یادداشت سیاسی |
واکنش سید قدرت حسینی به سخنان تاجگردون؛ پشت پردهها را میدانیم اما هیچگاه پرده دری نکردهایم / پا روی دم شیر نگذار تا به قلمم اجازهی کالبد شکافی مسائل را ندهم
سید قدرت حسینیبحرینی
12 اسفند 1397 ساعت 0:19
به جناب نماینده محترم عرض مینمایم در کنار پروژههای زیادی در گچساران و باشت میتوانستم عکس بگیرم و آنها را رسانهای نمایم اما عزت نفسم به من این اجازه را نداد که خدمات نظام اسلامی را به پای خودم ثبت نمایم، چون همهی بودجهها و اعتبارات از بیت المال بوده و هست. نه از ارثیه پدر و اجداد اینجانب. من افتخار میکنم که در دورهای که نفت هر شبکه یک صد دلار بود، حتی یکریال به نفع خود و خانوادهام سود نجستم و در هیچ پروژهای در سراسر کشور حتی یک شاهی ذینفع نبودم. ما خیلی از پشت پردهها را می دانیم اما هیچگاه پرده دری نکردهایم.
خودکامگی: در دریای متلاطم ذهن خود به دنبال واژهها میگشتم که به کمک آنها بحث خود کامگی انسانها را به صورت مجمل به تصویر بکشم تا هم خوانندگان عزیز را در حد بضاعت ناچیز علمی خود بر سبیل تنبه تلنگری زده باشم و هم اینکه بحث خیلی طولانی نباشد که در روح عزیزان ایجاد ملال شود. گاهی واژهها حسودی میکنند و یاریام نمیدهند، و جملهها چون همیشه جلوی چشمانم رژه نمیروند. یادم میآید وقتی خاطراتم را که بعداً در کتابی تحت عنوان آفتاب مهربان (اسم و فامیل مادرم) چاپ شد، مینوشتم؛ دفعتاً لغات با ذهنم قهر مینمودند و راه فرار در پیش میگرفتند و پیش میآمد که آنها را که با ریزش قطره اشک که بر روی گونههایم سر میخوردند تعقیب مینمودم اما هنوز مسابقه سُرسُره قطرات اشک روی گونههایم به پایان نرسیده بود که واژهها به من لبخند میزدند و آرام آرام آنها را در جوهر خودکار جای میدادم. و به تماشای رقص آنها بر ورق سفید دفترم مینشستم.
گاهی برای نوشتن مطالب هنوز هم در این تنگنا قرار دارم.
تاریخ تکرار نمیشود اما آموزش میدهد. به تعبیر دیگر تاریخ چشم انداز عبرت است. چشم اندازی که جلوههای زندگی بشر را در خود جای داده است فراز و فرودهای جوامع بشری را به تصویر میکشد و در عین حال درسها و عبرتهایی را عرضه میدارد که انسان همواره میتواند از آنها بهره گیرد. ولی اندکاند کسانی که از میان فراز و نشیبهای متلوّن تاریخی آموزش پذیرهای قابلی از صحنههای مختلف و محیر العقول تاریخ باشند. با همه گونهگونی حوادثی که در گسترهی زمان رخ مینماید همواره یکسری سنتها در زندگی انسان و اجتماع انسانی، حاکم و جریان دارد که به راحتی میتوان مصادیق فراوانی از آن را در طول تاریخ بیابیم. جریان این سنتها علاوه بر زمان پهنه مکان را نیز در مینوردد. اینگونه نیست که تنها در زیستگاه تاریخی یک قوم و نژادِ خاص جریان یابند، بلکه بشر هر جا بوده در کنار برخی وجوه تمایز، همیشه از درون نظاره گر جدال غرایز و فطرت خود بوده و در برون، نبرد هدایت گران با ظالمان را در جوامع دیده است.
افلاطون معتقد بود عوام فریبها با شعار آزادی بیان برای تثبیت خود در مقام حاکمانی مستبد سوء استفاده میکنند ولی ارسطو هشدار میداد بی عدالتی موجب بی ثباتی میشود و فیلسوفان قدیم، خودکامگی را شر میخوانند.
عقل مجوز میدهد که تاریخ را کالبد شکافی کنیم تا سرچشمههای عمیق خودکامگی را بیابیم و فهم کنیم و پاسخهای مناسبی را در قبال آنها به جوامع ارائه نماییم.
لزوم توجه درس آموزانه به این پی آمدها است که قرآن ما فرمان «سیرو فی الارض» را بارها صادر میفرماید تا بشر با گردش در جهان، فرجام دروغگویان، مجرمان و مشرکان را ببیند و در عمل خویش با مداقّه و باریک بینی اندیشه کند. وقتی تاریخ اسلام و تاریخ قرن بیستم را بررسی مینمودم به موارد متعددی برخورد نمودم که خودکامگان برای تحقق اهداف خود مردم را به دست انگیزههای حسادت آمیز و مرگ بار اوباش میسپردند و از لحظههای تاریخی بهره برداری میکردند تا حیات سیاسی را برای مخالفان خود ناممکن کنند. خودکامگان و تمامیت خواهان همواره خود را همچون شهری برفراز تپهای، دژنفوذ ناپذیر میبینند تا مراقب تهدیدهای رقبا و کسانی که روند حاکمیت آنان را مختل مینمایند باشند که مبادا اختلالی در مسیر منافع مدون آنها ایجاد شود.
وفتی قرار است خودکامگان امیال نفسانی خود را با فتح خاکریز به خاکریز تحقق بخشند انسانهای رقیب با هر شگردی ترور شخصیت میشوند تا هیچگاه در محافل مختلف اجازه عرض اندام به خود ندهند.
گفتهاند که خودکامهها دنبال قلابی هستند که مردم را با آن آویزان کنند و عقلا تاکید دارند که سعی کنید قلاب نداشته باشید تا طعمه نشوید. و البته صد مصیبت به احوال جامعهای که تسلیم پذیرش رسوم تجویز شده، با پذیرفتن قواعد معین بازی یعنی بله قربان گفتن بدون تدبّر و تأمّل توسط کسانیکه هویت آنها به میزها گره خورده است، میشوند و واضح است که اقتدار گراها نیاز به عناصری مطیع و دارای قلابهای متعدد دارند که فرهنگ غالب بر آنها، سازش و ستایش است.
تعمق در متن سخنرانیها و مصاحبهها و مقالات برخی شخصیتها مبیّن این مهم است که زبان بعضی از سیاستمداران خودکامه به شدّت تصنعی است تا مردم را از مفاهیمی که برای فکر کردن به حال، به یادآوردن گذشته و در نظر گرفتن آینده مورد نیاز است محروم کنند. ناصر الدین شاه قاجار به صدراعظم خود امین السلطان اتابک تاکید مینمود «نگذارید ملت فرق بین کاهو و کلم را بدانند»
جامعه باید بداند که خیلی اوقات، ایمان بی جا و دنباله روی بدون بصیرت، مصیبت میآفریند. به عنوان نمونه، سربازان آلمانی که پا به پای هیتلر میجنگیدند حتی آنانی که قطع عضو بودند میگفتند: «هیتلر هیچوقت دروغ نگفت، ما به هیتلر ایمان داریم» که همین ایمان بی جا بود که میلیونها انسان را به کام مرگ و نیستی فرستاد.
مصیبت دیگر اینکه قضاوت سیاسی بسیار یا اکثر جامعه براساس تحقیقات صفر شکل گرفته است. اگر به دنبال آگاهی واقعی هستیم باید هزینه کنیم. ما چیزی را به دست میآوریم که برای آن هزینه دادهایم. در غیر اینصورت انسان بارها سقوط میکند و اگر از سقوطهای متوالی یا متناوب درس نگیرد و همچنان بر محور تحقیقات صفر طی مسیر نماید، این سقوطها او را به قهقرا میکشاند که جبرانش ناممکن است.
و زمانیکه نقادی لیز و لغزنده میشود وضع موجود را به سختی میتوان تغییر داد و حرکت قدمها به جلو، اگر بر روی زمینی محکم نباشد، جهشی است به سمتی ناشناخته که هدفمندی را دچار چالش میکند و بهره برداری خودکامهها را مضاعف مینماید. مع الوصف خود در تخریب شاکلهی جامعهی خودمان شرکت کردهایم و آجرهای دیواره فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را یکی پس از دیگری فرسایش میدهیم که به یک معنا واگذاری سرنوشت مردم به توده عوام است.
و اما از این مقدمه طولانی و کلی میگذرم و نکاتی هر چند کوتاه با برادر محترم جناب حاج غلامرضا تاجگردون که هفت سال است نمایندگی ما را در مجلس شورای اسلامی به عهده دارند، مطرح مینمایم.
اولاً؛ خود جناب آقای تاجگردون میدانند که اینجانب نه تنها در طول مدت نمایندگی برای ایشان احترام قائل بودهام بلکه قبلاً هم مورد احترام حقیر بوده است. به طوریکه در همین راستا مورد هجوم دوستان و همفکرانم بودهام. اما نوع رفتار و گفتار و کردار مشارالیه به مرحلهای رسیده که اگر به بعضی از آنها واکنش نشان ندهم.
هیچوقت خودم را نمیبخشم. خیلی به عقب بر نمیگردم فقط به بعضی محورهای سخنرانیش در افتتاح خیابان شهید بلادیان میپردازم.
جناب نماینده طوری با کبکبه و دبدبه سخن گفتهاند که گویا موجد انقلاب و حافظ واقعی ارزشها و پاسدار حریم ولایت بوده و هست. فرمودند: آنکه میگوید من ضد نظام و انقلابم ....
نشنیدهام کسی به جناب آقای تاجگردون گفته باشد ضد انقلاب اما سئوال این است انقلابی بودن و ولایتی بودن را چگونه باید تشخیص داد؟ ما معتقدیم همواره جناحی که آقای نماینده به آن وابسته و دلبسته هستند (البته نه همهی آنها) در این کشور صرفاً به خاطر منافع فردی و گروهی خود حادثه آفرینی کردهاند و هیچگاه هم دست بردار نیستند به عنوان مصادیق، اعتصاب ساختار شکنانه نمایندگان همفکر و هم جناح ایشان در مجلس ششم فتنه 78 توسط همفکران نماینده. فتنه 88 توسط همفکران و دوستان نزدیک جناب نماینده.
5 سال هدر دادن وقت هشتاد میلیون ملت ایران در بحث برجام (برنامه جامع اقدام مشترک) با نتیجه باخت – برد به نفع دشمنان ملت ایران توسط دولت همفکر نماینده محترم که اعلام ورود به جهنم را با راس آنها افتخار میدانستند. جناب آقای تاجگردون در کدامیک از این حوادث مهم به نفع ولایت و ملت و انقلاب و دین موضع گیری داشتند یاد دارند؟ نه سال از قیام تاریخی ملت قهرمان ایران در نهم دی ماه میگذرد آیا جناب ایشان یک کلمه در تایید آن حرکت سرنوشت ساز که ابرقدرتها و ضد انقلاب و دشمنان ایران را مایوس نمود، بر زبان جاری نمودهاند؟ البته اینجانب که متهم به رابطه و حمایت از آقای تاجگردون هستم بسیار مایلم که نماینده منطقهام ولایتی واقعی باشد. اما استنباط ما از عملکرد و مواضع ایشان این است که در خوش بینانه ترین حالت در لیست ساکتین در فتنه میباشند.
فرمودهاند «این روزها که زندگی سخت شده و کارها با سختی پیش میرود.
چه کسی باید پاسخگوی سخت شدن زندگی مردم باشد؟ یک شبه چوب حراج به 150 میلیارد دلار سرمایه این مملکت زدن کار چه کسانی بود؟ حتماً رحیمی و مشایی و بقایی متهمان ردیف اول تا سوم هستند که از زندان فرمان حراج ذخایر ارزی را صادر کردند. مگر دولت همدل و همفکر جناب نماینده، متولی خزانه مملکت نیست؟ مگر فروش نفت و گاز و میعانات و فرآوردهای پتروشیمی و کشاورزی و صادرات و واردات و جمع آوری مالیات و هر موضوع اقتصادی و مالی در اختیار دولت نمیباشد؟ حتماً آقای محمود احمدی نژاد قیمت دلار را به مرز 18 هزار تومان رساند. در کدام مقطع زمانی از تاریخ این مملکت حتی در دوره شاهان قاجار، قیمت بعضی از اقلام مورد نیاز ملت (به خصوص اقشار ضعیف و آسیب پذیر) صد یا دویست یا سیصد و بعضاً چهارصد در صد رشد داشته است؟ کمیسیون برنامه و بودجه مجلس در این بین چکاره است؟ ذینقش است یا تماشاچی؟ آیا امتزاج آب دریاچه خزر با تمامی صابون مایع موجود در خاورمیانه قادر است بخشی از صورت سیاه این دولت و حامیان آن را بشوید و پاک کند؟ وقتی برادران رئیس جمهور و معاون اولش مثل اختاپوس به جان بیت المال این ملت ستم کشیده افتادند معلوم است که راه برای رانت خواری و چپاول اموال ملت بر دیگران مفتوح خواهد بود. فرمودهاند: موتور تلاش خاموش نخواهد شد، ما از کارهایی که جناب نماینده محترم در طول این هفت سال برای حوزه انتخابیهاش انجام دادهاند به سهم خود قدردانی میکنیم.
اما چرا جناب نماینده از موتور سانتریفیوژ ها که دولت همفکر و همدل ایشان آنرا به عقب برگرداند سخن نمیگویند. قرار بود چرخهی زندگی مردم با از کار افتادن سانترفیوژ ها بچرخد البته که چرخید اما سالها رو به سوی عقب!! آقای روحانی هم میگفت: اگر میخواهید به عقب برگردید به ما رای ندهید، و میبینید که با چه شتاب هول انگیزی در سایه تبلیغات گسترده برگشت و دولتش منفورترین دولت در تاریخ، در اذهان ملت ایران ثبت شده است. جواب آن جوانان دانشمندی که در بحث تعطیلی تاسیسات آب سنگین اراک و فردو خون گریستند و شهدای این راه را این دولت مرعوب کی و چگونه میدهد؟ فرمودهاند: امروز زن و بچه ما وقتی به خیابان بلادیان میآیند نگران کوفتگی خیابان نیستند.
اینجانب برخلاف دیدگاه بعضی همشهریانم، پروژه خیابان بلادیان را اقدامی مثبت و ماندگار میدانم و دگرگونی فیزیکی در مرکز شهر دوگنبددان را تحسین مینمایم. اما مگر جناب نماینده محترم واقف نیستند که رفع کوفتگی خیابان و جسم راحتتر و سریعتر از کوفتگی روح درمان میشود؟ روح ملت از عملکرد دولت تحت حمایت جناب نماینده نه تنها کوفته است بلکه منکوب و منقوض (ویران) میباشد برای درمان اینهمه درد چه تدبیری را برای ایجاد امید میخواهند رقم بزنند؟ که نه تدبیری دیدیم و نه امیدی پیش روی وجود دارد. فرمودهاند: در جزئیترین جلسات امنیتی و مهم کشور حضور دارم، این مهم جای خوشحالی است اما ما هم مسائل مهم را از دوستان و همفکران محوری خود که با مرکز اصلی قدرت در کشور در ارتباط مستمر هستند دریافت مینمائیم و هیچگاه هم در محافل و مجالس مانور اطلاعات خود را نمیدهیم.
فرمودند: «اگر قرار است من نباشم ما تعیین میکنیم چه کسی باشد»
به یاد سخن امام (ره) افتادم که فرمود: «من دولت تعیین میکنم»
و باید خدمت برادر عزیزم جناب حاج غلامرضا تاجگردون عرض کنم که:
آنکه ناموخت از گذشت روزگار هیچ ناموزد ز هیچ آموزگار
و:
طلب منصب فانی نکند صاحب عقل عاقل آن است که اندیشه کند، پایان را
فرمودهاند: «حیف که در آن دوران نفت صد دلاری نبودیم و گرنه این حقمان نبود»
به جناب نماینده محترم عرض مینمایم در کنار پروژههای زیادی در گچساران و باشت میتوانستم عکس بگیرم و آنها را رسانهای نمایم اما عزت نفسم به من این اجازه را نداد که خدمات نظام اسلامی را به پای خودم ثبت نمایم، چون همهی بودجهها و اعتبارات از بیت المال بوده و هست. نه از ارثیه پدر و اجداد اینجانب.
من افتخار میکنم که در دورهای که نفت هر شبکه یک صد دلار بود، حتی یکریال به نفع خود و خانوادهام سود نجستم و در هیچ پروژهای در سراسر کشور حتی یک شاهی ذینفع نبودم. ما خیلی از پشت پردهها را می دانیم اما هیچگاه پرده دری نکردهایم.
اگر برادر عزیزم جناب آقای تاجگردون، پا روی دم شیر نگذارد هیچگاه به قلم جسورم اجازهی کالبد شکافی مسائل را نمیدهم.
و السلام سید قدرت الله حسینی بحرینی
کد مطلب: 407618