یادداشت سیاسی | دکتر مهرداد حمیدی
نمایندگی در استان کهگیلویه و بویراحمد چقدر قابل تحمل است؟
دکتر مهرداد حمیدی
25 بهمن 1397 ساعت 0:41
یک روز همراهی با او طاقت فرساست، یک روز شنیدن صحبتهای مردم بدون اینکه لزومی به اجابت با شرم طاقت فرساست. یک سخنرانی پانزده دقیقهای دهها حاشیه و نقد آزار دهنده برایت به دنبال دارد در حالیکه هر روز این مرد در حال سخنرانی است یک روز تا ساعت یک شب دوندگی و بیداری پنج صبح کلافهات میکند واقعاً سوال برانگیز است که چگونه میشود.
متن ارسالی: بعد از ۱۸ سالگی تا کنون بلا استثنا در همه انتخاباتها شرکت کردهام، حتی قبلش یکبار با انگشت زدنهای مکرر زیر تعرفهها مرا نا آگاهانه شرکت دادند. نمیتوانم صادقانه بنامم ادعای شرکتم را که به نیت التزام عملی به نظام بوده است. اولین بار دلخوش بودم به اینکه میتوانم رای بدهم و بعدش شلوغی و هیاهوی روز انتخابات برام هیجانی و زیبا بود. انتخابات دوم خرداد ۷۶ دانشجوی حقوق بودم و اولین شرکت آگاهانهام.اون زمان آزادی سیاسی تحت اقتدار رئیس وقت دولت تا اندازهای بود که کسی شهامت نقد واضح رئیس جمهور را نداشت لذا اراده اکثریت بر نه گفتن به ادامه وضعیت موجود بود که علی الظاهر حاکمیت به تداوم آن راضیتر مینمود. شعارهای آزادی سیاسی یک کاندیدا برای من همچون بیست میلیون دیگر دلنشین تر بود لذا با دلخوشی رای دادم و نتیجه دلخواه حاصل شد و چهار سال بعد تکرار شد و راضی به اینکه تا حدودی میتوانیم در سرنوشت سیاسی کشور دخیل باشیم. هرچه موجبات انتخاب آگاهانه بیشتر میشد بیشتر به معنی جمهوریت و نقیصههای آن در نظام سیاسی ایران آگاهتر میشدم.
معنی تفکیک قوا یعنی تقسیم تمام قدرت بین قوا، تحزب یعنی وجود احزاب شناسنامه دار و دارای برنامه و قدرت کافی؛ آزادی بیان احزاب با داشتن رسانه آزاد با قدرت اطلاع رسانی معادل دولت، محدودیت دوره تصدی حاکمان متصدی قوا، شفافیت اعمال دولت یعنی رفتار ویترینی و انتخابات آزاد یعنی نبود محدودیت غیر اصولی و غیر مدون برای انتخاب شدن و انتخاب کردن را بهعنوان ارکان تعریف جمهوریت با شان تدوین و یا فلسفهی تعیین آنها بهعنوان ارکان جمهوریت فهمیدم بالتبع با قیاس آن با وضعیت موجود خلا" ها را بیشتر میدیدم طبیعی بود این آگاهی برانگیزه اثر گذار باشد.
اما در هر حال حکم عقل این بود که صندوق یعنی امید و ترک صندوق یعنی همگام شدن با اونهاییکه اعتقادی به جمهوریت ندارند. در انتخابات مجلس اگر چه واقعاً به نظر یکی از روسای جمهور سابق باور دارم که عملاً در راس امور نیست و خلائهای موجود و چندگانگی نهادهای متولی قدرت، دوگانگی وظایف و انتظارات متعارض از مجلس و تک مجلسی بودن، جایگاه بایستهی مجلس را تنزل داده است و رد صلاحیتها نیز این افت جایگاه را بیشتر کرده است اما توفیق مصون ماندن کاندیدای اصلاح طلب حوزه انتخابیه از تیغ رد صلاحیت بازار انتخابات حوزه را بسیار گرمتر و دلچسب تر از حوزه هاییکه میشناختم کرده بود.
اعتقاد به پویایی و نوخواهی ذات انسان و اعتقاد و تعصب نسبت به جمهوریت بهعنوان بهترین و جامعترین نظام سیاسی و اعتقاد به اینکه حرفهای امروز اصلاح طلبان به جمهوریت نزدیکتر است و البته اعتقاد به توانمندی کاندیدای اصلاح طلب شهرم غلامرضا تاجگردون موجب تصمیم به حمایت جدی، جامع و همه جانبه در حد بضاعتم از ایشان شد. ایامی را در برههها و جاهای مختلف با ایشان همراه شدم. مجلس، سرکشی به پروژهها؛ تبلیغات انتخاباتی؛ نطقهای انتخاباتی؛ افتتاح پروژهها و و و. پیامهایم را ساعت پنج صبح میخواند، تماسهایم را جواب نمیدهد و ساعت یک ونیم شب زنگ می زند. وقتی در مجلس به دیدنش میروم تا دهها نفر منتظرند در خلال جلسه علنی یا بعد از آن او را ببینند. صف اول جلسه در حال شنیدن سخنرانی دیگران است گوینده دهها خواسته کلی مطرح میکند و در خلال صحبت آنها دهها نفر روبرو و از پشت سر، نامه به ایشان تحویل میدهند و خواستههای گوناگون.
روزانه بیش از صد نفر درخواست شغل میدهند. میدانم کل دولت نمیتواند درخواست کار و شغل یک هفته به او را اجابت کند، سرباز درخواست جابجایی میدهد؛ کارمند تقاضای ارتقا و پست و هزاران درخواست گونا گون. همه کاملاً متوقعانه صحبت میکنند به گونهای که انگار به تنهای او را به نمایندگی و ریاست کمیسیون گماشتهاند و اگر خواستهشان را اجابت نکنند او را فوری از مجلس برکنار میکنند.
کار از این فراتر میرود کاندیدایی دیگر حوزههای برای جلب نظر عوام حوزه خود او را نیش میزنند. و حرف از قیاس با یزید میزنند و ضمنی او را غیر انقلابی مینامند. که در این راستا جا دارد در پاسخ به این نوع اعتقادات بگویم اولاٌ یزید دارای رای اکثریت نبود و اگر امام حسین (ع) حذف نمیشد و همانند امروز یک انتخابات برگزار میشد امام حسین (ع) حائز رای اکثریت قاطع مردم میشد و آنچه اکثریت صوری را در صف مقابل امام حسین (ع) قرار داد چیزی نبود الا 1- حذف 2- گزینش پست و مقام و طمع و مال و امنیت به جای ریسک جان در حمایت از عادل؟! ثانیاٌ آیا نباید برای تشخیص اینکه چه کسی انقلابی است به اصل معنی انقلاب رجوع کرد آیا ایشان نمیداند که انقلاب ما انقلاب جمهوریت بود و اسلامی بودن صفتی است برای موصوف جمهوریت؟! آیا انتخابات و رای اکثریت در جمهوریت محترمترین رکن نیست؟! پس انقلاب یعنی جمهوریت و ضد انقلاب یعنی ضد جمهوریت و هرکس جمهوریت پایبندی بیشتری داشته باشد باید او را انقلابیتر نامید و هرکس ضد آن باشد ضد انقلاب. نباید با جعل معنی دلخواه از انقلاب نمره انقلاب گری یا ضد انقلابی داد. بلکه ضد انقلاب و منحرف از انقلاب کسی است که ضد جمهوریت است و یا منحرف از جمهوریت والا هستند انقلابیونی که اساساٌ مسلمان نبوده مسلمان هم نیستند. و هستند مسلمانان زیادی که تعصب افراطی به دین و عدم اعتقاد به جمهوریت عملاٌ آنان را به ضد انقلاب واقعی تبدیل کرده است اما با تجاهل یا جهل به معنی انقلاب واقعی خود را انقلابیتر از همه میدانند یا مینامند. و در حوزه خود کاندیدا شکست خورده سابق با حرفهای پوپولیستی و عوام فریبانه خدمات و زحمتها را به چالش میکشد و به گونهای صحبت میکند که گویا در ایام سرداری خود و سالاری معجزه هزاره سومش با یک دست در حال افتتاح طرح عمرانی بودهاند و با دست دیگر در حال پخش نان برای گرسنگان. می گویند مردم گرسنهاند چرا بازار سرپوش میسازند. در رسانه ملی حرفهای ملی غلامرضا بیشتر و دلنشین تر از همه است، در صحنه بین المللی بیشتر از حد یک سناتور فعال است.
یک روز همراهی با او طاقت فرساست، یک روز شنیدن صحبتهای مردم بدون اینکه لزومی به اجابت با شرم طاقت فرساست. یک سخنرانی پانزده دقیقهای دهها حاشیه و نقد آزار دهنده برایت به دنبال دارد در حالیکه هر روز این مرد در حال سخنرانی است یک روز تا ساعت یک شب دوندگی و بیداری پنج صبح کلافهات میکند واقعاً سوال برانگیز است که چگونه میشود.
و در پاسخ به این سوال که نمایندگی در استان کهگیلویه و بویراحمد چگونه قابل تحمل است؟ دعاگوی کسانی هستم که سابقاً در این جایگاه بودهاند روحت شاد نبی زاده و خدا قوت تاجگردون.
---------------------------------------------------------
دکتر مهرداد حمیدی (حرمت نسب)
قاضی سابق و وکیل پایه یک دادگستری
-----------------------------------------------------------
کد مطلب: 407168