کد QR مطلبدریافت لینک صفحه با کد QR

کبنا بررسی کرد

کوچۀ بن‌بست اصول‌گرایان بویراحمد

21 فروردين 1403 ساعت 16:21

رهبران اصول‌گرایان بویراحمد بزرگ که هیچگاه به این فکر نکرده‌اند که در بدنۀ اصلی آن‌ها، کسی بهتر از خودشان می‌فهمد یا درک سیاسی دارد، همچنان در تقابل با این جرقه‌های جدا شده یعنی آقایان حاج زارعی و مهدی روشنفکر مانده‌اند. متأسفانه این تعقیب و گریز در جریان اصول‌گرایی تا جایی بود که نخبگان، دانشگاهیان، زعما و علمایشان در تمام این سال‌ها هزینۀ این قدرت‌طلبی شدند. آخرین تیر در ترکشِ اصول‌گرایان، آقای نادر منتظریان بود. کسی که از دستگاه امنیتی بازنشسته و در طول دوران خدمتشان به‌واسطهٔ نوع مسئولیت و شرایط شغلی، نمی‌توانستند با بدنۀ مردم و سطوح تأثیرگذار در انتخابات همنشین باشند، پررنگ‌تر از گذشته جریان اصول‌گرایی و بزرگان این نحله را در کنار خود می‌دید.


انتخابات ۱۱ اسفند ۱۴۰۲، شَبَحِ انحصارطلبی، تمامیت‌خواهی و واپس‌گرایی را در جبهۀ اصول‌گرایان بویراحمد بزرگ از بین برد. از خود می‌پرسیم که چه شد و چه کسی باید پاسخگو باشد؟
سال‌ها بود که هم جریان سیاسی رقیب و هم تک جرقه‌های جدا شده از جریان اصول‌گرایی نمی‌توانستند در مقابل شاکلۀ اصلی این گروه، فروغ سیاسی داشته باشند. مدیریتِ صاحبِ قدرت این جریان، به‌واسطهٔ حمایتی که از سران این جبهۀ سیاسی در پایتخت داشتند، در دوره‌ای توانستند تمام مدیریت سیاسی استان را از نمایندگی در مجلس شورای اسلامی تا مدیریت اجرایی به دست بگیرند.
پس از اینکه اجماع اصلاح‌طلبان و گروهی از مخالفین جریان انحصارطلبی با محوریتِ حاج زارعی توانستند خیمۀ بزرگان اصول‌گرایی را بیندازند، به دلایل زیر آرامش به این گروه رو نکرد.
اول اینکه، آنقدر خودخواهی و خودبرتربینی در این مجموعه وجود دارد که هیچگاه به دنبال آسیب‌شناسی نرفتند. بزرگانِ همیشه ثابت این جریان، خود را پاسخگوی به کسی حتی همراهان خود نیز نمی‌دانند. از طرفی عده‌ای هم مستمراً سعی می‌کردند که در تمامی مسائل، به این افراد دخیل ببندند و بدون هیچ تحقیقی، بندگی کنند و مقلِد باشند.
دوم اینکه، اصلاح‌طلبان هم بر قاعده صفر و صد مانده بودند و می‌گفتند یا باید سید باقر موسوی باشد یا اصلاح‌طلبان مستقیماً وارد کارزار نمی‌شوند. گرچه «رد صلاحیت» را بهانه می‌کردند، اما با حضور کسانی مثل مهندس محمد بهرامی، حاج‌آقای رجایی نسب و دیگران، این حقیقت مسلم بود که در محلۀ اصلاح‌طلبان نیز، دود سفیدی بلند نمی‌شود. این گروه هم به تبعیت از پایتخت‌نشینان جریان اصلاح‌طلبی که حضور در پوستین امثال شیخ حسن روحانی، علی لاریجانی و علی مطهری و دیگران را مفید بر نیروهای خود می‌دانستند، پشت سرِ حاج غلام زارعی به صف شدند.
سوم اینکه، سیاست برای تمامی لیدرهای هر دو جریان اصول‌گرایی و اصلاح‌طلبی، تنها برای سرگرم نگه‌داشتن مردم در روزهای انتخابات بود و خود سرگرم مسائل اقتصادی شدند. هیچ‌کدام از این افراد بیکار نبودند. بی‌خیال مردم بودند و در حوزه‌های گوناگون به کسب سود و تجارت پرداختند.
پس از ۸ سال حمایت اَکمل و اَتممِ اصلاح‌طلبان از حاج زارعی، صندلی که برای ارتقای سیاسی‌اش به عاریه داده بودند، از زیر پاهایشان برداشتند و لیدر دیگری از جریان اصول‌گرایی، به‌غیراز آقای هدایت خواه و حاج مسعود حسینی یعنی مهدی روشنفکر را بر آن نشاندند. یعنی شاید هم ناخواسته ساختار سیاسی و سرمایه‌های اجتماعی‌شان را هزینه نمی‌کنند و جوی را ایجاد کرده‌اند که تنها راه موفقیت، حمایت اصلاح‌طلبان است؛ بنابراین اتفاق مثبتی را برای آیندۀ خود در اذهان جامعه به‌ویژه دانشگاهیان و جوانان نهادینه کرده‌اند.
ناگفته نماند که رهبران اصول‌گرایان بویراحمد بزرگ که هیچگاه به این فکر نکرده‌اند که در بدنۀ اصلی آن‌ها، کسی بهتر از خودشان می‌فهمد یا درک سیاسی دارد، همچنان در تقابل با این جرقه‌های جدا شده یعنی آقایان حاج زارعی و مهدی روشنفکر مانده‌اند. متأسفانه این تعقیب و گریز در جریان اصول‌گرایی تا جایی بود که نخبگان، دانشگاهیان، زعما و علمایشان در تمام این سال‌ها هزینۀ این قدرت‌طلبی شدند. آخرین تیر در ترکشِ اصول‌گرایان، آقای نادر منتظریان بود. کسی که از دستگاه امنیتی بازنشسته و در طول دوران خدمتشان به‌واسطهٔ نوع مسئولیت و شرایط شغلی، نمی‌توانستند با بدنۀ مردم و سطوح تأثیرگذار در انتخابات همنشین باشند، پررنگ‌تر از گذشته جریان اصول‌گرایی و بزرگان این نحله را در کنار خود می‌دید.
 نادر منتظریان همۀ تفکر سیاسی اصول‌گرایی را در ۱۱ اسفند ۱۴۰۲ به میدان آورد، از تمام پتانسیل‌های فکری و روش‌های متعدد سیاسی استفاده نمود، پیش‌تر از رقبا لشکرکشی‌های خیابانی و میتینگ‌ها و محافل سخنرانی را آغاز نمود، برای مسئولان اجرایی با هر ادبیاتی که دوست داشتند صحبت می‌کردند و هر گونه که مصلحتشان بود اخبار و رویدادها را منتشر می‌کردند. حمایت اندک افرادی که روزی در جریان اصلاح‌طلبی بودند، رنگِ صددرصد اصلاح‌طلبی دادند و به فضای اجتماعی ارسال می‌کردند. حمایت تمام‌وکمال هدایت خواه و خانواده‌اش را به مردم عرضه کرد. در روزهای پایانی انتخابات، برای اولین‌بار در ۲۰ سال گذشته، بزرگ‌ترین رهبر فکری اصول‌گرایان، سید مسعود حسینی در ستاد آقای منتظریان حاضر شدند و جمله‌ای را بیان کردند که می‌تواند پایانی بر حیات جریان اصول‌گرایی بویراحمد باشد.
حاج مسعود حسینی وقتی تمام سرمایه‌های فکری، مالی، ایدئولوژیک و رسانه‌ای اصول‌گرایی را هزینه کردند و به عینه می‌دیدند که رنسانس فکری صورت‌گرفته و دیگر مردم نمی‌خواهند همچنان لایتغیر از دنیا باشند، در ستاد آقای منتظریان می‌گوید که «حتی اگر خود تنها باشم، با آقای منتظریان رأی خواهم داد». این جمله در کنار عواملی از جمله، ۱-شکست منتظریان با تمام داشته‌های اجرایی، سیاسی و فکری ۲- موفقیت محمد بهرامی که به‌غیراز مردم، هیچ نقطۀ اطمینانی در مدیریت سیاسی استان، عوامل اجرایی و حتی نظارتی نداشتند و ابتدائاً عدم احراز خورده بود ۳- حضور چهره‌های علمی اجرایی مثل آقایان خرامین و مقدم که برای اولین‌بار در مناظراتی که برای مردم منتشر می‌شد، ضرورت تحول‌گرایی سیاسی را دیدند ۴- حضور چشمگیر رسانه و مطبوعات به‌عنوان مهم‌ترین عامل موفقیت در تحولات و تغییرات اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و حتی اقتصادی و ۵- نوع ادبیات غیرعقلانی، غیرعلمی و غیراخلاقی آقایان منتظریان و مهدی روشنفکر، مبین این حقیقت است که اصول‌گرایان بویراحمد هیچ جایگاهی در تفکر مردم ندارند. آن‌ها هم باید با مردم تغییر کنند، علمی بیندیشند و در رأس این جریان باید پوست‌اندازی بکنند و به بازنشستگی دائمی بروند.
چرا که آخر این کوچه بن‌بست شد.


کد مطلب: 474670

آدرس مطلب :
https://www.kebnanews.ir/news/474670/کوچۀ-بن-بست-اصول-گرایان-بویراحمد

کبنانیوز
  https://www.kebnanews.ir

1