کد QR مطلبدریافت لینک صفحه با کد QR

در رابطه با اعتبارنامه تاجگردون؛

چه حقیرانه است که با دست خود نخبگان‌مان را ذبح می‌کنیم

محمد مرادی ناصرآباد

22 خرداد 1399 ساعت 0:51

روزها و ساعات و ثانیه‌های سختی بر مردم باشت و گچساران گذشت. مردمی که بعد از سال‌ها به حق و حقوق‌شان رسیده بودند حالا در میانهٔ راه باید تن به سرنوشتی می‌دادند که جز فقر و فلاکت آینده‌ای در انتظارشان نبود. چه لحظات دشواری بود که تاجگردون در حلقهٔ مخالفان از عملکرد خود دفاع می‌کرد و در حوزهٔ انتخابیه‌اش کسانی در تدارک جانشینی او بودند.


«آن همه ناز و تنعم که خزان می‌فرمود  عاقبت در قدم باد بهار آخر شد»
بالأخره انتظار به سر رسید و پس از آن همه تهمت و افترا و کشمکش، اعتبارنامه نماینده مردم شریف گچساران و باشت در مجلس شورای اسلامی تأیید شد. در آن سوی ماجرا اما بدخواهان مثل مار به خود می‌پیچند که در این نبرد نابرابر هرچه رشتند پنبه شد و کعبه آمال‌شان یکباره فرو ریخت. فارغ از چند و چون این رخداد، زوایای عجیب و پنهانی بر همگان آشکار شد. تمکین نکردن به استعلام و نظر شورای نگهبان، شاخصه مهم این رویداد بود تا جایی که شورای نگهبان اعلام کرد تمایلی به ورود به روند بررسی پرونده ندارد و کار را به معترضان واگذار کرد. همیشه نظر شورای نگهبان فصل‌الخطاب بود و این بار اما اعتنایی به این قانون نکردند چرا که دست‌شان رو شده بود و ناگزیر باید برای حفظ آبرو! هم که شده حرف خود را بر کرسی می‌نشاندند. اصرار مستمر معترضان و همچنین هم‌کیشان آنها در خارج از مجلس فضا را به سمتی سوق داد که انگار تاجگردون باید از نمایندگی و حتی تنفس محروم شود. عجیب‌تر اینکه توئیت پشت توئیت و خبر پشت خبر در پی مجازات خادم مردم گچساران و باشت بودند و کوچک‌ترین فرصتی را غنیمت می‌شمردند تا دگرباره به صدر اخبار برگردند. از اینها که بگذریم می‌ماند سکوت و عزلت‌گزینی دو منتخب استان کهگیلویه و بویراحمد، همان نمایندگانی که لام تا کام حرفی نزدند و جیک‌شان درنیامد در دفاع از برادرشان.
چه حقیرانه است که با دست خود نخبگان‌مان را ذبح می‌کنیم و با دیگران هم‌ صدا می‌شویم. سکوت این بزرگواران دو نکته را به ذهن متبادر می‌کند که یا همراه مخالفان بودند و یا هم از ترس تضعیف جایگاهشان حرفی نزدند که در هر دو صورت متاسفانه ماهیت وجودی خویش را علی‌رغم شعارهای وحدت‌آمیز دوران انتخابات برملا ساختند. همین اول راه به نظر می‌رسد تعامل این دو حوزه (بویراحمد و کهگیلویه) با گچساران به بن‌بست رسیده باشد که این‌چنین ساز ناکوک می‌زنند. روزها و ساعات و ثانیه‌های سختی بر مردم باشت و گچساران گذشت. مردمی که بعد از سال‌ها به حق و حقوق‌شان رسیده بودند حالا در میانهٔ راه باید تن به سرنوشتی می‌دادند که جز فقر و فلاکت آینده‌ای در انتظارشان نبود. چه لحظات دشواری بود که تاجگردون در حلقهٔ مخالفان از عملکرد خود دفاع می‌کرد و در حوزهٔ انتخابیه‌اش کسانی در تدارک جانشینی او بودند. عقب‌ماندگی تا این حد که به جای دفاع از فهم و درک تاجگردون، با معترضان پوشالی همراه شوی به این امید که آرزوهای به گور رفتهٔ خود را در قربانی کردن برادر و همشهری خدوم خود برآورده کنی. وقاحت را به جایی رساندند که در پی تحریک و ناامنی بودند تا به زعم خودشان اتهامی بر اتهامات واهی بیفزایند. خوشبختانه پس از کشمکشی سنگین، کفهٔ ترازوی حقانیت تاجگردون چربید و داغ بر دل معترضان گذاشت. حالا نه تنها گچساران و باشت بلکه ایران اسلامی دریافت که جنگ قدرت چه بر سر آدمی نمی‌آورد؛ آنجا که با دروغ در پی حقیقت باشی و روسیاه شوی. حالا تاجگردون با پیروزی بر حریفان عاصی به محبوبیتی دوچندان دست یافته است. حالا مردم به این فهم رسیده‌اند که انسان درستکار و پاکدست را نمی‌توان از صحنه بیرون راند. حالا باور داریم که صلح و لبخند به شهرمان بر می‌گردد. روزهای روشنی پیش رو داریم؛ این پیروزی گوارای وجود نازنین مردم باشت و گچساران، تا کور شود هر آنکه تاب دیدن خوشحالی این مردم صبور و وارسته و شایسته را ندارد.
کاش کمی از «حمید مصدق» یاد بگیریم که:
چه کسی می‌خواهد من و تو ما نشویم؟
خانه‌اش ویران باد!
من اگر ما نشوم، تنهایم!
تو اگر ما نشوی، خویشتنی...
از کجا که من و تو
شور یکپارچگی را در شرق
باز بر پا نکنیم؟!
از کجا که من و تو
مشت رسوایان را وا نکنیم؟!
من اگر برخیزم
تو اگر برخیزی
همه برمی خیزند!
من اگر بنشینم
تو اگر بنشینی
چه کسی برخیزد؟!
چه کسی با دشمن بستیزد؟!
چه کسی پنجه در پنجهٔ هر دشمن دون آویزد؟!
کوه باید شد و ماند
دشت باید شد و خواند

......................................................................
محمد مرادی ناصرآباد / نویسنده و فعال حوزه رسانه


کد مطلب: 421900

آدرس مطلب :
https://www.kebnanews.ir/note/421900/حقیرانه-دست-خود-نخبگان-مان-ذبح-می-کنیم

کبنانیوز
  https://www.kebnanews.ir

1