یکی از خصلت های مهمی که نمایندگان مجلس شورای اسلامی در مناطق محروم باید داشته باشند، «مردمی بودن» است.
یکی از خصلتهای مهمی که نمایندگان مجلس شورای اسلامی در مناطق محروم باید داشته باشند، «مردمی بودن» است.
کار نمایندگان در شهرستانهای محروم بسیار سختتر از دیگر مناطق است، چرا که افراد زیادی با مشکلات متعددی به نماینده مراجعه میکنند و تصورشان این است که نماینده راهگشای کارهای آنان است. از این رو در مناطق محروم نمایندگان فراتر از دو وظیفۀ «نظارت» و «تقنین»، وظیفهای دارند به نام مردم داری.
معروف است که بعضی نمایندگان دو خط تلفن دارند، یک خط مربوط به لیدرها، هواداران و نزدیکانشان است، یک خط تلفن هم در بین مردم پخش شده و مردم برای پیگیری کارهای خود با آن خط تماس میگیرند و غالباً به در بسته میخورند. اما خوب است که نمایندگان در هر حالی پیگیر کار مردم باشند.
زمان ثبت نام نهایی کاندیداهای انتخابات مجلس شورای اسلامی فردا به پایان میرسد و افراد مختلفی ثبت نام خود را به اتمام رساندهاند. محمدباقر شریفی نیز به عنوان کاندیدای حوزه انتخاباتی گچساران و باشت ثبت نام خود را نهایی کرده است، شریفی یکی از کسانی است که در دوره ۲۰ ساله کار خود در دولت مردمداری را سرلوحه کار خود قرار داد.
نشست و برخاست با مردم، شنیدن حرف مردم، تواضع در مقابل آنها و در یک کلام مردمداری از ویژگیهای شریفی است که علاوه بر مردم داری، همواره در محیط کاری خود فراجناحی عمل کرده، نه منطقه برایش مهم بوده و نه چپی و راستی بودن.
شریفی یکی از مسئولانی بوده که هرگاه کسی برای کاری وارد اتاق کارش شده، آنچه در توان داشته برای افراد انجام داده است؛ پیگیری از مدیران میانی تا مدیران کل گرفته تا پیگیری کار مردم در تهران و وزارتخانهها. محمدباقر شریفی یکی از معدود اصولگراهایی است که کار مردم برایش اولویت داشته و هیچ گاه تفاوتهای جناحی و حزبی و طایفهای تغییری در عملکرد او نسبت به مردم ایجاد نکرده است.
رهبر معظم انقلاب درخصوص شاخصهای نماینده انقلابی بر مردم داری تأکید داشته و اینگونه میفرماید:اگر بخواهیم نمایندهی انقلابی بمانیم چه کار کنیم. من چند نکته را اینجا نوشتهام… یکی دیگر از شاخصها مردمی بودن است؛ مردمی بودن یعنی چه؟ مردمی بودن یعنی با مردم عادی معمولی مخلوط شدن، نشست و برخاست کردن، هم گوش شنوا برای شنیدن حرف مردم داشتن، هم زبان گویا برای روشن کردن ذهن مردم داشتن. اینکه ما برویم در یک جمعی از مردم، یک داعیهای دارند، یک خواستهای دارند، حرفشان را بشنویم و بعد هم بگوییم «بله، صد درصد حق با شما است و این کسانی که گوش نمیکنند، عمل نمیکنند، چنین و چنان هستند»، نه، [کافی نیست]؛ یک وقتهایی هست یک گرهی در ذهن مردم هست، شماها باید این گره را باز کنید؛ این «جهاد تبیین» که ما عرض کردیم، شامل این موارد میشود. مشکلاتی وجود دارد؛ فرض کنید فلان قشر یک مطالبهای دارد، خب شما نمایندهی مجلسید، از مصرف کشور و درآمد کشور مطّلعید، میدانید که این عملی نیست؛ وقتی میدانید عملی نیست، منتظر نمانید که مثلاً فلان نمایندهی اجرائی یا قضائی بیاید بگوید نمیتوانیم؛ نه، شما بگویید نمیشود؛ یعنی هم گوش برای شنیدن حرف مردم، هم زبان برای روشن کردن ذهن مردم داشته باشید. ممکن است در آن جمعی که مقابل شما هستند، دو نفر، سه نفر، ده نفر جماعتی هم بگویند «برو بابا! این هم [کاری نکرد]»! بگویند؛ شما بایست [به وظیفهی خودتان عمل کنید]. مردمی بودن یعنی این؛ اینکه میگوییم «مردمی»، مردمی، فقط این نیست که ما مثلاً فرض کنید که همین طور مدام شعار طرفداری از مردم بدهیم؛ نه، باید به مردم کمک کنیم؛ «کمک»، هم شنیدن حرف آنها است، هم اجرا کردن خواستهی آنها است در صورت امکان، هم روشن کردن ذهن آنها است در صورت وجود اشکال و عدم امکان.