یادداشت؛
امنيت پايدار در سايه دولت بيدار
11 فروردين 1400 ساعت 18:01
امنيت و جمعيت , آسايش و آرامش, راحت و فراغت, فرصت و همتي فراهم نمايد از براي حکمت و معيشت . در سايه امنيت مردم فارغ از هر آشوب و شور , فتنه و شر , تشويق و اضطراب و خوف و خطر مي زيند؛ ايمن از دغدغه قتل و تاراج و اخذ مال و منال و هر مخافت ديگر. در چنين احوالي بخت خصم بخسبد و از دولت بيدار صد پرده خواب امن در چشم خلق بيفتد . آنگاه که اطراف بلاد از امن مزين است , هر کس تواند که خواب امن در اين روزگار کند . رعيت در پناه و زينهار؛ شاکي و شاکر در راحت و خصب و فراغت؛ و اين است نظام دولت اسلام و سنت اسلام.
امنيت يکي از نعمات خداوند بل اُم النعم است .چندانکه توان گفت که دولتي بالاتر از امنيت نيست. مقام امن در ايام صلح است و اين منزلت به هيچ توانگر ندهند. در معراج السعاده منقول است: « اگر کسي را از نعمتهاي خداوند هيچ چيز به غير از امنيت و صحت و قوت نباشد هر آينه نعمت بر او عظيم است و از عهده شکرش بر نيايد.» مسلماً در قران اين قرين بايد سر بر زمين نهيم و سپاس داريم خداي لطيف و دانا را که چنين تحفه اي سعد به ما ارزاني داشت . آن را گرامي کنيم و به فکرت خام از دست ندهيم.
امنيت و جمعيت , آسايش و آرامش, راحت و فراغت, فرصت و همتي فراهم نمايد از براي حکمت و معيشت . در سايه امنيت مردم فارغ از هر آشوب و شور , فتنه و شر , تشويق و اضطراب و خوف و خطر مي زيند؛ ايمن از دغدغه قتل و تاراج و اخذ مال و منال و هر مخافت ديگر. در چنين احوالي بخت خصم بخسبد و از دولت بيدار صد پرده خواب امن در چشم خلق بيفتد . آنگاه که اطراف بلاد از امن مزين است , هر کس تواند که خواب امن در اين روزگار کند . رعيت در پناه و زينهار؛ شاکي و شاکر در راحت و خصب و فراغت؛ و اين است نظام دولت اسلام و سنت اسلام.
در دارالحکومه اسلام , حتي يک در بسته شبها نيست ؛ البته غير چشمان عسس ؛ و خلق جملگي در ضمان شحنه و شبگرد, و در امان گزمه و داروغه و محتسب اند . غزات خامل الذکر صاحب عصر (عج) راه کيد و بدسگالي دشمنان را بربندند . رعايا به نهايت صحت و غايت امنيت به سر برند و بدره امانت در کف طرار نهند و لشکرآرايان و مرزداران کشور حفظ و حراست سرحدات و اطراف مملکت را از دشمنان بر ذمه خود شمرده و در امنيت طرق و شوارع سعي خود را مبذول دارند. امير و فکر لشکر , درويش و خاطر امن و کنج قلندري!
باري , در سپهر امنيت است که علم و هنر و فضل و کمال چون خور و قمر عالم افروز شود. اگر امنيت نباشد فروغ فر و فرهنگ و فرزانگي بر هيچ کس نتابد و کس نتواند به کنج عافيت از بهر عيش بنشيند. اگر امنيت نباشد جان و مال , آبرو و ناموس و دين خلق در معرض هر هجمه و حمله است. عدم امنيت سبب بي انتظامي مهمات شود و حتي اختلال در کار حکومت افکند. طُرفه آنکه اين نکات اندر طراز لؤلؤ منثور رهبر روشن نظر نيز تأکيد رفته است.
آري , اگر امنيت نبود نعره هاي موحش داعشيان خواب امن از چشمان دانشيان ربوده بود. اگر امنيت نبود کاميابي از هيچ نعمت ميسر نبود. جمله نعمتها بي حضور او درد بود و جمله پيشرفتها آه سرد. اگر امنيت نبود مجالي براي زهد و صفوت و ايمان و رشد و تقوا و طاعت نبود . هيچ کاري تمشيت نمي شد و هيچ معاملت و مشارکت و معاونتي به کار نمي آمد . مرغ در سايه امن است که گرد هوا مي پرد و وحش از نعمت فيض نظام است که گرد کنام مي چرد.
در دوران ناامني, دغدغه معيشت و معرفت در خاطر کس نگنجد. در جنگ و مشغله , به هر کران هزار آشوب و فتنه و شر شود . در اين آشوب تمامت در خروشند و نه مجالي که جام زندگي کردن بنوشند , بل فقط براي زنده ماندن بکوشند. جملگي همچو غرقه در درياي بيم به هر شاخ دست يازند و به چاره بکوشند تا به ساحل امن رسند .
در اين ساحل امن, مبادا پاره اي کج بصيرت به افسون طمع, کشتي اين ملت را در کام نهنگ افکنند. به آن سودائيان خام انديش بگوييد که ياوه کم گوييد و از اين جدال و سوداي محال دست برداريد که با شکستن اين کشتي و غرق شدن اين گنج و نظام در طوفان رعب و وحشت, برايتان فرشهاي بوقلمون نيفکنند و نعتهاي عجب نپراکنند.
ياد ايامي که ملک ايران چو بيت الحزن بود. امنيت از ميان برخاسته بود . هر کجا موشک بود و خون , ترور بود و شبيخون . شور و غوغا و فغان از يسار و از يمين در رواق اخضر افتاده بود و هر لحظه شهيدي غرقه به خون روي خاک .
ياد آر اي فارغ در محملي نشسته / شکرانه فراغت از همرهان خسته .
آنانکه که افراشتند رايت امن و امان را و گستردند مفرش صلح و صفا را .آري:
رامش کشور ز شمشير سليمانيستي / ور جز اينستي ايران آشفته و شيداستي
در آن ايام اگرچه دشمن سليح و درم داد و لشکر براند اما رهبري و ملک و لشکر هر سه به هم موافق آمدند و دشمن مخذول را مقهور کردند. از اين روی, بايد بر سپهبدان و اميران کشور و بر سپاه و لشکر خود بباليم که دشمن از تيغشان هراسان است. آنان بدين خيل و حشمت , در اقليم دشمن راندند و پيل و کوسشان بشکستند و کلاه و نگينشان بگرفتند. آنان جان دادند تا آفتاب امن را گويند بتاب. اکنون نيز در قوت و قدرت, کشور را چنان استطاعتي است که : چو ديدي بسي آفرين خواندي / بر آن لشکر و جيش درماندي .
در وصف اين ژنده پيلان و مردان گُرد , چه خوب گفت کاروان سالار انقلاب که: « اگر سپاه نبود کشور هم نبود.» لذا با اين لشکر و حشم که در اوج قدرتند و ملک و ملت در سايه امنيت؛ پس اي طالب ره توفيق, خوش بجنب و خوش زي و سعادت شمر اين امن و امان را . امنيت اگر هست در اين از اين جُند و حشم هست . امنيت اگر هست در اين ملک عجم هست . امنيت اگر هست در اين حصن حصين است . امنيت اگر هست در اين خلد برين است. بي شبهه , اين امنيت پايدار جز در سايه دولت بيدار ميسر نيست ؛ همو که به تعبير گلبن گلزار سيادت «چشمان بيدار نظام» است و صدر کبير, حضرت امام (ره) « سربازان گمنام امام زمان » ناميدش . اميد که ظل اين امن و امان بر آفاق بگسترد و زمين و زمان به عدل صاحب عصر(عج) بيارايد. اما سايه اين امن و امان, آفتاب عدل و احسان بايدش؛ زيرا: هرکجا عدل و امن روي نمود/ خلق در رأفت و خوشي آسود .
کد مطلب: 432569