کد QR مطلبدریافت لینک صفحه با کد QR

جوابیه‌ای به مطالبی در خصوص قطع درختان بلوط؛

هرگز پذیرفته نیست، کشکول انزوا به دوش بکشیم و مفتخر به بلوط باشیم

سعید کرمی

1 مهر 1398 ساعت 16:17

حضرات منتقد و معترض توسعه جاده سی سخت و امثالهم اگر اشک و فریادی نه از روی سیاست، که برآمده از حسن نیت دارند، پای صدها هکتار عرصه جنگلی که هر ساله در آتش می سوزند و هیچ امکانات به روز و حتی نیروی انسانی مکفی برای مهار آن نیست، و هزاران بلوطی که آهسته و ایستاده در آفات می میرند و هیچ امکان و تجهیزاتی برای نجات آنها نیست، و میلیون و میلیاردها ریال ذغالی که از همین بلوط ها تهیه و در بازار فروخته می شوند بگذارند، نه چندین بلوطی که برای زیرساخت های رفاهی و آسایش مردم و مهمتر از آن نجات جان انسانها قطع می شوند.


بعد از انتشار مطالبی در باره قطع درختان بلوط در مسیر جاده یاسوج - سی سخت[کلیک کنید]، [کلیک کنید] و [کلیک کنید] سعید کرمی در مطلب نوشت؛
این روزها بازار انتقادات و آسیب شناسی پیرامون بلوط هایی که در تعریض جاده یاسوج-سی سخت قطع می شوند داغ است و علی الظاهر طبیعت دوستانی عزادار این مصیبت عظیمی هستند و گزارشات و شانتاژهایی از برخی نشریات و مجریانی که شاید هرگز این محور را از نزدیک ندیده باشند و برای اولین بار نام آن را شنیده اند منتشر می شود که گویی تاتارهای غارتگر در حال تخته قاپو کردن زیر و زبر این تبار و دیارند.
نفس این واکنش ها البته با چاشنی تعقل، محل امیدواری به بیداری اقشار جامعه نسبت به محیط اجتماعی و اتفاقات پیرامون خود است، اما حکایت غوغای بلوط ها و چالش جاده و جنگلی که امروز شاهدیم، مصداق آن است که اسب را گم کرده پی نعلش می گردیم.
در اینکه مهمترین سرمایه طبیعی استان ما خصوصا در بویراحمد و دنا، همین پتانسیل طبیعی و جنگلهای کم نظیر بلوط با 53 درصد مساحت استان بوده و حفظ و حراست از این موهبات الهی مهمترین وظیفه مسئولین و قبل از آن عموم مردم خواهد بود، هیچ جای تردید و مناقشه نیست.
اما کیست که نداند جاده ها و مسیرهای ارتباطی از بنیادی ترین مولفه های توسعه پایدار، ایجاد اشتغال، رشد اقتصادی، تبادل فرهنگی، بلوغ اجتماعی و... بوده و هستند و مشخصا ابرمعضل استان ما و بالاخص شهرستان های بویراحمد و دنا، برخورداری از توپولوژی کاسه ای و محصور شدن در بن بستی کوهستانی است، که جز با ایجاد و توسعه راه ها و بلکه بزرگراه های مواصلاتی و ناچارا قربانی شدن بخشی از بلوط هایی که در این مسیرها قرار دارند مرتفع نخواهد شد.
اینکه ما از آمار تصادفات و تلفات جاده ای در تنگناهای پر پیچ و خم محورهای ارتباطی استان اظهار تاسف کنیم و چهار نعل بر عملکرد مسئولین پیرامون کمیت و کیفیت جاده ها بتازیم، و همزمان از تعریض جاده هایی که واقعا نیازمند و تشنه این توسعه هستند خرده بگیریم، یک پارادوکس مضحک و البته اسفبار است و یأسی از واماندگی و کج اندیشی ها را به انسان تحمیل می کند.
اینکه ما از ضرورت توسعه گردشگری و رشد اقتصادی و آمار بیکاری بگوییم، اما با بهانه هایی کودکانه از جمله اینکه ترافیک و تلفات کم است و فعلا نیازی نیست و مقصد شهر کوچکی است و ....، جاده و امکانات دسترسی مناسب ایجاد نکنیم، آب در هاون کوبیدن و مؤید کج فهمی محرز است. و مگر نه اینکه شهرهای کوچک با توسعه ارتباطات و ورود مسافران و مهاجران به توسعه فیزیکی و فرهنگی و عمرانی و اقتصادی رسیده اند؟.
هرگز پذیرفته نیست ما کشکول محرومیت و بن بست و انزوا به دوش بکشیم و صرفا مفتخر به بلوط هایی باشیم که در پیچ و خم جاده ها، مرگ مسافران را نظاره می کنند و عده ای با ژست محیط زیستی، فتوای تحریم تعریض بدهند. منتقدین محترم بفرمایند مقطعی که شما احساس نیاز به تعریض می فرمایید چه زمانی است؟ زمانی که نماینده مورد حمایت و احیانا دولت مطبوع شما در مسند باشد؟ زمانی که بتوانید از این طرح در جهت تعریف منافع خودتان استفاده کنید؟، یا زمانی که آمار مرگ دکتر حاتمی ها در این محور به اوج فاجعه برسد؟
عشاق و دلسوختگان محیط زیست مستحضر باشند در بحث صیانت از بلوط ها ما در متن جنگلها مشکلات بیشتر و مهمتری داریم تا در حاشیه جاده ها؛ در خیلی از روستاها و نقاط کور ارتباطی، قلع و قمع درختان و تهیه ذغال از حدود مصرف خانوار گذشته و فرآیند تجاری و سرمایه گذاری به خود گرفته است. آیا در وصف آن فجایع نیز مرثیه ای سروده اید؟، آیا خشونت سنگ شکن ها با طبیعت ظریف دلی بجک را دیده اید؟ آیا چنگال بیل ها در سینه گل زردون ها را رؤیت کرده اید؟
آیا حضرات دیده اند یا اطلاع دارند، سهم دامداران و جامعه عشایری از قلع و قمع درختان بلوط، آنهم صرفا برای استفاده از برگ و بار آنها جهت تامین خوراک عبوری و چند لحظه ای دامهایشان چقدر است؟، چرا بلوط دوستان محترم از حاشیه جاده ها فراتر نمی روند و از متن جنگلها ابرفجایع بیصدا را احساس نمی کنند؟.
حضرات منتقد و معترض توسعه جاده سی سخت و امثالهم اگر اشک و فریادی نه از روی سیاست، که برآمده از حسن نیت دارند، پای صدها هکتار عرصه جنگلی که هر ساله در آتش می سوزند و هیچ امکانات به روز و حتی نیروی انسانی مکفی برای مهار آن نیست، و هزاران بلوطی که آهسته و ایستاده در آفات می میرند و هیچ امکان و تجهیزاتی برای نجات آنها نیست، و میلیون و میلیاردها ریال ذغالی که از همین بلوط ها تهیه و در بازار فروخته می شوند بگذارند، نه چندین بلوطی که برای زیرساخت های رفاهی و آسایش مردم و مهمتر از آن نجات جان انسانها قطع می شوند.
صدالبته مسئولیت درمان ابتلائات و کاهش آسیب هایی که عنوان شد را هرگز نمی توان صرفا مربوط و منحصر به یک نهاد خاص از جمله سازمان منابع طبیعی که لازم است از عملکرد مقبول مدیریت فعلی آن تقدیر نمایم دانست، چرا که این موضوع ریشه های متعددی دارد و ورود خیلی از نهادهای اجتماعی و اداری را می طلبد؛ پس در خصوص بلوط ها فراتر از حاشیه جاده ها زمینه فعالیت و فرهنگ سازی برای همه نهادها و نویسندگان و گزارشگران وجود دارد و می توانند از آنجا عرض ارادت خود را به محیط زیست ابراز و اثبات نمایند.
لذا برداشت نگارنده این است که غالب این قیل و قال ها بیشتر و پیشتر از آنکه مرثیه ای بر بلوط ها و تلاشی برای حفظ محیط زیست باشد، حربه ای از قداره بندی های سیاسی و دستاویزی برای تضعیف و تخریب متولیانی است که این اقدام به هر نحوی در کارنامه عملکرد آنان موثر می افتد و توسعه ارتباطی سی سخت به نام آنها ثبت و ضبط می شود.
مخلص کلام اینکه افتادن حتی یک درخت و بلکه یک شاخه بلوط واقعا دردآور است و حفظ عرصه های جنگلی نه تنها برای استان و کشور ما که برای تمام کره زمین امری بسیار مهم و حیاتی است، اما توسعه ابعاد فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و استفاده بهینه و بهره برداری بایسته از ظرفیت های طبیعی و جنگلی استان، مصراع دوم بیتی است که مصراع اولش توسعه زیرساخت های ارتباطی است؛ و همچنین صِرف عناوینی چون پایتخت طبیعت ایران و استان چهار فصل و دیگر نام های نمادین، بدون توسعه در ابعاد یاد شده هیچ عواید و چشم اندازی برای ما نخواهند داشت.

-----------------------------------
سعید کرمی


کد مطلب: 413019

آدرس مطلب :
https://www.kebnanews.ir/note/413019/هرگز-پذیرفته-نیست-کشکول-انزوا-دوش-بکشیم-مفتخر-بلوط-باشیم

کبنانیوز
  https://www.kebnanews.ir

1