درباره اظهارات عجیب زاکانی پس از لغو حکم حاشیه ساز؛
آقازاده سالاری یا داماد محوری
آقازاده سالاری یا داماد محوری / اگر دامادتان مستعد است برود بخش خصوصی
8 آبان 1400 ساعت 9:37
انسانهای شایسته که در تراز نظام جمهوری اسلامی میتوانند منشاء اثر باشند در مسند خدمت قرار گیرند نه انسانهایی با مختصات و ظواهر ظاهری به صرف اینکه متعلق به خاندان و خانواده خاصی است. ما باید توجه داشته باشیم که شرایط انتصاب برای مدیران را بر مبنای شایستگیهای فردی خود فرد قرار بدهیم نه ویژگیهای انتصابی و تعلقات خانوادگی.
چندی پیش علیرضا زاکانی، شهردار تهران طی حکمی مهندس حیدری (دامادش) را به سمت مشاور ویژه در حوزه هوشمندسازی منصوب کرد و در توضیح این انتصاب گفت: «حیدری هیچ رابطه استخدامی با شهرداری و دریافتی از آن نخواهد داشت و صرفاً از تجربه و دانش علمی ایشان در حوزه هوشمندسازی تهران استفاده خواهم کرد». اما خبر این انتصاب به شدت سر و صدا به پا کرد و برخی از رسانهها و حتی بعضی علاقهمندان به زاکانی او را بابت این فامیل بازی مورد انتقاد قرار دادند و گفتند که این انتصاب به صلاح شهردار انقلابی تهران نیست. اکنون پس از فشار افکارعمومی و رسانهها، زاکانی با انتشار متنی حکم دامادش به عنوان مشاور خود را لغو کرد.
زاکانی در این نامه آورده است: «در برنامهای که به شورای اسلامی شهر تهران ارائه کردم، هوشمندسازی کامل مدیریت شهری آنچنان اهمیت داشت که این حوزه را از ابتدا شخصاً به عهده گرفتم. یکپارچهسازی و دسترسی به دادهها و اطلاعات حساس محرمانه نیازمند ایجاد تمرکز مسئولیت در فردی متخصص و کاملاً مورد اعتماد و دارای فهم مشترک در کنار اینجانب بود. آنچنان که این مسئله حتی از برخی مناصب حساس و نظارتی سپرده شده به نزدیکترین بستگان مسئولان طراز اول که در ادوار گذشته توصیه و تأیید شده بود هم برایم مهمتر و حیاتیتر بود. برای رسمیت بخشیدن و رعایت شفافیت، حکم رسمی صادر کردم و برای پرهیز از مضرات احتمالی به دفتر خود دستور دادم هیچگونه اثر استخدامی، مالی و حق امضا بر آن مترتب نباشد. اما این انتصاب به دلیل نسبت فامیلی، موجب شکلگیری ابهام و گلایه در برخی دلسوزان انقلاب و دلخوری مردم عزیزتر از جانم شد. مردمی که از ابتدای انقلاب همواره خود را در سنگر جانفشانی و فداکاری برای آنها دیدهام. میخواهم برای مردم نوکری کنم و شهر با رأی و نظر مردم اداره شود. با احترام به نظر این ولینعمتان انقلاب حکم صادره برای آقای حیدری را ملغی میکنم.»
اتفاق خاصی نیفتاده!
به گزارش کبنا، آفتاب یزد نوشت: نکته قابل تأمل اینجاست که علی رغم جنجال و نگرانیهایی که در این باره ایجاد شده است، آقای شهردار معتقد است که هیچ اتفاق خاصی نیفتاده است چرا که او در گفتگویی کوتاه در واکنش به لغو حکم دامادش گفته است: «اتفاق خاصی رخ نداده است. هم نصب و هم لغو اتفاق خوبی بود.» این گفته این معنا را میتواند داشته باشد که شاید زاکانی میخواهد از دامادش در پست دیگری استفاده کند البته این بار چراغ خاموش! از سوی دیگر سوالی که مطرح است اینکه اگر انتصاب حیدری خوب بوده چرا زاکانی با لغو این حکم عقب نشینی کرده است؟
تعارض منافع یا دلخوری؟
در این راستا عصر ایران طی یادداشتی به قلم مهرداد خدیر مینویسد: «از آنجا که پس از انتصاب دامادم آگاهی یافتم که با ماده ۱۰ مصوبه «مدیریت تعارض منافع در شهرداری تهران» که بهکارگیری بستگان مدیران شهرداری تهران را طی دوره مسئولیت، ممنوع ساخته حکم انتصاب او را لغو میکنم و امیدوارم مشمول ماده ۱۵ قرار نگیرم که رعایت نکردن این مصوبه را در حکم تخلف اداری محسوب میکند.» نقل قول بالا البته خیالی و تنها در حد آرزوست هر چند در برخی از ممالک همچون کشورهای اسکاندیناوی به واقعیت پیوسته است. واقعی نیست چون آقای علیرضا زاکانی، با این توضیح، حکم انتصاب داماد جوان خود - حسین حیدری- به سمت «مشاور و دستیار ویژه شهردار در حوزه هوشمندسازی، فناوریهای نوین و نوآوری شهری» را لغو یا به مصوبه شماره ۲۴۸۶ شورای شهر تهران استناد نکرده بلکه یادآور شده چون «این انتصاب به دلیل نسبت فامیلی، موجب شکلگیری ابهام و گلایه در برخی دلسوزان انقلاب و دلخوری مردم عزیزتر از جانم شد و میخواهم برای مردم نوکری کنم و شهر با رأی و نظر مردم اداره شود و با احترام به نظر این ولینعمتان انقلاب حکم صادره برای آقای حیدری را ملغی میکنم.»
شهردار کنونی تهران برای اقدام خود چند توجیه آورده است:
اول این که اهمیت هوشمندسازی کامل مدیریت شهری چنان است که مسئولیت این حوزه را از ابتدا شخصاً به عهده گرفته و یکپارچهسازی و دسترسی به دادهها و اطلاعات حساس محرمانه نیازمند ایجاد تمرکز مسئولیت در فردی متخصص و کاملاً مورد اعتماد و دارای فهم مشترک در کنار او بوده است. به عبارت دیگر چون شخصاً بر عهده گرفته به فردی بسیار نزدیک هم سپرده است. با این حساب چون معاونت مالی هم خیلی مهم است لابد آن را هم باید به یکی دیگر از بستگان و نزدیکان میسپردند!
توجیه دوم سابقه سپردن برخی مناصب حساس و نظارتی به نزدیکترین بستگان مسئولان طراز اول در ادوار گذشته است در حالی که این مسئولیت حساستر است. اشاره او احتمالاً به سابقه انتصاب برادران رئیسان جمهوری پیشین به عنوان رئیس دفتر یا مسئول بازرسی است. بله، هر ۴ رئیس جمهوری قبلی ایران - آقایان هاشمی رفسنجانی، خاتمی، احمدینژاد و روحانی- از برادران خود در مسئولیت دفتر یا ریاست بازرسی بهره میبردهاند تا چشم و گوش آنها باشند.
نکته قابل توجه اما این است که برادر هاشمی رفسنجانی قبل از آن سالها رئیس سازمان صدا وسیما بود و برادر خاتمی از مدیران شناخته شده سازمان صنایع ملی ایران. برادر احمدینژاد نیز با سابقه فعالیت در نهادهای نظامی و امنیتی و برادر روحانی هم با پیشینه استانداری و سفارت شناخته میشدند. به عبارت دیگر کارمند و حقوق بگیر و در استخدام دولت بودند و از جایی به جای دیگر (نهاد ریاست جمهوری) منتقل میشدند. ضمن این که وجه ریاست دفتر یا بازرسی در کار آنان عیان و روشن بود حال آن که در حکم مهندسِ جوان آمده بود: «دستیار ویژه شهردار در حوزه هوشمند سازی، فناوریهای نوین و نوآوری شهری» و این که این عبارت طولانی به معنی بازرسی است تفسیر خود آقای زاکانی است نه واقعیت ماجرا! چرا که در بازرسی کشف تخلف یا رسیدگی به شکایت نهفته اما اینجا پای شرکتها باز و قرارداد بسته میشود.
توجیه سوم هم این است که اگر حکمی صادر کرده به خاطر «رسمیت بخشیدن و رعایت شفافیت» بوده و گرنه «برای پرهیز از مضرات احتمالی به دفتر خود دستور داده بوده هیچگونه اثر استخدامی، مالی و حق امضا بر آن مترتب نباشد». به بیان دیگر قرار بوده به رایگان در دفتر شهردار تهران رفت و آمد داشته باشند. اما آیا اگر شهرداران پیشین چنین میکردند خود آقای زاکانی در مناظرهها و سایت خبری و نطقهای خود نمیگفت فلانی چرا به شهرداری رفت و آمد دارد؟ آن هم جایی که یک تغییر کاربری ساده و تغییر مصوبه کمیسیون ماده ۵ شهرداری تهران میلیاردها تومان منفعت دربردارد؟
آقای زاکانی در واکنش به اعتراضها گفته بود غیر قانونی نیست چون «هیچ رابطه استخدامی با شهرداری و دریافتی از آن نخواهد داشت و صرفاً از تجربه و دانش علمی ایشان در حوزه هوشمندسازی تهران استفاده خواهم کرد. این امر غیرقانونی نبوده و این حکم صرفاً برای اشراف ونظارت دقیق بنده از طریق ایشان در این پروژه مهم صادر شده است» و در دستور لغو هم باز آن را غیر قانونی نمیداند و تنها برای رفع ابهام و گلایه و دلخوری و چون: «میخواهم برای مردم نوکری کنم و شهر با رأی و نظر مردم اداره شود، حکم صادره را لغو میکنم».
به این بهانه چند نکته قابل یادآوری است:
اول: اگر نسبت خانوادگی آقای حیدری در فضای مجازی فاش نشده بود بعید بود به سرعت چنین نتیجهای حاصل شود. از این رو به آقای زاکانی پیشنهاد میکنم به جای آن که درصدد انتصاب نزدیکان برای بازرسی و دیدهبانی باشد روزنامه همشهری را از فرم روزنامه شهرداری خارج و به روزنامه شهروندان تبدیل کند. برای این منظور میتوان امتیاز آن را به شورای شهر منتقل و مدیر را از درون مجموعه انتخاب کرد. در این صورت شهروندان و روزنامهنگاران دیدهبانی و مراقبت میکنند بیآن که الزاماً داماد شهردار باشند.
دوم: انتظار میرفت شورای شهر تهران موضع صریحتری اتخاذ کند ولی با توجیه دخالت نکردن در انتصابات طفره رفتند و رئیس شورا هم در اولین موضع به مصوبه تعارض منافع اشاره نکرد. هر چند احتمال دارد لغو حکم با فشار غیرعلنی آنان باشد اما اتفاقاً در این فقره به موضع صریح و علنی نیاز بود.
سوم: بزرگترین تعارض انتصاب داماد جوان این بود که مأموریت او فسادستیزی اعلام شد حال آن که یکی از زمینههای فساد، تعارض منافع است و مخالفتها به خاطر شرکت تابعه داماد آقای زاکانی و این نگرانی بود که کل پروژهها به آن محول شود و طبیعی است که درآمد آن به مراتب بیشتر از حقوق ماهانه و استخدام است و خیلیها حاضرند ریالی از شهرداری حقوق نگیرند و قرارداد امضا کنند و کدام پیمانکار شهرداری، در استخدام آن است؟
اهتمام شهردار جدید به مقابله با فساد ستودنی است و انصاف این است که گفته شود در کارنامه سیاسی آقای زاکانی مبارزه و افشای فساد پررنگ است و مشهورترین نمونه هم افشای معتمد رئیس اسبق قوه قضائیه و برخی موضعگیریهای دیگر است که او را از چهرههای دیگر جناح متبوع متمایز میسازد اما عزم جدی در مقابله با فساد در گرو انتصاب نزدیکان و بستگان نیست. شفافیت با امکان رقابت و استقبال از انعکاس نظرات و فعالیت نهادهای نظارتی خارج از کنترل شهردار فراهم میآید و در واقع شورای شهر باید نظارت کند تا خود شهردار هم زیر نظر باشد. نکته پایانی هم این که با نگاه مثبت به انتصاب نزدیکان و بستگان نیز باز به نظر میرسد دغدغه غالب آقای زاکانی نه «مدیریت» که «کنترل» است. حال آن که وظیفه شهردار در وهله اول مدیریت است. این مشکل خاص او هم نیست و دغدغه اصولگرایان بیشاز مدیریت، کنترل است و از این رو اینقدر به سانسور، مجوز، صیانت از فضای مجازی، انحصار
صدا وسیما، گزینش و مانند اینها علاقه دارند و این سخن زنده یاد شجریان که «به جای این که اداره کنند، کنترل میکنند» برایشان گران افتاد. مشکل اصلی شهرداری تهران، بدهیهای انباشته و هزینههای جاری خارج از توان این سازمان است که برای جبران رو به شهر فروشی آوردهاند. تصمیم به واگذاری همشهری تا روزنامه باشد نه بولتن تبلیغاتی شهرداری، کاهش هزینههای پرسنلی و مرخص کردن نیروهای تحمیلی یا به کارگیری آنان در بخشهای خدماتی، فارغ شدن از وظایفی که نهادهای دیگر هم قادر به انجام آنها هستند و موارد متعدد دیگر به تصمیم و مشارکت و استفاده از اهل فن نیاز دارد که در خود شهرداری هم یافت میشوند و لازم نیست همه داماد و پسرخاله آدم باشند.
یک توصیه هم به داماد جوان: اگر به صورت طبیعی در یکی از بهترین دانشگاههای ایران- تهران پذیرفته و فارغالتحصیل شده، لابد صاحب مهارت و هوش ویژهای است که میخواسته یک سازمان بزرگ را هوشمند کند مثل هزاران جوان دیگر در بخش خصوصی کار کند و گرد آقای زاکانی نچرخد. این جور برای هر دو بهتر است و میتوانند در مناظرههای انتخابات ۱۴۰۴ به آن ببالند. »
آقازاده سالاری یا داماد محوری
جعفر بای در یادداشتی نوشت: - آقازادههااز دیرباز جایگاه ویژهای در خانه، خانواده و خاندان داشتند. به موازات آقازادهها دامادها نیز توانستند برای خود در خانواده موقعیتی فراهم نمایند. در مقایسه منزلت آقازادهها با دامادها از قدیم رقابت سرسختی وجود داشت. داماد دوستی گاهی بر پسر دوستی میچربید اگرچه در برخی از خانوادهها به علت غلبه نفوذ حاج خانمها بر منزل دامادها عزیزتر
از آقازادهها بودند ولی به چند دلیل دامادمحوری بر آقازاده سالاری تفوق داشته است. ابتدا به علت متفاوت بودن نام خانوادگی دامادها وعدم افشای نام آنها در ارتباطات اجتماعی به کندی جامعه متوجه این ارتباطات میشد لذا داماد سالاری ارجحیت پیدا مینمود. پس نفوذ دختر خانمها به واسطه جنبه عاطفی و مباحث خانوادگی قدرت حاج خانمها بر منزل، دامادها از نفوذ نامرئی برتری نسبت به آقازادهها برخوردار بودند. پدیده آقا زاده سالاری که از قدمت بیشتری نسبت به داماد محوری برخوردار است امروزه قدرت دامادها از آقازادهها پیشی گرفته است. یعنی آنها از طریق همسر خویش اسرار خانواده را نسبت به پسرها بهتر و بیشتر واقفاند و خبر دارند و از منزلت بیشتری در منزل حضرات برخوردارند. زیرا افزون بر خود داماد حمایت دختر خانمها و به تبع آن پشتیبانی حاج خانمها از داماد روی هم رفته دامادها از حمایت و حامیان بیشتری سود میبرند. دختر دوستی حاج آقاها نیز علت دیگری میتواند باشد برای غلبه دامادها بر آقازادهها. به طور طبیعی در مقایسه فرزند دوستی حاجآقاها همیشه دختران گوی سبقت را از پسران میربایند. این امر بستر غلبه داماد سالاری را مهیا مینماید و محبت افراطی پدر نسبت به دختر نصیب دامادها نیز میشود. تفاوت قیافه ظاهری و نام خانوادگی حمایت همه جانبه از دامادها را در جامعه پنهان ساخته است. این تفاوتها برای دامادها نیز شرایطی را مهیا میسازد که از موقعیتهای فراهم شده بهتر بتوانند استفاده کنند. جولان دامادها در عرصه قدرت حاج آقا، حسب ظاهر پسندیده است. وجود بعد مکانی دامادها از منظر دید ظاهری حاج آقاها باعث میشود که اشتباهات دامادها کمتر دیده شود. به هر حال امیدواریم شرایطی فراهم شود که بهرهبرداری از قدرتهای منفی و استفاده نامشروع از نفوذ حاج آقا چه از سوی پسرها و چه از سوی دامادها از بین برود و جامعه بر مبنای شایستهسالاریها اداره گردد. بنا بر این بود که انسانهای شایسته که در تراز نظام جمهوری اسلامی میتوانند منشاء اثر باشند در مسند خدمت قرار گیرند نه انسانهایی با مختصات و ظواهر ظاهری به صرف اینکه متعلق به خاندان و خانواده خاصی است. ما باید توجه داشته باشیم که شرایط انتصاب برای مدیران را بر مبنای شایستگیهای فردی خود فرد قرار بدهیم نه ویژگیهای انتصابی و تعلقات خانوادگی.
جناب آقای زاکانی چرا عقب نشینی؟
مجید ابهری نیز در یادداشتی آورده است؛ - جناب شهردار هرچند فرصت مناسبی عاید نشد تا سمت شهرداری تهران را به شما تبریک بگویم اما وقایع روزهای بعد از صدور حکم شما فرصتی ایجاد کرد که با یک تیر چند نشان گرفته و ضمن تبریک به شما نکات لازمی را گوشزد نمایم.
الف: اولین بهانه مهاجمان، عدم تطبیق رشته تحصیلی وتخصصی شما با پست شهرداری کلانشهر تهران میباشد. عجیب است که از اولین روز پیروزی انقلاب اسلامی درصد کمی از مدیران ارشد، تحصیلات مرتبط با مسئولیت واگذاری دارند و از اینجا موضوع تخصص و تعهد سرمشق انتصابات قرار گرفت.
ب: مشاورین و معاونین متخصص میتوانند در جایگاه بازوان توانمند شما قرار گیرند. جناب شهردار! کلانشهر تهران از تمام کلانشهرهای جهان متفاوت میباشد. زیرساختهای خدمات شهری آن به یک روستای بسیار بزرگ نزدیکتر است تا یک پایتخت.
ج: استخدام و اخراج از ابزارهای واجب وحیاتی در دست یک مدیر آنهم در مسند بلدیه است. متوقف کردن ویا کند کردن آن کاریترین ضربه به قدرت اجرایی مدیر خواهد بود. قطعاً هرکس اگر بجای شما بود برای مسئولیتهای اصلی وحساس، اشخاص مورد اعتماد وشاید از نزدیکان خود را قرار میداد. اماشناخت حلقههای اول ودوم مدیریت و انتصاب آنها نیاز به تجربه وکارایی خاص دارد. خوب چه کسی از داماد نزدیکتر!
د: اگر هر مدیر بدون توجه به جایگاه اجرایی قبل از انتصاب، حرفها و وعدههای خودرا سنجیدهتر و به دور از هیجان واحساسات عرضه کند، هیچوقت دچار اعوجاج فکری نمیگردد. جناب شهردار چرا خود را از بکارگیری نیروهای کارآمد ولازم محروم کرده و آن را تقبیح نمودید. جناب زاکانی مقید نمودن اختیاراتتان در چارچوبهای فضای مجازی و روزنامههای زرد جز زیان و عقب افتادن از برنامهها نتایجی برای شما نخواهد داشت. باید تیم رسانهای زیر نظرتان با بررسی همه نکات و اخبار ومسائل، شمارا با مهمترین و ضروریترین آنها، در جریان امور داخلی وخارجی قرار بدهند. اقدامات و فعالیتهای شهرداران در کلانشهرهای جهان و مشخص کردن نوآوریهای آنها، میتواند الگوهای مطلوبی برای حمل ونقل و فضای سبز و دیگر خدمات شهری را تهیه وعرضه نماید. نحوه وشکل برخورد با آسیبهای اجتماعی میتواند براساس معیارهای فرهنگی و دینی واجتماعی ما باز آفرینی شده و بکار گرفته شوند. تصور نمیکنم که شما با ناصحان پاک نیت و ناقدان خیرخواه از در کینه به در آیید و به سخنان آنها گوش ندهید. اما لغو حکم آقای حیدری یعنی تسلیم در مقابل گروه فشار؛ دیگر از این به بعد برای هر انتصاب باید این گروه رضایت داده و به قول معروف اوکی دهند. و گرنه فضاسازیهای کاذب وشانتاژ، جو را مسموم و انرژی اصلی شما صرف پاسخگویی و خنثیسازی خواهد شد.
کد مطلب: 440671