یادداشت؛
آقای استاندار! نیاز است در این استان کسی باشد که برخلاف جریان آب شنا کند!
رفعت کاظمی
29 آبان 1400 ساعت 10:26
قریب به ۱۰ روز از صحبت استاندار در میان اعضای شورای وحدت اصولگرایان مبنی بر "آمدم جوانی را انتخاب کنم اما بعضیها گفتند وزن ندارد و وقتی دیدم که اين جوان در حال نابودی است، آنقدر بهم فشار آمد که حد نداشت، استخوانهای این جوان خرد میشود که به خاطر حفظ حرمت همان جوان دیگر جلو نرفتم. ما با یک شرایط اینگونهای روبرو هستیم"، میگذرد. در این مدت هرچه منتظر ماندم و تا جایی که رصد کردم هیچ صدایی از جریانات سیاسی، تشکلهای دانشجویی و مردمی، نخبگان و اکثریت قریب به اتفاق رسانههای استان و حتی همان اصولگرایان حاضر در جلسه در واکنش به این صحبت به گوش نرسید و ظاهرا همه فراموش کردهاند که تا دیروز از ضرورت جوانگرایی و میدان دادن به جوانها میگفتند!
قریب به ۱۰ روز از صحبت استاندار در میان اعضای شورای وحدت اصولگرایان مبنی بر اینکه «آمدم جوانی را انتخاب کنم اما بعضیها گفتند وزن ندارد و وقتی دیدم که اين جوان در حال نابودی است، آنقدر بهم فشار آمد که حد نداشت، استخوانهای این جوان خرد میشود که به خاطر حفظ حرمت همان جوان دیگر جلو نرفتم. ما با یک شرایط اینگونهای روبرو هستیم»، میگذرد. در این مدت هرچه منتظر ماندم و تا جایی که رصد کردم هیچ صدایی از جریانات سیاسی، تشکلهای دانشجویی و مردمی، نخبگان و اکثریت قریب به اتفاق رسانههای استان و حتی همان اصولگرایان حاضر در جلسه در واکنش به این صحبت به گوش نرسید و ظاهرا همه فراموش کردهاند که تا دیروز از ضرورت جوانگرایی و میدان دادن به جوانها میگفتند!
گویا اتفاق خاصی نیفتاده و ظاهرا با یک رویهی عادی مواجه هستیم که همه را ناچار میکند اتوماتیکوار نقش دستهای پشتپرده را در انتصابات بپذیرند و جیکشان هم در نیاید. درحالیکه در یک جامعهی انسانی- اسلامی که دولتش نام انقلابی و مردمی را یدک میکشد و قرار است تمدن جهانی اسلامی را پایهریزی کند این حرف دست کمی از یک فاجعه ندارد.
آقای استاندار؛ من از آن جهت که در جمهوری اسلامی زندگی میکنم پس نمیتوانم همانند کبک سرم را زیر برف کرده و از کنار این حرفتان به سادگی بگذرم زیرا بهقول فلان جوان انقلابی معتقدم «اگر درمقابل خطاها، کجرویها و نقایص دولت جدیدِ برخاسته از آرمانهای انقلاب نایستیم و جریان وابسته به این دولت را تصحیح و تکمیل نکنیم، ضرری که از نقایصِ آن به نظام و انقلاب وارد میشود از دولت قبل بیشتر خواهد بود چرا که در اینصورت دیگر جبههی موسوم به انقلاب، نهادی را پیدا نمیکند که مشکلات را به گردنش بیاندازد و بگوید دولت بد است».
آنچه مبرهن است؛ ما از جریانات سیاسی منفعتطلبی که نام انقلابی را یدک میکشند توقع نداریم که درمقابل این صحبتتان واکنش نشان دهند چرا که اینان خودشان بهواسطه مدیریت پدرخواندهها و اِعمال فرهنگ شیخوخیت در مناسباتشان، پایشان در این قبیل مسائل گیر است و اگر غیر از این بود در همان جلسه نسبت به این حرف که یک دنیا تحلیل را در پشت سر دارد واکنش نشان داده و بجای کلیگوییهای خنثی و انشاخوانی، آستین بالا زده و اتخاذ موضع میکردند، کما اینکه دیدبم رقبایشان (همان دوستانشان) در شورای ائتلاف نیز سکوت اختیار کردند.
آقای احمدزاده؛ شما امروز نمایندۀ عالی دولت انقلابی- مردمی در یک استان فوقِ محروم هستید، استانی که دقیقا بخاطر همین دستهای پشتپرده، بعد از چهار دهه که از عمر انقلاب اسلامی میگذرد هنوز نتوانسته بر ریل پیشرفت و توسعۀ پایداری که حق مردمش است قرار بگیرد و همچنان پسوند نامیمون محرومیت را به دنبال خود دارد و دقیقاً به همین خاطر است که فرزندش شهیدش خود را در مقابل ادارۀ بنیاد شهید به آتش میکشد و زنان و دختران دیشموکیاش خود را همچنان حلقآویز میکنند چراکه از ابتدائیات زندگیای که در شأن یک زن مسلمانی که در جمهوری اسلامی زیست میکند و قانون اساسی آن را برایشان مصوب کرده، بیبهرهاند. پس لاجرم مدیریت کلان در این استان با این اوصافی که ذکر شد اگر میخواهد به این محرومیت ریشهدار و نهادینهشده پایان دهد چارهای ندارد جز اینکه به زیر میز همین دستهای پشتپردهای که توصیف کردید زده و بساط کاسبی اینها را جمع کند.
جناب استاندار؛ قطعا شما پتانسیل و قدرت تشخیص انسان توانمند از ناتوان را برای ادارۀ معاونتها و مدیریتهای مختلف استانی دارا میباشید که اگر غیر از ابن بود سُکان ادارۀ استان را به دستتان نمیسپردند، پس توقع این است که از همین ابتدا برخلاف مسیر آب شنا کرده و بجای اینکه با گفتن یک جمله احیاناً و باز هم احیاناً سعی در تبرئۀ خود در انتصابات کنید بالعکس عمل کرده و بصورت شفاف و صریح با مردم از همین دستهای پشتپرده گفته و بگویید که اینان کیستند که تحمل پذیرش یک جوان گمنام را برای ادارۀ یک مسئولیت ندارند و شما را آنقدر مورد فشار قرار میدهند که ناچار به تغییر تصمیم میشوید. از واضحات است که این دستهای پشتپرده از مردم عادی و اقشار محروم و مستضعف (همان صاحبان اصلی انقلاب) نیستند، بلکه اینها متعلق به اصحاب ثروت و قدرت بوده که خود را همهکاره و صاحب انقلاب دانسته و توانایی این قبیل حرکات را درطول این سالها داشته و دارند.
آقای احمدزاده؛ اگر این دستها امروز رو نشوند در فرداهای دیگر ازجمله در بزنگاههای انتخابات، گنجشک خود را بهجای قناری رنگ کرده و در قالب جناحین مرسوم سیاسی و چپ و راستهای بیخاصیت به این مردم محروم تحمیل میکنند. این مردم شایستۀ بهترینها هستند پس عادلانه نیست که به این دستها اجازۀ میدانداری دهید. به این منظور باید هماهنگ با ریل اصلی دولتی که در حرفهایش از عدالت و عدالتخواهی میگوید بوده و بساط اصحاب ثروت و قدرت را در این استان جمع کنید و در این راستا چارهای جز عمل به گفتمان عدالتخواهی که همان گفتمان اصیل انقلاب اسلامیست ندارید و بدیهیست که این گفتمان نه در یک عنوان به یک فرد میچسبد و نه به یک تشکل، بلکه متعلق به همۀ کسانیست که دارای روح بیقرارِ بوده و فراتر از عناوین و تشکلها هستند و نمیتوانند نسبت به اشکالات و نقایص وضع موجود بیتفاوت مانده و روزۀ سکوت، محافظهکاری و بیتفاوتی بگیرند.
همین و تمام.
...................
رفعت کاظمی
کد مطلب: 441455