یادداشت |
نقدی بر اظهارات «عیسی گرجیزاده»
3 خرداد 1397 ساعت 0:03
عمو عیسی جان یادم باشد هر وقت زیارت سیدباقر موسوی، علیرغم تمام اختلاف سلیقههای سیاسی که با او دارم، برایم دست داد بوسه تحسینی بر پیشانیش بزنم که چه زیبا مرزهای شارلاتانیسم و چرب زبانی با توانمندیهای مدیریتی، اصلاح طلبی و فرصت طلبی را شناخت.
متن ارسالی
جناب آقای گرجیزاده گرامی متاسفانه مصاحبه شما با سایت وزین کبنانیوز را مطالعه و عمیقاً متاثر گردیدم. تاسف ام نه از غلوها و طمطراقهای همیشگی شما بود چرا که اگر اینچنین نمینمودین جای تعجب و ناراحتی بود. آنچه اسباب تعجب و تکدر خاطر را فراهم نمود تلاش و مغلطه بی حد و حصر شما در تغییر جایگاه شاکی و متهم، ظالم و مظلوم در حوزه فرهنگ بوده است.
عمو عیسی دیروز و آقای مدیر گرجی زاده امروز: شما گویی فراموش کردهاید که خود از مدیران فرهنگی این مملکت هستید و باید در محکمه افکار عمومی پاسخگو باشید نه اینچنین طلب کارانه نعل را وارو بکوبید و خواهان توجه بیشتر دستگاههای متولی فرهنگی به مسائل فرهنگی شود. عمو عیسی حرفها و رفتار شما نقل همان جماعت است، که در تبلیغ و ترویج شیخشان میگفتن از کرامات شیخ ما این است که عسل خورد و گوید شیرین است. بله برادر لیست کردن مشکلات و موانع نه هنر است و نه افتخار. اما کاش شما قبل از نالیدن از مشکلات تاجهای گلی که به سر حوزه فرهنگ و دستگاه تحت مدیریت خودتون زدهاید رو لیست و بعد اینچنین کمر به تخطئه سیاستهای کلان فرهنگی مملکت ببندین.
عمو عیسی عزیز شما در بخشی از مصاحبهتان به شکل قرص و محکم، با ژستی شبه روشنفکری فرمودهاید ((که هیچ کار مدونی که صاحب نظران، صاحب مسندان در خصوص فرهنگ که کجا قرار داریم و به کجا میخواهیم برسیم نوشته نشده است)) اما متاسفانه باید عرض شود که چرا یک مدیر فرهنگی کشور اینچنین از وجود دهها اسناد بالا دستی در حوزه فرهنگ، از جمله نقشه مهندسی فرهنگی کشور پرت باشد که اینگونه در فضا اظهار نظر نماید.
عمو عیسی عزیز با عرض تاسف من احساس میکنم که نه یک کهگیلویه و بویراحمدی بلکه اگر هر ایرانی با مصاحبه شما به هر سفارت یا کشوری مراجعه و اظهار کند که در کشور من یکی از مدیرانش معتقد است ((زیر بنای هر جامعه توسعه است)) به گمانم به احتمال قوی به ایشان پناهندگی و بازنشستگی با حقوق مادام العمر اعتنا خواهند کرد.
معتقدم وهن نظامی با حدود هشتصد هزار شهید و جانباز و دهن کجی به تمام ارزشهای جامعه زمانی است که بخش عمدهای از فعالیتهای یک نهاد فرهنگی در سال 96 به گفته مسئول ارشدش (مصاحبه اخیر حضرتعالی)، تنها به توزیع چند کتاب کودک آن هم در بین مسافران نوروزی و ارسال چند نقاشی به تعدادی جشنواره، محدود شده باشد.
عمو عیسی باور کن علیرغم اعتقاد قلبیام به اینکه قبول مسئولیت یک دستگاه فرهنگی، بدون تجربهی حتی یک روز کار فرهنگی و تنها با سابقه دبیری تاریخ به اندازهای تخصص و تعهد شما را در برابر سوال قرار خواهد داد که مشروعیت هر نوع نقدی حتی به دولتهای احمدی نژاد رو، از شما سلب خواهد کرد زیرا با این متر و سنجش تخصص، شما خود یک پا احمدی نژاد خواهی بود. اما در مجموع از منظر من شما اساساً مقصر نیستید یا هم اگر باشید تقصیرتان به مراتب بسیار کمتر از کسانی است که مسئولیتها را در کلوپهای سیاسی و باندی بر سر سفرهای شام و نهار تقسیم و به شماها تعارف میکنند.
راستی عمو عیسی اساساً من اهلیتی برای ورود به استخدامها در مجموعه شما برای خودم قائل نیستم و قصد واکاوی اینکه از این تعداد چند نفرشان توصیه شده دوستان محفلی و باندی شما هستند، را هم ندارم. یا اینکه رابطه شما و زارعی به خاطر کلاه گشادی که شما در استخدامها بر سر ایشان گذاشتین از کی شکر آب شده، به بنده و آدمهای مثل من هم، ربطی ندارد. البته نباید فراموش کنیم که از قدیم هم گفتن اگر روزی سر کسی کلاهی با هر سایزی گذاشتیم این کار نه نشانه سادگی محض اون فرد و نه روایت گر زرنگی و رندی ماست اما متاسفانه نشان دهنده غیر قابل اعتماد بودن خود ماست.
اما عمو عیسی ای کاش وقت مصاحبه یه فلش بکی ذهنی هم به 19 آذر 1393 می زدین. راستی می دونید که چه روزیه؟ آره دقیقاً همون روزی که شما تو سالن اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی توی جلسه تودیع و معارفتون از تلاشهای مدبرانه، شجاعانه و صادقانه آقای زارعی در انتصابتان تشکر می کردین حالا هم بماند که چه اتفاقی از نظر روحی و رفتاری در شما شکل گرفته که امروز همون زارعی شجاع و مدبر دیروز را، یک اصولگرایی خوش خیم میبینید.
عمو عیسی جان یادم باشد هر وقت زیارت سیدباقر موسوی، علیرغم تمام اختلاف سلیقههای سیاسی که با او دارم، برایم دست داد بوسه تحسینی بر پیشانیش بزنم که چه زیبا مرزهای شارلاتانیسم و چرب زبانی با توانمندیهای مدیریتی، اصلاح طلبی و فرصت طلبی را شناخت.
عمو عیسی جان سوالی که حقیقتاً به شکلی عمیق این دو سه روز ذهنم را جدی مشغول کرده اینه که، عمو عیسی که تا دیروز توهم تشکیل جبهه علیه غلامرضا تاجگردون با استفاده از دوگانه سید باقر- زارعی را، در سر میپروراند چه به روزگارش رفته که امروز تاجگردون را آریوبرزن معاصر میداند؟
اما خودم وقتی به این سوالم فکر میکنم ناخودآگاه یاد دیالوگ همان لوتی معروف هموطن یعنی علی کسکم، می افتم که با لهجه شیرین کرمانشاهی کری می خونه و می گه
" تو تا دیروز بچه همدان بودی
الان مشکل برات پیش آمده شدی بچه هرسین یعنی کرمانشاه؟
مشکل برات پیش آمده کسکم"
روزگار بر وفق مرادتان کسکم
-------------------------
کیانمهر افخمی
کد مطلب: 400189