تاریخ انتشار
دوشنبه ۱۰ بهمن ۱۴۰۱ ساعت ۱۸:۵۱
کد مطلب : ۴۵۷۷۹۴
کبنا بررسی کرد؛
یادداشت ویژه کبنانیوز؛ کهگیلویه و بویراحمد به چه نیاز دارد؟
۱
کبنا ؛
در حالی که یک درصد جمعیت کشور در کهگیلویه و بویراحمد زندگی میکنند، تنها یکچهارم از حجم پولی کشور در این استان قرار دارد.
به گزارش کبنا، کهگیلویه و بویراحمد به عنوان یکی از استانهای کمبرخوردار کشور در حالی که یک درصد از جمعیت کشور را در خود جای داده اما سهمش از منابع مالی کشوری حدود یک چهارم است. از سوی دیگر با توجه به ظرفیتهای طبیعی فراوانی که در آن وجود دارد، در رده آخرین استانها از نظر وضعیت توسعهیافتگی قرار دارد.
البته مسأله اقتصاد تنها مختص به کهگیلویه و بویراحمد نیست و کل کشور مشکل اقتصادی دارد؛ چنانچه رهبر انقلاب نیز امروز فرمودند: «در کشور به طور محسوس مشکل معیشت مردمی و رفاه خانوار داریم و این بدون رشد اقتصادی علاجپذیر نیست. اگر بخواهیم فقر را برطرف کنیم و رفاه خانوار را در کشور رشد بدهیم، این احتیاج به رشد اقتصادی دارد و بدون این امکان ندارد.» اما واضح است که وضعیت اقتصادی کشور به مراتب از میانگین کشوری پایینتر است.
نگاهی به شاخصهای اقتصادی این را نشان میدهد. کهگیلویه و بویراحمد با نرخ بیکاری 1 /9 دهم درصدی در سال 1400 و نرخ 8/7 دهم درصدی در تابستان سال جاری، رتبه 11 کشوری را به خود اختصاص داده است.
در حالی که رشد اقتصادی کشور در بهار 1401 به 3/ 4 دهم درصد بود، در استان با در نظر گرفتن نفت 1/1 دهم و بدون نفت 65 /0 درصد یعنی کمی بیش از نیم است؛ این در حالی است که کهگیلویه و بویراحمد یک درصد از جمعیت کشور را در خود جای داده است.
میزان ضریب جینی به عنوان شاخصی برای نشان دادن توزیع عادلانه ثروت و امکانات بین آحاد جامعه، در استان 31 دهم درصد است و باید به زیر 30 درصد بیاید.
در حالی که متوسط هزینه کل خانوار در ایران در یک سال، 92 میلیون تومان است در کهگیلویه و بویراحمد 81 میلیون تومان است. در مقابل متوسط درآمد یک خانوار ایرانی در سال 112 میلیون تومان و در استان کهگیلویه و بویراحمد 104 میلیون تومان است.
نرخ تورم نیز در کهگیلویه و بویراحمد بالاتر از کشوری است؛ در کل کشور در دی ماه 1401، 46 درصد و در استان کهگیلویه و بویراحمد 48 درصد بوده است.
اگر بخواهیم توسعه را با شاخص حجم پول بسنجیم، کهگیلویه و بویراحمد در ده سال اخیر روندی نزولی داشته است. در حالی که سهم استان 33 صدم بود، در حال حاضر به 25 صدم رسیده و این یک تنزل بسیار بزرگ است. در حالی که در گذشته 67 صدم نسبت به شرایط ایدهآل فاصله داشتیم، الأن به 75 صدم رسیده و کسری پول در کهگیلویه و بویراحمد 75 صدم است. این اعداد وقتی معنا پیدا میکنند که بدانیم جمعیت کهگیلویه و بویراحمد یک درصد کل کشور است، اما یک چهارم از حجم پولی کشور در استان وجود دارد.
حال در چنین وضعیتی چگونه باید به توسعه اقتصادی دست یافت؟ یا حتی شرایط استان را تا حدی به وضعیت عمومی کشور نزدیک کرد؟ همانطور که اقتصاددانان و جامعهشناسان تأکید کردهاند توسعه تکعلتی نیست و مجموعه عواملی در ارتباط با یکدیگر میتوانند موجب پیشرفت اقتصادی یک منطقه، استان و یا کشور شوند. در این یادداشت صرفاً به برخی از این عوامل که در کهگیلویه و بویراحمد بسیار پررنگ هستند اشاره خواهد شد.
در حالی که یکی از عاملهای اساسی برون رفت از توسعهنیافتگی اقتصادی، سرمایهگذاری است، در استان کهگیلویه و بویراحمد بستر برای حضور سرمایهگذار چندان فراهم نیست. سرمایه یک پدیده بسیار فرار و به قولی ترسوست و در هر منطقهای کمترین احساس خطر کند حتماً از آنجا فرار خواهد کرد. از سوی دیگر، سرمایهگذار نیز به شدت حساس است و سرمایه خود را به هر جایی نمیبرد. ازاینرو هم بستر برای حضور سرمایه باید فراهم شود و هم ارتباط با سرمایهگذار باید فراگرفته شود که متأسفانه هر دو مورد در این استان با چالشهای اساسی روبرو است.
شهرکهای صنعتی که یکی از بسترهای اقتصادی برای سرمایهگذاری در استان است آنقدر در گذشته مورد بیمهری و سوءمدیریت قرار گرفتهاند که یا تبدیل به انبار شده و یا امکانات و تجهیزاتشان حیف و میل شدهاند. از طرف دیگر، رفتار درستی نیز با سرمایهگذاران صورت نمیگیردو معدود سرمایهگذارانی که در استان حضور یافتهاند همگی متفقالقول بر رفتار نامناسب بعضی از مسئولین و مدیران تأکید کردهاند. بوروکراسی فشل و بیخاصیتی که بعضاً نه تنها دردی را دوا نمیکند بلکه خود از موانع بزرگ اداری محسوب میشود. فرار مسئولین و مدیران از پاسخگویی به سرمایهگذاران نیز خود مزید بر علت شده است. جمیع این عوامل از یک سو و عدم ایدهها و طرحهای بزرگ از سوی دیگر موجب شده یا سرمایهگذار وارد استان نشود و یا آنهایی هم که وارد میشوند در اولین فرصت به فکر خروج از استان بیفتند.
همچنین هیجانات آنی و زودگذر یکی از آفتهای بسیار مهم در توسعه اقتصادی استان است. واضح است که در شرایط هیجانی، نمیتوان امیدی به توسعه یک منطقه و استان داشت. زد و بندهای سیاسی و جناحی، تخریبهای متعدد و کارشکنیهای گوناگون شاید برای مدتی محدود مقدماتی برای خوراک مدیریتی چندروزه استان فراهم کنند، اما واضح است که در مسیر توسعه سنگاندازی میکنند.
با توجه به چنین شرایطی که در کهگیلویه و بویراحمد وجود دارد، مدیریت، ظرایف و دقایقی نیاز دارد که شاید در بسیاری از استانها نیازی به آنها نباشد؛ در اینجا اختلاف سلیقهها و برداشتها و اختلافاتی که در مورد مسائل سیاسی و منطقهای وجود دارد از آفتهای اصلی توسعه به حساب میآیند.
سهم صادرات نیز نسبت به سهم کل کشور بسیار اندک است؛ در حدی که میتوان گفت صادراتی در این استان وجود ندارد و گمرک کهگیلویه و بویراحمد عملاً تعطیل است.
رسانهها نیز آنچنان که باید و شاید نقش اثرگذار را در توسعه استان ایفا نمیکنند. در اینجا مسأله رسانهها نیستند، بلکه بستری است که رسانههای کهگیلویه و بویراحمد در آن رشد کردهاند. بستر اجتماعی و سیاسی کهگیلویه و بویراحمد، بیش از آنکه نیازمند رسانههای آزاد و مستقل باشد، طرفدار رسانههای بلهقربانگو است. در بعضی از دستگاههای اجرایی استان، تنها آن رسانههایی اجازه ورود دارند که مجیز دستگاهها و مدیران آنها را بگویند. برخی از رسانهها نیز بیش از آنکه در راستای توسعه گام بردارند، در پی تبلیغات منفی هستند. البته انتشار نقد از سوی رسانهها به معنای تبلیغات منفی نیست. اتفاقاً تا نقد صورت نگیرد، رشد نیز صورت نمیگیرد. بلکه منظور از تبلیغات منفی، رعایت نکردن برخی از اصول خبری از جمله صحت و انتشار تمام و کمال واقعیت است. واضح است که هدف در اینجا نسخه پیچیدن برای چگونگی خبر زدن رسانهها نیست؛ بلکه منظور آن است که در فضای تبلیغاتی منفی، امکان رشد اقتصادی نیز کمتر میشود. بنابراین رسانهها علاوه بر انتشار اخبار هرروزه، باید گزارش بنویسند، جایگاهها را نقد کنند و در راستای برونرفت از توسعهنیافتگی پیشنهاد ارائه دهند.
رسانهها بیش از آنکه به دنبال نقد اشخاص باشند باید جایگاهها را نقد کنند. چرا که جایگاه متعلق به یک شخص نیست و از آن تمام مردم استان است. اما گاهاً میبینیم که یک جایگاه ملک طلق مدیرکل و نزدیکان او شده است. این مدیران بدانند که در صورتی که خود آنها گامی در راستای توسعه استان کهگیلویه و بویراحمد برندارند، مدیران غیربومی نیز کاری از پیش نخواهند برد. یکی از گامهای اصلی توسعه اقتصادی، همدلی و همراهی مدیران و آرامش در بین مردم محلی است. تا این دو نباشد، توسعه از بالا میسر نخواهد بود.
به گزارش کبنا، کهگیلویه و بویراحمد به عنوان یکی از استانهای کمبرخوردار کشور در حالی که یک درصد از جمعیت کشور را در خود جای داده اما سهمش از منابع مالی کشوری حدود یک چهارم است. از سوی دیگر با توجه به ظرفیتهای طبیعی فراوانی که در آن وجود دارد، در رده آخرین استانها از نظر وضعیت توسعهیافتگی قرار دارد.
البته مسأله اقتصاد تنها مختص به کهگیلویه و بویراحمد نیست و کل کشور مشکل اقتصادی دارد؛ چنانچه رهبر انقلاب نیز امروز فرمودند: «در کشور به طور محسوس مشکل معیشت مردمی و رفاه خانوار داریم و این بدون رشد اقتصادی علاجپذیر نیست. اگر بخواهیم فقر را برطرف کنیم و رفاه خانوار را در کشور رشد بدهیم، این احتیاج به رشد اقتصادی دارد و بدون این امکان ندارد.» اما واضح است که وضعیت اقتصادی کشور به مراتب از میانگین کشوری پایینتر است.
نگاهی به شاخصهای اقتصادی این را نشان میدهد. کهگیلویه و بویراحمد با نرخ بیکاری 1 /9 دهم درصدی در سال 1400 و نرخ 8/7 دهم درصدی در تابستان سال جاری، رتبه 11 کشوری را به خود اختصاص داده است.
در حالی که رشد اقتصادی کشور در بهار 1401 به 3/ 4 دهم درصد بود، در استان با در نظر گرفتن نفت 1/1 دهم و بدون نفت 65 /0 درصد یعنی کمی بیش از نیم است؛ این در حالی است که کهگیلویه و بویراحمد یک درصد از جمعیت کشور را در خود جای داده است.
میزان ضریب جینی به عنوان شاخصی برای نشان دادن توزیع عادلانه ثروت و امکانات بین آحاد جامعه، در استان 31 دهم درصد است و باید به زیر 30 درصد بیاید.
در حالی که متوسط هزینه کل خانوار در ایران در یک سال، 92 میلیون تومان است در کهگیلویه و بویراحمد 81 میلیون تومان است. در مقابل متوسط درآمد یک خانوار ایرانی در سال 112 میلیون تومان و در استان کهگیلویه و بویراحمد 104 میلیون تومان است.
نرخ تورم نیز در کهگیلویه و بویراحمد بالاتر از کشوری است؛ در کل کشور در دی ماه 1401، 46 درصد و در استان کهگیلویه و بویراحمد 48 درصد بوده است.
اگر بخواهیم توسعه را با شاخص حجم پول بسنجیم، کهگیلویه و بویراحمد در ده سال اخیر روندی نزولی داشته است. در حالی که سهم استان 33 صدم بود، در حال حاضر به 25 صدم رسیده و این یک تنزل بسیار بزرگ است. در حالی که در گذشته 67 صدم نسبت به شرایط ایدهآل فاصله داشتیم، الأن به 75 صدم رسیده و کسری پول در کهگیلویه و بویراحمد 75 صدم است. این اعداد وقتی معنا پیدا میکنند که بدانیم جمعیت کهگیلویه و بویراحمد یک درصد کل کشور است، اما یک چهارم از حجم پولی کشور در استان وجود دارد.
حال در چنین وضعیتی چگونه باید به توسعه اقتصادی دست یافت؟ یا حتی شرایط استان را تا حدی به وضعیت عمومی کشور نزدیک کرد؟ همانطور که اقتصاددانان و جامعهشناسان تأکید کردهاند توسعه تکعلتی نیست و مجموعه عواملی در ارتباط با یکدیگر میتوانند موجب پیشرفت اقتصادی یک منطقه، استان و یا کشور شوند. در این یادداشت صرفاً به برخی از این عوامل که در کهگیلویه و بویراحمد بسیار پررنگ هستند اشاره خواهد شد.
در حالی که یکی از عاملهای اساسی برون رفت از توسعهنیافتگی اقتصادی، سرمایهگذاری است، در استان کهگیلویه و بویراحمد بستر برای حضور سرمایهگذار چندان فراهم نیست. سرمایه یک پدیده بسیار فرار و به قولی ترسوست و در هر منطقهای کمترین احساس خطر کند حتماً از آنجا فرار خواهد کرد. از سوی دیگر، سرمایهگذار نیز به شدت حساس است و سرمایه خود را به هر جایی نمیبرد. ازاینرو هم بستر برای حضور سرمایه باید فراهم شود و هم ارتباط با سرمایهگذار باید فراگرفته شود که متأسفانه هر دو مورد در این استان با چالشهای اساسی روبرو است.
شهرکهای صنعتی که یکی از بسترهای اقتصادی برای سرمایهگذاری در استان است آنقدر در گذشته مورد بیمهری و سوءمدیریت قرار گرفتهاند که یا تبدیل به انبار شده و یا امکانات و تجهیزاتشان حیف و میل شدهاند. از طرف دیگر، رفتار درستی نیز با سرمایهگذاران صورت نمیگیردو معدود سرمایهگذارانی که در استان حضور یافتهاند همگی متفقالقول بر رفتار نامناسب بعضی از مسئولین و مدیران تأکید کردهاند. بوروکراسی فشل و بیخاصیتی که بعضاً نه تنها دردی را دوا نمیکند بلکه خود از موانع بزرگ اداری محسوب میشود. فرار مسئولین و مدیران از پاسخگویی به سرمایهگذاران نیز خود مزید بر علت شده است. جمیع این عوامل از یک سو و عدم ایدهها و طرحهای بزرگ از سوی دیگر موجب شده یا سرمایهگذار وارد استان نشود و یا آنهایی هم که وارد میشوند در اولین فرصت به فکر خروج از استان بیفتند.
همچنین هیجانات آنی و زودگذر یکی از آفتهای بسیار مهم در توسعه اقتصادی استان است. واضح است که در شرایط هیجانی، نمیتوان امیدی به توسعه یک منطقه و استان داشت. زد و بندهای سیاسی و جناحی، تخریبهای متعدد و کارشکنیهای گوناگون شاید برای مدتی محدود مقدماتی برای خوراک مدیریتی چندروزه استان فراهم کنند، اما واضح است که در مسیر توسعه سنگاندازی میکنند.
با توجه به چنین شرایطی که در کهگیلویه و بویراحمد وجود دارد، مدیریت، ظرایف و دقایقی نیاز دارد که شاید در بسیاری از استانها نیازی به آنها نباشد؛ در اینجا اختلاف سلیقهها و برداشتها و اختلافاتی که در مورد مسائل سیاسی و منطقهای وجود دارد از آفتهای اصلی توسعه به حساب میآیند.
سهم صادرات نیز نسبت به سهم کل کشور بسیار اندک است؛ در حدی که میتوان گفت صادراتی در این استان وجود ندارد و گمرک کهگیلویه و بویراحمد عملاً تعطیل است.
رسانهها نیز آنچنان که باید و شاید نقش اثرگذار را در توسعه استان ایفا نمیکنند. در اینجا مسأله رسانهها نیستند، بلکه بستری است که رسانههای کهگیلویه و بویراحمد در آن رشد کردهاند. بستر اجتماعی و سیاسی کهگیلویه و بویراحمد، بیش از آنکه نیازمند رسانههای آزاد و مستقل باشد، طرفدار رسانههای بلهقربانگو است. در بعضی از دستگاههای اجرایی استان، تنها آن رسانههایی اجازه ورود دارند که مجیز دستگاهها و مدیران آنها را بگویند. برخی از رسانهها نیز بیش از آنکه در راستای توسعه گام بردارند، در پی تبلیغات منفی هستند. البته انتشار نقد از سوی رسانهها به معنای تبلیغات منفی نیست. اتفاقاً تا نقد صورت نگیرد، رشد نیز صورت نمیگیرد. بلکه منظور از تبلیغات منفی، رعایت نکردن برخی از اصول خبری از جمله صحت و انتشار تمام و کمال واقعیت است. واضح است که هدف در اینجا نسخه پیچیدن برای چگونگی خبر زدن رسانهها نیست؛ بلکه منظور آن است که در فضای تبلیغاتی منفی، امکان رشد اقتصادی نیز کمتر میشود. بنابراین رسانهها علاوه بر انتشار اخبار هرروزه، باید گزارش بنویسند، جایگاهها را نقد کنند و در راستای برونرفت از توسعهنیافتگی پیشنهاد ارائه دهند.
رسانهها بیش از آنکه به دنبال نقد اشخاص باشند باید جایگاهها را نقد کنند. چرا که جایگاه متعلق به یک شخص نیست و از آن تمام مردم استان است. اما گاهاً میبینیم که یک جایگاه ملک طلق مدیرکل و نزدیکان او شده است. این مدیران بدانند که در صورتی که خود آنها گامی در راستای توسعه استان کهگیلویه و بویراحمد برندارند، مدیران غیربومی نیز کاری از پیش نخواهند برد. یکی از گامهای اصلی توسعه اقتصادی، همدلی و همراهی مدیران و آرامش در بین مردم محلی است. تا این دو نباشد، توسعه از بالا میسر نخواهد بود.