چراییِ رخدادهای مجرمانه در کهگیلویه و بویراحمد / چرا با وجود برخوردهای قضایی، همچنان شاهد انواع انحرافات اجتماعی در استان هستیم؟ / تحلیلی بر گفتههای دادستان مرکز استان کهگیلویه و بویراحمد
سید علی ملک حسینی دادستان مرکز استان کهگیلویه و بویراحمد به درستی از تأثیر ناکافی برخوردهای قضایی پرده برداشت و به صورت استعاری بیان کرد: «برخورد، تیر آخری است که باید از کمان رها کنیم، ولی امروز برعکس شده است»
سید علی ملک حسینی دادستان مرکز استان کهگیلویه و بویراحمد به درستی از تأثیر ناکافی برخوردهای قضایی پرده برداشت و به صورت استعاری بیان کرد: «برخورد، تیر آخری است که باید از کمان رها کنیم، ولی امروز برعکس شده است»
به گزارش کبنا، تبیین جرائم، آسیبها و انحرافات اجتماعی، یکی از مهمترین موضوعات در علم جامعهشناسی است که در ذیل سرفصل «جامعهشناسی انحرافات» به آن پرداخته میشود؛ بنابراین بحث در باب این موضوع، از آنجا که مبحثی بسیار تخصصی است، نباید با بازنماییهای رسانهای عامهپسند و بیمبنا و اساس، اشتباه گرفته شود. متأسفانه از آنجا که نهاد علم در جامعهی ایران به بخشهای مختلف جامعه سرریز نکرده و اغلب مردم از همان تحلیلهای فستفودی و رسانهای تغذیه میکنند، نسبت به معضلات اجتماعی نیز نگاهی تخصصی وجود ندارد. ازاینروست که همه تحلیلها به سمت برخورد قانونیِ دادگستری میل میکنند. در حالی که وظیفه دادگستری صرفاً برخورد با خاطیان و هنجارشکنان است و وظیفهای در خصوص بسترهای اجتماعی و اقتصادیِ آسیبزا ندارد. نتایج پژوهشهای مختلف هم در ایران و هم در سایر کشورهای دیگر نیز نشان داده است که
با وجود بسترهای ایجادکنندهی آسیبها و انحرافات، برخوردهای قاطع قضایی به تنهایی اثرگذار نیستند.
کهگیلویه و بویراحمد که یکی از استانهای کمبرخوردار در کشور است و در بسیاری از شاخصهای توسعه از وضعیت مطلوبی برخوردار نیست، در زمره آسیبپذیرترین استانهای کشور قرار داد. از این رو علاوه بر برخوردهای قضایی، به اقدامات زیرساختی، نیاز بیشتری وجود دارد.
سید علی ملکحسینی دادستان مرکز استان کهگیلویه و بویراحمد نیز که به همراه هیئتی و با حضور رسانهها از زندان مرکزی یاسوج بازدید کرد، از زوایای پنهان و نادیده گرفتهشدهی آسیبهای اجتماعی در استان پرده برداشت. وی به درستی بر بازنشر ناآگاهانهی کلیپهای درگیری در فضای مجازی انگشت گذاشت و اظهار داشت: «بازنشر کلیپها باعث ایجاد ناامنی شد و خیلیها بر این اساس یک جو رسانهای ایجاد کردند». در تأیید سخنان دادستان میتوان گفت،
روایت رسانهای از یک واقعیت، از خود واقعیت اثرگذارتر است. مخصوصاً در مسائلی که به آسیب منجر میشوند، روایتها باید بسیار محتاطانه باشند. البته منظور آن نیست که نباید این مسائل رسانهای شوند. بحث در خصوص این است که این روایتسازیها باید آگاهانه و بر اساس یک پشتوانه نظری قوی باشد. بازنشر ناآگاهانه آسیبها در فضای رسانهای، این تصور را در بین مردم پدید میآورد که اساساً ما در یک استان ناامن زندگی میکنیم و زندگی در اینجا بر اساس اصول و حقوق شهروندی و اجتماعی نیست.
چنین تصوری در مرحله نخست، باعث ایجاد رعب و وحشت و اضطراب دائمی در بین شهروندان میشود. اما اثر مهمتر آن قبحزدایی از آسیبها و ناهنجاریهای اجتماعی است. در واقع وقتی پدیدهای مثل نزاع دستهجمعی، اعتیاد و ... به کرات در رسانهها نشان داده شوند، قبح آنها به عنوان اعمالی انحرافی و مجرمانه ریخته میشود، از این رو گرایش مردم به آنها بیشتر میشود. بنابراین، این نوع تصویرسازیها بیش از آنکه مفید باشند، در نهایت منجر به افزایش آسیبهای اجتماعی میشوند. ملکحسینی نیز در تأیید این امر بیان کرد: «بخشی از این اطلاعرسانیها مهم است. اما اگر هر روز اطلاعرسانی میکردیم، قبح آن ریخته میشود؛ متأسفانه از بعضی از این افرادِ هنجارشکن، قهرمانسازی میشود.»
از سوی دیگر، تا عوامل پدیدآورندهی انحرافات اجتماعی وجود داشته باشند، برخوردهای قضایی اثر قاطع و تعیینکنندهای ندارند. اتفاقاً در کهگیلویه و بویراحمد در خصوص آسیبهای اجتماعی تنها دستگاهی که تماماً به وظیفهی خود عمل کرده، دستگاه قضایی است. ملکحسینی در همین خصوص گفت: «
اگر در حوزه آسیبهای اجتماعی کاری شده باشد، فقط برخورد قضایی است و اگر کسی به وظبفهاش عمل کرده باشد، فقط دادگستری است». دقیقاً خود او هم اذعان دارد که این نوع برخوردها به تنهایی کافی نیست و در نهایت منجر به ایجاد جامعهای امنیتی میگردد.
وی خطاب به خبرنگاران گفت: «برخورد ما بدون اغماض بوده و خواهد بود؛ امروز لنز دوربینهای شما نشان داد که ما در برخورد کوتاهی نداشتهایم». وی گفت: «دادستان پاسخگوی جرم است، اما پاسخگوی ضعف مدیران نیست.» پرسشی که پیش میآید این است که پس وظیفهی کیست که در خصوص کاهش آسیبهای اجتماعی در استان پاسخگو باشد. در پاسخ به این سؤال با طیفی از عوامل گوناگون روبهرو میشویم که اتفاقاً ملکحسینی نیز در سخنان خود به برخی از آنها اشاره کرد. یکی از مهمترین عاملها که در تحقیقات مختلف به آنها اشاره شده، وضعیت بیکاری و فقر اقتصادی است. فارغ از اینکه مکانیزم اثرگذاری این عوامل بر رفتارهای انحرافی چیست، پژوهشهای مختلف به کرات از اثرگذاری این عوامل یاد کردهاند. در واقع یکی از بسترهای اساسی در ایجاد و همافزایی انحرافات فقر و بیکاری است و تا این مسأله به طور ریشهای حل نشود، امکان از بین رفتن آسیبهای اجتماعی امری دور از انتظار است.
متأسفانه در کهگیلویه و بویراحمد،
به دلیل برخوردهای بعضاً نامناسب بسیاری از دستگاهها، فرار سرمایهگذاران از استان به رویهای معمول بدل شده است. اگر رفتار مناسبی با سرمایهگذاران از سوی نهادهای مربوطه صورت میگرفت، با ایجاد بستر اشتغال، بیشک از چنین آسیبهایی کاسته میشد. ملکحسینی در همین خصوص گفت: «هستند. هستند. هستند. هستند. خیلی از سرمایهگذارانِ استان، به استانهای دیگری رفتهاند و این باید آسیبشناسی شود». دقیقاً چنین رویهای نیازمند آسیبشناسی جهت بازگرداندن آنها به استان است. وی اظهار داشت: «اگر در استان کار نیست، آیا مسئول ایجاد اشتغال دادستان است؟ ما مسئول مستقیم شناسایی آسیبهای اجتماعی نیستیم. نهادهای متعددی وجود دارد که همه باید پای کار بیایند.». یکی از این نهادها، سمنها یا همان سازمانهای مردمنهاد (NGO) هستند. این نهادها واسط بین مردم و دولت هستند. تجربه کشورهای مختلف نشان داده است که چنین نهادهایی تأثیر بهسزایی میتوانند در کاهش آسیبهای اجتماعی داشته باشند. در ایران نیز، تجارب قابل قبولی در خصوص فعالیت این نهادها وجود دارد. اما اغلب سمنها در ایران حول موضوع محیط زیست و رفتارهای زیستمحیطی شکل گرفتهاند و جای خالی آنها در حوزههای فرهنگی به شدت احساس میشود.
دو مورد از گروههای اساسی که فرد در آنها رشد و نمو میکند و ملکحسینی نیز با دقت بر آنها دست گذاشته است، گروه
خانواده و مدرسه هستند. در واقع فرد از خانواده برمیخیزد، با بسیاری از مسائل آشنا میشود و سپس در مدرسه، در فرایند جامعهپذیری با بخش مهمتری از فرهنگ جامعه آشنا میشود. در صورت کارکرد درست این دو نهاد، امکان کاهش آسیبهای اجتماعی دور از ذهن نیست. اما متأسفانه نتایج پژوهشها خصوصاً در حوزه مدرسه، خلاف این را نشان میدهد. افزایش بیرویه آسیبهای اجتماعیِ نوپدید در مدارس استان، حکایت از آسیبپذیری مدارس در این حوزه دارد. آسیبهایی که بعضاً دانشآموزان در مدارس با آنها روبهرو میشوند، بستر را برای اقدامات انحرافانهی آنها در آینده فراهم میکند. اما در خصوص خانواده که نقش اساسی نیز در این زمینه دارد، اکتفا به یک نکته مسأله را روشن میکند. برای افکار عمومی روشن شده است که طلاق در حال تبدیل شدن به یکی از معضلات اصلی کهگیلویه و بویراحمد است. نگاهی به راهروی دادگاهها و آمارهای روزافزون طلاق خود حاکی افزایش آن است. اما مشاهدات نشان میدهد که یکی از عوامل اصلی در این معضل اجتماعی، نبود مهارت ارتباط با همسر است که باید در خانواده آموزش داده میشد. البته در این میان، مقصر تنها خانواده نیست.
ملکحسینی در این باره گفت: «عدم مهارت ارتباط با همسر در کهگیلویه و بویراحمد بیداد میکنند. بسیاری از پروندهها به دلیل عدم مهارت ارتباط است. روش تربیت فرزند را جز چند نهاد پیگیری نکردهاند. ما هم نتوانستهایم قبل از ازدواج به زوجین آموزش دهیم».
ضعف اعتقادات دینی در ایران به عنوان یک جامعهی دینی که از سابقهی تاریخی بسیاری نیز برخوردار است، نیز یکی از عوامل افزایش آسیبهای اجتماعی است. دادستان مرکز استان کهگیلویه و بویراحمد نیز با اشاره به این عامل، ضعف اعتقادات دینی را از عوامل تأثیرگذار در انحرافات اجتماعی برشمرد.
اما خود ساختار و بافت شهری نیز در افزایش آسیبهای اجتماعی بیاثر نیست. حاشیهنشینی که روزبهروز در یاسوج بیشتر میشود میتواند به این معضل دامن بزند.
زمانی که در حاشیهی شهر، انباشت فقر، بیکاری، نبود امکانات، فضای نامناسب و تنوع اجتماعی در دست هم میدهند، ناگزیر انواع آسیبهای اجتماعی از آنجا برمیخیزد. با وجود اینکه برخورد با این آسیبها در حوزهی کاری دادگستری قرار دارد و همیشه نیز شاهد این گونه از برخوردها در استان بودهایم، اما
تا زمانی که ریشهی این درخت قطع نشود، همهساله شاهد میوههای آسیبزای این درخت حاشیهنشینی خواهیم بود. حتی اگر بارها میوههای آن چیده شود، در فصل بعدی باز هم ثمر خواهند داد.
اشتغال، حاشیه نشینی، ضعف اعتقادات دینی و عدم آموزش از خانواده تا مدرسه، همگی در این مسر اثرگذار هستند.
ملکحسینی عنوان کرد: «با وجود انواع شدیدترین برخوردها ما هنوز شاهد رفتارهای هنجارشکنانه در استان هستیم، دلیل آن چیست؟». باید گفت
هر چند مجرمین باید اصلاح و بازپروی شوند. اما وقتی که محیط خانواده و جامعه اشکال دارد، اگر این افراد آزاد شودن، باز هم به همان محیط با همان عوامل آسیبزا برمیگردند.
وی اظهار داشت: «رفتار صحیح اجتماعی را آموزش ندادهایم؛ جامعهای که مشکلاتش را صرفا با برخورد حل میکند این توهین به آن جامعه است و ما دوست نداریم جامعه ما جامعهای امنیتی باشد. چرا که خیلی از مسائل با بگیر و ببندها حل نشده و نخواهد شد.»
دادستان مرکز استان کهگیلویه و بویراحمد نیز به درستی از تأثیر ناکافی برخوردهای قضایی به تنهایی پرده برداشت و به صورت استعاری بیان کرد: «
برخورد، تیر آخری است که باید از کمان رها کنیم، ولی امروز برعکس شده است.»