروز مدافع برجام شده اند. به نظر میرسد به تفاهم رسیدن با مخالفان ایدئولوژیک برجام آسانتر از تغییر لحن دهندگان باشد که اگر چنین فرضی محقق شود باید گفت نخستین مشکل در همهی ۴ سال و یا ۸ سال دولت رئیسی، مرزبندی با اهل مصلحت است نه مخالف مذاکره و برجام! به هر تقدیر چه خوشآیندمان باشد چه نباشد، خیلی ها، از مجلس نشینان گرفته تا تریبون داران؛ از فردای ۱۴ مرداد به گونهای دیگر از برجام خواهند گفت و نوشت اما آن چه در همین تغییر آهنگ مخالف خوانیِ تاریخی مستتر است عیان و نهان اظهار نظرها است همراهی کردن یا نکردنها است اینها مسائل سادهای نیست اما به سادگی از تیترها و سرمقالهها میتوان رد و نشان ماجرا را فهمید.
درنگ جایز نیست!
همهی آگاهان و تحلیلگران معتقدند به طول انجامیدن گفتگوهای برجامی، سر تا پا هزینه و آسیب است پس برای معطل نماندن دولتِ نوپای رئیسی پشت دیوار برجام همان بهتر که در هفتههای نخستینِ سکونت در پاستور، این پرونده برای همیشه هم ختم به خیر شود هم بسته! روی دوم مسئله نیز اگر خواست رئیسی باشد بازهم درنگ جایز نیست یعنی اگر قرار است زیر میز نیز زده شود نباید به طول انجامد!
مرجع : آفتاب یزد