تاریخ انتشار
جمعه ۹ آذر ۱۴۰۳ ساعت ۲۳:۲۵
کد مطلب : ۴۹۳۳۴۳
محسن جبار نژاد مدیرکل کتابخانه‌های عمومی کهگیلویه و بویراحمد در گفت‌وگو با کبنانیوز؛

تو زخم‌هایت را به من نشان بده، تاایمان من جاری شود / خیلی از موضوعات فرهنگی لقلقه زبان مسئولان است / گاهی اوقات اولویتی که مسئولان در مسأله حجاب دارند، یک دهم آن را در مبارزه با فساد ندارند / اولویت ما باید حجاب باشد یا عدالت اجتماعی؟ اولویت باید حجاب باشد یا مبارزه با فساد؟ / به مرور فرهنگ از اولویت ذهنی مسئولان ما کنار رفت / ذهن مسئولان ما معطوف به ابعاد مادی و فیزیکی توسعه است، نه ابعاد فرامادی و متافیزیکی توسعه / آموزش اگر مبتنی بر فرهنگ یک ملت نباشد، به ضد خودش تبدیل می‌شود / من مسئول دروغ گفتم که مردم هم به این خصیصه زشت روی آورده‌اند

۰
تو زخم‌هایت را به من نشان بده، تاایمان من جاری شود / خیلی از موضوعات فرهنگی لقلقه زبان مسئولان است / گاهی اوقات اولویتی که مسئولان در مسأله حجاب دارند، یک دهم آن را در مبارزه با فساد ندارند / اولویت ما باید حجاب باشد یا عدالت اجتماعی؟ اولویت باید حجاب باشد یا مبارزه با فساد؟ / به مرور فرهنگ از اولویت ذهنی مسئولان ما کنار رفت / ذهن مسئولان ما معطوف به ابعاد مادی و فیزیکی توسعه است، نه ابعاد فرامادی و متافیزیکی توسعه / آموزش اگر مبتنی بر فرهنگ یک ملت نباشد، به ضد خودش تبدیل می‌شود / من مسئول دروغ گفتم که مردم هم به این خصیصه زشت روی آورده‌اند
کبنا ؛توجه به مسائل فرهنگی نه‌تنها به حفظ هویت و ارزش‌های اسلامی، ملی و جامعه کمک می‌کند، بلکه به توسعه پایدار و انسجام اجتماعی نیز منجر می‌شود. در عوض، بی‌توجهی به فرهنگ و گسترش بدعت‌های نادرست می‌تواند آسیب‌های جدی به جامعه وارد کند؛ بنابراین، همان‌طوری که مقام معظم رهبری فرهنگ را به منزله اکسیژن قلمداد کردند، ضروری است که همگان به اهمیت فرهنگ توجه کرده و در حفظ و گسترش آن کوشا باشند. بی‌توجهی به مسائل فرهنگی می‌تواند پیامدهای جدی برای هر جامعه‌ای به همراه داشته باشد. متأسفانه‌ها در سال‌های اخیر بیش از هر زمان دیگر، بعضی از مدیران به مسائل سیاسی و اداری بیشتر از مسائل فرهنگی توجه می‌کنند. این تمرکز بر سیاست‌گذاری و مدیریت سیاسی می‌تواند منجر به شیوع بدعت‌های نادرست در عرصه فرهنگ شود. محسن جبار نژاد از پژوهشگران عرصه فرهنگ و اجتماعی و مدیرکل کتابخانه‌های عمومی استان کهگیلویه و بویراحمد است. او  اعتقاد دارد که ما در اخلاق سیاسی باختیم، و علتش این هست که از فرهنگ انقلاب اسلامی فاصله گرفتیم که فرهنگ صدق، صداقت، شجاعت، صراحت بوده است. حتی الان خیلی از افراد در جامعه نگاه ماکیاولیستی دارند، دروغ را توجیه می‌کنند، درحالی‌که نگاه انقلاب اسلامی این نبوده است، نگاه اسلامی نگاه امیرالمؤمنین (ع) و دین این نبوده است.
به گزارش کبنا، در ادامه گفت‌وگوی محسن جبار نژاد مدیرکل کتابخانه‌های عمومی استان کهگیلویه و بویراحمد با کبنا نیوز را می‌خوانید.
مقام معظم رهبری فرهنگ را به‌مثابه اکسیژن می‌داند، فرهنگ پایه و اساس همه امور است؛ اما بااین‌وجود کمتر شاهد هستیم که به مسئله فرهنگ از سوی دستگاه‌های دولتی و مربوطه توجه شود، توضیحی در خصوص اهمیت فرهنگ و علت این موضوع دهید.
معتقدم در زمانه عسرت فرهنگ و اندیشه در استان کار می‌کنیم و معضل اصلی استان ما را نه صرفاً سیاست، بلکه ریشه مسائل را فرهنگ می‌دانم، زیستن در چنین فضایی دارای دشواری است، چه رسد به طرح موضوع و صورت‌بندی مسائل و آسیب‌ها. معتقدم انقلاب اسلامی ایران یک انقلاب‌فرهنگی بود، خانم عشقی در کتاب «زمانی غیر زمان‌ها» می‌گوید «فهم انقلاب ایران بدون فهم متافیزیک ایران غیرممکن است، بخشی از فرهنگ ایران عرفان، و بخشی درباره اسلام است». تحلیل‌ها غالباً اقتصادی و چپ است. مسائل اقتصادی، شکاف‌های طبقاتی و مسائل اقتصادی روند انقلاب را تسریع کرد؛ ولی معتقدم انقلاب اسلامی به‌واسطهٔ این اتفاق افتاد که نوع نگاه مردم نسبت به هستی و تاریخ تغییر کرد. انقلابی که در درون و اندیشه اتفاق افتاد موجب اتفاقات بیرونی و انقلاب شد. این نکته مهمی است که غالباً آن را نادیده می‌گیریم، چیزی که در تعابیر فوکو نیز وجود دارد، با این عنوان که «ایرانی‌ها چه رویایی در سر دارند»، نیاز هست که این کتاب را بخوانیم و در خصوص مضامین آن بیندیشیم.
محسن جبار نژاد مدیرکل کتابخانه‌های عمومی کهگیلویه و بویراحمد انقلاب ما بنیاد فرهنگی دارد، انقلابی که استقرار آن فرهنگی بود، باید استمرار آن هم فرهنگی باشد. اگر بخواهیم آسیب‌شناسی در خصوص روند حکمرانی فرهنگی در خصوص تجربه زیسته جمهوری اسلامی داشته باشیم، معتقدم به‌مرور فرهنگ از اولویت ذهنی مسئولان ما کنار رفته و بیش از اینکه اولویت وجودی باشد اولویت زبانی و شعاری پیدا کرده است. علتش این هست که افراد غالباً در موقعیت‌های فرهنگی نیستند. «ذات نایافته از هستی‌بخش، کی تواند که شود هستی‌بخش». شعارِ کتاب‌خواندن خوب است؛ ولی وقتی فرد خود اهل خواندن کتاب نباشد، فرهنگ صرفاً لقلقه زبان او است. ولی اگر این مسئول بافرهنگ مأنوس باشد، می‌تواند از فرهنگ حرف بزند. توسعه ابعادی دارد، بعد آرامش و آسایش. غالباً ذهن مسئولان ما معطوف به ابعاد مادی و فیزیکی توسعه است، نه ابعاد فرامادی و متافیزیکی توسعه.
سازه، پل، جاده، ساختمان ابعاد فیزیکال توسعه است که ایجاد آسایش می‌کنند، ولی توسعه علاوه بر آسایش نیاز به آرامش دارد،
آرامش با کتاب‌خواندن حاصل می‌شود، باور نداریم مسئلهٔ اساسی ما ریشه در اندیشه و فرهنگ دارد. به این موضوع باور نداریم، چون در موقعیت فرهنگی قرار نداریم.
فرهنگ انتخابات؛ تا سال‌ها گفته می‌شود رأی‌دهی بر اساس عصبیت‌های قومی کار خطایی است، هم استاد دانشگاه و هم فرد عامی این را می‌گویند، منطق همان فرد دانشگاهی بر اساس منطق این شعر هست که می‌گوید «هر که نه بِی‌کَکاشه، تُومون زنش وَپاشه»، فرهنگی که در آن مبنای رأی‌دهی قومیت و خون سالاری است، تا سال‌های سال این فرهنگ عوض نمی‌شود. چون ریشۀ این سیاست در فرهنگ ما است، پیش‌فرض‌های ذهنی ما که به کنش سیاسی ما جهت می‌دهد؛ به این می‌گویند فرهنگِ سیاسی.
اینکه چرا فرهنگ از اولویت ما خارج می‌شود به دلیل درک غلطی است که از فرهنگ داریم. فرهنگ مثل روحی است که در ارکان تمام جامعه حلول می‌کند، رهبری تعبیری دارند که می‌گویند «فرهنگ هواست»، وقتی چنین درکی از فرهنگ نداریم، چطوری می‌خواهیم به فرهنگ بیندیشیم!
خیلی از خانواده‌ها دغدغه شکم و مدرسه بچه‌هایشان، ماشین خوب، خانه خوب را دارند، ولی به این فکر نمی‌کنند که فرزند بیست‌ساله من چه نسبتی با سُنت خودش دارد، آیا می‌تواند دو بیت حافظ بخواند، چه نسبتی با شاهنامه و نهج‌البلاغه دارد؟ آیا حکایتی از گلستان یا بوستان سعدی را حفظ است؟
آموزش کشور ما مخدوش است، آموزش در دنیا در بافت فرهنگ رشد می‌کرده است، آموزش اگر مبتنی بر فرهنگ یک ملت نباشد، به ضد خودش تبدیل می‌شود. یکی از معضلاتی که نظام آموزش‌وپرورش ما وجود دارد همین است که آموزش‌ها مبتنی بر فرهنگ ما نیست.
-گاهی دستگاه‌های فرهنگی ما در تعارض با هم قرار دارند، امام‌جمعه از حجاب صحبت می‌کند، بعد صداوسیما تصاویری از زنان بی‌حجاب نشان می‌دهد، سیاست‌های آموزش‌وپرورش از تربیت فرزند سخن می‌گویند، ولی در مدرسه معلم کاشت ناخن دارد و تیپ او در تعارض با تعالیم دینی ما است، نگاه مشترکی از فرهنگ نداریم، چرا این‌طور است؟
یکی از بزرگ‌ترین معضلات ما شکاف بین فرهنگ رسمی و فرهنگ غیررسمی است. حاکمیت حجاب را تبلیغ می‌کند، ولی در فضای عمومی ممکن است این فرهنگ به این شکل پیاده نشود. در تریبون نمازجمعه گفته می‌شود پوشش باید به این شکل باشد، یا اینکه می‌دانیم شرعاً کسی که ناخن می‌کارد نمازش با اشکال مواجه است، ولی در مدرسه دانش‌آموز می‌بیند که معلمش ناخن کاشته. این‌ها معضلاتی است که در حوزه فرهنگ داریم، فرهنگ نیاز به یک بیناذهنیت دارد، یعنی باید به یک درک مشترکی از فرهنگ برسیم.
مثلاً جوانی که در بلوار باهنر موی برهنه دارد و پوشش متفاوتی دارد، دو نگاه متفاوت می‌توان نسبت به این موضوع داشت، یکی اینکه تصور می‌شود این فرد مهره دشمن است و به دنبال ترویج بی‌حجابی است که تعداد این افرادی که سازمان‌یافته هستند خیلی‌خیلی کم است، و یک نگاه هم نگاهی است که حاج‌قاسم سلیمانی داشت و می‌گفت این دختر بی‌حجاب هم دختر من است. مگر چقدر از این افرادی که موی برهنه دارند، مدیریت شده به دنبال هنجارشکنی هستند؟ تعداد این افراد به‌شدت کم هستند، و اغلب این رفتار از روی ناآگاهی است. درباره حجاب هم همین را داریم، درباره سایر مقولات نیز به‌این‌ترتیب است، و ما هنوز به یک بیناذهنیت در مباحث فرهنگی نرسیده‌ایم. این خودش تبدیل به یک آسیب شده، و باید درمان شود.
-یکی از اهداف اصلی انقلاب اسلامی اهمیت به اخلاقیات بوده است، و حتی زمانی که در این انقلاب کارهای عمرانی و رونق اقتصادی می‌شود، برای ارتقای فرهنگ و اخلاقیات در جامعه است، زیرا آنچه فلسفه وجود و خلقت جهان است مسئله اخلاق و فرهنگ است، پیامبر خدا می‌گوید «من برای اخلاق مبعوث شده‌ام»، ولی چرا مسئول جمهوری اسلامی ایران کمتر به موضوع فرهنگ و اخلاق در جلسات خود می‌پردازند، و چرا گم شده است، باوجوداینکه باید همه مسائل ما بر پایه این موضوع
پایه‌گذاری شود. تهاجم فرهنگی بی‌اخلاقی را ترویج کرده است، در کنار بی‌اخلاقی خیلی مشکلات دیگر ایجاد می‌شود
.
مقام معظم رهبری از بحث اخلاق سیاسی در جامعه، در سال‌های ۸۸-۸۹ آسیب‌شناسی داشتند، و تعبیر تلخی بکار بردند، فرمودند ما در اخلاق سیاسی باختیم، و علتش این هست که از فرهنگ انقلاب اسلامی فاصله گرفتیم که فرهنگ صدق، صداقت، شجاعت، صراحت بوده است. حتی الان خیلی از افراد در جامعه نگاه ماکیاولیستی دارند، دروغ را توجیه می‌کنند، درحالی‌که نگاه انقلاب اسلامی این نبوده است، نگاه اسلامی، نگاه امیرالمؤمنین و دین این نبوده است.
یک جایی در بیانات دینی و اسلامی ما گفته می‌شود فردی که دین‌دار است ظاهری دارد؛ «انگشتر می‌پوشد، زیارت اربعین می‌رود و...»، ولی جای دیگری می‌گوید می‌دانید باطن دین چیست؟ «راست‌گویی». خیلی از ما در این مسائل درگیریم، مسلمانی ما با چالش مواجه است، اتفاقاً می‌خواهیم بگوییم تأکید دین این هست که اگر انگشتر عقیق پوشیدن امتیاز ۱ دارد، راست‌گویی و صداقت امتیاز ۱۰۰ دارد، بنابراین مسلمانی ما مشکل دارد.
چرا مردم عاشق امام هستند، چون صادقانه با مردم حرف می‌زد، یا اینکه رهبری صادقانه با مردم حرف می‌زند و بلوف نمی‌زنند و صحبت‌های معظم له لاجرم بر دل می‌نشیند، یا اینکه دلیل اقبال مردم به آقای پزشکیان، این بود که مردم ایشان را صادق می‌دیدند، مرحوم رئیسی هم به نظر من چنین خصلتی داشت.
محسن جبار نژاد مدیرکل کتابخانه‌های عمومی کهگیلویه و بویراحمد
مسئله‌ای که امروز بر روی بحران صداقت داریم؛ تعبیری در روایات هست که می‌گوید «مردم به دین پادشاهانشان هستند»؛ این است که اگر مسئول در صداقت کم بگذارد، به دروغگویی مبتلا می‌شود. درست نیست که همه چیز را در زمین مردم بیندازیم. اگر بی‌صداقتی در جامعه داریم، مردم قربانی این وضعیت هستند. من مسئول دروغ گفتم که مردم هم به این خصیصه زشت‌روی آورده‌اند و فضای عمومی جامعه تهمت پراکنی و دروغ‌پردازی شده است.
-نسبت‌پذیرش مسائل فرهنگی و پذیرش اخلاق با رفتارهای تبعیض‌آمیز مردم چه شکلی است، چون ما مسئول خوب هم داریم. شما گفتید وقتی مردم می‌بینند که مدیر دروغ می‌گوید به دروغ‌گویی روی می‌آورند. اما در روایت هست که وقتی امام علی (ع) با فردی هم‌سفر می‌شد، چندقدمی را با او می‌رفت تا آداب هم‌سفری را بجای بگذارد، وقتی مسئول به‌عنوان کسی که در تریبون‌های رسمی دیده می‌شود و مردم می‌دانند این مسئول اقوام و فامیل و فرزند خود را خلاف قانون در ادارات استخدام کرده است، تصور بدی پیدا می‌کنند و فرهنگ دروغ رواج پیدا می‌کند. نسبت‌پذیرش مسائل اخلاقی، قانونمندی، عدالت‌مندی با رفتار مسئولان چه تناسبی دارد؟
معتقدم بیش از اینکه اخلاق توصیه‌ای باشد، عملی است. یعنی اگر مردم از من مسئول توصیه اخلاقی بشنوند، ولی اقوام خود را در اداره خودم استخدام کرده باشم، این عین بی‌صداقتی و قطعاً آسیب‌زننده است، به همین خاطر مسائل اخلاقی قبل از اینکه به‌عنوان توصیه مطرح شود، باید توسط مدیر عملی شود. اینکه گاهی موعظه اخلاقی در جامعه جواب نمی‌دهد، به این دلیل است که خود آن مسئول به لحاظ روحی در آن موقعیتی نیست که بتواند موعظه کند.
تعبیری هست که می‌گوید تو زخم‌هایت را به من نشان بده، تاایمان من جاری شود. اگر مسئول مردم را دعوت می‌کند که سختی‌ها را باید تحمل کنیم تا بتوانیم از این مراحل تاریخی عبور کنیم، اگر فرزندش در آمریکا باشد و از انواع رانت بهره ببرد، نمی‌تواند مردم را به صبر و تحمل سختی دعوت کند؛ لذا این مسئول باید خودش در موقعیتی باشد که اهل عمل باشد.
در مسائل اداری، فرهنگ پارتی‌بازی را داریم نقد می‌کنیم، اما خود این مسئول چند تا از فامیل‌‌هایش را سرکار گذاشته است. در اداره کتابخانه‌ها بیش از دو سال است که حضور پیدا کرده‌ام، اما یک مورد استخدام کتابداری که رابطه‌ای با بنده داشته باشد، نداریم. البته هر فردی حق دارد، ولی
مثل بقیه، و از طریق آزمون. حداقل کسی مثل من می‌تواند این توصیه را داشته باشد که پارتی‌بازی درست نیست.
-جوانان ما با شخصیت‌های برجسته فرهنگی مثل سعدی و حافظ بیگانه هستند، هیچ‌وقت به این موضوع توجه نکردیم که فرزندان ما فردوسی یا حافظ یا سعدی را به‌خوبی بشناسند. جلسات سیاسی ما مملو از آدم هست؛ ولی در جلسات فرهنگی و شعر و هنر معدود افرادی حضور دارند. دلیلش چیست؟
در آلمان مارکس و هگل بیشتر مور اقبال هستند یا سلبریتی‌ها؟ الان متفکران آمریکایی بیشتر مورد اقبال هستند یا جنیفر لوپز؟ این یک امرِ واقع است، ولی یک بیماری است، این وضعیت مختص ما نیست، همان‌طوری که مردم ما با مفاخر فرهنگی از جمله سعدی و حافظ و فردوسی، یا مفاخر معاصر ما مثل حسین‌پناهی، فریدون داوری آشنا نیستند، در سایر کشورها هم چنین چیزی وجود دارد.
جوانان را باید بیشتر دریابیم. تعبیری که مولانا دارد و می‌گوید «پس زبان محرمی خود دیگر است، همدلی از هم زبانی بهتر است»، ما باید رفتار همدلانه با جوانان داشته باشیم، ما از موضع بالابه‌پایین با جوانان برخورد می‌کنیم. معتقدم اگر با زبان همدلانه با جوانان مواجه شویم به فرهنگ بومی روی می‌آورند.
در جلسه بزرگداشت آیت‌الله ملک‌حسینی مباحث اندیشه‌ای، علمی، تاریخی، جامعه‌شناسی مطرح شد، ۳۰۰ نفر در این جلسه به مدت 3 ساعت حضور داشتند و همه استقبال کردند. اینکه برخی از مردم ما به محصولات نازل فرهنگی روی آورده‌اند به این دلیل است که محصولات فاخر ارائه نمی‌شود. بنابراین اینطور نیست که مردم ما به مفاخر فرهنگی علاقه‌مند نباشند، بلکه باید به زبان جدیدی با آن‌ها صحبت کرد و سعدی و حافظ را به شیوه جدیدی به آن‌ها نشان داد.
وقتی کلام سعدی دوای دردهای معنوی و فرهنگی ما است، و وقتی به گونه‌ای آن را بیان کنیم که پاسخی به بحران هویت جوانان ما باشد، قطعاً جوان به سمت این مشاهیر و مفاخر روی می‌آورند، و من فکر می‌کنم که الان این ظرفیت وجود دارد.
-در صحبت‌های اخیر مقام معظم رهبری گفته‌اند ما این همه مفاخر فرهنگی و مبارز داریم، ولی اهالی سینما به دنبال سوژه برای فیلم خود می‌گردند. هر کدام از حکایت‌های گلستان می‌تواند تبدیل به انیمیشن یا فیلم تبدیل می‌شود، ولی می‌بینیم که سریال‌های نمایش خانگی ما داستان‌های عجیب و غریب عشق و عاشقی و خیانت است و در تمام فیلم‌ها سیگارکشیدن و چنین چیزهایی عادی شده است.
وقتی درک عمیقی از این مفاخر نداریم، نمی‌توانیم بر مبنای سوژه‌های زیادی که داریم روایت تولید کنیم. خیلی مهم است که مدیر فرهنگی خودش مولاناپژوه است یا خیر؟ مدیر چه نسبت وجودی با حافظ و مولانا دارد؟ مثلاً من الان از دفتر اول مولانا شروع کرده‌ام و هر شب یک ساعتی را با چند تن از دوستان به این موضوع اختصاص داده‌ایم. رهبری تعبیری درباره شاهنامه دارد، می‌گویند من با شاهنامه مأنوس هستم. «انس» معنای خاصی دارد، تعبیر من این هست که ایشان همانطوری که هر شب چند آیه از قرآن تلاوت می‌کنند، چند بیت از شاهنامه هم می‌خوانند.
مثلاً من خودم با شاهنامه مأنوس هستم، با عطار گاهی زندگی می‌کنم، مولانا را مدتی است که می‌خوانم. چرا حسین پناهی در جامعه ما محبوب است؟ به نظر من حسین پناهی شعر نمی‌گفت، شعر را زندگی می‌کرد. این فرق دارد با اینکه فقط حرفی از موضوعی بزنیم. این نکته مهمی است. «ذات نایافته از هستی بخش، کی تواند که شود هستی بخش».
به تعبیر یکی از بزرگان «مملکت ما در یک فرمالیسم کور شده است»، مثلاً رهبر فرزانه انقلاب می‌گویند «کرسی آزاداندیشی». فردایش بخشنامه و ابلاغیه و دستورالعمل برای این موضوع صادر می‌کنند. در حالی که کرسی آزاداندیشی با ابلاغیه و بخشنامه پیش نمی‌رود، با جان‌های آزاداندیش پیش می‌رود. اینکه وقتی فردی با دیگری خود گفت‌وگو می‌کند، تاب بیاورد، تحمل کند و مدارا کند و علیه او خشونت نورزد. بنابراین خیلی از موضوعات
لقلقه زبان است، وقتی مولانا را نمی‌شناسیم و با او زندگی نکرده‌ایم، نمی‌توانیم بگوییم که تعابیر مولانا باب سوژه پردازی سینما است، این فقط لقلقه زبان است.
-به مبحث قبلی برگردیم، در خصوص کارهای فرهنگی در سطح استان صحبت کنید، به نظر شما اصلاً می‌توانیم اسم خیلی از برنامه‌ها را کار فرهنگی گذاشت؟ یا اینکه باید نسبت به گذشته عمیق‌تر فکر کنیم؟
به نظر من زحمات زیادی در دستگاه‌های دولتی کشیده می‌شود. اداره کتابخانه‌ها، سازمان تبلیغات، فرهنگ و ارشاد اسلامی، حوزه هنری، زحمت خود را می‌کشند، تئاتر، موسیقی خلق می‌شود؛ ولی به نظر من آن چیزی که می‌تواند اثرگذار شود و روی نقطه نیاز مردم بنشیند، هنوز انجام نگرفته است.
دستگاه‌های فرهنگی ما هنوز ظرفیت‌های مغفول و نامکشوف فرهنگ بومی خودمان را درنیافته‌اند، اگر این ظرفیت‌ها را دریابیم، قطعاً تولیدات فرهنگی‌مان به مراتب فاخرتر خواهد بود. بیشتر درگیر یک سری کارهای فرمالیسم شده‌ایم، بیش از اینکه ببینیم که روح و محتوای کار فرهنگی به چه سمتی است، به دنبال این هستیم که بالاخره کاری انجام شده باشد.
-دو فرهنگی که بعد از انقلاب اسلامی بصورت فرهنگ سیاسی و حکومتی پیش برده شد و به آن توجه شد، فرهنگ حجاب، و فرهنگ شهادت بود، که تصور این هست که هر دو به گونه‌ای شکست خورده‌اند، به نظر شما دلیلش چیست؟
معتقدم فرهنگ دفاع مقدس فرهنگ قدرتمندی است، و بدون غلو کردن باید آن را نشان داد. همسر شهید دلبازپور می‌گفتند در مورد شهید ما غلو می‌کنند، و می‌گفت «اگر من همسرایشان هستم، همسرم را به زور برای نماز صبح بیدار می‌کردم، شهید مدافع حرم بود، به شدت درگیری داشت و خسته بود، به زور ایشان را برای نماز بلند می‌کردم»، اتفاقاً شهدا عظمتشان در سادگی‌شان است، قرار نیست یک سری روایت‌های غیرواقعی از فرهنگ شهدا نقل کنیم. همان اتفاقاتی که برای ما می‌افتد، برای این شهدا هم اتفاق می‌افتد، ولی نبوغی در این‌ها وجود دارد، شخصیت خاصی داشتند که خداوند آن‌ها را برگزیده خود می‌کند.
در مورد فرهنگ حجاب، بخاطر این هست که بیش از آنکه بخواهیم حجاب را با اقناع و حل گره‌های ذهنی پیش ببریم، می‌خواهیم با ابلاغیه و بخشنامه و بگیر و ببند کار را انجام دهیم. در حالی که حضرت آقا نیز تأکید داشتند و صریحاً فرمودند که بخش زیادی از مسأله حجاب اقناع است، ضمن اینکه الان بر اساس اولویت‌بندی، اولویت ما باید حجاب باشد یا عدالت اجتماعی؟ اولویت باید حجاب باشد یا مبارزه با فساد؟ گاهی اوقات اولویتی که مسئولان در مسأله حجاب دارند، یک دهم آن را در مبارزه با فساد ندارند. و اتفاقاً این خلاف فرهنگ انقلاب اسلامی است. این تعبیری است که خود رهبری دارند. خودشان یک جایی عنوان می‌کنند، می‌گویند «حجاب ارزش است، قطعاً ارزش است، منتها ارزش دهم، ارزش اول چه چیزی است، عدالت اجتماعی»، این‌ها فرمایشاتی است که‌ معظم‌له در دهه ۷۰ داشتند؛ ولی برخی از مسئولان ما با نگاه ایشان اصلاً آشنا نیستند، اتفاقاً اگر نگاه ایشان مبنا قرار می‌گرفت بسیاری از مسائل حل می‌شد.
-یک و نیم درصد درآمد شهرداری باید به کتابخانه‌ها داده شود، این امر محقق می‌شود؟
شهرداری‌ها اگر ازشان بربیاید، می‌دهند و همکاری داشته‌اند. ولی نمی‌دانم در استان ما چه حکایتی است، انتظار ما همکاری و حمایت بیشتری است. در استان ما شهرداری‌ها بحرانی در خصوص نیروهای مازاد دارند و همین موجب شده گاهی یک و نیم درصد کتابخانه‌ها به خوبی ادا نشود. طلب‌هایی از شهرداری داریم. ولی ما بیشتر روی دو نکته تأکید داریم، اول اینکه نگاه‌ها فرهنگی‌تر شود، تا گشاده دستی برای کتابخانه‌ها بیشتر شود. دوم اینکه به این نکته توجه شود که اگر مردم به کتابخوانی روی بیاورند، معضلات شهری هم بهتر حل می‌شود، الان ما مشکل ترافیک داریم. بخش عمده‌ای از مشکلاتی که شهرداری با آن دست و پنجه نرم می‌کند مسائل فرهنگی
است. جا دارد از زحمات شهرداران شهرستان‌های مختلف که به نهاد کتابخانه‌ها کمک کرده‌اند تقدیر و تشکر شود، منتها کمک‌ها کافی نیست.
-در این دو ساله چه مواردی را دنبال کرده‌اید که مدیران قبلی دنبال نکرده‌اند؟
از زحمات مدیران قبلی آقای حاج شفیعی، نادر حسینی، رحیمیان، خانم قربانی تشکر می‌کنم. منتها تفاوتی که این دوره با دوره‌های قبلی پیدا کرد این بود که کتابخانه عمومی محل رفت و آمد بسیاری از اهالی فکر و فرهیختگان از نگاه‌های سیاسی مختلف شده بود. بسیاری از گفت‌وگوهای‌ اندیشه‌ای شکل گرفت.
از همان ابتدای کار خود معتقد بودم که خلأ اصلی استان کهگیلویه و بویراحمد سیاست نیست، بلکه فرهنگ و اندیشه است. به همین خاطر شایسته است که با ارتقای سطح فکر و اندیشه بسیاری از مشکلات ما حل می‌شود، گرچه به موازات تلاش کردیم حتی پیشرفت‌هایی که در حوزه سخت‌افزاری اتفاق افتاد قابل مقایسه با دوره‌های گذشته نیست. در بحث تملک اعتبارات چندین برابر شد. برای اولین بار در سفر ریاست جمهوری ۴۰ میلیارد تومان به پروژه‌های کتابخانه‌های عمومی اختصاص یافت، درآمد ما از شهرداری‌ها بیشتر از قبل شده است. زمانی که حضور پیدا کردیم تعداد عضو کتابخانه‌ها ۲۵ هزار نفر بوده و الان ۵۰ هزار نفر شده است.
هر چند که من خیلی روی این مسائل تکیه نمی‌کنم، بلکه معتقدم کتابخانه ساختن، امانت رفتن کتاب اگر منتهی به کتابخوانی بیشتر نشود، اهمیتی ندارد. در و پنجره و ساختمان به خودی خود موضوعیتی ندارد، زمانی موضوعیت دارد که افراد بیایند کتاب بخوانند و حس آرامشی به آنان با کتابخوانی دست بدهد. بنابراین بحث‌های محتوایی، جلسات معرفت بخشی، جلسات فلسفه، شب شعر در کتابخانه‌ها رواج داشته است. تلاش کردیم که عناوین جلسات به درد مردم بخورد، مثلاً «فلسفه و معنای زندگی». یکی از بحران‌های انسان مدرن همین بی‌معنایی و پوچی در زندگی است. نشست‌های عمومی، جلسات شب شعر برگزار شد، ارتباط ما با شعرای استان ویژه بود، شعرایی که بیش از ۱۰ سال در هیچ جلسه فرهنگی حضور پیدا نمی‌کردند، در جلسات حضور یافتند. سال گذشته دی ماه بزرگداشتی برای مرحوم فریدون داوری گرفتیم و از ایشان تجلیل کردیم. بنابراین اهمیتی که در این دوره به کارهای فرهنگی محتوایی دادیم بی‌سابقه بود، و سعی کردیم از فرمالیسم حتی الامکان فاصله بگیریم.
محسن جبار نژاد مدیرکل کتابخانه‌های عمومی کهگیلویه و بویراحمد -کتابخانه‌ها در کل کشور در خصوص کتاب‌خوانی آمارسازی می‌کنند؟
جالب است سیستمی در نهاد کتابخانه‌ها تعریف شده است، و آمارها را نشان می‌دهد. اگر یک کتابدار آمارش به‌صورت غیرطبیعی بالا باشد، خودم پیگیری می‌کنم که با این فرد برخورد شود. تأکید ما بر روی این است که آمارسازی اتفاق نیفتد. البته منکر این موضوع نمی‌شوم، ممکن است افرادی انجام دهند، ولی ما تلاش کردیم چنین اتفاقی نیفتد. معتقدم اگر کتابدار و کتابخانه با مردم و فضای عمومی ارتباط برقرار کند، خودبه‌خود آمار بالا می‌رود.
-گفته می‌شد در طول حضور شما به‌عنوان مدیرکل پروژه‌های عمرانی فقط ۵ درصد پیشرفت فیزیکی داشته است.
بیشترین اولویت برای ما کارهای محتوایی و فرهنگی متعدد بود، و انصافاً کارهایی که انجام شد بی‌نظیر بود و افرادی که با کتابخانه‌های عمومی ارتباطی دارند، به این موضوع اذعان می‌کنند. منتها اعتباراتی که اخیراً ابلاغ شده، مثل این بوده که خون تازه‌ای وارد کالبد شده باش و تحرکی در پروژه‌های عمرانی ایجاد کرده است. در خصوص پروژه‌ای که در دست نوسازی است، پروژه ابلاغ شده و منتظر هستیم که کار به مناقصه برود و پیمانکار تعیین شود. پروژه چرام سال ۹۰ کلنگ خورده است، پروژه بهمئی یک هزار و ۳۲۷ مترمربع زمین دارد که اعتبار آن از سوی نفت جذب و ابلاغ شده است. پروژه سراب‌ننیز گچساران  را داریم. در کتابخانه مرکزی در حوزه کودک کارهای خوبی در حال انجام است و به نظرم بزرگ‌ترین بخش کودک در جنوب کشور در کتابخانه مرکزی ایجاد می‌شود.

محسن جبار نژاد مدیرکل کتابخانه‌های عمومی کهگیلویه و بویراحمد

محسن جبار نژاد مدیرکل کتابخانه‌های عمومی کهگیلویه و بویراحمد
نام شما

آدرس ايميل شما

آیا ماسک و ترامپ با یکدیگر اختلاف پیدا خواهند کرد؟

آیا ماسک و ترامپ با یکدیگر اختلاف پیدا خواهند کرد؟

رابطه میان ایلان ماسک و دونالد ترامپ نمونه‌ای از هم‌پوشانی ثروت و قدرت در سیاست آمریکا ...
ماموریت سخت آقای دبیرکل؛ گروسی در تهران به دنبال چیست؟

ماموریت سخت آقای دبیرکل؛ گروسی در تهران به دنبال چیست؟

«رافائل گروسی مدتی قبل در مصاحبه با خبرگزاری آسوشیتدپرس به صراحت این نکته را مطرح کرد ...
خشونت خانگی؛ باید سکوت زنان شکسته شود

خشونت خانگی؛ باید سکوت زنان شکسته شود

خشونت علیه زنان مشکلی عمومی و فراگیر است. سکوت زنان و بردباری آنها در برابر خشونت نه ...
1