تاریخ انتشار
جمعه ۲۰ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۱۵:۴۸
کد مطلب : ۴۴۵۶۸۵
فرمانده قرارگاه سازندگی و محرومیتزدایی قرب کوثر سپاه پاسداران به مارگون سفر کرد
شاعر کهگیلویه و بویراحمدی خطاب به سردار حزنی: آمدی بعد از یه عمری این حوالی
۵
کبنا ؛معصومه بادست شاعر کهگیلویه و بویراحمدی نسبت به حضور سردار سیدضیاالدین حزنی فرمانده قرارگاه سازندگی و محرومیتزدایی قرب کوثر سپاه پاسداران و هیئت همراه در شهرستان مارگون بیان کرد: آمدی بعد از یه عمری این حوالی.
خیرمقدم خدمت حضرتعالی
آمدی بعد از یه عمری این حوالی
فقر و محرومیت مردم عیانه
شکر گفتنهای ما ورد زبانه
ما زمانی لشکر شاهو شکستیم
رومیان یونانیان را راه بستیم
جنگ شد صدام بعثی اومد اما
ضرب شستی خورده صدها بار از ما
ما یلی مانند زرین پروریدیم
پد خندق را حماسه آفریدیم
گوش بر رزمنده از ما بود دانی؟
در همین هنگامهها شد آسمانی
مردم ما جمله در خط جهادند
ساده اما باصفا با اعتقادند
حوزه زیلایی و سمت دنا را
مارگون را این بهشت آشنا را
هفته ای یک خانه اینجا داغدارست
مرگ در هر جادهی اینجا سوارست
گر ببینی فاقد گازند اغلب
عین بیغوله شود این حوزه در شب
بخش زیلایی ندارد آب و لوله
خانههاشان نیست خانه مثل سوله
آسفالت انگار با این حوزه قهرست
دکتر و درمان فقط در کار شهرست
راهها صعبند و دشوارند اینجا
حادثات دهر می بارند اینجا
کار فرهنگی کنارش اقتصادی
می شود رمز طلوع شور و شادی
حال که تشریف آوردید ممنون
گوشه گوشه رفته می گردید ممنون
همتی باید که ما در خویش داریم
فقر را باید که از ریشه دراریم
کار فرهنگی ولی تا فقر باشد
تا دبیرستان فقط در شهر باشد
تا که بهداری از اینجا دور باشد
هر مدیری می رسد معذور باشد
تا نباشد گاز و آب و برق اینجا
می شود فرهنگ مردم غرق اینجا
یاعلی گوییم و کار آغاز گشته
راه ما با ذکر مولا باز گشته
خیرمقدم خدمت حضرتعالی
آمدی بعد از یه عمری این حوالی
فقر و محرومیت مردم عیانه
شکر گفتنهای ما ورد زبانه
ما زمانی لشکر شاهو شکستیم
رومیان یونانیان را راه بستیم
جنگ شد صدام بعثی اومد اما
ضرب شستی خورده صدها بار از ما
ما یلی مانند زرین پروریدیم
پد خندق را حماسه آفریدیم
گوش بر رزمنده از ما بود دانی؟
در همین هنگامهها شد آسمانی
مردم ما جمله در خط جهادند
ساده اما باصفا با اعتقادند
حوزه زیلایی و سمت دنا را
مارگون را این بهشت آشنا را
هفته ای یک خانه اینجا داغدارست
مرگ در هر جادهی اینجا سوارست
گر ببینی فاقد گازند اغلب
عین بیغوله شود این حوزه در شب
بخش زیلایی ندارد آب و لوله
خانههاشان نیست خانه مثل سوله
آسفالت انگار با این حوزه قهرست
دکتر و درمان فقط در کار شهرست
راهها صعبند و دشوارند اینجا
حادثات دهر می بارند اینجا
کار فرهنگی کنارش اقتصادی
می شود رمز طلوع شور و شادی
حال که تشریف آوردید ممنون
گوشه گوشه رفته می گردید ممنون
همتی باید که ما در خویش داریم
فقر را باید که از ریشه دراریم
کار فرهنگی ولی تا فقر باشد
تا دبیرستان فقط در شهر باشد
تا که بهداری از اینجا دور باشد
هر مدیری می رسد معذور باشد
تا نباشد گاز و آب و برق اینجا
می شود فرهنگ مردم غرق اینجا
یاعلی گوییم و کار آغاز گشته
راه ما با ذکر مولا باز گشته