کد QR مطلبدریافت لینک صفحه با کد QR

«شی» قربانی سیستم سرکوب شد

ماموریت «اراذل و اوباش» در لباس پلیس چین؛ شعارهای ضدحکومتی با طعم کووید!

9 آذر 1401 ساعت 14:20

جائو تسیانگ دبیر کل دهه‌های پیش حزب کمونیست چین هشدار داده بود که «اصلاحات شامل اصلاح نظام اقتصادی و اصلاح نظام سیاسی است. این دو بر یکدیگر تأثیر می گذارند. اگر [اصلاحات سیاسی] خیلی عقب بماند، ادامه اصلاح نظام اقتصادی بسیار مشکل خواهد بود و تضادهای اجتماعی و سیاسی گوناگونی به وجود می آید.» جائو خواستار جدایی آشکار بین نقش و اختیارات حزب و دولت بود. همچنین خواستار استقلال بسیار بیشتر برای دادگاه های کشور؛ پایان دادن به عملکرد صرفاً تشریفاتی پارلمان؛ افزایش آزادی بیان و مطبوعات؛ و حتی نقش بزرگتری برای احزاب سیاسی بدیل کوچک و مجاز کشور، بود.


 برخی از کارگران موقت که علیه تظاهرات مردم چین به خشونت متوسل شدند و با میله‌های آهنی مردم را هدف ضرب و شتم قرار دادند، در لنز دوربین‌ها ضبط شده است؛ رخدادی که خشم بسیاری از چینی‌ها را برانگیخته و به ترسشان از سیستم سرکوب پایان داده است.
به گزارش کبنا، در چند هفته گذشته اعتراض‌های گسترده سراسر چین از گوانگژو تا سین کیانگ و از بزرگترین کارخانه آیفون‌های اپل در ژنگژو تا دانشکده نخبگان در پکن و شانگهای را در بر گرفته است. معترضان شعار می‌دهند «ما آزادی می خواهیم، قرنطینه دیگر بس است» یا «مرگ بر شی جین پینگ و حزب کمونیست چین».
گستره اعتراض‌ها به شکل بی‌سابقه‌ای متفاوت است. در برخی شهرها شمار معترضان به صدها نفر می‌رسد و در سین کیانگ و ووهان جمعیت بیشتری به خیابان‌ها آمده‌اند، به همین دلیل ناظران بر بی‌سابقه بودن تجمع‌های ضد دولتی در چین تاکید دارند و می‌گویند که چین از زمان بحران «تیان آن من» در سال 1989 شاهد چنین بحرانی نبوده است.
«شی» قربانی سیستم سرکوب شد
یک ماه پیش، «شی» برای سومین‌بار دبیرکلی حزب کمونیست چین را عهده‌دار شد و با کنار زدن تمامی منتقدان و مخالفانش، حلقه وفاداران به خود را در کمیته مرکزی تعریف کرد. او برای نمایش قدرتش، هو جینتائو، سلفش را در برابر دوربین رسانه‌های بین‌المللی از کنگره بیرون انداخت. چند هفته بعد از آن «شی» به بالی رفت و با جو بایدن و دیگر رهبران گروه 20 با اعتماد به نفسی بالا که ریشه در قدرت تثبیت شده سیاسی‌اش داشت، رایزنی کرد. حال دو سوال مطرح است. نخست، چرا قدرت بی‌چون و چرای چین با چنین مقاومت اجتماعی در مقیاسی وسیع روبرو شده و دوم چگونه جامعه چین به چنین نقطه جوشی رسیده است؟
ناظران می‌گویند تحولات چین قابل پیش‌بینی نبود. به باور آنها تلاقی دو سیاست حفظ ثبات اجتماعی در کنار سیاست «کووید صفر» در بلندمدت زمینه را برای برافروخته شدن چنین آتشی هموار کرد. از سال 1989، زمانی که تراژدی «تیان آن من» رخ داد، چین برای تعریف سیستمی جهت حفظ ثبات سرمایه بسیار هزینه کرد؛ سیستمی که از منظر منتقدان، سیستم سرکوب است. با این همه پکن تلاش داشت تا بدین طریق نارضایتی‌های اجتماعی را در مقیاسی وسیع کنترل کند. براساس برآوردهای انجام شده که در یکی از گزارش‌های فارین پالسی آمده، مخارج سالانه هزینه شده برای حفظ ثبات - از استخدام نگهبانان امنیتی گرفته تا اقدام‌های کنترلیِ مبتنی بر فن‌آوری پیشرفته» - بیش از هزینه‌های دفاع ملی بوده است.
106974178-16366404312021-11-11t104709z_469327587_rc28sq9fngpt_rtrmadp_0_china-politics-xi
ناکارآمدی مدل حکمرانی به سبک چینی!
مزیت دائمی سیستمی که چین برای حراست از ثبات ساختار نظامی‌اش صرف کرده به حزب کمونیست چین فرصت می‌دهد تا نارضایتی‌های اجتماعی را در همان ابتدا و در نطفه خفه کند؛ از همین رو در بسیاری موارد نیازی به استقرار ارتش یا نیروی اجبار رسمی وجود ندارد. علاوه بر این، مقام‌های رسمی حزب کمونیست چین نمی‌خواهند تا از ارتش آزادی بخش خلق چین به عنوان نیروی سرکوب استفاده کنند، چراکه به خوبی می‌دانند که توسل به چنین اهرمی مشروعیت حزب را زیر سوال خواهد برد.
یکی از بخش‌های اصلی مدل حکمرانی به سبک چینی، بسیج بازیگران اجتماعی مورد اعتماد در قاب نماینده‌های دولتی برای اجرای سیاست‌های فرمایشی معمول است؛ از تخریب مسکن در پروژه‌های شهرسازی تا اجرایی کردن سیاست کووید صفر، ایجاد سیستم سرکوب روزمره این فضا را در اختیار حزب قرار داده تا ارده‌اش را بر جامعه تحمیل کند. پویایی در اجرای سیاست کووید صفر به خوبی نمایان شده، به مدت دو سال و نیم از آغاز همه‌گیری تا امروز که مقاومت بیشتر شد، در چارچوب این سیاست وظایفی مثل ردیابی دما، نظارت بر حرکات مردم و سفارش و تحویل مواد غذایی بر دوش داوطلبانِ بسیج شده است. در سطح مردمی هم، کمیته‌های ساکنان، کارمندان غیر دولتی که در قامت کارگران دولت فعالیت دارند، دائما تحت تاثیر وظایفی هستند که باید انجام دهند.
اجرای سیاست‌های اجباری کووید صفر اساسا به بازیگران اجتماعی مورد اعتماد محلی واگذار شده است. در دوران مائوئیستی، حزب کمونیست به شکل مشابهی فعالان و داوطلبان را برای اجرای پروژه‌های مهم جهت دولتی‌سازی بسیج می‌کرد؛ پروژه‌هایی چون اصلاحات ارضی در اوایل دهه 1950 که با خشونت دوباره زمین‌ها را توزیع کرد و محبوبیت حزب را در میان دهقان‌ها افزایش داد. پروژه‌های جاه‌طلبانه مائو چون جهش بزرگ به جلو و انقلاب فرهنگی، به طور مشابه به فعالان و داوطلبان واگذار شد.
پایان باور ذاتی عصر مائوئیسم!
استراتژی بسیج توده‌ها جزو اصلی مدل حکومتداری چین است که ذیل حزب و در راستای خواسته‌ها و مطالبات الیگارشی حاکم فعالیت دارد. حال سوال این است که در ارتباط با استراتژی کووید صفر چه اشتباهی رخ داد؟ موفقیت بسیج کمیته ساکنان و نماینده‌های اجتماعی مورد اعتماد مشروط بر این باور است که آنها به جامعه کمک می‌کنند. در دوران مائوئیسم، کادرهای حزب را با تکیه بر آرمان‌های کمونیستی بسیج کردند و اینگونه بر اصل فدا کردن خود جهت خیر بزرگتر تاکید داشتند و همین باور ذاتی، زمینه را برای جلب رضایت، هموار کرد.
امروز با فراگیر شدن قرنطینه‌ها در سراسر کشور، حجم کاری کمیته‌ها چندین برابر افزایش یافته است. آنها برای کنترل حرکات مردم و حفظ نظم اجتماعی به استخدام کارگران موقت از جمله نگهبانان امنیتی، قلدرها خیابانی متوسل شدند. رفتار برخی از کارگران موقت که به خشونت متوسل شدند و با میله‌های آهنی مردمان را هدف ضرب و شتم قرار دادند در لنز دوربین‌ها ضبط شده است؛ رخدادی که خشم بسیاری از چینی‌ها را برانگیخته و به ترسشان از سیستم سرکوب پایان داده است.
سیاست کووید صفر در ابتدا با استقبال گسترده جامعه روبرو شد، تا اینکه به دلیل موج جدید امیکرون، قرنطینه‌ها در تابستان 2022 در شانگهای تعریف شد؛ جایی که مدیریت نادرست محدودیت ها و اجرایی کردن این سیاست توسط ازاذل و اوباش نه تنها به کمبود مواد غذایی دامن زد بلکه برای مقاومت آنلاین بسترسازی کرد. اندک اندک، به دلیل قرنطینه‌های طولانی‌مدت، صبر جامعه لبریز شد و مجریان مردمی سیاست حزب و داوطلبان بسیج دولتی مجبور شدند به رویکرد غیرمنطقی و افراطی برای جلب تابعیت شهروندان متوسل شوند؛ کنشی که واکنش‌های تندی را به دنبال داشت.
زمانی که دولت چین با استناد به سیاست کووید صفر از خانواده ها می خواهد درهای خانه های خود را قفل کرده و کلید را را تحویل دهند، وقتی از مردم خواسته می شود،علیرغم نتایج منفی آزمایش ها به قرنطینه تن دهند، زمانی که مردم صرفا به واسطه محدودیت ها و عدم دسترسی به مراکز درمانی جان می دهند، طبیعتا مقاومت ها و شورش ها افزایش خواهد یافت.
222222222222
شعارهای ضد حکومتی با طعم کووید
امروز اعتراض‌ها به اعتراض‌هایی ضد نظام و ضد رژیم تبدیل شده‌اند؛ واقعیتی که در شعارهای مردم نمایان است. معترضان فریاد می‌زنند «مرگ بر شی و حزب کمونیست» یا « ما آزادی می‌خواهیم». با این همه، بعید است رژیم حاکم بر چین با چنین شعارهایی سرنگون شود، اما چنین فضایی می‌تواند پایان مدل حکومتی حاکم را نشان می‌دهد؛ مدلی که دهه‌ها به چین خدمت کرده است.
کنار گذاشتن سیاست سرکوب و تکیه بر الگوی حکومتی مبنی بر تکیه بر بازیگران اجتماعی مورد اعتماد، پیامدهای آشکاری دارد. حداقل رژیم باید برای سرکوب مخالفانش، اگر نگوییم به اهرم وحشیانه بر اقدامات قهرآمیز متوسل خواهد شد.احتمالا نیروهای دولتی چین در منطقه‌ای چون سین کیانگ با دستان بازتری قادرند شورش‌ها را سرکوب کنند، اما توسل به اهرم زور در شهرهای بزرگ دیگر چین برای حزب پرهزینه خواهد بود.
اعتقاد سفت و سخت «شی» به سیاست کووید صفر نه‌تنها شهروندان چین را خشمگین کرده بلکه اعتماد به سیستمی را که حزب کمونیست با تلاش بسیار تعریف کرده، بی‌معنا و تهی کرده است. با آغاز دور سوم ریاست «شی» باید در انتظار اقدام‌های سیاسی بیشتر باشیم که عقل سلیم را به چالش کشیده و ثبات اجتماعی را با هزینه‌ای گزاف به‌هم می‌ریزد؛ ثباتی که تحققش در اولویت سیاست‌های «شی» قرار داشته و دارد.
چه شد که اعتراضات بی سابقه سیاسی چین را فرا گرفت؟ / مجموعه ای از اتفاقات که «پکن» نادیده گرفت

هاوارد فرنچ استاد دانشگاه کلمبیا در «فارین پالسی» نوشت: دهه‌ها پیش، دانشمندان علوم سیاسی غربی شروع به طرح سؤالی کردند که هرگز به طور کامل پاسخ داده نشده، اما پاسخ به آن، هرگز با چنین فوریتی مواجه نبوده است. آنها خاطرنشان کردند که از زمان جنگ جهانی دوم، کشورهای بسیار کمی به صفوف کشورهای واقعاً ثروتمند جهان ملحق شده اند و تقریباً همه کشورهایی که قبلاً دارای دموکراسی بودند یا در بحبوحه گذارهای سیاسی بودند که به حکومت هایی منجر می شد که به شهروندان امکان انتخاب رهبرانشان را می داد. سئوالی که پاسخش را نمی دانستند این بود: آیا چین، بزرگترین کشور جهان و از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، قدرتمندترین و در مجموع، ثروتمندترین جامعه اقتدارگرا - می تواند خلاف این روند حرکت کند؟
به گزارش کبنا، در ادامه ی این مطلب آمده است: اگر نمی توانست چنین کند، کارشناسان، می گفتند چین به دام «درآمد متوسط» افتاد است؛ تله ای تئوریک که در انتظار کشورهایی است که نتوانستند نظام‌های سیاسی خود را لیبرال کنند.
رئیس جمهور چین یعنی شی جین پینگ به این چالش توجه داشته و حتی گاهی به توانایی کشورش نه تنها در شکستن این قالب از محدودیت های فکری بلکه برای اثبات برتری نسخه خود از حکومت استبدادی افتخار کرده است. اکنون، پس از اینکه «شی» تغییراتی را در قوانین جانشینی رهبری چین ایجاد کرد تا بتواند مادام‌العمر بر کشورش ریاست کند، بحرانی که ممکن است به عنوان آزمونی برای نظریه تله «درآمد متوسط»، ​​تلقی شود، پیش روی اوست.
به نظر می‌رسد که علت اصلی اعتراضات، آتش‌سوزی یک آپارتمان در شهر اورومچی در غرب چین بوده است که منجر به کشته شدن 10 نفر شد. بر اساس گزارش ها، بیش از سه ساعت طول کشید تا آتش نشانان، آتش را خاموش کنند. آتش سوزی که به گفته مقامات محلی به دلیل معیوب بودن سه راهه برق ایجاد شده است. این موضوع باعث شد بسیاری در رسانه های اجتماعی بگویند که اقدامات سختگیرانه مداوم در شهر برای قرنطینه کرونایی، ممکن است سرعت آتش نشان را با مشکل مواجه کرده باشد و مانع از تخلیه ساختمان توسط ساکنان شده باشد. مقامات چینی این موضوع را رد کرده‌اند و حتی گفته‌اند که ساکنان آپارتمان‌ها به دلیل کندی در فرار مقصر هستند.
خبر تکان دهنده این حادثه، باعث به راه افتادن جدی ترین اعتراضات سیاسی در چین از زمان بحران میدان «تیان آن من» در سال 1989 شده است. مردم چین در تعدادی از شهرها از جمله جایی که خود «شی» در آن تحصیل می کرد، در خیابان‌ها ورق‌های سفید را که نماد سانسو است در دست می‌گیرند و شعارهای غیرقابل تصوری مانند «استعفا بده، شی جین‌پینگ! استعفا بده، حزب کمونیست!» و «دیکتاتوری نمی خواهیم، ​​[ما] دموکراسی می خواهیم!» سر می دهند.
با این حال، به همان اندازه که برای بسیاری وسوسه انگیز خواهد بود، اشتباه است که این بحران را صرفاً نتیجه ماجرای ارومچی بدانیم. این چالش برای حزب کمونیست چین و دولت مدتی است که ایجاد شده است. کارزار غیرمعمول سختگیرانه و طولانی مدت این کشور برای مهار کرونا چندین ماه است که باعث نارضایتی عمیقی شده است و باعث شده که بسیاری از مردم چین نسبت به «شی»، که به نظر می رسد بیش از هر رهبر دیگری از زمان مائو، فکر و ذکرش کنترل مردم است، دلسرد شوند.
در ماه سپتامبر نیز حادثه ای اتفاق افتاد که در آن تصادف اتوبوسی که مردم را از شهر قرنطینه شده گوئیانگ به یک اردوگاه قرنطینه می برد، منجر به کشته شدن 27 نفر شد. پس از آن، پیام هایی از دوستانم در چین دریافت کردم مبنی بر تمایل به ترک این کشور.
در 13 اکتبر، در آستانه کنگره حزب کمونیست در پکن، جایی که شی عملاً تاجگذاری کرد - و در بحبوحه فضای امنیتی شدید، مردی بنرهای اعتراضی بزرگی را روی پل سیتونگ که از روی یک گذرگاه مرکزی اصلی می گذرد آویزان کرد و نه تنها سیاست کرونایی حکومت را محکوم کرد، بلکه دیکتاتوری، سانسور، کیش شخصیت و سرکوب حقوق بشر توسط «شی» را مورد نقد قرار داد.
روی بنرها نوشته شده بود:
ما آزمایش اسید نوکلئیک نمی خواهیم، ​​ما غذا می خواهیم که بخوریم.
ما قرنطینه نمی خواهیم، ​​ما آزادی می خواهیم.
ما دروغ نمی خواهیم، ​​ما عزت می خواهیم.
ما انقلاب فرهنگی نمی خواهیم، ​​ما اصلاحات می خواهیم.
ما رهبران [دیکتاتور] نمی خواهیم، ​​ما انتخابات می خواهیم.
ما نمی خواهیم برده باشیم، می خواهیم شهروند باشیم.
این فرد در نهایت دستگیر شد و بنا بر گزارش‌ها از آن زمان تاکنون خبری از او دیده شنیده نشده است. سانسورچیان دولتی تلاش های بسیاری برای حذف خبرهای اعتراض از صفحات وب و شبکه های اجتماعی انجام دادند، اما شدت علاقه افکار عمومی به این خبر، آن ها را مغلوب کرد.
اتفاق بسیار غیرعادی دیگر که در طول کنگره حزب رخ داد، خارج ساختن اجباری هو جینتائو ، رهبر پیشین از سالن جلسه بود. هو به تازگی به سراغ پرونده ای رفته بود که گمان می‌رود فهرست نهایی اعضای کمیته دائمی دفتر سیاسی بود که بالاترین قدرت در کشور پس از دبیر کل، در آن وجود دارد. یک نظریه این است که هو جینتائو گمان برده بود که شی به تعهدات خود در مورد اجازه تصدی کرسی در دفتر سیاسی را به افرادی غیر از نزدیکترین متحدان شخصی خود احترام نمی گذارد و شیوه های گذشته حکومت با خرد جمعی را از بین می برد.
در حالی که غیرممکن است که بدانیم دقیقاً چه اتفاقی افتاده است، بسیاری از مردم چین از این اتفاق شوکه شدند، گویی سرانجام متوجه شده اند که کشور تا چه حد غرق سطح جدیدی از استبداد شده اند. دوباره، بسیاری از دوستان در چین برای من پیام دادند و درباره آنچه شنیده بودم پرسیدند.
اگرچه جزئیات این رویدادهای اخیر منحصر به فرد است، اما شباهت زیادی به بحران های قبلی در کشور دارد. به عنوان مثال، بحران تیان آنمن در سال 1989 را در نظر بگیرید. اگرچه دنگ شیائوپینگ، به عنوان رهبر اصلی، سرانجام فرمان سرکوب تظاهرکنندگان دانشجویی و کارگری را که میدان را پر کرده بودند را داد، اما بعداً به طور خصوصی گفت که «بسیار بد» است که «سرنوشت یک کشور مبتنی بر اعتبار یک یا دو نفر باشد.» از زمان مائو، چین این چنین تحت سلطه یک شخصیت واحد مانند «شی» نبود.
بدتر اینکه در زمان شی جینپینگ، در هر بحرانی، چه اقتصادی، مانند کاهش رشد اقتصادی ناشی از کرونا یا حباب بازار ملک، و چه در حال حاضر سیاسی، به جای اصلاحات لیبرال که کشورش و طبقات متوسط به آن نیاز دارند و به آن امیدوارند، او در واکنش اقتدارگراتر شده است. این به طرز شومی بازتاب اظهار نظر معروف او در مورد پایان حکومت شوروی در زمان میخائیل گورباچف ​​است که در آن، شی گفت که حاکمان کمونیست اتحاد جماهیر شوروی کنترل روانی خود را از دست دادند ، به این معنی که نتوانستند در صورت لزوم مخالفان را بی‌رحمانه سرکوب کنند.
هیچ‌کس نمی‌داند در ذهن «شی» می‌گذرد، اما او مطمئناً از ماجرای جائو تسیانگ، سلف خود در دهه‌ها پیش به عنوان دبیر کل حزب کمونیست در جریان بحران تیان‌آن‌من آگاه است. جائو تسیانگ هشدار داده بود که «اصلاحات شامل اصلاح نظام اقتصادی و اصلاح نظام سیاسی است. این دو بر یکدیگر تأثیر می گذارند. اگر [اصلاحات سیاسی] خیلی عقب بماند، ادامه اصلاح نظام اقتصادی بسیار مشکل خواهد بود و تضادهای اجتماعی و سیاسی گوناگونی به وجود می آید.»
جائو خواستار جدایی آشکار بین نقش و اختیارات حزب و دولت بود. همچنین خواستار استقلال بسیار بیشتر برای دادگاه های کشور؛ پایان دادن به عملکرد صرفاً تشریفاتی پارلمان؛ افزایش آزادی بیان و مطبوعات؛ و حتی نقش بزرگتری برای احزاب سیاسی بدیل کوچک و مجاز کشور، بود.
او و متحدانش استدلال می کردند که اگر به مردم آزادی بیان داده نشود، جامعه هیچ مسیری برای تخلیه درونیات خود نخواهد داشت و این عملاً بحران های انفجاری را در آینده تضمین می کند. به نظر می‌رسد شی هرگز به هیچ نوع تغییری که ممکن است قدرت حزب کمونیست را کاهش دهد فکر نکرده است، اما به نظر می‌رسد که حتی او می‌داند که در مقطعی سیستم سیاسی چین باید برای تداوم مدرن‌سازی و فرار از تله درآمد متوسط، خود را با شرایط جدید وفق دهد.
مشکل او، مانند بسیاری از رهبران که قدرت عظیمی را در دستان خود متمرکز می‌کنند، این است که هیچ موقعی برای ایجاد تغییر جدی و اساسی، زمان خوبی به نظر نمی‌رسد. تفاوت بین شی و دنگ شیائوپینگ، که قبلاً از زمان مائو به‌عنوان قدرتمندترین فرمانروای کشور شناخته می‌شد، این است که دنگ شیائوپینگ همیشه مراقب بود که سیاستمداران برجسته و ماهر تصمیم‌گیری‌ها و اجرای سیاست‌ها را در پشت صحنه انجام دهد. در زمان شی، که به نظر می‌رسد خودش تماما بر هر کمیته مهم و منبعی از قدرت تسلط دارد، کسی جز خود رهبر چین تصمیم گیر نیست. وقتی بحران تیان‌آن‌من رخ داد، دنگ می‌توانست جائو را سرزنش کند - و این کار را هم کرد. با این حال، شی هیچ معاون یا جانشین خاصی برای خود تعیین نکرده و بنابراین هیچ کس دیگری را باقی نگذاشته که تقصیرها را به گردن او بیاندازد.
این شرایط، «شی» را در چنگال یک تله کاملا متفاوت قرار می دهد. اگر او به سربازان و پلیس خود دستور دهد که یک شهروند خسته ی عصر جدید را سرکوب کنند، اوضاع می‌تواند به سرعت خون‌آلود شود، مانند تیان‌آن‌من - با عواقب سنگینی نه تنها برای رابطه او با مردمش، بلکه برای جایگاه چین در جهان. حتی ممکن است برخی از فرماندهان او از اجرای دستورات او امتناع کنند، حداقل ژنرال ژو کوین شیان در دوران تیان آنمن. به هر شکلی، چین در حال حاضر در مقطع مهمی قرار گرفته است و باید مسیری را انتخاب کند.


کد مطلب: 455052

آدرس مطلب :
https://www.kebnanews.ir/report/455052/ماموریت-اراذل-اوباش-لباس-پلیس-چین-شعارهای-ضدحکومتی-طعم-کووید

کبنانیوز
  https://www.kebnanews.ir

1