نگاهی به عملکرد استانداران ادوار مختلف در استان کهگیلویه و بویراحمد؛
میراث کلانتری و جمالی
29 تير 1400 ساعت 1:39
برخیها تمجید سید ناصر حسینی پور در شورای برنامه ریزی گچساران از مدیریت «کلانتری» را چراغ سبزی برای حمایت از ماندن کلانتری حداقل در یک بازه زمانی کم میدانند. قطع و یقین روشنفکر هم بیش از هر گزینه دیگری که اگر قرار بر یک نیروی جدید و مستقلتر باشد به «کلانتری» راضی است و موحد هم بهتر از هر کسی با چنین استانداری خواهد توانست کار کند اما در عمل بسیار بسیار بعید است که مجال چندانی به «کلانتری» در دولت آینده داده شود. هر کسی که بیاید بسیار بعید است چاره کوتاه مدت و یا درون استانی برای حل این حجم از مشکلات در استان کهگیلویه و بویراحمد داشته باشد و او نیز نخواهد توانست هم چون گذشتگان نشسته بر صندلی مهم استانداری کهگیلویه و بویراحمد در طبقه اول ساختمان قدیمی استانداری در میدان استانداری سابق میراثی از خود به جا بگذارد تا «بی میراثی» بهترین عنوانی باشد که شایسته اطلاق بر استانداران ادوار استان کهگیلویه و بویراحمد باشد.
اگر چه تاریخ در مرور و ارزیابی دورههای زمانی نام استانداران را به یاد خواهد آورد و آنها را به قضاوت خواهد نشست اما با توجه به نفوذ و اثرگذاری احد جمالی معاون فعلی سیاسی و امنیتی استانداری در مناسبات استان کهگیلویه و بویراحمد نمیتوان از نام احد جمالی در کنار نام حسین کلانتری و عملکرد و میراثی که آنها به جا خواهند گذاشت بسادگی گذشت. بطور سازمانی و تعریف شده معاون سیاسی و امنیتی استانداران نقش زیادی در تغییر و تحولات و اتفاقات هر استان دارد و در بسیاری از موارد این معاون سیاسی و امنیتی است که دایره گستردهای از فعالیت و اعمال اثر میتواند داشته باشد. در تاریخ استان قبل از احد جمالی با هر استانداری یک و بعضاً دو معاون سیاسی و امنیتی آمدند و رفتند. برخی از این معاونین بسیار فعال بودند و نام آنها در اذهان عمومی باقی مانده است. هنوز هم نام «مطلبی» معاون سیاسی دوره قوام نوذری در اذهان عمومی مردم باقی است وی البته فرد قاطعی نبود و بیشتر با برخی محافل هیئتی ارتباط داشت. بعد از «مطلبی»، رهنما به معاونت سیاسی رسید. او البته از زیر سایه استاندار پر انرژی آن دوره یعنی اکبر نیکزاد نتوانست خارج شود و معاون سیاسی بعد از رهنما یعنی رضوانی در دوره صابری را کمتر کسی به یاد دارد. با شروع دولت تدبیر امید این معاونت به یک فرد خوشنام هم استانی یعنی «فتاح محمدی» رسید. «فتاح» فرد پر انرژی و فعالی بود اما طرفداران دولت از محافظه کاری و تعامل وی با اصولگرایان ناراضی بودند. وقتی خادمی از استان رفت و احمدی جانشین وی شد. انتظار میرفت فتاح را حفظ کند اما احمدی در بزرگترین اشتباه کاری خود فتاح را با یک فرماندار در ادامه بسیار ضعیف جابجا کرد. «کاظم نظری» اما هیچ توجیه برای ماندنش وجود نداشت. همانگونه که اشاره شد تصمیم «کلانتری» برای کنار گذاشتن وی و با توجه به در آستانه انتخابات مجلس با مقاومت «زارعی» و حتی «تاجگردون» مواجه شد. جدال بر سر معاونت سیاسی به یک مسئله مرگ و زندگی کاری برای کلانتری در ابتدای کارش تبدیل شد و وی در نهایت موفق به کنار گذاشتن نظری و معرفی «جمالی» نیرویی که گفته میشود در اوایل دهه هفتاد در قالب یک مسئولیت امنیتی در کهگیلویه و بویراحمد بود، رسید. جمالی خیلی زود نفوذ خود را حتی بر بخشهای عمرانی و اقتصادی استان گستراند و کمتر اتفاقی در استان کهگیلویه و بویراحمد رخ داد که جمالی یک پای ثابت آن نباشد و به همین دلیل است که امروز در این مطلب از وی بعنوان پر نفوذترین معاون سیاسی تاریخ دو دهه اخیر استان کهگیلویه و بویراحمد نام برده میشود. به لطف رسانههای جمعی بخش اعظم نسل فعال فعلی در عرصه رسانه و پیگیری مسائل سیاسی از ابتدای دوره اصلاحات را به یاد میآورند و استاندارانی که از آن زمان به طور میانیگن هر دو سال و یک چهره جدید "آمدند، اتفاقی خاصی نیفتاد و رفتند". استاندارانی که هر کدام با یک ویژگی و یا میراث معمولاً سلبی و یا به سختی ایجابی در حافظه جمعی مردم نامشان باقی است. البته عملکرد و میراثی که لزوماً مثبت نیست و گاهی هم مواردی که جنبه طنز و یا منفی دارد از برخی استانداران در حافظه جمعی مردم به جا مانده است. برای نمونه مردم «اسماعیل دوستی» را با چند پارک در یاسوج و گچساران به یاد میآورند، «قوام نوذری» را با قاطعیت، «نیکزاد» را با تخریب تپه استانداری، «حسین صابری» را با کارخانههای شن و ماسه و ... به یاد میآورند. حال سؤال این است «کلانتری» با چه خاطره و میراثی در حافظه مردم خواهد ماند. سؤال بسیار سختی است بویژه که آن میراث باید یک عنوان و موضوع قابل پذیرش همگانی باشد چیزی که هنوز در میان افکار عمومی مشخص نیست. از روزی که دولت دوم روحانی در همان ابتدای شروع کار خود تصمیم به جابجایی و یا معرفی استانداران در سال 96 گرفت و قرعه فال استان به نام «علی محمد احمدی» زده شد صحبت از رفتن وی نیز به میان آمد و آغاز تا پایان کار وی همراه با یک تعلیق دائمی بود. وی در نهایت در بهار 1398 به بهانه شرکت در انتخابات مجلس شورای اسلامی در حوزه انتخابیه دهلران از کهگیلویه و بویراحمد رفت و بعدها نیز یک اتفاق تلخ شخصی وی را به حاشیه برد تا مردم به احتمال زیاد مردی را که بسیار جدی و عبوس با مدیران برخورد میکرد و از آنها کار و برنامه میخواست با همین اتفاق تلخ بیاد بیاورند. قطعیت در رفتن احمدی از ابتدا سبب شد از همان ماههای اول مدام از گزینههای جانشین وی نام برده شود ماههای پایانی اما این موضوع جدیتر شد و صحبت از احتمال معرفی «عزیز فیلی» معاون عمرانی وی و «یدالله رحمانی» معاون استانداری فارس برای این جایگاه میشد اما به یکباره این مسند مهم به «حسین کلانتری» مدیرکل امنیتی وزارت کشور داده شد. کلانتری گزینه مستقیم تاجگردون فرد تصمیم گیرنده آن زمان استان نبود و البته بعدها هم مشخص شد این گزینه چندان با تاجگردون هماهنگ نشده است و اگر هم قول و قرارهایی در ابتدا در میان بوده است بویژه با آمدن «احد جمالی» همه آنها نقش بر آب شد. هر چند زمان کمی تا پایان دولت مانده بود اما کلانتری تغییرات مرسوم در حوزه معاونین استاندار را در دستور کار خود قرار داد. تغییر کاظم نظری معاون سیاسی و امنیتی با مقاومت شدید زارعی نماینده وقت بویراحمد و حتی غلامرضا تاجگردون قرار گرفت. با وجود مخالفتها در نهایت احد جمالی جانشین کاظم نظری شد و بعد هم گوهرگانی یکی از ضعیفترین معاونین در تاریخ استانداری استان کهگیلویه و بویراحمد و دومین اشتباه بزرگ علی محمد احمدی از معاونت توسعه منابع استانداری رفت. خیلی زود و یا حتی قبل از آمدن کلانتری فضای استان کهگیلویه و بویراحمد یک فضای کاملاً انتخاباتی بود. با شروع ثبت نامها این فضا به اوج رسید و در نهایت انتخابات برگزار شد. البته در شب انتخابات یک اتفاق غیر معمول رخ داد و «احد جمالی» معاون سیاسی و امنیتی استاندار بعد از فشارها و نگرانیها نسبت به نحوه مدیریت انتخابات از سوی شاهرخ کناری تصمیم گرفت خود مدیریت مستقیم این حوزه انتخابیه را بر عهده گیرد و نقشی در حد یک کارشناس ساده و یا تماشاگر به فرماندار واگذار شود. انتخابات در کهگیلویه و بویراحمد اگر چه باز هم از لحاظ مشارکت در رتبه بالا قرار گرفت اما به مانند سایر نقاط کشور با یک افت شدید مشارکتی همراه بود. از دل آن انتخابات اما یک اتفاق غیر معمول رخ داد و در پروژه کاملاً سیاسی به رهبری علیرضا زاکانی اعتبارنامه «غلامرضا تاجگردون» رد شد تا گچساران و باشت بی نماینده باشند. بی نمایندگی که مطابق قانون باید خیلی زود کفیلی برای آن حوزه انتخابیه انتخاب میشد ولی در عمل چنین اتفاقی نیفتاد و گچساران و باشت تا روز 28 خرداد 1400 یعنی موعد برگزاری انتخابات میان دورهای در کمال بی توجهی یک سال تلخ را سپری کردند. تنها توجهی که به این شهرستان شد عزل مورد انتقاد «علی خوان پایه» فرماندار قبلی فرماندار این شهرستان بود که گفته میشود بدون هماهنگی قبلی عذر وی خواسته شد. در مورد نحوه برخورد مدیران کل با شهرستان گچساران و باشت که روزی محل حضور اولیه وزرا در استان کهگیلویه و بویراحمد بود اتابک فرماندار این شهرستان بعدها گفت: برخی از مدیران استان کهگیلویه و بویراحمد راه این شهرستان را بلد نیستند. همان اندازه که در عزل فرماندار گچساران شتاب زدگی وجود داشت در قضیه فرماندار بویراحمد اگر چه تاکید بر جابجایی بود اما بعد از معرفی ابوالفتح میرمحمدی برای این سمت بروز برخی مخالفتهایی محدود سبب دست نگه داشتن «جمالی» و «کلانتری» شد و در نهایت بدون کوچکترین حمایت از میرمحمدی این سمت مهم را به یک فرد نزدیک به خود و بی تجربه در کار اجرایی سپردند. همین موضوع به بروز یک بحران بزرگ در انتخابات شورای شهر یاسوج منجر شد. انتشار یک لیست غیر رسمی و متعاقب آن لیست رسمی که نام یکی از نامزدهای پیروز در لیست غیر رسمی در لیست رسمی نبود سبب برخی اعتراضات و حتی به تشنج کشیدن آنها شد که این موضوع با واکنش شدید رسانهها و انعکاس آن در شبکههای خارجی مواجه شد. قبل از آن هم چینش هیات اجرایی انتخابات در این حوزه که گفته میشد اکثراً از نیروهای منتسب به مهدی روشنفکر هستند با برخی انتقادات روبرو شد.
بحران کرونا بحران دیگری بود که در دوره استانداری کلانتری عملاً همه مسائل را به حاشیه برد اگرچه در این بحران برخی رسانههای نزدیک به استاندار و رئیس دانشگاه علوم پزشکی سعی داشته و دارند که مدیریت کرونا در استان کهگیلویه و بویراحمد را موفق جلوه دهند اما واقعیت آن است که هیچ موفقیتی در کار نبوده است و در بهترین حالت میتوان گفت شرایط استان کهگیلویه و بویراحمد کاملاً تابع شرایط کشوری بوده است و با وجود جلسات مختلف و اظهار نظرهای مداوم تنها دست آورد ستاد کرونای استان تعطیلی مداوم بازار و مقصر معرفی کردن مراسمات عزاداری مردم بوده است. هم چنین مسئولین دانشگاه علومپزشکی از مرکز یک نمره مردودی در اجرای برنامههای تعریف شده گرفتند. شرایط دانشگاه یاسوجنیز مشابه شرایط علومپزشکی است و با وجود تعطیلی این دانشگاه تنها خروجی آن ارائه برخی موفقیتهای بین المللی بی تأثیر در وضعیت استان کهگیلویه و بویراحمد و احتمالاً نه چندانمعتبر است. در دوره جمالی و کلانتری عملاً مقوله حمایت از نیروهای حامی دولت به حاشیه رفت و در یک مورد نیز معاون سیاسی و امنیتی نسبت به این گروه واکنش نشان داد. در این دوره ارتباط نزدیکی میان نمایندگان اصولگرا و مدیریت کلان استان شکل گرفت. البته حضور نام «سید محمد موحد» در نامه استیضاح رئیس جمهور سبب ایجاد فاصله شد اما روابط نزدیک بین مدیریت استان کهگیلویه و بویراحمد و مهدی روشنفکر باقی ماند و تغییرات خوبی در سطح معاونان مدیران کل و هم چنین مدیران شهرستانی به نفع وی صورت گرفت. موضوعی که روشنفکر امیدوار است در دولت رئیسی نیز ادامه داشته باشد. اتفاقات بعد از رفتن عزیز فیلی از استان و مسائل مربوط به جانشین وی از موارد منفی دیگر در پرونده استاندار و معاون سیاسی و امنیتی وی است. اول؛ که در یک اتفاق عجیب سرپرستی این معاونت به صورت همزمان به احد جمالی سپرده شد تا نشان داده شود این حوزه هیچ اهمیت و اولویتی برای استاندار ندارد. جالب آن که بعد از گذشت دو ماه از این وضعیت در نهایت یک فرد غیر مرتبط و پر حاشیه در خوزستان به عنوان معاون عمرانی معرفی گردید. وضعیت عمرانی استان کماکان شتاب کندی دارد و گفته میشود قرار است با وجود عدم تکمیل و ایمنی ابتدایی در جاده پاتاوه و دهدشت این جاده در روزهای آینده افتتاح شود تا این جاده در تاریخ به نام این دولت ثبت گردد. علاوه بر ضعف کاری معاون عمرانی که البته چند رسانه خاص سعی دارند مدام از جواب گرفتن وی برای هر کار ناموجودی تیتر بزنند نیک اقبالی مدیرکل فعلی اداره راه و شهرسازی نیز مدیریتی ناموفق و بدون برنامهای داشته است که همین موضوع سبب بروز انتقادات شدید از وی در سفر سال گذشته اسلامی وزیر راه و شهرسازی به استان شد. علاوه بر حوزه عمرانی سایر بخشها و بویژه دستگاههای فرهنگی نیز عملکرد بسیار غیر قابل در طول دو سال گذشته داشتهاند و از نظر بسیاری از کارشناسان بود و نبود فرهنگ و ارشاد اسلامی تفاوتی ندارد.
زلزله سی سخت از دیگر اتفاقات در دوره مدیریت کلانتری است که وی در این موضوع بطور شبانه روز پای کار بود اما خروجی و نتایج حضور و جلسات و سفرهای بسیار به استان و وعدههای زیاد داده شده به ویژه از سوی نماینده بویراحمد و دنا در مجلس شورای اسلامی بعد از این و در عمل باید مشخص شود. هر چند در همین مورد نیز شاهد تیتر زنی همان رسانههای نزدیک به حاجی زاده معاون عمرانی با عنوان تلاشهای حاجی زاده در سیسخت به نتیجه رسید، هستیم. بزودی کلانتری و به تبع آن جمالی که در روز انتخابات گفته بود: چند روز است که از بازنشستگیاش میگذرد در روزهایی که زبانه آتش زاگرس و بلوطهایش را به خاکستر تبدیل میکند و شاید خاطره تلخ همین آتش سوزیهای سریالی یکی از مواردی باشد که با این دوره عجین خواهد شد از استان خواهند رفت. جانشینان آنها مشخص نیست و بسیاری معتقدند که جانشینان و یا حداقل جانشین کلانتری باز هم یک نیروی غیر بومی خواهد بود. البته برخیها تمجید سید ناصر حسینی پور در شورای برنامه ریزی گچساران از مدیریت «کلانتری» را چراغ سبزی برای حمایت از ماندن کلانتری حداقل در یک بازه زمانی کم میدانند. قطع و یقین روشنفکر هم بیش از هر گزینه دیگری که اگر قرار بر یک نیروی جدید و مستقلتر باشد به «کلانتری» راضی است و موحد هم بهتر از هر کسی با چنین استانداری خواهد توانست کار کند اما در عمل بسیار بسیار بعید است که مجال چندانی به «کلانتری» در دولت آینده داده شود. هر کسی که بیاید بسیار بعید است چاره کوتاه مدت و یا درون استانی برای حل این حجم از مشکلات در استان کهگیلویه و بویراحمد داشته باشد و او نیز نخواهد توانست هم چون گذشتگان نشسته بر صندلی مهم استانداری کهگیلویه و بویراحمد در طبقه اول ساختمان قدیمی استانداری در میدان استانداری سابق میراثی از خود به جا بگذارد تا «بی میراثی» بهترین عنوانی باشد که شایسته اطلاق بر استانداران ادوار استان کهگیلویه و بویراحمد باشد.
کد مطلب: 437004