یادداشت؛
گفته های تلخ یکی از هنرمندان کهگیلویه و بویراحمدی
حسن غفاری
1 دی 1400 ساعت 21:29
دخل وخرجمان با هم نمیخواند، از حساب وکتاب ریالی ته جیب گرفته تا منبرهای قال الصادق و اشارات مذهبی ودراخر آمدوشد ونشست وبرخاست های اجتماعی.
برای امثال چون منی که عمری را با اندوخته شخصی بدون حق بازنشستگی به فرهنگ اجتماعی و محیط زیستی مشغول بودهاند و در این چند سال نکبت تورم وآمدن کرونا تن به قناعت کمترینهای حداقل زیستن داده، دیدن وخواندن این تیترها پیش از انکه به متن برسد ناخواسته آه سیاهی را برمیکشاند که چگونه در این چند دهه آهسته آهسته غرق در فریبی حقیقی وحق بهجانب شدهایم.
دخل وخرجمان با هم نمیخواند، از حساب وکتاب ریالی ته جیب گرفته تا منبرهای قال الصادق و اشارات مذهبی ودراخر آمدوشد ونشست وبرخاست های اجتماعی.
برای امثال چون منی که عمری را با اندوخته شخصی بدون حق بازنشستگی به فرهنگ اجتماعی و محیط زیستی مشغول بودهاند و در این چند سال نکبت تورم وآمدن کرونا تن به قناعت کمترینهای حداقل زیستن داده، دیدن وخواندن این تیترها پیش از انکه به متن برسد ناخواسته آه سیاهی را برمیکشاند که چگونه در این چند دهه آهسته آهسته غرق در فریبی حقیقی وحق بهجانب شدهایم.
ماندهام که با کدام دلخوشی و امید بقیه عمر را به روش و منش گذشته ادامه دهم وقتی که یک سال و نیم از دراتاق بلند پایهترین مرد دولتی استان کهگیلویهوبویراحمد، استاندار وقت تا مدیران ارشد و کارشناسان بنیاد مسکن، امور اراضی، منابع طبیعی و... نتوانستم در روستای پدری مجوزی برای ساختن خانه تهیه کنم.
وقتی که جواب نگرفته با پیشنهاد و طرح های فرهنگی از ساختمانهای میراثفرهنگی و اداره ارشاد به تکرار خارج میشوی، وقتی که نامه وخواستههای اجتماعیت بی جواب میماند و روزانه شاهد کل کل رسانهای مدیران قبل و اکنون هستی درمییابی که در جنگ آشکار و پنهان شخصیت های حزبی، محدودهای قابل احترام و مشترک به اسم فرهنگ وهنر، آینده و محیط زیست وجود ندارد.
حال چگونه میتوان این تیتر ها را ندید وان آه سیاه را فرو خورد و بر ارادهات خللی وارد نشود.
نتیجه بی عدالتی اجتماعی و نادیده گرفتن فرهنگ و هنر را میتوان در درگیری و اسلحه کشی های خیابانی و بیتفاوتی جماعت اهل فرهنگ، هنر و محیط زیست به خوبی در استان کهگیلویهوبویراحمد دید.
حسن غفاری
کد مطلب: 442700