کارشناسان حوزه سیاست خارجی بررسی میکنند:
آیا روابط ایران و اروپا در آستانه یک بحران تمام عیار است؟
23 مهر 1401 ساعت 12:14
در پی وقوع اعتراضات و اغتشاشات در ایران پس از فوت مهسا امینی، جریان های سیاسی و رسانه ای خارجی و به طور خاص کشورهای غربی، سیاست ها و رویه های ویژه ای را در این رابطه اتخاذ کردند. در این چهارچوب، ایالات متحده آمریکا و مقام های ارشد این کشور در حوزه سیاست خارجی و امنیتی ملی، به صورت مستقیم علیه ایران موضع گیری کرده و از وضع برخی تحریم ها علیه افراد و نهادهایی خاص در کشورمان خبر داده اند.
همزمان با شکل گیری یک کارزار در میان کشورهای اروپایی جهت تقابل با کشورمان، در پی وقوع اعتراضات پس از فوت مهسا امینی در ایران، و تدوین یک بسته تحریمی علیه ۱۵ فرد و نهاد ایرانی از سوی اروپا، گمانهزنیهای مختلفی از سوی ناظران و تحلیلگران، در مورد احتمال وقوع یک بحران عمیق در روابط ایران و اروپا مطرح میشود. در این راستا، دو تن از کارشناسان حوزه سیاست خارجی، به ارزیابی شانس وقوع و عملیاتیشدنِ این احتمال پرداخته است.
به گزارش کبنا، در پی وقوع اعتراضات و اغتشاشات در ایران پس از فوت مهسا امینی، جریان های سیاسی و رسانه ای خارجی و به طور خاص کشورهای غربی، سیاست ها و رویه های ویژه ای را در این رابطه اتخاذ کردند. در این چهارچوب، ایالات متحده آمریکا و مقام های ارشد این کشور در حوزه سیاست خارجی و امنیتی ملی، به صورت مستقیم علیه ایران موضع گیری کرده و از وضع برخی تحریم ها علیه افراد و نهادهایی خاص در کشورمان خبر داده اند.
در عین حال، کشورهای اروپایی نیز که بعضا با فشار افکار عمومی خود رو به رو شده اند، در حال شکل دهی به یک اجماع علیه ایران و اتخاذ سیاست های محدود کننده علیه ایران هستند. در این راستا، به طور خاص در روزهای اخیر برخی کشورهای اروپایی از شهروندان خود درخواست کرده اند که از سفر به ایران خودداری و اگر در ایران هستند، فوری از این کشور خارج شوند.
در عین حال به تازگی در تحولی جدید، برخی منابع دیپلماتیک اروپایی از ایجاد توافق میان کشورهای حوزه اتحادیه اروپا جهت وضع برخی تحریم های هماهنگ علیه ایران خبر داده اند و به طور خاص به این نکته نیز اشاره شده که اروپا بسته تحریمی را علیه 15 فرد و نهاد ایرانی تدوین کرده که به زودی آن را اجرایی خواهد کرد.
مساله ای که هنوز ابعاد و ماهیت جزئی و دقیق آن مشخص نشده است. در این راستا به طور خاص یک سوال اساسی مطرح می شود و آن این است که: آیا روابط ایران و اروپا در آستانه یک بحران و و تنشِ وخیم قرار گرفته است؟ بحران و تنشی که به عنوان مثال نمونه آن را در تحولات پس از وقوع حادثه میکونوس شاهد بودیم.
در این راستا، گفتگو با عبدالرضا فرجی راد، استاد ژئوپلیتیک و سفیر سابق ایران در شماری از کشورهای اروپایی نظیر نروژ و ایسلند و همچنین "مهدی مطهرنیا"، استاد علم سیاست و کارشناس سیاست خارجی، با فرارو را که به واکاوی ابعاد مختلف این پرسش و پاسخ های محتمل به آن پرداخته است، را میخوانید.
مشروح پاسخ عبدالرضا فرجی راد و مهدی مطهرنیا به سوال فوق الذکر را در ادامه مطالعه فرمایید.
دولت های اروپایی امضا توافق اتمی با ایران را اولویت اصلی می دانند و به دنبال بحران زاییِ جدید علیه تهران نیستند
"عبدالرضا فرجی راد"، استاد حوزه ژئوپلیتیک و کارشناس سیاست خارجی در ابتدای سخنان خود در مورد احتمال اوج گیری یک بحران در روابط ایران و اروپا در پی وقوع اعتراضات اخیر در ایران گفت: «من تصور نمی کنم که ما با شرایطی شبیه به دوره پس از پرونده میکونوس و یا چالش هایی که با اروپا بر سر مساله سلمان رشدی پیدا کردیم، رو به رو شویم. در این رابطه دلایل مختلفی را نیز می توان ذکر کرد. به طور خاص اکنون اروپا و به طور کلی غرب(چه اروپا و چه آمریکا)، همچنان اولویت نخست خود در مورد ایران را در چهارچوب امضای یک توافق اتمی با تهران تعریف کرده اند».
فرجی راد افزود: «از این رو، آن ها به شدت متمرکز بر این مساله هستند که مبادا بحران ها و تنش های دیگر، موجب شوند که روند رایزنی های دیپلماتیک آن ها با ایران جهت امضای یک توافق اتمی و احیای برجام، تضعیف شود. اگرچه که آن ها به صورت قطعی هم اطمینان ندارند که توافقی با ایران امضا خواهد شد با این حال تلاششان را انجام می دهند تا این سناریو محقق شود. در مدت اخیر نیز که شاهد وقوع برخی اعتراضات در کشورمان بوده ایم، این فشار افکار عمومی اروپا بوده که دولت های اروپایی و نهادهای اتحادیه اروپا نظیر پارلمان اروپایی را تحت فشار قرار داده تا علیه ایران دست به موضع گیری و انجام اقداماتی بزنند.»
سفیر سابق ایران در نروژ و ایسلند گفت: «در این چهارچوب، شاهد بودیم که "جوزپ بورل" مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا نیز در پارلمان اروپایی سخنرانی کرد و قول داد که اقداماتی در چهارچوب نشست وزرای خارجه هفت کشور مهم اروپایی علیه ایران انجام شود. با این همه، من فکر می کنم که کشورهای اروپایی در حال زمان خریدن هستند و نمی خواهند به گونه ای رفتار کنند که رویه های بعضا تندِ آن ها، بر روند مذاکرات اتمی با ایران سایه بیفکند و تحرکات دیپلماتیک اروپایی ها در قبال ایران و میانجی گری های آن ها میان تهران و واشینگتن با محوریت اقدامات جوزپ بورل و یا انریکه مورا را تحت الشعاع قرار دهد.»
عبدالرضا فرجی راد در ادامه تصریح کرد: «به نظر من حتی آمریکایی ها نیز در وضعیت و موقعیتی شبیه به اروپاییها هستند و آن ها هم در پی اتخاذ مواضعی از همین نوع می باشند. این تحریم هایی نیز که اخیرا به ویژه از جانب کشورهای اروپایی صحبتِ آن ها شده و قرار شده که علیه ایران اعمال شوند، بیش از همه تصمیمات سیاسی و نَه اقتصادی هستند و درست به همین دلیل است که می توان گفت ماهیتی نمادین دارند. در واقع اروپایی ها در کنار آمریکا نمی خواهند تند بروند بلکه می خواهند با وضعیتِ زمان پیش روند. از این منظر، با توجه به آنچه تاکنون گفتم، من حداقل فکر نمی کنم که ما در آستانه یک بحران حاد و وخیم در روابط خود با کشورهای اروپایی باشیم. البته اگر مسائل و تحولات جاری در ایران وضصعیتی آرام تر به خود گیرد، به نظر من اروپایی ها حتی همان تحریم هایی را نیز که اکنون صحبت از تحمیل آن ها علیه ایران می کنند را هم کنار خواهند گذاشت».
فرجی راد در پایان خاطرنشان کرد: «با این حال، اگر روند تحولات در ایران ماهیتی تُند تر به خود بگیرد، طبیعتا امکان دارد کشورهای اروپایی نیز به انجام اقداماتی گسترده تر علیه ایران با توجه به تشدید فشار افکار عمومی کشورهایشان علیه خود دست بزنند. با این همه، همانطور که پیشتر نیز گفتم، اولویت اصلی اروپا و آمریکا در رابطه با ایران، دستیابی به یک توافق با تهران در چهارچوب معادله اتمی این کشور است.»
تغییر ماهیتِ روابط ایران و غرب پس از امضا توافق برجام در سال 2015، شانس اوج گیری تنش ها در روابط ایران و اروپا در وضعیت کنونی را افزایش داده است
"مهدی مطهرنیا" استاد علم سیاست و کارشناس سیاست خارجی در رابطه با احتمال وقوعِ بحران در روابط ایران و اروپا در پیِ اعتراضات و اغتشاشات اخیر در کشورمان گفت: «جهت پاسخ به پرسش شما باید این نکته را مد نظر داشته باشیم که چندین سال است که نگرش غرب و به طور خاص کشورهای اروپایی علیه ایران تغییر کرده است. در این زمینه به طور خاص پای پرونده برجام را باید به میان کشید. از سال 2015 که توافق برجام امضا شد، کشورهای غربی به طور خاص به دنبالِ کشاندن ایران به میز مذاکره و واداشتن این کشور به انجام گفتگو در مورد دیگر مسائل و چالش های مطرح در رابطه با آن بودند. در واقع، غرب با این تفکر که توانسته در مورد مساله اتمی ایران با این کشور به توافق برسد، عملا به دنبال گسترده کردنِ دامنه مذاکرات خود با ایران و تبدیل ایران به یک کنشگر عادی(از منظر خود) در عرصه معادلات بین المللی بود.»
مطهرنیا افزود: «با این همه، در همان دوران خیلی زود این نکته روشن شد که اساسا تحقق یک چنین دستورکاری ممکن نیست و ایران شدیدا در برابر آن مقاومت می کند. تهران این تفکر را داشت که با دستیابی به یک توافق در مورد پرونده اتمی ایران، تمامی تحریم ها علیه ایران لغو خواهند شد با این حال، این برداشت مورد تایید آمریکا نبود. مساله ای که البته مورد تاکید رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز بود و به نظر می رسد تا حد زیادی در جریان نامهنگاری ها با مقام های وقت آمریکایی و به طور خاص رئیس جمهور وقتِ این کشور "باراک اوباما" نیز مورد تاکید قرار گرفته بود. در این فضا، خیلی زود اختلافات میان تهران و واشینگتن خود را آشکار کرد و متعاقبا هرگونه گفتگویِ ایران با طرف های غربی در مورد دیگر مسائل نیز منتفی شد.»
وی افزود: «در این فضا، آمریکا نیز رویه های خاصی را در قبال معادله اتمی ایران در پیش گرفت و صرفا تحریمهای محدودی علیه ایران لغو شد. از این منظر، آمریکایی ها محدودسازی همکاریهای بینالمللی ایران و محاصره منطقه ای این کشور را در دستورکار قرار دادند. دستورکاری که البته در دوره ریاست جمهوری ترامپ شدت گرفت و اوج گیری تنش ها میان تهران و واشینگتن را در پی خروج آمریکا از برجام سبب شد. در این فضا، اروپایی ها نیز با نوعی شکست جهت کنشگریِ موثر برای رفع بحران های جدید مواجه شدند.»
مطهرنیا تصریح کرد: «با این همه، به طور خاص پس از خروج دولت ترامپ از برجام و البته اجرایی شدنِ دستورکار برگزیت، به تدریج لندن نیز همآوایی بیشتری را با واشینگتن در مورد پرونده اتمی ایران از خود نشان داد و نوعی همگرایی فزاینده میان آن ها ایجاد شد. در این فضا، "جرارد کوشنر" نیز که روابط نزدیکی با صهیونیست ها داشت، زمینه را جهت توسعه همکاریها میان اسرائیل با کشورهای عرب منطقه در قالب "توافق ابراهیم" فراهم کرد. در این راستا، اروپایی ها(با محوریت انگلیس) به تدریج در هماهنگی بیشتر با آمریکا، علیه ایران وارد فرآیند کنشگری شدند. مساله ای که مخصوصا در پیِ جنگ اوکراین تشدید هم شد. در واقع، در همین چهارچوب بود که اروپایی ها تا حد زیادی قدرت میانجی گریِ حداکثری خود را جهت نزدیک کردن مواضع ایران و آمریکا از دست دادند.»
این کارشناس سیاست خارجی کشورمان گفت: «از این رو، شاهدیم که اکنون و در چهارچوب تحولات اخیر ایران، روند سیاست ها و تحرکات به ویژه کشورهای اروپایی در رابطه با کشورمان که در طول پنج سال اخیر نوعی دگردیسی را تجربه کرده، عملا در آستانه یک نقطه عظیمتِ جدید قرار گرفته است. در واقع می بینیم که اتحادیه اروپا اکنون به سیاست های واشینگتن در قبال ایران بسیار نزدیک شده است و حتی به نظر می رسد با توجه به تهدیداتِ ادراکی که از سوی تهران متوجه کشورهای اروپایی است(از منظر قدرت موشکی ایران و نزدیک تر بودنِ اروپا در قیاس با آمریکا در قالب بُرد موشک های ایرانی)، کشورهای اروپایی به نوعی با توجه به تحولات جاری در ایران به این معنا رسیده اند که می توانند مواضع خود در ارتباط با تهران را شدیدتر کرده و از این مساله با توجه به وضعیت داخلی ایران، در چهارچوب معادلات منطقه ای و بین المللی بهرهبرداری کنند و فشارهای قابل توجهی را علیه تهران عملیاتی کنند.»
مهدی مطهرنیا در پایان و در مقام جمع بندی گفت: «در این چهارچوب، موضع گیری های ایران مبنی بر ابتکار آن جهت ایجاد یک جبهه مشترک و قدرتمندِ بین المللی با حضور روسیه و چین علیه غرب، بیش از پیش کشورهای غربی و مخصوصا اروپایی ها را در انجام اقداماتشان علیه ایران تحریک کرده است. از این رو، اروپا و آمریکا به هیچوجه شکل گیری یک محور ائتلافی در شرق میان پکن، مسکو و تهران را علیه غرب تحمیل نمی کنند و هر چه این مساله نمودهای بیرونی و عینی بیشتری از خود نشان دهد، کشورهای غربی نیز همبستگی بیشتری به ویژه در برخورد با ایران پیدا می کنند. در این فضا بدون تردید مساله ایران نیز برای کشورهای غربی از اولویت بیشتری برخودار می شود. از این منظر، در چشم اندازی کلی من بر این باورم که رفتارِ به ویژه کشورهای غربی در رابطه با ایران، از وادار کردن ایران به تغییر رفتارها و سیاستهایش، تا حد زیادی به سمت تغییر نظام سیاسی در این کشور متحول شده است. من پیش بینی میکنم که در صورت عدم تغییر مواضع تهران در رابطه با غرب و همگرایی بیشترِ آن با مسکو و پکن، شاهد تشدید و تقویت این دستورکار علیه کشورمان باشیم. موضوعی که می تواند در شرایط کنونی یکی از جلوههای عینی خود را در قالبِ ایجاد وخامت در روابط ایران و اروپا در بحبوحه اعتراضات اخیر در کشورمان نشان دهد.»
اروپا و آمریکا نسبت به هرگونه حمایت کشورها از روسیه حساس هستند/ ارزیابی اطلاعاتی اروپا نشان میدهد که روسیه در اوکراین زمینگیر شده است
رحمان قهرمانپور تحلیلگر مسائل اروپا نیز در گفتوگو با ایلنا، در ارزیابی ابعاد تنش پیش آمده در روابط ایران و غرب در پی اتهام مطرح شده از سوی اروپا و آمریکا مبنی بر ارسال پهپاد به روسیه برای استفاده در جنگ اوکراین و در پاسخ به این سوال که آیا اتحادیه اروپا براساس آنچه «رویترز» خبر داده است در نشست روز دوشنبه به دنبال اعمال تحریم علیه تهران خواهد بود، گفت: مساله اروپا در حال حاضر موضوع پهپادها و جنگ اوکراین است؛ اگر به یاد داشته باشید یک الی دو هفته پیش از شروع جنگ اوکراین، وزیر امور خارجه لهستان راهی تهران شد و معلوم بود که حامل پیام مهمی است؛ چراکه حساسیت اروپا در خصوص موضوع حمایت سیاسی و نظامی از روسیه از همان زمان آغاز شده بود. خواست اروپا به همراه آمریکا این بوده و هست که روسیه در جنگ اوکراین تنها بماند.
وی ادامه داد: همچنین نزدیک ۱۰ روز پس از آغاز جنگ، آمریکا به چین هشدار جدی داد که هرگونه کمک این کشور به روسیه موجب تحریم پکن خواهد شد. این تهدید به حدی جدی بود که سفیر چین در آمریکا در مقاله مفصلی در نشریه «نیویورک تایمز» تاکید کرد که چین به هیچ عنوان از حمله روسیه خبر نداشته و در جریان دیدار پوتین با شی جی پینگ در زمان سفر رئیسجمهور روسیه به این کشور در زمان برگزاری المپیک زمستانی و در آستانه جنگ هیچ سخنی در این رابطه به میان نیامده است و مقامات چین هم صراحتا اعلام کردند که پکن هیچ کمک تسلیحاتی به روسیه نخواهد کرد. بنابراین این موضوع به حدی از اهمیت برای اروپا و آمریکا برخوردار است که حتی چین مجبور به عقب نشینی شد.
قهرمانپور افزود: مساله اروپا از همان ابتدا این بود که ایران در جریان جنگ کمکی به روسیه نداشته باشد. این در حالی است که در هفتههای آغازین جنگ با توجه به ذهنیتی که از روسیه وجود داشت و تبلیغات مسکو تحلیل برخی در ایران این بود که روسیه میتواند به سرعت جنگ را تمام کرده و حکومت مدنظر خود را در کیف روی کار بیاورد. با این حال اما از همان ابتدا تحلیل کارشناسان بر این اساس استوار بود که روسیه تجربه جنگهای بزرگ و دامنهدار را ندارد و بزرگترین جنگ ارتش روسیه جنگ داخلی چچن در دهه ۹۰ بوده که در آن هم مسکو با توسل به شیوههای ناقض حقوق بشر و کشتار جمعی توانسته نتیجه را به نفع خود پیش ببرد. اسنادی هم که از جنگ چچن بیرون آمد نشان داد که روسیه قابلیت چندانی نداشته و جنگ هوشمندانه نبود و انقلابی در علوم نظامی در روسیه رخ نداده است و روسیه همچنان با سلاحهایی میجنگد که تکنولوژی آن متنعلق به ۱۹۸۰ است و در جنگ اوکراین هم دیدیم که شدت و وسعت خطای این تسلیحات بیشتر از حد انتظار بود.
این کارشناس مسائل بینالملل گفت: بنابراین اروپا و آمریکا نسبت به هرگونه حمایت کشورها از روسیه حساس بوده و هستند. با این حال به این مساله نمیپردازم که چرا جنگ اوکراین اروپا را ترسانده و بریتانیا همه تلاش خود را به کار گرفته که روسیه را زمینگیر کند چراکه شاهد هستیم بیشترین حمایت از اوکراین را بریتانیا و پس از آن آمریکا داشته است. آلمان نیز با وجود احساس ترس از جنگ و ناامنی به همراه فرانسه و ایتالیا خواهان پایان جنگ هستند. تاکید میکنم اروپا به شدت نسبت به هرگونه حمایت نظامی از روسیه حساس است چراکه ارزیابی اطلاعاتی و استخباراتی اروپا نشان میدهد که روسیه در اوکراین در حال شکست خوردن است. اظهارات اخیر پوتین مبنی بر عدم تهاجم جدید نیز نشان میدهد مسکو در اوکراین زمینگیر شده و موضوع اعلام بسیج عمومی که خط قرمز پوتین بود که در نهایت ناگزیر به آن تن داد هم همین را نشان میدهد.
وی افزود: براساس ارزیابی اروپاییها روسیه در اوکراین زمینگیر شده و تنها با حمایت خارجی ممکن است از این مخمصه خارج شود و این کمک خارجی از نظر اروپاییها یک تهدید جدی است. اروپاییها احتمال فروش پهپادهای ایران را یک تهدید جدی میدانند و در این مورد کوتاه نخواهند آمد. البته با اینکه اعلام شده این موضوع روز دوشنبه در دستور کار نیست اما در صورت ادامه این روند، ممکن است تحریمها را اعمال و بحرانی جدی در روابط ایران و اروپا ایجاد شود.
قهرمانپور در پاسخ به این سوال که گفته شده جلسه مرتبط با ایران در اتحادیه اروپا بر مبنای موضوع ادعای نقض قطعنامه ۲۲۳۱ از سوی ایران تشکیل میشود و این در حالی است که براساس برجام تحریم خرید و فروش تسلیحات از سوی ایران ۵ سال پس از امضای توافق به پایان رسیده است، اروپا بر چه مبنایی میخواهد ایران را تحریم کند، گفت: در این موضوع یک بحث حقوقی و یک بحث سیاسی مطرح است که باید از هم تفکیک شود. ایران براساس قطعنامه ۲۲۳۱ دیگر ممنوعیتی برای فروش تسلیحات ندارد. مساله اینجا بحث بر سر استدلال حقوقی نیست و سیاست بین الملل بر مبنای قدرت تحلیل میشود. احتمالا توسل اروپا به این موضوع است که جنگ اوکراین تجاوز آشکار به تمامیت ارضی یک کشور عضو سازمان ملل و حمایت از این موضوع نقض سیاست بینالملل است؛ پس مساله اصلی مساله قدرت است.
وی ادامه داد: اروپا اگر احساس تهدید کند که معتقدم این احساس در غرب پس از حمله روسیه به کیف و ۴۸ شهر دیگر به وجود آمده و حرفهای جوزپ بوررل مبنی بر اینکه اگر روسیه دست به حمله اتمی بزند، ارتش این کشور را از بین میبریم و همچنین فروش سامانه ضدپهپادی آلمان به اوکراین، نشان از همین احساس ترس و تهدید دارد، پس اروپا احساس تهدید کرده و در این راستا اقدام خواهد کرد.
کد مطلب: 453403