یادداشت به قلم؛ محمد جلیلفر
ممانعت از نخبه کشی در کهگیلویه و بویراحمد
محمد جلیلفر
13 مرداد 1398 ساعت 1:51
نیک باید دانست همواره از رهگذر همین اختلاف سلایق افراد و گروههاست که مسیرهای هموار و تعیین کننده در استراتژیها بدست میآید و در تاریخ جوامع بشری شنیدن صداهای گوناگون موجب تحرک اجتماعی، اصلاح کاستیها و پیشرفت امور شده است. نکته دیگر اینکه فرزندان نخبه این دیار در قیاس با دیگر نخبگان کشوری از استعداد خاص و برتر برخوردارند و در شرایطی که نیروی قابلی از استان چهارفصل کهگیلویه و بویراحمد به نقطه دیگری از کشور منتقل شود به لحاظ عملکردی همواره از ممتازان آن دیار و مورد توجه و تشویق آنهاست ولی همین پتانسیل در داخل استان مورد بی مهری قرار گرفته و به دلیل عدم توجه و عنایت دستگاههای مسئول به آسانی منزوی میشود.
متن ارسالی: ترقی و پیشرفت هر جامعه در کنار سایر مؤلفهها به نیروی انسانی فرهیخته و کارآمد وابستگی زیادی دارد و مادامیکه اراده حاکم بر یک سیستم، تربیت نیروهای متخصص و متعهد باشد پیشرفت آن سیستم بسیار محتمل است و زمانیکه عزمی در مدیریت اجتماع جهت تربیت و رشد نیروی انسانی کارآمد صورت نگیرد نباید انتظار بروز خلاقیت و آفرینش در چنین اجتماعی داشت لذا یکی از ضرورتهای اساسی هر جامعه توجه به پتانسیل انسانی و رشد آن است و بدون توسعه تفکر و اندیشه، توسعه فرهنگ، اقتصاد و صنعت ادعایی بیش نیست.
مقدمه هر برنامه علمی و عملی شناخت پتانسیلها و نیازهای محیطی است بعنوان مثال در لیست نیازهای استان کهگیلویه و بویراحمد توسعه راهها، اشتغال، تولید، صادرات، وحدت و همگرایی، شایسته سالاری، اجتناب از قومیت سالاری، فرهنگ زیستن، محترم شمردن حقوق همدیگر، ارتقاء سطح کشاورزی، ایجاد پروژههای عمرانی مناسب، مهار آبهای سطحی و غیرسطحی، فراهم کردن بستر برای رشد جوانان، حفظ اکوسیستم و قانون مداری بخوبی دیده شده و شاید برجستهتر از سایر نیازهای دیگر خودنمایی کنند. از خود میپرسیم چگونه میتوان این نیازها را برآورده ساخت؟ چه کسانی توانایی حل مسائل فوق را در زمان مناسب به شکل درستی دارند؟ روشن است که افراد متخصص و متعهد در این زمینه بار اصلی مسئولیت را به دوش داشته و بیشتر از همه اهتمام دارند آدمهای فرهیختهای که میدانند توسعه زیرساختها مانند ارتقاء کیفی راههای ارتباطی درون و برون استانی چه مفهومی دارد و رابطه آن با نجات جان انسانهای راکب وسایل نقلیه چه میزان است. آدمهای نخبه میدانند مسئله بیکاری چه عواقب هنجارشکن، بغرنج و ناخوشایندی داشته و چه آسیبهای خطرناک اجتماعی را در پی دارد و برای فرار از افزایش درصد بیکاران جامعه چه مسیرهای اشتغالزایی را باید نشان جامعه داد. اشخاص علمی میدانند راه پایدار کردن اقتصاد جامعه توجه به تولید کالاست و همینها میتوانند گرههای کور حلقههای در هم تنیده تولید را باز کنند موانع موجود را کنار زده، مسیر تولید کارخانجات و فرآیندها را هموار نمایند مسیری که به خلق سرمایه منتهی میشود. افراد کارآمد میدانند موضوع صادرات در چرخه اقتصادی، ارزآوری و افزایش سرمایه چه نقشی در تحرک این مؤلفهها داشته و گمرک از طریق چه مقدار مبادلات کالا فعال میشود. نیروی انسانی ماهر میداند سطح تولیدات کشاورزی را چگونه باید ارتقاء داد و با روشهای مکانیزه و سنتی به چه میزان از بهره وری میتوان رسید و همینها هستند که راه آموزش و یادگیری مهارت تولید محصولات کیفی کشاورزی را در چرخه تولید هموار میکنند. آدمهای سیاستگذار میدانند چه پروژههای عمرانی را باید در چه مکانهایی ایجاد و بازده اقتصادی و توجیه درآمدی آنها چه مفهومی دارد و این پروژه با افزایش سطح رفاه و رشد اجتماعی مردم در کوتاه مدت و درازمدت چه رابطهای دارد. تحصیلکردگان دانشگاهی میدانند مهار آبهای سطحی و هدایت آبهای زیرزمینی در تغییر اقلیم مناطق چه اهمیتی داشته و همینطور در رونق کشاورزی و تولید انرژی چه تحولی بوجود میآورد حفظ اکوسیستم طبیعی چقدر در مقوله گردشگری سودآور است. نخبگان فرهنگی میدانند متحد کردن لایههای مختلف اجتماع چه قدرت مؤثر و مفیدی ایجاد میکند مسئله شایسته سالاری چقدر به رعایت عدالت میانجامد، شعار برابری برادری آزادی به چه میزان نقش اقشار متوسط به پایین را در مشارکت اجتماعی و سیاسی افزایش میدهد قلع و قمع کردن عدالت در برابر آزادی و همینطور آزادی در برابر عدالت چه تأثیر نازلی در فرهنگ مردم بر جای میگذارد. مردان مقتدر سیاسی میدانند میزان مشارکت سیاسی مردم چه نقشی در اقتدار حاکمیت داشته و سیاست خارجی از کجا مشتق میشود روزهای خوب یک ملت چه روزهایی هستند و چگونه باید با جهان پیرامون تعامل کرد که اصالت و منافع پایمال نشود. اندیشمندان فرهنگی و سیاسی میدانند چگونه میتوان بدون چالش و حفظ حقوق مادی و معنوی همشهریان، زندگی مسالمت آمیز داشت و در فرهنگ زیستن چه مؤلفههایی موجب شکوفایی و بالندگی همدیگر میشوند چگونه میتوان با حفظ حرمت قومیتها، از قومیت سالاری اجتناب کرد. مدیران لایق و شایسته میدانند جوانان در چه بخشی از جغرافیای جامعه قرار دارند نقش زنان در مدیریت خانواده و تربیت فرزندان چه میزان است چگونه باید ساختارها را بر اساس قوانین تنظیم کرد چگونه میتوان قانونمندی را در متن جامعه نهادینه کرده و با چه روشهایی مردم را ملزم به اجرای قانون نمود.
اکنون میتوان دریافت که نقش نخبگان فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در مدیریت جامعه چه میزان بوده و از این رهگذر چه سودی نصیب استان میشود و در نبود آنها چه خسارتهایی به پیکر اجتماع وارد میشود بطوریکه در خلاء نخبگان، مدیریت کارآمد به مدیریت ضعیف، روزمرگی و ناکارآمد تبدیل شده، رابطه مدیریت و پیشرفت به رابطه مدیریت و عقب ماندگی یا پسرفت، تخصص گرایی در امور به جولان فرصت طلبی، وحدت افکار مترقی به تفرقه و خودمحوری کوته نظران، همگرایی در توسعه به فردگرایی و منفعت طلبی، معیار دانش و دانایی در اداره سیستمها و مدیریت فرآیندها به اتصال سلسله وار رانتی افراد تبدیل میشود.
از خود و جامعه فرهیختگان میپرسیم هزینه تولید یک نخبه فکری چقدر است؟ آیا پرورش ذهن خلاق در جامعه به آسانی اتفاق می افتد؟ بنظر میرسد هزینه تولید آدمهای نخبه بر دوش جامعه خیلی زیاد و برآورد آن دشوار است از امکانات مادی و معنوی پیرامون گرفته تا پرورش پتانسیلهای وجودی خویش در دورانی طولانی که عمده هزینهها از بودجه عمومی صرف تولید آنها میشود آدمهایی که عمدتاً به خود نمیاندیشند و با سلامت نفس به خدمت مردم و پیشرفت آنها عشق میورزند انسانهایی که در گذر زمان به هر سویی نچرخیده بلکه دارای خط و مشی ثابت و نگاهی هدفدار چشم به ترقی جامعه دارند.
بدیهی است که برای مدیریت، تنها دانستن اصول و پشتوانه قدرت سیاسی ملاک نیست بلکه نفوذ نخبگان در بین آحاد مردم استان خود عامل مهمی برای اعمال مدیریت است زیرا امروزه مؤلفههای اثرگذار مدیریت متنوع شده بطوریکه همراهی و باورمندی زیردستان برای تغییرات مورد نظر رأس سیستم الزامی است. وجود چنین انسانهای مترقی و فکور در جامعه را باید قدر دانست و به آنها فرصت خدمت داد بعبارتی جامعه نیاز مبرم به آدمهای نخبه دارد تا برای ترقی و پیشرفت در ابعاد مختلف از افکار توسعه یافته آنها استفاده نماید بویژه استان کهگیلویه و بویراحمد برای رقابت با سایر استانها، افزایش سطح تولید، دستیابی به آمار اشتغال بالا، پایین آوردن آمار بیکاران، توسعه زیرساختها، ایجاد طرحهای عمرانی متحول کننده، ارتقاء فرهنگ عمومی، قانون مداری و ... چارهای جز بهره مندی حداکثری از نخبگان قابل خود را ندارد و برای ارتقاء جایگاه استان در کشور باید نخبگان را در هر گروه، قشر و حزبی که هستند شناسایی و به کمک آنها معضلات جامعه را حل کرد چه در میان اصلاح طلبان چه در میان اصولگرایان چه در میان دانشگاهیان و چه در میان فرهنگیان و ... باشند مهم این است که نگذاریم انسانهای لایق و فرهیخته در طاقچه زمان خاک خورده و پتانسیل آنها هدر برود و باید اذعان کنیم که نخبگان سرمایههای اصلی اجتماعند و از همگرایی افکار مترقی نخبگان توسعه حاصل میشود. نگذاریم به بهانه نقد مسائل گوناگون، افراد شایسته از حضور فعال در جامعه حذف شده و بواسطه موضعگیری شفاف و اختلاف سلیقههای سیاسی، فرزندان فرهیخته دیارمان در انزوا باشند و صلاحیت آنها رد شود که در واقع حذف آنها به معنای حذف بخش قابل توجهی از افراد جامعه است که دل در گرو اندیشه نخبگان دارند. از حذف آدمهای نخبه استان کهگیلویه و بویراحمد مانند رئیس ستاد استانی دولت تدبیر و سایر نخبگان سیاسی و فرهنگی چه سودی نصیب استان کهگیلویه و بویراحمد میشود؟ چرا چنین افراد شایستهای در رأس امور نباشند و مردم شریف استان از خدمات آنها محروم باشند؟ نیک باید دانست همواره از رهگذر همین اختلاف سلایق افراد و گروههاست که مسیرهای هموار و تعیین کننده در استراتژیها بدست میآید و در تاریخ جوامع بشری شنیدن صداهای گوناگون موجب تحرک اجتماعی، اصلاح کاستیها و پیشرفت امور شده است. نکته دیگر اینکه فرزندان نخبه این دیار در قیاس با دیگر نخبگان کشوری از استعداد خاص و برتر برخوردارند و در شرایطی که نیروی قابلی از استان چهارفصل کهگیلویه و بویراحمد به نقطه دیگری از کشور منتقل شود به لحاظ عملکردی همواره از ممتازان آن دیار و مورد توجه و تشویق آنهاست ولی همین پتانسیل در داخل استان مورد بی مهری قرار گرفته و به دلیل عدم توجه و عنایت دستگاههای مسئول به آسانی منزوی میشود. کشتن نخبگان به معنای حذف فیزیکی آنها نیست بلکه نخبه کشی به معنی گرفتن فرصت خدمت و منزوی کردن نخبگان است زیرا نخبگان درد نان و آب ندارند بلکه درد احساس مسئولیت برای بیداری جامعه را دارند و همواره استحقاق آن را دارند که نقش هدایتگران اجتماعی را ایفا نمایند. مؤلفه اساسی دیگر جمعیت قلیل استان است که به دلیل نسبت پایین افراد نخبه به جمعیت، آمار نخبگان استان نسبت به استانهای پرجمعیت بالا نیست و افراد نخبه به وفور یافت نمیشوند لذا بر اساس ارزیابی کمی و کیفی وجود همین تعداد از نخبگان استانی یک غنیمت است که ضرورت دارد با ایجاد بستر مناسب و توجه ویژه به آنها برای ازدیاد نخبگان استان تلاش شود زیرا همین نخبگان علمی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی هستند که قادرند اعتبار جوامع را از ذیل به صدر جابجا کنند. ضمن توجه و احترام به اختلاف نگاهها نباید به خواستهای نامعقول یک طیف سیاسی مبنی بر حذف طیف رقیب به بهانههای گوناگون توجه کرد و برای بالندگی و شکوفایی جریانهای سیاسی دلسوز جامعه، وجود گروههای رقیب یک ضرورت است و تفکر حذف نخبگان، اندیشهای ارتجاعی بوده که بر خلاف عقلانیت شکل گرفته و ریشه آن در واپسگرایی نهفته است. بهتر است بجای تنگ نظریهای وحدت شکن و خط کشیهای تفرقه ساز، روی موضوعات همگرایی فکری، همبستگی و یکپارچگی اجتماعی تمرکز کرد تا در سایه آرامش و ثبات سیاسی به مسائل مهمتر یعنی ممانعت از سقوط اخلاقی جامعه و خلق راهکارهای منتهی به توقف آسیبهای اجتماعی در داخل و تشکیل صف واحد در برابر تهدیدات خارجی پرداخته شود. البته در هر طیف و گروهی آدمهای فرصت طلب وجود دارد و هدف نگارنده شخصیتهای سالم، صاحب نظر، مسئولیت پذیر و خدمتگزاران صادق است که بیشتر از اهتمام به خانواده و ایل و تبار خود، به سرانجام جامعه میاندیشند. از همه شخصیتهای فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، مسئولین نهادها و دستگاههای دولتی و غیر دولتی، روحانیون، ائمه جمعه و جماعات و رسانههای عمومی انتظار میرود قدر داشتههای استان بویژه فرزندان فرهیخته دیارمان را دانسته با سعه صدر و نگاهی بدور از بدبینی مبتنی بر مردم داری راه خدمت را برای نخبگان بگشاییم با حفظ حرمت و بهره مندی از پتانسیل بالقوه علمی و عملی غیربومیها، آنها را بر سرمایههای اجتماعی خودمان ترجیح ندهیم و با نگاه توسعه محور به نخبگان استان فرصت خدمتگزاری و بروز خلاقیت دهیم کسانی که فارغ از تعلقات احساسی و گمانهای شخصی، عقلانیت مدارند و برای آبادانی استان کهگیلویه و بویراحمد از هیچ کوششی دریغ نمیورزند.
-----------------------------------------------
محمد جلیل فر
دانشجوی دکتری علوم سیاسی
مرداد ۱۳۹۸
-----------------------------------------------
کد مطلب: 411630