مرگ مهسا امینی در مرکز پلیس تهران با واکنشهای متعددی روبرو شد. در چند روز اخیر نام مهسا امینی در هر محفلی شنیده میشود و اکنون همه منتظر هستند که واقعیت را جزء به جزء بدانند. روزنامههای صبح ایران (اصولگرا و اصلاحطلب) هر کدام با مطالب جداگانهای به مرگ مهسا امینی پرداختهاند که کبنانیوز در ادامه این مطالب را برای اطلاع مخاطبان را منتشر کرده است.
مرگ مهسا امینی در مرکز پلیس تهران با واکنشهای متعددی روبرو شد. در چند روز اخیر نام مهسا امینی در هر محفلی شنیده میشود و اکنون همه منتظر هستند که واقعیت را جزء به جزء بدانند. روزنامههای صبح ایران (اصولگرا و اصلاحطلب) هر کدام با مطالب جداگانهای به مرگ مهسا امینی پرداختهاند که کبنانیوز در ادامه این مطالب را برای اطلاع مخاطبان را منتشر کرده است.
به گزارش کبنا، روزنامه آرمان ملی نوشت: روزانه زنان و دختران بسياري توسط گشت ارشاد (گشتي که مسئول امر به معروف و نهي از منکر زنان و دختران ايراني در بحث پوششان است) بازداشت ميشوند. بازداشت مهسا(ژينا) اميني به اين علت خبرساز شد که او روز سهشنبه 22شهريور ماه سال جاري، در فاصله زماني دو ساعتي که تحت بازداشت و نظارت نيروهاي امنيتي پليس بود و مسئوليت سلامت جانش به عهده اين نيروها، دچار مرگ مغزي شد. و روز جمعه از بيمارستان کسري تهران که در نزديکي خيابان وزرا(محل بازداشت او) واقع شده، خبر رسيد که بهطور کامل هوشياري خود را از دست داده و آن سه درصدي هم که پزشکان احتمال ميدادند زنده بماند، افاقه نکرده است. پيکر بيجانش را از طريق هوايي به آرامستان آيچي سقز منتقل کرده و روز شنبه مصادف با اربعين حسيني(چهلمين روز شهادت امام سوم شيعيان) به خاک سپرده شد . حالا تصاوير و ويدئوها است از يک دختر 22 ساله اهل سقز که دستبهدست ميشود؛ تصويري در زمينهاي از طبيعت(به نظر ميرسد همان کردستان زيبا باشد)، تصاويري از او روي تخت بيمارستان در حالي که لولههايي در دهان و بيني او فرو کردهاند، تصوير او پيش از بازداشت توسط گشت ارشاد با پوششي که به نظر نامناسب هم نميآيد. به گفته مادرش؛ مانتويي که زمين را جارو ميکند و سه متر روسري. مادرش پيش از اينکه خبر قطعي مرگ مهسا تاييد شود، با صدايي رنجور به رسانهها گفته بود که او روپوش مرا به تن کرده بود. مي گويند مهسا با برادرش به تهران آمده بود تا روزهاي پاياني تابستان را در پايتخت ايران، به تفريح سپري کند. اينطور که پيداست قصدشان رفتن به پل طبيعت تهران بوده چراکه هنگام خروج از متروي حقاني تهران، توسط گشت ارشاد، بازداشت شده است. برادرش مقاومت کرده و اين طور که شاهدان عيني توضيح ميدهند گويا پليس از گاز اشکآور هم استفاده کرده است. هرچند که هيچ تصويري هم از اين درگيري وجود ندارد. کساني که به مرگ اين دختر جوان کُرد، حساس شدهاند و شمارشان هم کم نيست، ميخواهند بدانند چرا مهسا که به گفته خانوادهاش بدني سالم داشت، بايد در فاصله زماني کوتاهي کارش به مرگ مغزي کشيده شود. البته پليس هم واکنشهايي نشان داد و فيلمهايي از دوربين مداربستهاش در جايي که مهسا حضور داشت، منتشر کرد اما به نظر نميرسد که اين تصاوير مردم را راضي کرده باشد.
چرا مردم به درگذشت مهسا حساس شدند
خبر درگذشت مهسا اميني، واکنشهاي بسيار زيادي را از سوي چهرهها و شخصيتهاي سياسي و اجتماعي و فرهنگي و به اصطلاح سلبريتيها و فوتباليستها و ساير ورزشکاران و سينماگران بههمراه داشت و البته واکنشها به مرزهاي ايران محدود نماند. اما شايد مهمترين واکنشي که بايد روي آن بحث کرد و دقيق شد، واکنش مردم کشور بود. مردمي که حتي بخشي از آنها پس از شنيدن خبر درگذشت مهسا، مقابل بيمارستان کسري تهران جمع شدند؛ مردمي که روز جمعه به مراسم تشييع مهسا رفتند مثل همان جوي که مقابل بيمارستان کسري وجود داشت. اخباري که در جامعه دستبهدست ميشد از ضرب و شتم خانم اميني ادعا داشت و اينکه به کما رفتن او ناشي از ضرباتي بوده که به سر او وارد شده. مطالبات و خواستههاي مردم براي روشن شدن قضيه بيشتر و بيشتر شد. تا جايي که ابراهيم رئيسي از نشست شانگهاي در سمرقند، به وزير کشور دستور رسيدگي داد. وزير کشور هم که در عراق بود با شبکه خبر صدا و سيماي جمهوري اسلامي ارتباطي تلفني گرفت و گفت: «به وزارت بهداشت و پزشکي قانوني دستور داده شد علت فوت را پيگيري کنند. از فراجا هم خواسته شد دلايلي که موجب حادثه شد را جمعآوري کنند. ضمن اينکه از معاون امنيتي هم خواستيم که روي اين موضوع نظارت کند.» طولي نکشيد که تصاوير دوربين مداربسته پليس امنيت اخلاقي تهران بزرگ، در شبکه خبر منتشر شد و خبرنگار اين شبکه روي آن توضيحاتي را ارائه داد. خبرنگاري که بعد از اين گزارش در استوري اينستاگرام خود بدون هيچ توضيحي نوشت:
«سخت است اما اعتقاد دارم ما خبرنگاران بيشتر بهخاطر نگفتههايمان در روز قيامت کيفر ميشويم تا گفتههايمان»
آيا فيلمهاي دوربين مداربسته قانع کننده بود؟
تصاويري که از دوربينهاي مداربسته پليس امنيت اخلاقي تهران بزرگ، منتشر شد، مهسا اميني را نشان ميداد که بههمراه جمعي ديگر از زنان و دختران بازداشت شده به محلي هدايت ميشوند که از آن تحت عنوان کلاسهاي توجيهي و آموزشي براي زنان و دختران بدحجاب ياد ميکنند. زماني که مهسا از فضاي بيروني به داخل سالن هدايت ميشود هوا روشن است. تصوير ديگر، مهسا را در حال ورود به سالن نشان ميدهد که به گفته برخي وکلاي دادگستري در حرکات او نوعي از اضطراب هم ديده ميشود. او به بخش سمت راست سالن ميرود و روي يکي از صندليهاي رديفهاي جلو مينشيند. بريدهاي از فضاي بيروني که از لابه لاي پنجرهها پيداست، هوا را هنوز روشن نشان ميدهد. تصوير قطع ميشود، مهسا از روي صندلي بلند ميشود در حاليکه هوا ديگر روشن نيست. به سمت زني ميرود که ظاهر و فرم لباسهايش شبيه زناني است که بههمراه گشت ارشاد در خيابانهاي شهر حضور پيدا ميکنند. مهسا چيزهايي به او ميگويد. گويا در مورد ظاهرش حرف ميزند و شايد ميخواهد ثابت کند که پوشش ايرادي ندارد. زني که جزو ماموران يا کارمندان آنجاست، گوشهاي از لباس او را بالا ميبرد و با حرکات دست، به محل نشستن هدايتش ميکند و کمي با فاصله ميايستد. اينجاست که بر اساس آن چه دوربينهاي مدار بسته پليس، از مهسا اميني به ما نشان ميدهند، او با دو دست سرش را ميگيرد، روي صندلي خم ميشود و بعد روي زمين ميافتد. تصوير دوباره قطع ميشود و حالا نيرويهاي امدادگر بالاي سر او ميآيند و در تصوير ديگري او را روي برانکارد از راهرو و بعد از ساختمان به درون آمبولانس ميبرند. تقريبا همه مردمي که مرگ مهسا برايشان دغدغهاي جدي شده بود، اين تصاوير را ديدند اما از واکنشهاي آنها به نظر نميرسد که قانع شده باشند. آنها ميپرسند چرا تصاوير بهطور کامل پخش نشده و علت قطعهاي پي در پي تصاوير چه بوده؟ در فاصلهاي که هوا روشن بوده تا زماني که تاريک شود، چه اتفاقاتي براي مهسا رخ داده؟ برخي خبرها هم از برخوردهايي که با مهسا اميني در زمان انتقال به مقر پليس امنيت اخلاقي، صورت گرفته حکايت ميکند؛ زماني که تصاويري از آن موجود نيست و پليس هم در اين رابطه و در خصوص نحوه برخورد با اين فرد بازداشتي، توضيح خاصي ارائه نکرده است.
آيا مهسا مريض بود؟
خبر به کما رفتن مهسا از روز سهشنبه 22 شهريور، تحت عنوان سکته قلبي و بعد، سکته قلبي و مغزي بهطور همزمان، توسط بازداشت کنندگان او مطرح شد. آنچه از تصاوير مهسا اميني برميآيد، نشان دهنده اين است که او جثه و بدني قوي دارد؛ چيزي که خانوادهاش روي آن تاکيد ميکنند. از طرفي روحيه خوبي هم داشته چراکه به تازگي در رشته مورد علاقهاش در دانشگاه قبول شده و قرار بوده پس از پايان تعطيلات، وارد مرحله تازهتري از زندگي تحصيلي خود شود. در حالي که خانواده مهسا ميگويند که او از هيچگونه ناراحتي و بيماري رنج نميبرده و پرونده پزشکياش گواه سلامت کامل اوست، برخي نمايندههاي مجلس اظهار کردند که خانم اميني از کودکي دچار بيماري بوده و بيماري زمينهاي قلبي داشته. زهره الهيان نماينده مردم تهران، در اين باره گفته بود: «در سوابق پزشکي مهسا اميني، زمينه بيماري قلبي و صرع از کودکي وجود داشته است.» او همچنين گفته بود: «ضمنا پزشکي قانوني اعلام کرده هيچگونه آثار برخورد فيزيکي و ضرب و جرح مشاهده نشده.» بايد گفت در تصاويري که از مهسا اميني روي تخت بيمارستان به دست مردم رسيد، آثار خونمردگي در گوش و کبودي زير چشم او قابل مشاهده بود که برخي پزشکان آن را از علائم شايع «شکستگي قاعده جمجمه» خواندهاند که به دليل ضربه به سر رخ ميدهد. برخي پزشکان، «سکته» مغزي را در مورد خانم اميني، منتفي دانسته و گفتهاند «يک دختر جوان بدون بيماري زمينهاي از ترس سکته نميکند، از ترس به کما نميرود. کما در اين شرايط يعني خونريزي مغزي.» محسن پيرهادي نماينده مردم تهران در مجلس شوراي اسلامي ضمن بيان اين مطلب که فوت غيرمنتظره مهسا اميني، مردم ايران را سوگوار کرده است، گفته است که هنوز ابعاد ماجرا و چرايي بروز آن به صورت مستند اعلام نشده است و به همين دليل رفع ابهام از چرايي بروز آن امري ضروريست و بايد علل و عوامل بروز اتفاق، بدون فوت وقت روشن شود. او گفته براي پاسداري از حقوق مردم و اجراي قانون اساسي و دفاع از کيان نظام مقدس جمهوري اسلامي، پيگير چرايي و چگونگي بروز اين اتفاق تلخ خواهد بود. آقاي پيرهادي گفته که خود را مکلف و موظف به پيگيري اين اتفاق ميداند و باور دارد اطلاع از چرايي و چگونگي بروز اين خسران، حق مردم است. خسراني که بارها و بارها زمينه بروز آن مستقيم و غيرمستقيم از سوي دلسوزان نظام و خادمان مردم به مسئولان امر هشدار داده شده بود.
نحوه برخورد با زنان در جامعه اسلامي
داستان گشت ارشاد و نحوه مواجهه آن با آن چه بدحجابي خوانده ميشود، داستاني است طولاني و پر کش و قوس. امري که از نخستين روزهاي پس از انقلاب اسلامي در کشور مورد توجه قرار گرفته و در هر دوره و دولتي به فراخور خود تا حدودي تغيير شکل داده اما هميشه پاي ثابت کوچه و خيابانهاي شهرهاي ايران بوده است. با روي کار آمدن دولت ابراهيم رئيسي، به نظر ميرسد که نحوه برخورد با بدحجابي شدت بيشتري گرفته و البته نوع برخوردي که با زنان و دختران شده و در اغلب موارد هم رسانهاي ميشود، تا حدود زيادي مورد انتقاد بسياري از مسئولان جامعه قرار گرفته تا حدي که واکنشها به مراجع هم رسيده است. آيتا... بياتزنجاني از مراجع تقليد قم، گفته است: «در ارتباط با اتفاقي که پس از مواجهه گشت ارشاد براي دختر جوانمان مرحومه مهسا اميني رخ داده است عرض ميکنم که مجموعه رفتارها و وقايعي که موجب اين اتفاق ناگوار و تاسف برانگير شده هم غيرقانوني است، هم غير عقلايي است و هم نامشروع. غيرقانوني است از آن حيث که هيچ يک از قوانين کشور ماموريت ارشاد و تربيت شهروندن را به پليس نسپرده است. غيرعقلايي است از آن حيث که تا جايي که ميدانيم و در تاريخ ديدهايم اين قبيل تلاش و تقلاهاي قهري هيچ وقت در هيچ جا موجب گسترش و استقرار پايدار و ماندگار هيچ ارزشي از ارزشهاي الهي و انساني نشده است و غير مشروع است چون همان طور که بارها گفتهام آيه کريمه لا اکراه فيالدين با اطلاعي که دارم به صراحت و شفافيت تمام مومنان را از توسعه قهري و ترويج ستمگرايانه و ظالمانه ارزشهايي که آنها را ديني واخلاقي ميپندارند باز داشته است.» اين روزها زياد ميشنويم که بسياري از مذهبيون جامعه هم اين نقل قول از حضرت علي را ذکر ميکنند که؛ حاکم جامعه اسلامي درباره برخورد توهينآميز با زن مسلمان و کافر که فرمود: «شنيدهام که کسي از آنها به زن مسلماني توهيني کرده و خلخال يا دستبندي را از زن يهودي يا کافري ربوده است. در حالي که آن زن چارهاي نداشته و درخواست ميکرده که از او بگذريد اما آنها به اين زنان ترحم نکردهاند. بعد به بهانه انجام پيروزمندانه ماموريت و گرفتن غنايم، بازگشتهاند و گفتهاند که آن زنان زخمي برنداشتند و قطرهاي از خونشان ريخته نشده است! اي واي بر آنها! اگر مرد مسلماني، پس از اين رسوايي، از اندوه برخورد با اين زنان بميرد، نه تنها نبايد ملامتش کرد بلکه مرگ در چنين جامعهاي سزاوارتر است براي ما.»
روزنامه کیهان نیز در گزارشی نوشت: روز پنجشنبه گذشته بود که پلیس تهران درخصوص خبر منتشر شده از عارضه قلبی خانمی بهنام مهسا امینی که به علت نقض قانون حجاب به یکی از مراکز پلیس مراجعه کرده بود توضیحاتی ارائه داد.
پلیس تهران اعلام کرد: خانمی برای توجیه و آموزش به یکی از بخشهای پلیس تهران بزرگ هدایت شده بود که در جمع سایر افراد بهطور ناگهانی دچارعارضه قلبی شد. بلافاصله این خانم توسط اورژانس به بیمارستان منتقل شده و تحت درمان است.
با وجود توضیحات پلیس اما شبکههای ماهوارهای و اجتماعی ضد انقلاب و برخی چهرههای سیاسی در داخل و سلبریتیها و برخی از فعالان فضای مجازی هم نوا با این شبکهها شروع به پمپاژ شایعات مختلف از جمله آسیب دیدگی مهسا امینی بر اثر برخورد پلیس یا شکنجه و... کردند.
متاسفانه روز جمعه با وجود تلاش کادر درمان، این دختر جوان جان خود را از دست داد تا حجم شایعات و دروغ پردازیهای مطرح شده در این خصوص افزایش چشمگیری پیدا کند.
کار به جایی رسیده بود که فردی در توئیتر با اشاره به خون ریزی از گوش این بیمار تحت درمان، با کلی توضیح به اصطلاح علمی نتیجه گرفته بود که این حالت حکایت از برخورد جسم سخت با سر و... است!
در شرایطی که ماجرای بیهوشی و نهایتاً فوت تاثر انگیز «مهسا امینی» در هنگام حضور در یکی از مراکز پلیس بازار دروغ پردازی و شایعه سازیهای هدفمند ضد انقلاب و برخی در داخل را داغ کرده بود انتشار تصاویر این حادثه یک بار دیگر رسوایی این فرصتطلبان را رقم زد.
در فیلم منتشر شده از پلیس که مربوط به محل مراجعه مرحومه امینی است کاملا واضح و مشخص است که وی بدون مشکلی وارد سالن عمومی که افراد زیادی هم در ان مستقر هستند میشود و پس از نشستن در محل در ادامه بعد از گفتوگو با شخصی که در محل حضور دارد ناگهان بیهوش میشود و در ادامه با حضور عوامل اورژانس به بیمارستان منتقل میشود.
انتشار این تصاویر کافی بود که تمام دروغ پردازیها و داستان سراییهای ضد انقلاب و همراهان داخلی آنها نقش بر آب شود و این افراد و جریانات بار دیگر رسوا شوند.
مرکز اطلاعرسانی فرماندهی انتظامی تهران بزرگ هم در اطلاعیهای درخصوص مهسا امینی اعلام کرد: «در اجرای دستور فرمانده کل انتظامی کشور مبنی بر رسیدگی دقیق به این موضوع به فرماندهی انتظامی تهران بزرگ، در همان ساعات اولیه حادثه فوق، بلافاصله رسیدگی به آن بدون هیچگونه ملاحظهای در دستور کار این فرماندهی قرار گرفت.
براساس نتایج به دست آمده و بازبینی دوربینهای مداربسته، نامبرده روز سه شنبه مورخ 22 شهریور ماه جاری به همراه تعدادی از افراد به دلیل پوشش نامناسب توسط مأموران پلیس امنیت اخلاقی تهران بزرگ و به منظور اخذ تعهد و توجیه به یکی از مقرهای پلیس هدایت شدند که وی در جمع سایر مراجعه کنندگان در سالن اجتماعات به طور ناگهانی بیهوش شده و بلافاصله با همکاری پلیس و اورژانس به نزدیکترین بیمارستان جهت مداوا منتقل میشود که متأسفانه اقدامات درمانی مثمر ثمر واقع نشد.
لازم به ذکر است، تصاویر ضبط شده دوربینهای مدار بسته از لحظه ورود وی به مقر انتظامی تا انتقال توسط اورژانس به رویت خانواده وی رسیده است.
توضیح اینکه بر اساس رسیدگی دقیق به عمل آمده از زمان انتقال وی به خودرو و همچنین در مکان مزبور هیچگونه برخورد فیزیکی با ایشان انجام نشده است.»
گفتنی است، به محض انتشار خبر حادثه بیماری این دختر جوان و فوت وی دستورات فوری از سوی رئیسجمهور، وزیر کشور، دادستان تهران و مقامات مربوطه برای واکاوی و روشن شدن ماجرا صادر شد و طبیعتاً قصدی برای کتمان یا پنهان کردن حقیقت از سوی مسئولان کشور وجود نداشت. بیشک نتیجه گزارشها و بررسیها هم اگر کم کاری یا اهمالی را نشان دهد با عوامل آن برخورد میشود.
اطلاعیه سازمان پزشکی قانونی کشور
درخصوص این حادثه سازمان پزشکی قانونی کشور دیروز اعلام کرد:«اداره کل پزشکی قانونی استان تهران بلافاصله پس از دستور دادستان محترم تهران جهت رسیدگی ویژه این پرونده نسبت به اعزام همکاران مجرب این سازمان و معاینه دقیق ایشان در بیمارستان اقدام نمود که در حین فرآیند تشکیل کمیسیون تخصصی، خبر درگذشت وی واصل شد. به محض اطلاع از وقوع فوت متوفیه و در پی دستور مقام محترم قضایی با تشکیل یک تیم مجرب از کادر متخصصان پزشکی قانونی، پس از انتقال پیکر فوت شده به سالن تشریح مرکز تشخیصی و آزمایشگاهی استان تهران، نسبت به معاینه ظاهری و کالبدگشایی پیکر متوفیه اقدام شد. در رسیدگی به این پرونده بررسی دقیق و کاملی در معاینه و کالبدگشایی صورت گرفت و تمامی معیارها و شاخصهای تعیین علت فوت، معاینه ظاهری و اعضای داخلی بدن انجام و نمونههای لازم از بافتها و اعضای داخلی بدن برداشته و به آزمایشگاههای تخصصی ارسال شد تا به مجرد حصول نتایج آزمایشات ارسالی و با در نظر گرفتن نتایج معاینات و کالبدگشایی انجام شده، مندرجات پرونده بیمارستانی و سوابق پزشکی نام برده و همچنین اخذ نظریه تخصصی رشتههای مورد نظر در قالب کمیسیون پزشکی ویژهای که به دستور دادستان محترم در اداره کل پزشکی قانونی استان تهران تشکیل شده است، متعاقبا نسبت به تعیین علت فوت اقدام و نتیجه به مقام محترم قضایی ارسال شود.»
این اشک تمساح باورپذیر است؟
اما پرداختن همراه با قضاوتهای نادرست و پیش از روشن شدن اصل ماجرا از سوی برخی چهرههای سیاسی بیش از آنکه رنگ و بوی دلسوزی داشته باشد بیشتر نوعی عقده گشایی و فرصتطلبی برای حجمه علیه نظام مینماید.
به عنوان مثال آیا اشک و ناله امروز گروهی که زمان زیادی از دفاع آنها از شهردار هم حزبیشان در ماجرای قتل «میترا استاد» نمیگذرد برای مهسا امینی را میتوان تحت عنوان حمایت و دفاع از حقوق زنان و دختران پذیرفت؟ کسانی که انواع تهمت و نسبت ناروا را به زن بیدفاعی که به دست همسرش در حمام به گلوله بسته شد زدند تا همفکر و هم حزبیشان را تبرئه کنند اساساً صلاحیت دفاع و ریختن اشک تمساح برای حقوق زنان را دارند؟
عدهای هم که فریب این دروغ پردازیها و شایعهسازیهای این چند روز را خوردهاند باید از خود بپرسند تا کی میخواهند ذهن و روح خود را تسلیم دروغ پردازیهای شبکههای معاند و پادوهای داخلی آنها کنند؟
از طرفی عدهای تلاش میکنند با بهرهبرداری از حادثه تلخ و ناگوار فوت «مهسا امینی» مقابله با بدپوششی و عمل کردن پلیس به وظیفه قانونی خود رد برخورد با هنجارشکنی و زیر پا گذاشتن قانون را ناموجه جلوه دهند. این تحلیلها میتواند سرآغاز بیقانونی و هرج و مرج در جامعه شود چرا که در همه تخلفات کوچک و بزرگ دیگر هم ممکن است فردی با سابقه بیماری زمینهای یا حتی غیر آن دچار موارد مشابه شود.
به قول دوستی، اگر مثلاً فردی برای توضیح درخصوص فرار مالیاتی به اداره مالیات فراخوانده شود و حین مراجعه به این محل دچار عارضه قلبی شود باید قانون مالیات را لغو کرد؟!
کم کاری سایر دستگاهها و تنهایی پلیس در مقابله با بد حجابی
نکته دیگر اینکه، سالهاست بسیاری از کارشناسان مسائل فرهنگی نسبت به کم توجهی دستگاههای تربیتی و پرورشی نظیر آموزش و پرورش، صدا و سیما، وزارت علوم، وزارت ارشاد و...نسبت به ترویج و تببین مسئله حجاب که از ارکان مهم حفظ عفاف و حیا و امنیت اجتماعی جامعه است هشدار دادهاند، دستگاههای عریض و طویلی که همگی وظیفه آشنایی دادن و ترویج حجاب و به نوعی وظیفه پیشگیرانه نسبت به گسترش بدحجابی داشتهاند و گویی سالهای سال است که در خوابی عمیق فرورفتهاند.
در عوض نهادی همچون نیروی انتظامی که وظیفهاش اجرای قانون و برخورد با قانون شکنی است در فضایی اینچنین به تنهایی علم مقابله با هنجارشکنی و بدحجابی را به دست گرفته است و با هر اتفاق بزرگ و کوچکی مورد هجمه قرار میگیرد، بیتوجه به آنکه در حال حاضر یکی از مهمترین سنگرها برای مقابله با گسترش هنجارشکنی و بدحجابی در جامعه در دستان همین فرزندان جامعه اسلامی است و نه تنها نباید غیر منصفانه مورد هجمه قرار گیرند بلکه باید سایر نهادها و سازمانهایی که در زمینه پیشگیری از بدحجابی و تببین ارزشی عفاف و حجاب در جامعه کمکاری کردهاند برخورد قاطعانه شود.
با دروغ پردازان برخورد نمیشود؟
این ماجرا و رسوایی دروغ پردازان یک بار دیگر این سؤال مهم را مطرح میکند که آیا دستگاه قضا قصد برخورد با کسانی که بدون سند و با اهداف مغرضانه یا خودنمایی آرامش روانی جامعه را هدف میگیرند و مثلاً نظام را به دروغ به شکنجه یک دختر جوان متهم میکنند ندارد؟
بخش زیادی از این جولانگری دروغ پردازان و دامن زدن به شایعات در بستر فضای مجازی رها و یله کشور است که در هیچ کجای دنیا سابقه ندارد، آیا برای این شرایط نباید فکری کرد؟
مرگ مظلومانه مهسا اميني