یادداشت از عادل پورجشیره؛
رزم مردمی برای رزمجو
27 آبان 1400 ساعت 0:22
از همان ابتدای رسانه ای شدن خبر سوختگی منجر به بستری سجاد رزمجو،خواننده محلی خوان استان،موجی خودجوش از همدردی،همراهی،نگرانی ودعاهای مردمی درلایه های مختلف اجتماعی توسط رسانه های مجازی باسرعت گسترش یافت، این پویش عظیم دعا وتاسف و تاثر مردمی در استان نماند وبسیار سریع به سایر استانهای کشور رسید.
عادل پورجشیره؛ از همان ابتدای رسانهای شدن خبر سوختگی منجر به بستری سجاد رزمجو، خواننده محلی خوان استان، موجی خودجوش از همدردی، همراهی، نگرانی ودعاهای مردمی درلایه های مختلف اجتماعی توسط رسانههای مجازی باسرعت گسترش یافت، این پویش عظیم دعا وتاسف و تأثر مردمی در استان نماند وبسیار سریع به سایر استانهای کشوررسید.
خبر فوت سجاد رزمجو سطح واکنشها را گسترده وعمیق تر کرد، شبکههای فارسی زبان خارجی این اتفاق را پوشش خبری کرده، بزرگان استانی وکنش گران اجتماعی وسیاسی پیامهای تأثر و تسلیت نوشتند، ودرگوگل جستجوی سجاد رزمجوترند شد،
زمان برگزاری مراسم تشییع وتدفین که مشخص شد دوستدارن او که از لایههای مختلف جامعه تشکیل شده بودند از سایر نقاط استان وکشور، بی تفاووت وبی توجه به شرایط کرونایی برای تشییع وتدفین مرحوم سجاد رزمجو به یاسوج هجوم آورده، تا ضمن خداحافظی با این خواننده محلی، مراسمی باشکوه وعظیم را رقم بزنند،
به راستی چرا این حجم عظیم از واکنشها وهمدردی ها وهمراهی ها را ما شاهد بوده وهستیم،؟
سجاد رزمجو از دل یک زندگی وزیست عشایری ودر خانوادهای فقیر وتنگدست، به دنیا آمد، دوران زندگیش لبریز از لمس وتجربه آداب وسنتها، زندگی گذشتهاش پر ازمشکلات معیشتی واتفاقات اجتماعی وخانوادگی بوده است،
در چنین شرایط و بستریست که صدای دلنشین وسوزناکش را به مدد میگیرد، تاباحزین ترین آواها ودلسوزترین نواها، عشق، طبیعت، روستا، حتی گوسفندان وسگان، وتمام نمادهای زندگی عشایری_لری را بدور از پیچیدگیهای مبالغه آمیز به زبان موسیقی ساده بازتعریف وبیان کند،
در واقع سجاد رزمجو جدای از ذوق هنری واستعداد ذاتی، به موسیقی پناه میبرد تا زیست وزندگی خویش را باز تعریف نماید،
صدای سجاد، بغض است وحزین، طبیعی است،
وروستا نشین، بیان میکند تمام اندوه ودرد زندگی خویش را، پس عمیق است و مورد پسند ودلنوازبرای اقوام لر، چرا که گویی همدری میکند با این قوم تاریخی، برای تمام سختیهای زندگیش، وهمراهی ومرور میکند خاطرات زندگی عشایریش را، ملودی وصدای سوزناک سجاد رزمجو زیبایی روستایمان را از ستارگان و پارس سگها،
تا دستهای پینه بسته پدران و پوست چروکیده مادران، قرارهای چشمه ساران، و کوچهای عشایران، باغات و کوه ساران، قصهها و اسطورگان، همه را بی آلایش و پیرایش با حقیقیترین و ملموسترین واژگان، به حزین آلودترین آواها و دل انگیزترین نواها و جانگدازترین ملودیها و سوزناکترین صداها بیان میکند.
از طرفی به گفته دوستان و بستگان، سجاد رزمجو شخصیتی بی آزار، مهربان و خوش اخلاق داشت،
همچنین او خالق خاطرات ماندگار و شورانگیزی در جشنهای عروسی و مراسمات شادی برای بخشی از جامعه نیز بوده است.
البته نباید سهم کسب تجربه ارزان لذت جمع بودن، و فضای احساسی_عاطفی و جوزدگی جامعه را در بروز این پدیده نادیده گرفت،
در این میان باید نهیبی هم به برخی گروهها و اشخاص زد که اینچنین شخصیتهایی را طعن زده و به چشم حقارت مینگرند و دیگران را هم متهم به بی سوادی و،،،، و مرده پرستی میکنند، که چرا برای یک خواننده و،،، محلی اینچنین؟
باید به اینان گفت که جامعه و مردم از کسانی تأثیر میپذیرد که احساس کنند در کارش بهترین عملکرد را بدون آزار دیگران و فخرفروشی در عین سادگی و بدون توقع داشته است، «حتی یک خواننده محلی» و باید از آنها پرسید که شما به جامعه و مردم چه خدمتی کردهاید؟ کدام لحظههایشان را زیبا یاخاطره هایشان را خوش رقم زدهاید؟
روحش شاد و یادش گرامی
یا حق
کد مطلب: 441379