با ارسال متنی مطرح شد
واکنش غلامرضا پاکدل به آتش سوزی کوههای گچساران؛ بهرهبرداری سیاسی مایه بدبختی است
24 تير 1400 ساعت 21:58
مایه بدبختیست که کسانی ظاهراً حتی ناراحت نیستند و دنبال کنایه و محکوم کردن این و آن و بهره برداری سیاسی از این اتفاق خانمانسوزند. بدلیل ماهیت و نحوه گسترش آتش سرعت در اقدام از همه چیز مهمتر است زیرا از آنجاییکه آتش سوزیها عمدتاً از دامنهها شروع میشوند، چنانچه سریع و با بسیج امکانات عملیات اطفا شروع شود، ممکن است به کوهها و قلعههای صعب العبور نرسد
غلامرضا پاکدل در متنی به آتش سوزی کوههای نارک و خامی شهرستان گچساران اشاره کرد و نوشت: مایه بدبختیست که کسانی ظاهراً حتی ناراحت نیستند و دنبال کنایه و محکوم کردن این و آن و بهره برداری سیاسی از این اتفاق خانمانسوزند.
به گزارش کبنا، در این متن آمده است؛
چقدر سخت بود به انتظار بنشینم تا آتشی که دیار زیبای چهار فصلم را میسوزاند و به بیانیهها، پیامها و فریادهای بزرگان و مسئولین دلسوز و به طعنهها و کنایههای عزیزان دیگر هم توجهی نمیکرد، فروکش کند، تا بتوانم چند سطری را متفاوت بنگارم.
بله، چند سالیست که در فصول خشک سال شاهد آتش سوزیهای گسترده و از بین رفتن، درختان، گونههای مختلف گیاهی، مراتع، نابودی سوزناک حیوانات و جانداران مختلف و نیز خوراک و عوامل حیات آنها و در یک کلام نابودی محیط زیست و حیات وحش هستیم.
همه میدانیم داراییهایی را از دست میدهیم که بسیاری از آنها را به هیچ قیمتی نمیتوانیم بدست آوریم. ما میراث پدران و اجدادمان را از دست میدهیم، ما تاریخ و افتخاراتمان را از دست میدهیم، ما منابعی را از دست میدهیم که برای توسعه و رفع معضلات بیکاری و گره گشایی از مشکلات مردم روی آنها حساب کردهایم، ما اساس و زیرساختهای توسعه، رونق، شادی را از دست میدهیم، ما بخشی از هویتمان را طعمه حریق میبینیم، فراتر از اینها نه تنها به دارایی و مالمان رحم نمیکند بلکه به جانمان هم رحم نمیکند هم زاگرسمان را میسوزاند و هم البرز عزیزمان را بی رحمانه و شهید گونه از ما میگیرد.
اینکه نیروهای خود جوش مردمی برای مهار آتش گسیل میشوند، اینکه گروهها و تشکیلات مردم نهاد وارد میدان میشوند، اینکه کوهنوردان، ورزشکاران و سایرین از همه توانشان مایه میگذارند، اینکه اهالی روستاها به مقابله میروند و فرزند دوازده سالهمان فریاد کمک بر میآورد، اینکه مسئولین سرکشی میکنند، بیانیه میدهند، ابراز همدردی میکنند، روحیه و انگیزه میدهند، جلسات متعدد برگزار میکنند، همه و همه جای بسی تقدیر و تشکر دارد.
ولی با همه این تلاشهای شایسته تقدیر، آتش بیش از آنچه باید، گسترش مییابد، زبانه میکشد و میبلعد و میسوزاند. چه باید کرد؟
قطعاً به قانونی در این خصوص نیاز هست که جدیدترین قانون، قانون مدیریت بحران مصوب سال نود و هشت است که شایسته است همه خصوصاً متولیان امر آنرا مطالعه فرمایند. (www.rrk.ir/Laws/ShowLaw.aspx?Code=18237)
این قانون بیشتر به موظف کردن ادارات، سازمانها و نهادها پرداخته و تا حدودی وظایفشان را مشخص کرده است.
آیا همین قانون در زمان بحران رعایت میشود؟ یعنی متولی و هماهنگ کننده مشخص است؟ مدیریت واحد وجود دارد؟ امکانات از سرتاسر استان، استانهای هم جوار و حتی کشور بسیج میشود؟ آیا توزیع و بکارگیری امکانات بدرستی انجام میشود؟ آیا نظارت و تصمیم گیری بدرستی انجام میشود؟ آیا نواقص، کمبودها و یا احیاناً کم کاریها شناسایی میشوند تا در آینده تکرار نشوند؟ ایا در زمانیکه آتش سوزی نیست برای روز مبادا چاره اندیشی میشود؟
اینها فقط در زمان آتش سوزی و بحران مطرحند، آیا برای اینکه آتش سوزی رخ ندهد اقدامات پیشگیرانه از آموزش تا مراقبت، اقدامی صورت میگیرد و بالاخره برای جبران خسارات وارده و یا احیای مجدد، برنامه و اقدامی در دستور کار قرار میگیرد؟
وقتی صحبت از بحران میشود اذهان به سمت سیل، زلزله و آتش سوزی میروند. آتش سوزی با آن دو، تفاوت عمدهای دارد. زلزله در آنی اتفاق می افتد و منظور از مدیریت بحران در زلزله ساماندهی و اقدامات بعد از وقوع آن است، سیل نیز زمان نسبتاً کوتاهی دارد. به سیل و زلزله اگر دیر برسیم فرو کش میکنند و نمیگویند تا کسی زنده است یا بنایی سرپاست سراغشان میروم و ادامه میدهم ولی آتش وقتی شروع کرد تمایل به پایان ندارد و با حرص و ولع مانند اژدهایی بی رحم و گرسنه کوچکترین علف تا تنومندترین درختان بلوط را میبلعد و گویا در هر نقطه از قلعه تا دره دنبال آنها میگردد و تا یکی از آنها زنده است، ادامه میدهد، خلاصه نمیایستد تا نگهش نداریم. بدتر اینکه هر چه دیرتر برسیم دامنهاش گستردهتر، مهارش سختتر و خسارتش بیشتر میشود.
پس با اندکی تأمل پاسخ به سؤالات فوق در همه موارد بحران مهم، ولی در مورد آتش سوزی مهمتر و حائز اهمیت بیشتری هستند.
قطعاً باید اقدامات پیشگیرانه مشخص و اجرا شوند. در زمان وقوع بحران مدیریت بحران مطابق قانون شکل گرفته و هر کس به وظایفش عمل کند، پتانسیل بالای مردمی و خودجوش مورد استقبال قرار گرفته و هدایت و راهبری شود، امکانات بعنوان رکن اصلی کار فراهم و بسیج و بدرستی توزیع شود، پایگاههای امدادی مشخص، تشکیل و تجهیز شوند، عوامل مهم مانند آب پاشها و سیستمهای بالگردی، خصوصاً امکانات ارتش و سپاه، بصورت متمرکز و تحت فرماندهی واحد بلافاصله و با اعلام اولیه مقام مسئول وارد عمل شوند نه اینکه پس از گذشت چند روز از آتش سوزی و با پیگیری و تماس تلفنی عزیزانی، به پرواز درایند که خدای ناکرده مردم به دیده رفع تکلیف و یا قدرت مانور افراد مؤثر به آنها بنگرند. همدلی و همراهی همه لازم است، مایه بدبختیست که کسانی ظاهراً حتی ناراحت نیستند و دنبال کنایه و محکوم کردن این و آن و بهره برداری سیاسی از این اتفاق خانمانسوزند. بدلیل ماهیت و نحوه گسترش آتش سرعت در اقدام از همه چیز مهمتر است زیرا از آنجاییکه آتش سوزیها عمدتاً از دامنهها شروع میشوند، چنانچه سریع و با بسیج امکانات عملیات اطفا شروع شود، ممکن است به کوهها و قلعههای صعب العبور نرسد.
اینها عرض شد تا قانونگذار و مجری و ناظر همه از همین لحظه که گویا آتش زاگرس بعداً از کلی خسارات و با همت و تلاش همه و همه فروکش کرده و ما را در سوگ بلوطها، بنها، کلخنگها، گیاهان دارویی و معطر، کبکها، تیهوها، دراجها و در یک کلام در سوگ منابع عظیممان نشانده است، با تمام وجود به فکر چاره باشند که فردا دیر است.
فرزند دیار بلوطهای بی جان و نیمه جان
غلامرضا پاکدل
۲۴ تیر ماه
کد مطلب: 436878