تاریخ انتشار
دوشنبه ۱۰ تير ۱۳۹۸ ساعت ۲۳:۱۲
کد مطلب : ۴۱۰۷۳۴
کبنا گزارش میدهد
فیلم| کوهی از مشکلات بر سر زنان دیشموک
۵
فایل مرتبط
کبنا ؛به گزارش کبنا نیوز از دیشموک، باید دلسوزانهترین نگاهها را تقدیم به مردم دیشموک کنیم، چراکه به سختی زندگی را میگذرانند؛ حال برایتان میگویم که صبح زنان دیشموکی چگونه آغاز میشود.
صبحشان صبحی پر از امید و دلگرمی است، ساعت 6 صبح از خواب بیدار میشوند، شیر گوسفندانشان را میگیرند بعد لباس مخصوص کوه را بر تن میکنند و گلههای خود را به کوه میبرند؛ بعدازظهر که از کوه میآیند خسته و تشنه هستند اما کسی در خانه نیست که آشپزی کند پس با همان دوغ و نان راضی میشوند.
آرد و مواد را برای آماده کردن خمیر درست میکنند خمیر کردن برای زنان دیشموکی مجموعهای سخت است چراکه به سختی و درد و رنج زیاد صورت میگیرد، یکی از زنان دیشموکی میگوید که «خود صاحب 6 فرزند هستم و آنها به همراه همسرم نانی که نانوا میپزد را نمیخورند، بلکه میگویند باید خودت نان بپزی و من آنقدر خسته میشوم و کمرم و پاهایم درد میگیرد که اکنون دیسک کمر گرفتهام.»
واقعاً چه زنهایی البته شیر زنهایی خوب است که زندگی زنان روستایی را با زندگی زنان شهری مقایسه کنیم اما اصلاً قابلمقایسه نیستند به دلایل مختلف حال که نانها را پختند، بعدازظهر گوسفندان را به کوه میبرند و برای گوسفندان برگ درخت میچینند تا بخورند.
مال و اموال روستاییان گوسفندانشان است؛ بعد که از کوه میآیند هیزم به پشت خود میگذارند و هم هیزم میآورند و هم گوسفندانشان را؛ و شب هم در کنار آغوش گرم خانواده خوشحال هستند چراکه هرچه زحمت میکشند اما وقتی خانواده به هم عشق و علاقه دارند، انگار که خستگی خود از تن آنها بیرون میرود این همه حس و حال مربوط به عشق، علاقه، خوبی، مهربانی همه و همه در کنار هم خوشحالی یک خانواده.
=================
گزارش: ریحانه وحیدیخواه
صبحشان صبحی پر از امید و دلگرمی است، ساعت 6 صبح از خواب بیدار میشوند، شیر گوسفندانشان را میگیرند بعد لباس مخصوص کوه را بر تن میکنند و گلههای خود را به کوه میبرند؛ بعدازظهر که از کوه میآیند خسته و تشنه هستند اما کسی در خانه نیست که آشپزی کند پس با همان دوغ و نان راضی میشوند.
آرد و مواد را برای آماده کردن خمیر درست میکنند خمیر کردن برای زنان دیشموکی مجموعهای سخت است چراکه به سختی و درد و رنج زیاد صورت میگیرد، یکی از زنان دیشموکی میگوید که «خود صاحب 6 فرزند هستم و آنها به همراه همسرم نانی که نانوا میپزد را نمیخورند، بلکه میگویند باید خودت نان بپزی و من آنقدر خسته میشوم و کمرم و پاهایم درد میگیرد که اکنون دیسک کمر گرفتهام.»
واقعاً چه زنهایی البته شیر زنهایی خوب است که زندگی زنان روستایی را با زندگی زنان شهری مقایسه کنیم اما اصلاً قابلمقایسه نیستند به دلایل مختلف حال که نانها را پختند، بعدازظهر گوسفندان را به کوه میبرند و برای گوسفندان برگ درخت میچینند تا بخورند.
مال و اموال روستاییان گوسفندانشان است؛ بعد که از کوه میآیند هیزم به پشت خود میگذارند و هم هیزم میآورند و هم گوسفندانشان را؛ و شب هم در کنار آغوش گرم خانواده خوشحال هستند چراکه هرچه زحمت میکشند اما وقتی خانواده به هم عشق و علاقه دارند، انگار که خستگی خود از تن آنها بیرون میرود این همه حس و حال مربوط به عشق، علاقه، خوبی، مهربانی همه و همه در کنار هم خوشحالی یک خانواده.
=================
گزارش: ریحانه وحیدیخواه