کد QR مطلبدریافت لینک صفحه با کد QR

کبنا بررسی کرد؛

قطب‌بندی‌های سیاسی آفت محیط زیست در کهگیلویه و بویراحمد / سدسازی «دال زیست‌محیطی» است نه «دال سیاسی»

8 دی 1403 ساعت 16:44

در حالی که سدسازی موضوعی تخصصی است و نمی‌توان با قیل و قال در مورد آن اظهار نظر کرد، در کهگیلویه و بویراحمد این مؤلفه مهم توسعه پایدار، گاهی تبدیل به ابزاری سیاسی برای سرکوب رقیب و قدرت‌نمایی می‌شود.


در حالی که سدسازی موضوعی تخصصی است و نمی‌توان با قیل و قال در مورد آن اظهار نظر کرد، در کهگیلویه و بویراحمد این مؤلفه مهم توسعه پایدار، گاهی تبدیل به ابزاری سیاسی برای سرکوب رقیب و قدرت‌نمایی می‌شود.
به گزارش کبنا، مشارکت سیاسی و اجتماعی یکی از اصول اساسی شهروندی است. بر اساس این اصل، همه شهروندان حق دارند و حتی در برخی موارد مسئولیت دارند که نسبت به امور شهر، منطقه‌ و کشوری که در آن حضور دارند، مشارکت نمایند. مسائل مربوط به شهر، فرهنگ، محیط زیست، انتخابات‌ها و سایر موضوعات، از جمله همین مواردی هستند که شهروندان نسبت به آنها مسئول هستند. اما گاهی برخی از افراد، از این نوع مشارکت‌ها استفاده‌های نادرست می‌کنند که نتیجه آن به انحراف رفتن برخی از پروژه‌ها و به سرانجام نرسیدن آنهاست.
در استان کهگیلویه و بویراحمد فضای سیاسی با نوعی هیجان قومی درهم‌آمیخته است؛ ازاین‌رو گاهی اوقات فعالیت و مشارکت قومی شکل و شمایلی سیاسی به خود می‌گیرد و گاهی نیز فعالیت‌های سیاسی سمت‌وسویی قومی پیدا می‌کنند؛ به هر حال به دلیل غلبه این نوع از مشارکت، بسیاری از اوقات، حول محور مسائل مهم استان شاهد شکل‌گیری نوعی دوقطبی هستیم که طی آن اصل مسأله فراموش می‌شود.
یکی از اصلی‌ترین بسترهای این دوقطبی که از آن سوءاستفاده‌های سیاسی و انتخاباتی صورت می‌گیرد، محیط زیست است. چند سالی است که تب فعالیت محیط زیستی در کهگیلویه و بویراحمد بالا گرفته است؛ روشن است که یکی از علل آن نیز سوءمدیریت‌هایی است که در این حوزه وجود دارد. آتش‌سوزی‌های سالانه کوه‌های استان، آفت درختان بلوط، زمین‌خواری به نام اشتغالزایی، سدهای پرابهام و ... تنها بخشی از عواملی هستند که تب فعالیت محیط زیستی در استان را داغ کرده‌اند. واضح است که پیگیری این مطالبات حق شهروندان است و یک شهروند آگاه و مسئولیت‌مدار باید نسبت به محیط زیستی که به او به امانت واگذار شده حساس باشد تا آیندگان نیز بتوانند از آن استفاده کنند؛ این موضوع یکی از پایه‌های اصلی رویکرد توسعه پایدار است.
اما مشکل آنجا نمودار می‌شود که عده‌ای از این آب گل‌آلود ماهی می‌گیرند؛ درست است که باید نسبت به این موضوعات واکنش نشان داد، اما واکنش‌های محیط زیستی زمانی باارزش هستند که از یک دغدغه انسانی و زیست‌محیطی نشأت گرفته باشند نه از رقابت‌های سیاسی که گاهی با مناسبات قومی آمیخته شده‌اند.
در آتش‌سوزی کوه‌های خائیز که چند ماه از آن نمی‌گذرد به وضوح شاهد بودیم برخی در پی آن هستند از این وضعیت در راستای منافع سیاسی خود استفاده کنند. اما مسأله تنها به همین آتش‌سوزی‌ها ختم نمی‌شود؛ یکی از جذاب‌ترین موضوعات برای سیاسیون استان، داستان سدسازی‌هایی است که انجام شده یا قرار است انجام شوند.
در سد آبریز کهگیلویه که در دوره نمایندگی عدل هاشمی‌پور مجوز تخصیص گرفت، حامیان سید محمد موحد رقیبان او را متهم می‌کنند که آنها نتوانسته‌اند کار را به سرانجام برسانند. از طرف دیگر، حامیان هاشمی‌پور موحد را متهم می‌کند که کار را رها کرده است؛ در کنار این دو، حامیان علی‌محمد بزرگواری قرار دارند که هر دوی آنها را متهم می‌کنند. هر سه نماینده دیگران را مقصر عدم پیگیری احداث سد آبریز می‌دانند و از این موضوع به عنوان ابزاری برای متهم کردن رقیب استفاده می‌کنند. سید علی احمدزاده استاندار پیشین کهگیلویه و بویراحمد و علی شهابی‌نسب رئیس وقت سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی استان پشت تریبون برای این سد فریاد می‌زدند، اما در نهایت هیچکدام نتوانستند مجوز ماده 23 آبریز را اخذ کنند. به همین سادگی سد آبریز تبدیل به ابزای شد که عده‌ای پشت آن قایم شوند و عده‌ دیگری را متهم به کم‌کاری و سوءمدیریت نمایند. در نهایت، خود سد همان‌طور که بود ماند و پیشرفتی نکرد.
سد خرسان سه که روزی استاندار پیشین کهگیلویه و بویراحمد برای آن فریاد می‌زد و باز هم طرفداران و مخالفانی پیدا کرد، در نهایت در همان مسیری که بود ادامه داد و هیچ‌یک از این دوقطبی‌ها نتوانست مانع پیشرفت آن شوند. مهدی روشنفکر که گویا تنها نطق‌های خود در مجلس را برای ممانعت از این سد کافی می‌دانست، برای عدم احداث آن از سایر طرق وارد نشد. عده‌ای از طرفداران روشنفکر، او را تا حد قهرمان بالا بردند که یک‌تنه مقابل سد ایستاده و در مقابل، مخالفانش او را متهم به ناکارآمدی می‌کردند و از رقیب او طرفداری می‌نمودند؛ به هر حال این سد نیز در پشت همین قیل و قال‌های سیاسی به فراموشی سپرده شد.
در داستان اخیر سد ماندگان که شیرعلی خرامین یک تنه بار انتقاد به آن را به دوش می‌کشد، باز هم همان مسأله سر جای خود قرار دارد و به نظر نمی‌رسد با این انتقادات بتوان اقدامی اثرگذار در مورد آن انجام داد؛ چرا که باز هم این سد تبدیل به ابزاری برای بازی‌های سیاسی در میدان قدرت شده است.
مسأله این‌جاست که هر حوزه‌ فعالیت باید مفاهیم و ابزارهای خاص خود را داشته باشد؛ در میدان سیاست، قدرت مؤلفه اصلی است؛ در میدان دانشگاه، علم، در میدان اقتصاد پول و در میدان محیط زیست، مسئولیت‌پذیری و آگاهی محیط زیستی. اما حالا در کهگیلویه و بویراحمد به‌دلیل غلبه میدان سیاست و گستردگی مرزهای آن به همه‌جا و به‌ویژه محیط زیست، به‌جای آن‌که از ابزارهای محیط زیستی برای این حوزه استفاده شود، از ابزارهای سیاسی استفاده می‌شود؛ به همین دلیل است که در میدان سیاست، سد به خودی خود هیچ اهمیتی ندارد؛ مهم این است که این سد در نهایت به قدرت فرد سیاسی بیفزاید یا از قدرت رقیب او بکاهد.
به همین خاطر است که سدسازی‌ها در استان کهگیلویه و بویراحمد از یک «دال محیط زیستی» خارج شده و تبدیل به یک «دال سیاسی» شده‌اند؛ بر اساس این منطق، دیگر مهم نیست که سد ساخته می‌شود یا نه؛ اصلاً مهم نیست سد پیامدهای مثبت دارد یا منفی؛ بلکه مهم این است که یک نیروی سیاسی بتواند با ابزار قرار دادن آن، خود را برای مدتی در مرکز توجه قرار دهد و رقیبانش را با آن ابزار سرکوب سیاسی کند.
بنابراین بهتر است در استان کهگیلویه و بویراحمد به سازمان‌های مردم‌نهاد محیط زیستی که به صورت تخصصی در این زمینه فعالیت دارند، بهای بیشتری داده شود تا سیاسیونی که قصد ابزارسازی محیط زیست و سدها را دارند دستشان از این امر مهم کوتاه شود، مسائل زیست محیطی تبدیل به ابزار قدرت‌نمایی نشوند و در فضایی آرام و بدون قطب‌بندی سیاسی، تصمیم مطلوب گرفته شود.


کد مطلب: 494315

آدرس مطلب :
https://www.kebnanews.ir/report/494315/قطب-بندی-های-سیاسی-آفت-محیط-زیست-کهگیلویه-بویراحمد-سدسازی-دال-زیست-محیطی-نه

کبنانیوز
  https://www.kebnanews.ir

1