حسین حقگو - کارشناس اقتصادی:
صداي مردم را بشنويد!
9 شهريور 1400 ساعت 18:05
آلبرت هیرشمن كه با وجود سختیهای بسیار دوران جنگ جهانی دوم، همچنان امیدوار باقی ماند و به دفاع از ارزشهای مدارا، آزادمنشی و تغییر پرداخت، معتقد بود گاهی هزینههای تقابل با دولتها چنان بالاست كه شهروندان بهجای اعتراض، گزینه خروج را انتخاب میكنند و تن به مهاجرتی ناخواسته میدهند. در اینجاست كه دولتها میتوانند با انجام اصلاحات واقعی، مانع این رفتار شوند و «وفاداری» و ماندن را در مردم تقویت كنند. اكنون نیز این امكان ارزشمند برای دولت سیزدهم فراهم است كه بر این مهمترین چالش كشور و دولتش، یعنی «ناامیدی و بیاعتمادی»، با شنیدن صدای منتقدان و مخالفان فائق آید و «وفاداری» را جانشین «خروج» کند. امید كه چنین كند.
حسین حقگو - کارشناس اقتصادی نوشت: «جریانی كه در آن تعدادی گروههای مهم اجتماعی دائما مورد بیاعتنایی قرار میگیرند یا حتی كنار گذاشته میشوند، جریان ناعادلانه و همراه با تناقض است - آلبرت هیرشمن». بزرگترین چالش كشور و دولت جدید، بحران «امید و اعتماد» است. هرروزه با افرادی مواجه میشویم كه بهجانآمده از فقر، نداری، بیكاری و... از اینكه «این وضع درستشدنی نیست»، «دیگه كاری نمیشه كرد»، «هركی میتونه باید بره» و... سخن میگویند. خبرگزاری ایسپا چند ماه قبل از رقم حدود 44درصدی كسانی كه نسبت به بهبود وضعیت در آینده ناامیدند، خبر داده بود؛ درصدی كه در مشاهدات میدانی حتی بیش از آن قابل تخمین است. افزایش ارقام مهاجرت، آنهم كیفیترین نیروهای جامعه نظیر پزشكان، پرستاران و مهندسان (مهاجرت سه هزار پزشك از كشور طی یك سال - ظفرقندی 1400/6/1 و خروج روزانه 20 مهندس و نخبه - نایبرئیس كمیسیون آموزش مجلس، آذرماه 99) یا خروج سرمایهها (حدود صد میلیارد دلار در حدود یك دهه اخیر) و ركوردزدن پیدرپی ایرانیها در خرید ملك در تركیه و... مصادیق عینی این ناامیدی از بهبود وضعیت آینده است. ناامیدی از بهبود وضعیت كشور، دنباله بیاعتمادی به مسئولان و سیاستگذاران كشور در تغییر این وضعیت و مناسبشدن اوضاع برای كار و زندگی معمول و معقول است. بسیاری از مردم بر این باورند كه آمد و رفت دولتها تأثیر چندانی در بهبود زندگی آنان ندارد و تنها با یك تحول عمیق، آنهم بهسرعت و هرچه زودتر، امكان تغییر این وضعیت امكانپذیر است. «آلبرت هیرشمن»، اقتصاددان برجسته آلمانی، در یكی از مهمترین آثار خود با عنوان «خروج، اعتراض و وفاداری» نشان میدهد كسانی كه از وضعیت بنگاهی كه محصولات آن را میخرند یا از خدمات آن استفاده میكنند ناراضیاند یا آن بنگاه را رها کرده و به بنگاه دیگری رجوع میكنند، یعنی رفتار «خروج» را برمیگزینند یا سعی میكنند از طریق رساندن صدای خود به ارائهدهندگان كالا و خدمات، در وضع آن بنگاه تغییر ایجاد كنند و بنابراین گزینه «اعتراض» را انتخاب میكنند. «وفاداری» به منزله ارتباط میان این دو گزینه عمل میكند؛ یعنی زمینه «اعتراض» را تشكیل میدهد و «خروج» را یادآور میشود. به اعتقاد هیـــرشمن: «متعاقب اتخاذ گزینه خروج توسط مصرفكنندگان، درآمد بنگاه كاهش مییابد. اگر صدمات درآمدی ناچیز باشد، بنگاه یا سازمان پیامی دریافت نخواهد كرد مبنی بر اینكه یك جای كار میلنگد. در عین حال، اگر صدمات درآمدی فوقالعاده شدید باشد، باز هم فرایند تجدید قوا در بنگاه یا سازمان فعال نخواهد شد؛ چون بنگاه یا سازمان بهسرعت از بین میرود پیش از آنكه فرصت كند خود را اصلاح كند». در چارچوب این نگرش، گزینههای «خروج» و «اعتراض» در عین حال كه واكنش مصرفكنندگان به ناكارآمدی در بنگاه یا سازمان است، مكانیسم بازخورد را نیز در اختیار مدیران بنگاه یا سازمان قرار میدهد تا بهعنوان ابزار مدیریتی با اتكا به این مكانیسمهای تجدید قوا، به اصلاح عملكرد خود بپردازند. در چارچوب تئوری فوق میتوان بهجای بنگاه اقتصادی، نهادهای دیگر همچون «خانواده»، «دولت»، «حزب» و از همه مهمتر «سرزمین» را قرار داد و راهكارهایی برای غلبه بر بحران «ناامیدی و بیاعتمادی» جامعه یافت. در وضعیت امروز ایران، به نظر مهمترین كار مسئولان قوای مختلف كشور، شنیدن صدای اعتراض و انتقاد جامعه و حركت در مسیر راهحلهایی است كه مورد خواست اكثریت مردم است. راهكار منطقی بر اساس نظریه هیرشمن، نه حذف و طرد «صدا»های اعتراض، بلكه شنیدن آنها و استفاده از آنها جهت اصلاح وضعیت نامناسب اقتصادی است.
اكنون كه دولت سیزدهم با شعار «مردمیسازی اقتصاد» بر سر كار آمده و «استفاده از ظرفیتهای نخبگانی و ظرفیتسازی برای نقشآفرینی مردم و صیانت از آزادیهای اساسی و حقوق عامه و چرخش از بوروكراسی فسادانگیز به سوی جلب مشاركت همگانی» (سخنان آقای رئیسی در مجلس) را منش و روش خود قرار داده است، بهترین اقدام، نظرخواهی از مردم و نخبگان و فعالان اقتصادی و سیاسی و حتی برگزاری رفراندوم (اصل 59 قانون اساسی) درباره مهمترین چالشهای سد راه توسعه و پیشرفت كشور است؛ موضوعاتی همچون توسعه روابط بینالمللی و برجام، تصویب افایتیاف، پیوستن به سازمان تجارت جهانی، كاهش حضور نهادهای غیردولتی در امور بنگاهداری، هدفمندی یارانهها، تكنرخیشدن ارز و... . آلبرت هیرشمن كه با وجود سختیهای بسیار دوران جنگ جهانی دوم، همچنان امیدوار باقی ماند و به دفاع از ارزشهای مدارا، آزادمنشی و تغییر پرداخت، معتقد بود گاهی هزینههای تقابل با دولتها چنان بالاست كه شهروندان بهجای اعتراض، گزینه خروج را انتخاب میكنند و تن به مهاجرتی ناخواسته میدهند. در اینجاست كه دولتها میتوانند با انجام اصلاحات واقعی، مانع این رفتار شوند و «وفاداری» و ماندن را در مردم تقویت كنند. اكنون نیز این امكان ارزشمند برای دولت سیزدهم فراهم است كه بر این مهمترین چالش كشور و دولتش، یعنی «ناامیدی و بیاعتمادی»، با شنیدن صدای منتقدان و مخالفان فائق آید و «وفاداری» را جانشین «خروج» کند. امید كه چنین كند.
کد مطلب: 438463