کد QR مطلبدریافت لینک صفحه با کد QR

سید علی عباس محدث، جامعه شناس در گفت‌وگو با کبنانیوز مطرح کرد

فارغ التحصیلان سیاسی ما در کارگاه‌های بلوک‌زنی و مرغ‌فروشی کار می‌کنند، بعد نمایندگان از ادارات دیگر فرماندار و بخشدار و... ‌معرفی می‌کنند / دولت باید ساختار مدیریتی خودش را اصلاح کند و به خواسته‌های مردم توجه کند/ متأسفانه دولت فعلی دربست حیاط خلوت نمایندگان شد / تفاوت نخبگان با مدیران و کارگزاران سفارشی، در پاسخگویی است

12 آذر 1401 ساعت 1:14

سید علی عباس محدث جامعه شناس گفت: باید رابطه با مجلس تحت عنوان تعامل، تسامح، همگرایی و انسجام را قطع کند‌. بخدا خطر دخالت مجلس در مدیریت‌ها بسی افزون‌تر از خطر آمریکا است. آمریکا را می‌دانیم اگر بیاید چه می‌کند ولی دخالت مجلس را لمس می‌کنیم که چه کرده است. تفکیک قوا و استقلال قوا از مهمترین خواسته‌های مردم است. دلسوزان این نظام در لباس فکری اصلاح طلب و اصول گرا و انقلابی کم نیستند. بنابراین نخبگان را این دخالت‌های غیرضروری مجلس در ارکان دولت، فراری و. بلکه طرد کرده‌اند.


در هر جامعه‌ای باید باب گفت و گو باز باشد تا مسائل به شکل عادی حل شوند، اما زمانی که گفت و گو حذف شود، افراد نمی‌توانند درباره مسائل مختلف با هم گفت و گو کنند، یا اگر رسانه‌ها نتوانند صدای جامعه باشند، مشکلات به شکل‌های مختلف؛ اعتراض، خشونت و... بروز می‌کنند. در خصوص شرایط فعلی، موضوع گفت‌وگو، نخبگان، معیشت و نحوه مدیریت در کشور و استان کهگیلویه و بویراحمد پایگاه خبری کبنا نیوز تصمیم گرفته که با چهره‌های مختلف کشوری و استانی پیرامون مسائل مطرح شده گفت‌وگو‌هایی را ترتیب دهد تا همچون گذشته به رسالت اصلی خود، اطلاع‌رسانی و آگاهی بخشی عمل کرده باشد. تاکنون با حجت‌الاسلام و المسلمین سید علی محمد بزرگواری، نماینده سابق مجلس، علی خرامین، عضو هیئت علمی‌دانشگاه علوم پزشکی یاسوج و نادر منتظریان، فعال سیاسی اصولگرا، سیدنعمت اله صدوقی فعال سیاسی اصلاح‌طلب، کوروش فتحی، مدرس دانشگاه، محمد مهدی روشنفکر، عضو هیئت علمی دانشگاه یاسوج گفت‌وگوهای را انجام دادیم. در ادامه گفت‌وگوی کبنا نیوز با سید علی عباس محدث، جامعه شناس و تحلیل‌گر مسائل سیاسی و اجتماعی را در ادامه می‌خوانید:
چه تعریفی برای نخبگان (در گرایش‌های مختلف علمی) دارید؟
نخبه یا اصطلاحاً الیت، تعریفی دارد و نخبگان افراد خاص هستند. کسانی با قابلیت‌های فکری و عملی و توانمندی‌هایی که از عهده حداکثر افراد جامعه بر نمیاد. در عصر ما که عصر انفجار اطلاعات است، واژه‌هایی چون بارش افکار شکل گرفت و تعاریف جدیدی از «باسواد بودن» را سازمان ملل ارائه داد و به معنای واقعی دستاورد‌های علمی جهان از حالت انحصاری به شیوه‌ای مبادله گونه، توسط‌اندیشمندان و فرزانگان فکری جهان، به خریداران و حاکمان سیاسی فروخته می‌شود، نخبگان هم تعریف واقعی خودش را پیدا کرده است. نخبه کسی با توانمندی‌های منحصر به فرد و قابلیت‌هایی که حداکثر جامعه از آن بی‌بهره هستند، تعریف شده است.
با این تفاسیر، نخبگان معیار شعور و درک مدیران و کارگزاران جامعه را تعیین می‌کنند. گرچه در کشور‌های توسعه نیافته و یا در حال توسعه، نخبگان فاصله و مرز مشخصی با دیگران ندارند و اصلأ جایگاهی در نظام مدیریتی و حاکمیت برای آنها در نظر گرفته نمی‌شود، اما بدون شک، پسرفت‌ها و چالش‌هایی را در ساختار‌های جامعه را عامل هستند. مثلاً در حوزه اقتصادی، شاهد تورم بالا، عدم خودکفایی در برخی محصولات کشاورزی، صنعتی، فرهنگی، فنی و مهندسی که منابع اولیه‌اش موجود است، کاهش منابع آبی، ضعف در کاهش بیکاری و عدم سیاست‌گذاری‌های علمی در تولید ملی و ناتوانی در دست‌یابی به بازار‌های جهانی و عدم استاندارد‌سازی در محصولات و دیگر مسائل گوناگون، یا در حوزه اجتماعی، رشد آسیب‌های اجتماعی، کاهش اعتماد اجتماعی، از دست دادن اعتبار و سرمایه مردمی، افزایش جامعه هدفِ نهاد‌های خدمات رفاهی که مبین شکاف طبقاتی، فقر مردم و جامعه است و...، در حوزه فرهنگی، بی‌تفاوتی نسبت به سرمایه‌های معنوی و دینی، عدم پذیرش الگو‌های فرهنگی و اعتقادی توسط نسل جوان، بی‌کیفیت بودن برنامه‌های آموزشی، هنری، ورزشی و سنتی، نابرابری در توزیع خدمات و امکانات فرهنگی در سطح جامعه، و دیگر عوامل. و همچنین در حوزه سیاسی هم که دیگه همه داریم محدودیت‌ها و چالش‌های سیاسی که برخی یا اختلاف عمیق جهان با اعتقادات ما است و یا بی‌تدبیری برخی از جناح‌های سیاسی در کسب اعتماد جهان است. اینجایه که عیار نخبه کشی و تقابل سودجویان و منفعت طلبان با نخبگان، مشاهده میشه.
پس نخبه را ناجی مردم و میهن می‌دونم. کسی که تدبیر دارد، کسی که بحران‌ها را می‌فهمد، مسائل را می‌داند و در پرتو آینده پژوهی جهان و همسان با رویکرد‌های توسعه طلبانه، مسیر را تندتر از زمان و مطمئن‌تر از مدیران سنتی و وابسته، طی می‌کند. با این تعاریف، نگاه کنید به اکثریت وزرا، استانداران و مدیران، چند درصد مدیران فعلی با جایگاه خودشون همخوانی دارند؟
ضمن اینکه معتقدم، تفاوت نخبگان با مدیران و کارگزاران سفارشی، در پاسخگویی است. در بیان ظرأفت‌هایی از تدبیر و‌اندیشه و عقلانیت و پیشرفت است. اصلاً، تحول‌گرایی بالاترین خدمت نخبگان به جامعه امروزه.
شما ملاحظه کنید، در استان کهگیلویه و بویراحمد برای تغییر استاندار، کسی را با حداکثر خصلت‌های مدیریتی و البته با ایراداتی که خاص جامعه ما است، بر می‌دارند و دولت آیت الله رئیسی کسی را معرفی کرده که ابتدایی‌ترین اصول مدیریتی را نمی‌داند. چگونگی انتخاب مدیرانِ استانداری، از معاون سیاسی تا سطوح پایین‌تر، بیانگر این است که انگار رئیس جمهور عملاً به دنبال رکود اقتصادی و بن بست سیاسی و بی‌توجهی به مردم استان بوده است.
به عنوان کسی که هشت سال در نقد دولت آقای روحانی مطلب نوشتم و از طرفی از آیت الله رئیسی حمایت کردم و همچنین اکثریت چهره‌های وزین اصلاح طلب و اصول گرا و انقلابی را می‌شناسم عرض می‌کنم که حداقل این وضعیت مدیریتی در استان ما شایسته مردم نیست. چرا که اگر آقای رئیسی منصفانه فقط همین اظهار نظر استاندار ما که گفته بود می‌توانیم برای جام‌جهانی، به قطر دام بفروشیم، را خوانده باشد، متوجه عمق خیانت به این مردم و تداوم این روند خواهد شد. یا در کهگیلویه اوج بی‌تدبیری را در فرماندار اونجا از روزی که اومده شاهد بودیم و تا الان ۴ نفر فقط بخاطر بی‌درایتی از دست دادیم. این‌ها نشان می‌دهند که در شعارِ گول زننده تعامل و همگرایی دولت و مجلس، چقدر فضای مدیریتی جامعه ما از نخبه و نخبگان خالی است.
چرا جریان‌های فکری و مدیریتی در استان کهگیلویه و بویراحمد، هیچگاه از نخبگان در سطوح مدیریتی استفاده نمی‌کنند؟
مسلماً تحول هزینه داره. مگر نمایندگان به غیر از قانونگذاری در مجلس و نظارت بر دولت وظیفه دیگری دارند؟
کجا دیدیم که قانون متقن و واضح را بدون تبصره‌هایی که بشه از زیر قانون در رفت، وضع کرده باشند؟ کجا دیدیم که بر دولت نظارت بکنند؟
تا بوده این بوده که کل مجلس اصلاح طلب و اصولگرا حافظ منافع دولت‌های خود بودند، بی‌کم و کاست. بروید در دستگاه‌های دولتی ببینید چه تعداد نیرو‌های ناتوان، ناکارآمد، ‌فامیل و بی‌سواد را دولت قبل و دولت قبلتر و قبل‌تر وارد ادارات کردند. بدون آزمون، بدون گزینش و بدون بررسی صلاحیت‌های علمی.
یا در همین استانداری، فارغ التحصیلان سیاسی ما دارند در کارگاه بلوک زنی و مرغ فروشی کار می‌کنند، بعد نمایندگان از ادارات دیگر مخصوصاً آموزش و پرورش، کسانی را به عنوان فرماندار و بخشدار و... ‌معرفی می‌کنند و بکار می‌گیرند. چرا؟
برای اینکه نماینده بتواند کسب رای کند و خودشان هم سابقه و رزومه بگیرند. برای اینکه می‌خواهند اصطلاحاً بین مجلس و دولت تعامل برقرار باشد. برای اینکه نماینده می‌گوید می‌خواهم از طریق افراد مطمئن امورات مردم را پیگیری کنم و خواسته‌هایشان را انجام بدهم. می‌دانند مردم مورد نظر نماینده صرفاً حامیانش هست و لاغیر!
اما باز هم اصرار دارد که باید فرد مورد نظر خودشان بکار بگیرد. فرقی ندارد کی باشد، هر کس با هر میزان درایت و تعلق خاطر به مردم و نظام و انقلاب که باشد. هرکس با هر میزان هوش و نبوغ و شایستگی و توان مدیریتی که باشد.
بنابراین، در چنین آشفته بازاری انتظار استفاده از نخبگان عملاً خوش باوری است. مشاور جوانان، مشاور فرهنگی، مشاور ایثارگران، مشاور بانوان، مشاور روستائیان، مشاور.... ، این‌ها همه سیاه نمایی برای فرار از مطالبه‌گری است. اگر زمانی نخبگان در رأس مدیریت‌ها باشند یا در تصمیم‌گیری‌ها مؤثر واقع بشوند، قطعاً معرکه جناح بازی‌ها را نخواهیم دید. حضور افراد بی‌کفایت را به عنوان نماینده و استاندار و فرماندار و مدیرکل و رئیس و تصمیم گیرنده مدیریت‌ها، نخواهیم داشت. ولی همه هم می‌دانیم که اگر نخبه‌ها را جذب کنند، برایشان هزینه دارد و مهمترین هزینه آن نیز، طرد شدن از مدیریت‌ها و نجات مردم است.
بهره‌مندی از دانش نخبگان در تصمیم‌گیری‌های مدیریتی را، الزامی می‌دانید یا اختیاری؟
قطعاً الزامی. هرچه این روند را به تأخیر بیاندازند، برای پیمودن راه توسعه دیر می‌شود. امروز جهان بر پایه آینده پژوهی که قرن‌ها پیش صورت داده‌اند پیش ‌می‌روند ولی متأسفانه در کشور ما بیشتر برنامه‌ها یا روزمرگی است و یا کسانی دارن مدیریت می‌کنند که کمترین سنخیت را با قانون و برنامه‌ریزی و انجام کار سودمند ندارند و زندگی را بر مردم سخت کرده‌اند. در استان کم برخورداری مثل استان ما که یا پایلوت طرح‌های نسنجیده و از قبل شکست خورده هستیم و یا محل تمرین مدیران سفارشی و خطا سنحی آن‌ها است.
و لذا استفاده از نخبگان الزامی است. کشور ما بر مدار بسیاری از قابلیت‌های عظیم سرمایه‌گذاری و سودآور است. از راه‌های زمینی و دریایی و هوایی، خاص‌ترین و کوتاه‌ترین راه ارتباطی با قاره‌های مختلف جهان را داریم. فرهنگ غنی ایرانی اسلامی را داریم که تمام سرمایه‌های اجتماعی و فرهنگی ما را برای جامعه‌پذیری و اعتلای دین باوری مردم دارند. جوامع کوچکی به نام اقلیت‌ها و اقوام داریم که حاشیه امنیت ملی، تمامیت ارضی و پایگاه قابل اعتمادی برای مملکت و مردم هستن. با این وجود آیا به غیر از دانش نخبگان و استفاده از پتانسیل عظیم فرزانگان و نخبگان، راهی برای برون رفت از این چالش‌های ملی و بین‌المللی داریم؟
متأسفانه گرفتار بد درد مزمنی شدیم که هیچ اراده‌ای برای درمانش در دولت‌ها وجود ندارد. خودمحوری، منفعت طلبی، فرار از پاسخگویی، نامحرم دانستن مردم، جناح محوری و سیاسی بازی‌های مجلس و دولت از مهمترین عوامل فرار نخبگان و رشد سرطانی مدیران نالایق و نااهل بوده است. تنها راه نجات این مردم هم توجه به قانون و مردم است.
فرار از پرداخت مالیات‌ها، تخریب منابع طبیعی، زمین‌خواری و کوه خواری و تولید کالا‌های غیر استاندارد، عدم محاکمه مدیران صنایع خودرویی و ده‌ها موارد دیگه از مهمترین نتایج تداخل قوا بویژه دخالت نمایندگان در انتصاب مدیران است. پس راه نجات از این مصائب واگذاری امور به نخبگان است. باید سرعت تحولات مدیریتی و نگاه به افق‌های روشن آینده را از عینک نخبگان ببینیم که فعلاً مدیریت‌ها بویژه در این دولت نه تنها از نخبگان بلکه از افراد موجه و علمی و انقلابی خالی خالی خالی شده است.
 آیا چگونگی انتخاب مدیران با هماهنگی و تعامل با نمایندگان می‌تواند در محرومیت بیشتر از گذشته استان مؤثر باشد؟
مسلماً خیر؛ اصلاً مصیبت‌های امروز نتیجه این معامله گری‌ها به نام تعامل بین نمایندگان و دولت است. محرومیت ما زاییده این نطفه مزبله به نام تعامل است. مدیری را که آقای نماینده برای ابقا و انتصابش یقیه چاک کرده، عمامه به زمین‌زده، گلو پاره کرده، خود را پاسخگو می‌بیند؟ این مدیر ملزم به خدمات‌رسانی به مردم است؟ این مدیر به غیر از تخلف و انحراف از معیار قانونی و ضوابط اداری، چیزی می‌فهمد؟
این گسست اجتماعی که امروز لیدرشان، برخی از هنرمندان و ورزشکاران بیسواد شده است، نتیجه تصمیم‌گیری‌های غلط نمایندگان و انتخاب مدیران ضعیف و ناکارآمدی است که از تبرهٔ نمایندگان درآمده‌اند. شما کافیه از استاندار تا معاون سیاسی و مدیران تمامی دستگاه‌های استانی و شهرستانی این دولت را فقط با قبلی‌ها مقایسه علمی، عقلی، شخصیتی، مدیریتی، تجربی و سوابق رزومه‌ای بکنید. روزی که آقای تاج گردون از مجلس رأی عدم صلاحیت گرفت را یادتون هست؟ به محض اخراج از محلس، ‌یه تعدادی از مدیرانِ آویزان به‌ایشان از فردای همان روز سرکار نرفتند. چون تنها صلاحیتی که برای اپن جایگاه‌ها داشتند فقط و فقط حضور آقای تاجگردون بود و بس. الان هم که دیگه بدتر. به نظر شما آقای روشنفکر و حاج آقای موحد چه قرابت و شناختی و درکی از آقای عبدالملکی داشتند که در روز تأیید صلاحیت‌ایشان از تفکر و درایت و صلابت‌شان نطق کردند؟ فقط برای بهزیستی و اداره کار و تعاون بودند. همین.
در ارزیابی تخصصی عملکرد زیرمجموعه‌های وزارت کشور، جایگاه استانداری ما به ته جدول ارزیابی شاخص‌ها رسید، آیا نماینده‌ای که این مصیبت را بر استان تحمیل کرده و به تبع آن آدم‌های بی‌دست و پا را بر مسند‌های مختلف گماشته، از این جایگاه آخر استان ما نگران شد؟ اصلاً براشون مهم بود؟ اصلاً مصلحت مردم را در نظر دارند؟ تا به حال شنیدید که بگن نماینده‌ای از استان ما به خاطر ضعف فلان دستگاه اداری، وزیر مربوطه را برای پاسخگویی به مجلس فراخوانده؟ بازهم عرض کنم که این سناریوی تعامل و مصلحت‌اندیشی نمایندگان با دولت در استان، مربوط به الان هم نیست ولی افتضاح‌ترین شکل آن الان صورت گرفته است که نمایندگان شبه انقلابی مست دولت شده و مدیران بویژه استانداری را پاتوق یارگیری و سالن جلسه‌ی انتصابات خود کرده‌اند.
 چه سخنی با جامعه‌ای که وضعیت موجود (مثلاً مدیریت حال)، را نمی‌خواهد، دارید؟
بدترین شکل آسیب‌های اجتماعی اینه که تبدیل به مسائل امنیتی بشوند. الان دیگه همه مردم آسیب‌ها و ناکارآمدی‌ها و وضعیت بد مدیریت را می‌بینند و سخت تحمل می‌کنند. به نوعی اکثریت قریب به اتفاق مردم از این عملکرد دولت که مجلس هم در آن دخیل است، نگران و معترض هستند. از این وضعیت هم عده‌ای خودباخته و خائن و ضد انقلاب سوءاستفاده کرده و هر روز از مردم و نیروی انتظامی و بسیجیان کشته می‌شود. نه در مجلس و نه دولت هیچ اراده‌ای برای عبور از این بن بست‌ها نمی‌بینم. جامعه اگر بخواهد برای آینده تصمیم‌گیری بکند، به شکل دیگه‌ای تصمیم خواهد گرفت که به نفع هیچ کس نخواهد بود. هرچند تعلقات عقیده‌ای، فکری، عملی و پایبندی‌های ارزشی که ما با این نظام دارند، مانع اتفاقات بدتر می‌شود. متأسفانه اکنون حل این بحران‌ها نه برای مجلس اهمیتی دارد و نه در توان این مدیران هست. فعلاً که به نظرم جامعه داره کار خودشو انجام می‌ده، یعنی اون جایی که باید دفاع کنن، در ایامی مثل ۱۳ آبان نشون دادن، یا در پاسداشت شهدا نشون دادن که چقدر وفادار به نظام و انقلاب و رهبری و آرمان‌های امام و شهدا هستن. آنچه دردآوره بی‌تفاوتی و حیران زدگی دولت و مجلس است که با وجود این مدیران و کارگزاران بی‌انگیزه و بی‌برنامه، طبیعی است.
ب) چه سخنی با نمایندهٔ دولت دارید؟
قطعاً منظورتون در استان هست که باید عرض کنم، اونی که باید بفهمد، نمایندگان و دولت هستند که نمی‌خواهند متوجه بشوند. این‌ها متأسفانه نتیجه رای خودمان بوده یا بهتر بگم، اکثریت خود مردم بودند که البته تجربه اعتراض قانونی برای مخالفت با حضور چنین افرادی را ندارند. به هر حال این مملکت در ۴۳ سال گذشته به انحاء مختلف در معرض دشمنی‌های مخالفان بوده و کم هم توان نداده. من هم مثل اکثریت جامعه دانشگاهی و حتی مردم، از توان مدیران برای حل مشکلات موجود ناامیدم. از اینکه اراده‌ای هم برای حل مصائب موجود نیست، یقین دارم. از اینکه مردم هم با وجود این نمایندگان و مدیرانِ مانع توسعه و پیشرفت، بهبود زندگی و کیفیت زندگی نخواهد داشت نیز‌ایمان کامل دارم، اما تنها توصیه‌ام اینه که اگر مدیران استانی و شهرستانی ما به مکتب مولا علی(ع) اعتقاد دارند و اگر می‌فهمند که نامشان در صفحات تاریک مدیریت استان ثبت خواهد شد، به این سخن مولا علی(ع) توجه کنند که فرمود، مسئولیت‌ها،‌امانتهای بسیار مهمی هستند که باید به اهلش سپرده شود. آنان که بدون داشتن شایستگی‌های لازم، خود را در مقام اداره قرار می‌دهند یا آن‌هایی که افراد را بدون شایستگی‌های لازم برای اداره امور می‌گمارند، بالاترین خیانتها را مرتکب شده و سبب هلاکت خود و دیگران می‌شوند و در دنیا و آخرت مبغوضند، پس خیانت خود را ادامه ندهند و گرنه بمانند که بی‌تفاوت‌تر از این نمایندگان و مستأصل‌تر از این استاندار برای کسب رزومه نمی‌بینند.
عواملی دخیل هستند تا جامعه به حالت اعتراض درآید؟ چرا؟ راهکار چیست؟
به نظرم مسائلی از قبیل فاصله طبقاتی، بی‌عدالتی در توزیع خدمات، نابرابری در دست‌یابی به منابع مشترک، کارگزاران فاسد و بی‌کفایت، خیانت به بیت المال، بی‌توجهی به نیاز‌های مردم، یکی شدن جیب مسئول و خزانه دولت و گسترش و عادی شدن آسیب‌های اجتماعی و فرهنگی بسیار مؤثرند.
مردم مشکلات را با تمام وجود می‌بینند، نه که حس بکنند، نه اینکه شنیده باشن، نه اینکه برداشت ذهنی‌شان شده باشه، بلکه می‌بینند که مثلاً فرزند فلانی بدون کمترین ارجحیتی نسبت به بچه خودش در فلان اداره بکار گرفته شده. حالا اعتراض داره. می‌بینه که بازار نابسامانه و توان اداره زندگی را نداره اعتراض داره. می‌بینه که ازدواج فرزندش و اشتغال و مسکن و تأمین ابتدایی‌ترین نیاز‌های رفاهی فرزندش و خانواده را ندارد، اعتراض دارد. می‌بینه که بیش از ۳۰۰ هزار جوان نخبه را برای انقلابش تقدیم کرده و مدیریت‌ها در قامت آن شهدا نیستند!!
چرا؟
چون هیچ تناسبی بین ارزش‌های اجتماعی و نیاز‌های اقتصادی و خواسته‌های مردمی و وعده‌های نمایندگان و دولتمردان و واقعیت‌های فرهنگ ایرانی _ اسلامی و آرمان‌های امام و شهدا با این وضعیت موجود مدیریت کشور وجود ندارد. آیا مردم گفتنن که با دین و سپاه و بسیج و نماز و... مخالف هستند؟ مسلماً نه. اکثریت مردم در تهیه حداقل نیاز‌های رفاهی محروم مانده‌اند. بهتر بگم، در تأمین حداقل ضروریات زندگی ناتوان هستن. جامعه فقرا به شدت داره بیشتر میشه، این‌ها را نمایندگان و دولتمردان می‌فهمند؟ نه
فرض کنید در استان ما و در هر اداره‌ای حداقل ۵۰۰ نفر کارمند وجود دارد، اون مسئول سفارشی که دولت تقدیم نماینده کرده و بر مسند استانداری، معاون سیاسی، فرمانداری و مدیریت ادارات نشانده است، مال این حرفا نیستن. در ارزیابی عملکرد تخصصی دستگاه‌های دولتی از استانداری تا بقیه، در سطح کشور جز استان‌های ته جدول هستیم، مردم این مصیبت را می‌بینن ولی هیچ اراده‌ای برای حل آن نمی‌بینن. یقین دارن که نیست ولذا اعتراض می‌کنن. شبیه این می‌مونه که ۵۰۰ نفر سوار بر هواپیما نشستن، بعد خلبان‌ یه آدم دیونه باشه. خب مردم اعتراض می‌کنند. ضمن اینکه این روزا در رسانه‌ها تقریباً اکثر مقالات و یادداشتها و سخنان از حالت تقابلی دراومده و همه متفقاً دارند وضعیت موجود را نقد می‌کنن. من به آقای رئیس جمهور گفتم که در استان ما، دخالت در انتخاب مدیران از مهمترین ضعف‌های مدیریتی قبل بوده، ولی متأسفانه دولت فعلی دربست حیاط خلوت نمایندگان شد. گفتم مدیران ضعیف دارن آمارنویسی پشت میزی می‌کنند و برای شما ارسال می‌کنند، اما آمارگرایی مدیران در این دولت بدتر شد. گفتم که راه دانشگاه و چگونگی خدمات‌رسانی دولت بویژه در حوزه اقتصاد و آسیب‌های اجتماعی بسته است، بدبختانه این دولت شش قفله‌اش کرد. گفتم که رسانه‌ها هرچه نقد بنویسند طبق فرمایشات مقام معظم رهبری، نباید در راهرو‌های دادسرا باشن و منع بشن، ولی این دولت مهمترین رسانه آزاد و فراجناحی استان یعنی سایت کبنانیوز را از حضور در جلسات منع کرده بود.
هرکدام از این‌ها برای اعتراض مردم نه تنها کافیه بلکه متأسفانه بحران آفرین هم شده.
من فکر می‌کنم که بهتره دولت‌ یه مدتی از گفتار درمانی کم کنه و به این ضرب المثل معروف توجه کنه که«از طلا گشتن پشیمان گشته‌ایم، مرحمت فرموده ما را مس کنید».
نخواستیم عدالت اجتماعی، حداقل به همون شرایط قبل برگردیم. اگر آقای روحانی می‌گفت خواب بودم و شنبه بیدار شدم که اوضاع تغییر کرده یا به وزیرش می‌گفت تو برو بشین رو صندلی، جدت فاطمه زهرا(س) کمکت می‌کنه، حالا هم این‌ها هیچی نگن و سکوت مطلق بکنن، امام زمان(عج) خودش هست. تا الان بوده، از این به بعدش هم هست.
یکی از دوستان که گاهی با آقای رئیس جمهور هم ارتباط داره، چندماه بعد از انتصاب استاندار و پس از انتخاب اولش یعنی معاون سیاسی استانداری، ازم پرسید که بعد از آمدن رئیس جمهور در استان تون، اوضاع بهتر شد؟ بیشتر مدیریت استاندار مد نظرش بود.
گفتم‌یه تاجری می‌خواست بره سفر طولانی، به شیخ محله گفت که همسر من جوان هست و غفلت‌ها بسیار وجود داره، شما مواظب خانم باشین که خطایی نکند اگر خدای ناکرده تخلفی کرد، بر دامن او‌  یه خطی به ازای هر خطایش بکشید تا من برگردم.
بعد از دو سه ماه تاجر نامه‌ای برای شیخ نوشت که؛
کاری نکند زهره که ننگی باشد
بر دامن او نیل رنگی باشد
این زن هم که مشکلات بسیاری درست کرده و شیخ را هم خیلی عصبانی کرده بود در پاسخ تاجر نوشت که؛
گر در سفر خواجه درنگی باشد
تا ماه دگر زهره پلنگی باشد
حالا حکایت این چندماه استان ما شده، به آقای رئیس‌جمهور سلام برسون و بگو که سعی کن در سفرتون درنگی نباشد.
دولت باید ساختار مدیریتی خودشو اصلاح بکنه. به خواسته‌های مردم توجه کنه، شعار‌های انتخابی خودشون را مرور کنن، وضعیت مردم قبل از این دولت را یادآوری کنن و مهمتر از همه؛ افراد کارآمد و مؤثری که تخصص و تجربه و درکی از مشکلت جامعه و مردم دارند را منصوب کند. نظارت‌ها را به افراد صالح و مجرب و خبره بسپارد و بازخورد خدماتش را نه با آمار‌های صوری بلکه باید مردم در زندگی خودشون لمس کنند.
دیگر اینکه باید رابطه با مجلس تحت عنوان تعامل، تسامح، همگرایی و انسجام را قطع کند‌. بخدا خطر دخالت مجلس در مدیریت‌ها بسی افزون‌تر از خطر آمریکا است. آمریکا را می‌دانیم اگر بیاید چه می‌کند ولی دخالت مجلس را لمس می‌کنیم که چه کرده است. تفکیک قوا و استقلال قوا از مهمترین خواسته‌های مردم است. دلسوزان این نظام در لباس فکری اصلاح طلب و اصول گرا و انقلابی کم نیستند. بنابراین نخبگان را این دخالت‌های غیرضروری مجلس در ارکان دولت، فراری و. بلکه طرد کرده‌اند.
یه توصیه همیشگی هم هست که مردم هم مثل ۴۳ سال گذشته مدارا کنن. همدیگر را به ویژه اقشار ضعیف‌تر جامعه را حمایت کنن. واقعاً نباید همدیگر را فراموش کنیم. مردمی که در جنک تحمیلی در کنار هم بودن، در سازندگی با هم بودن، در مناسبات مهم سیاسی و اجتماعی و مذهبی در کنار هم بودن، نباید اجازه بدن به نام قومیت و مذهب و مرزی و غیرمرزی زیر قطار اختلاس و ارتشاء و ناکارآمدی له بشوند. دست همدیگر را بگیریم که ایران یکپارچه، تجزیه نشود، گرفتار جنگ‌های داخلی نشود و فرصت تحول ازش گرفته نشود.
ان شاءالله که به زودی شاهد تحولاتی مثبت اول در حوزه اقتصادی بعدش فرهنگی و اجتماعی و نهایتاً سیاسی باشیم. هرچند هیچکدام اولویتی بر دیگری ندارند اما آنچه مردم کف جامعه نیاز دارند این بود که عرض کردم. حالا ممکنه هر گروهی از نگاه خودش این‌ها را به شکل دیگری عامل اول بداند اما من همه را عوامل متعامل می‌دانم اما چون نه اراده‌ای می‌بینم و نه ابزار کارآمدی برای حل آن‌ها، مسائل را از نگاه جامعه شناختی عرض کردم.


کد مطلب: 455164

آدرس مطلب :
https://www.kebnanews.ir/report/455164/فارغ-التحصیلان-سیاسی-کارگاه-های-بلوک-زنی-مرغ-فروشی-کار-می-کنند-بعد-نمایندگان-ادارات-دیگر-فرماندار-بخشدار-معرفی-دولت-باید-ساختار-مدیریتی-خودش-اصلاح-کند-خواسته-های-مردم-توجه-متأسفانه-فعلی-دربست-حیاط-خلوت-تفاوت-نخبگان-مدیران-کارگزاران-سفارشی-پاسخگویی

کبنانیوز
  https://www.kebnanews.ir

1