وقتی مسئولان کهگیلویه و بویراحمد توجه و اعتقادی به مطالعات و یافتههای علمی در خصوص آسیب اجتماعی شناسی ندارند
حلقه گمشده مقابله با آسیبهای اجتماعی در کهگیلویه و بویراحمد
جواد فروغی فر
29 ارديبهشت 1398 ساعت 1:01
یکی از خصوصیات خودکشی در زمان حاضر، تهدید به انتحار و شروع به آن است که به خصوص نزد جوانان رواج فراوانی یافته است. مقصود مرتکبان خودکشی از توسل به این اقدامات، جلب توجه عمومی به وضع خود و تقاضای استعانت از جامعه است. به همین دلیل این قبیل خودکشیها را "خودکشیهای استعانتی" نامیدهاند.
آمار نگران کننده خودکشی در استان کهگیلویه و بویراحمد هرسال بیشتر و بیشتر میشود و جدیدترین آن هم هفته گذشته در دیشموک بود که دو دختر نوجوان خودکشی کردند. تحلیل علمی و علت شناسی این پدیده شوم اجتماعی، نیاز به پژوهش و مطالعات علمی توسط متخصصین و محققین این آسیب اجتماعی دارد، موضوعی که نه متصدیان نهادهای مسئول، خود تخصص و تبحری در آن دارند و نه از پژوهشگران حوزههایی چون جامعه شناسی، روانشناسی و جرم شناسی استمدادی میطلبند و نه توجه و اعتقادی به یافتههای علمی از جمله آسیب اجتماعی شناسی که جدیدترین رهیافت دانش جرم شناسی برای علت شناسی پدیدههای شوم اجتماعی است دارند.
خودکشی به عنوان یک پدیده شوم و چند بعدی آن هم در یک منطقه خاص میتواند مورد مطالعه جرم شناسان، جامعه شناسان و روانشناسان قرار بگیرید تا ضمن تحلیل علمی آن اقدامات پیشگیرانه مؤثر و با انجام رفتارهای پیش مداخله گر بتوان از وقوع آن جلوگیری کرد چرا که چنین اقدامی توسط نوجوانان و خصوصاً خانمها به احتمال زیاد یک خودکشی اتفاقی نیست بلکه معلول یکسری از عوامل استمراریافته در طول زمان میباشد که علل شناسی آن میتواند از وقوع و یا تکرار آن در آینده جلوگیری نماید. از آنجا که تحلیل خودکشیهای اخیر بدون داشتن اطلاعات کافی از شرایط شخصیتی، محیطی و خانوادگی آنان غیر علمی و غیر واقعی میباشد لذا در اینجا صرفاً خودکشی به صورت کلی از دیدگاه دانش جرم شناسی مورد مطالعه قرار میگیرد.
خودکشی مهمترین نوع خشونت تغییر شکل داده شده است. در این نوع خشونت، مرتکب به جای اینکه دیگران را مورد حمله قرار دهد، به زندگی و حیات خود حمله کرده و به آن خاتمه میبخشد. از این حیث خودکشی یا انتحار عبارت است از قتلی که فاعل جرم (قاتل)، مفعول جرم (مقتول) نیز میباشد. به عبارت دیگر، هرگاه بزه دیده قتل خود قاتل باشد، عمل خودکشی تحقق مییابد. در واقع، خودکشی نوعی از قتل همراه با وحدت قاتل و مقتول است. بر این اساس باید گفت خودکشی و به تبع آن خودزنی از جمله بارزترین مواردی هستند که در آنها بزهکار و بزه دیده یک فرد واحد میباشد. عمل خودکشی مختص به زمان حاضر نبوده و از دوران بسیار قدیم تا به حال وجود داشته است؛ اما آنچه تازگی دارد گسترش و افزایش تعداد خودکشیها میباشد. آمارهای انتشار یافته در مورد خودکشیها کامل نبوده و آن طور که باید تعداد واقعی خودکشیها را نشان نمیدهند. علت این امر آن است که بیمارستانها بسیاری از خودکشیها را تحت عناوین دیگری قلمداد می کنند و به همین دلیل، بسیاری از انتحارها در آمارهای رسمی منعکس نمیشوند. در روزگاران گذشته معمولاً خودکشی در نیمه دوم دوران عمر انجام میگرفت؛ اما در حال حاضر بیشتر مرتکبان آن جوانان هستند. مقامات ذیصلاح معتقدند که بعد از مرگ ناشی از تصادفات رانندگی، خودکشی دومین عامل مرگ و میر جوانان است.
یکی از خصوصیات خودکشی در زمان حاضر، تهدید به انتحار و شروع به آن است که به خصوص نزد جوانان رواج فراوانی یافته است. مقصود مرتکبان خودکشی از توسل به این اقدامات، جلب توجه عمومی به وضع خود و تقاضای استعانت از جامعه است. به همین دلیل این قبیل خودکشیها را "خودکشیهای استعانتی" نامیدهاند.
به نظر میرسد خودکشیهای اخیر از این نوع باشد. پدیده خودکشی از دیدگاه علوم مختلفی همچون روانشناسی، جامعه شناسی، پزشکی، حقوق جزا (کیفری) و جرم شناسی قابل تحلیل و بررسی است. در تحلیل جرمشناختی خودکشی، باید آن را در دو حوزه این علم؛ یعنی "جرمشناسی نظری" و "جرمشناسی کاربردی" مورد تعمق و کنکاش قرار داد. در این راستا ابتدا باید به ذکر طـبـقـه بندیهای ارائه شده از خودکشیها پرداخت و نمونههایی از آنها را بیان کرد و سپس به دلایل موافقان و مخالفان این عمل توجه نمود.
بررسی علل و عوامل خودکشی، آمارهای مربوط به آن و شیوههای ارتکاب این عمل از دیگر مواردی هستند که در بررسی خودکشی از دیدگاه "جرم شناسی نظری" باید مورد عنایت قرار گیرند. همچنین در حوزه جرم شناسی بالینی (جرم شناسی کلینیکی) و جرم شناسی پیشگیرانه که هر دو جـزو شـعـب جـرم شـنـاسـی کـاربـردی هـسـتـنـد، باید به راهکارهای پیشگیری از خودکشی و چاره اندیشی برای آن التفات نمود.
طبقه بندی خودکشیها
تقسیم بندیهای به عمل آمده در مورد خودکشیها متفاوت است. برخی از مؤلفان خودکشیها را براساس علل و عوامل آنها طبقه بندی کردهاند؛ بعضی دیگر، مبنای طبقه بندی خودکشیها را تمایلات انتحاری قرار دادهاند و گروهی دیگر براساس عناصر مادی و روانی خودکشی به تقسیم بندی آن پرداختهاند.
طبقه بندی خودکشیها براساس علل و عوامل آنها
خودکشیها را براساس علل و عوامل آنها میتوان به 5 دسته تقسیم کرد:
1- خــودکـشـی بـراسـاس گـرایـش: ایـن نـوع خودکشی مبین یک گرایش یا تفکر طولانی است و برای این منظور میتوان به عناصر، علایم و آثار مهمی دست یافت که این وضع روانـی را ثـابـت میکند. بـرخـی اشخاص بر اثر قدرت ارث یا غـریـزه کـوری که بر غریزه صیانت فائق میآید، از روی جبر بـه خودکشی سوق داده میشوند. برای این گروه، مرگ نتیجه منطقی هر ناراحتی ناچیزی بوده و وسیلهای طبیعی برای رهایی از هر بدبختی است. برای این افراد حادثه غیر قابل احتراز سرنوشت؛ یعنی مرگ به اندازهای آمرانه و غیر قابل مقاومت است که گاه برای قطع آخرین رابطهای که آنها را به حیات پیوند میدهد و خاموش کردن آخرین بارقهای که در شب تاریک آنان میدرخشد، دست به خودکشی میزنند.
2- خودکشی بر اثر ضعف غریزه صیانت: افراد در این مورد دیگر تاب و تحمل درد را نداشته و در برابر آن حساسیت عجیبی پیدا میکنند، بر اثر آن اندوهگین بوده و خفیفترین محرک سبب رنج آنها میشود. در واقع، حالت تحریک حساسیت در برابر درد، زندگی را محال کرده و مرگ را یک وسیله رهایی بخش جلوه گر میسازد.
3- خودکشی بر اثر جنون: افرادی که به روان پریشی (پسیکوز) دچار هستند، گاهی مرتکب خودکشی میشوند که از جمله آنان میتوان به مبتلایان به "اسکیزوفرنی"، "مانیا - دپرسیو"، "صرع" و "افسردگی شدید" اشاره کرد.
4- خودکشی بر اثر عشق و شهوت: عشق و شهوت میتوانند برخی افراد را وادار به خودکشی کنند. طلاق و مـتـارکـه، خـیـانـت جنسی و ترک کانون خانواده بر اثر حسادتهای جنسی و مازوشیسم (مازوخیسم) از این موارد هستند.
5- خودکشی اتفاقی: گاهی فکر خودکشی به شکلی ناگهانی به ذهن خطور میکند. در این حال، دلیلی فاقد معنا بر اثر ضعف غریزه صیانت بر فرد غلبه مینماید. در بعضی موارد، آثار الم و رنج بر روی شخص آن چنان عمیق است که یک ناخشنودی کوچک هم میتواند برای خودکشی او کافی باشد.
طبقه بندی خودکشیها براساس تمایلات انتحاری
بـــا تـحـلـیــل مـحـتــوای یــادداشــتهــای بـه جـا مـانـده از کـسـانـی کـه اقـدام به خودکشی نمودهاند،
میتوان خودکشیها را براساس تمایلات انتحاری به 5 نوع تقسیم کرد:
1- خودکشی افسرده مدار: بیشتر کسانی که به زندگی خود پایان دادهاند، چنان دچار افسردگی بودهاند که رابطه خود را با آنچه در زندگیشان گذشته قطع کردهاند. به عنوان مثال، یک دانشجوی به شدت افسرده که خودکشی کرده بود، در کلاسهای دانشگاهیاش شرکت نمیکرد، بسیار زیاد میخوابید و خیلی کم غذا میخورد.
2- خودکشی پوزشی: بسیاری از افرادی که به زندگی خـود پـایـان دادهاند، مـوضـعـی عـذرخـواهـانه نسبت به بازماندگان خود داشتهاند.
3- خودکشی جبرانی یا کفارهای: بعضی از افرادی که خودکشی کردهاند، نسبت به بازماندگان خود احساس کینه ورزی و انتقام جویی داشته، آنان را باعث بدبختی و مرگ خود دانسته و با مجازات بازماندگان از آنها انتقام گرفتهاند. تعدادی از خودکشی کنندگان نیز به شدت از دست خود عصبانی بوده و به همین دلیل خود را مجازات کردهاند. البته علت عصبانیت این افراد معمولاً ارتکاب خطاهایی بوده که توسط خود آنها انجام شده است. به هر حال در این وضعیت، پایان دادن به زندگی نوعی مجازات خود بوده است. رایجترین نوع این خودکشیها زمانی است که فردی پس از کشتن شخصی دیگر، خود را نیز میکشد.
4- خـــودکــشـــی ســخــاوت مـنــدانــه: بــرخــی از خودکشی کنندگان، سخاوتمندی خود را به دیگران نشان دادهاند. به عنوان مثال، این افراد در وصیت نامه خود، بدنشان را برای تشریح به دانشکده پزشکی هدیه کرده یا اموال خود را به مؤسسات خیریه بخشیدهاند و یا همه کـسـانـی کـه بـه آنـهـا بـدی کردهاند را حلال نموده و بخشیدهاند.
5- خودکشی سورئالیستی: بعضی از کسانی که به زندگی خود پایان دادهاند، در طول فرآیند خودکشی در احساسات سورئالیستی خود غرق بودهاند؛ به طوری که در انتهای کار و در دقایق پایانی پشیمان شده و کشش توفانی ابتدایی آنها برای خودکشی کاهش یافته است. البته با روی آوردن خودکشی کنندگان به اسلحه گرم در سالهای اخیر و پایان گرفتن فوری کار خودکشی، چنین وضعیتهایی کمتر رخ میدهد.
----------------------------------------------
جواد فروغی فر
دانش آموخته دکتری حقوق کیفری و جرم شناسی
کد مطلب: 409743