تاریخ انتشار
پنجشنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۱۳:۰۲
کد مطلب : ۴۰۴۵۴۵
یادداشت|
آسیبشناسی اجتماعی زنان در کهگیلویه و بویراحمد
سیده صدیقه کشاورز
۱
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛استان ما دراینبین از این آسیب درامان نبوده است، و متأسفانه روزانه شاهد اخبار تأسفبرانگیزی همچون خودسوزی، خودکشی، قتل، طلاق و...و در روزهای اخیر شاهد هنجارشکنی تأسف باری در استان بودیم که موجب شد بنده بهعنوان یک بانوی لُر و متولد استان کهگیلویه بویراحمد با کسب اجازه از محضر همهی اساتید مجرب حوزه جامعهشناسی و روانشناسی در این مقاله دلایل ریشهای و زمینههای پیدایش این قبیل آسیبها در بین بانوان این استان و راههای درمان و پیشگیری از آن را موردبررسی و تحلیل قرار دهم.
آسیبشناسی اجتماعی
(social-pathology)
مفهوم جدیدی است که از علوم زیستی گرفتهشده و مبتنی بر تشابهی است که دانشمندان بین بیماریهای عضوی و آسیبهای اجتماعی (کج رویها) قائل میشوند.
واژه آسیبشناسی از دیدگاه پزشکی به فرایند ریشهیابی بیماریها گفته میشود.
آسیب اجتماعی به هر نوع عمل فردی یا جمعی اطلاق میشود که در چارچوب اصول اخلاقی و قواعد عام عمل جمعی، رسمی و غیررسمی جامعه محل فعالیت کنشگران قرار نمیگیرد و درنتیجه با منبع قانونی و یا قبح اخلاقی و اجتماعی روبرو میگردد.
به همین دلیل، کج روان سعی دارند کجروی ها خود را از دید ناظران قانون، اخلاق عمومی و نظم اجتماعی پنهان نمایند؛ زیرا در غیر این صورت با پیگرد قانونی، تکفیر اخلاقی، طرد اجتماعی مواجه میشوند.
آسیبهای اجتماعی که به تعبیر برخی از اندیشمندان حاصل و معلول مستقیم انقلاب صنعتی هستند، در اکثر جوامع وجود دارند و تأثیرات خود را میگذارند؛ اما آنچه جوامع مختلف را در این مورد از هم متفاوت میسازد، نوع نگرش این جوامع به علل به وجود آورنده آسیبها و راهکارهای اصلاح و بهبود آن است.
آسیبشناسی اجتماعي در قشر بانوان استان نیز مانند سایر جوامع جهان سوم باید با بررسی انواع مشکلات بانوان استان که در سطح اجتماع مطرح هستند بررسی شوند و باید علل مختلف آنها را از جنبههاي مختلف فردي، اجتماعي و سیاسی و اقتصادی و غيره موردبررسی قرار دهیم.
در مورد نگرش این آسیبهای اجتماعی در بین بانوان استان، آنچه مهم است این هست که این آسیبها چرا به وجود آمدهاند؟
آیا وجود آسیبها در بین بانوان استان امری لازم و ضروری است یا میتوان استانی با بانوان بدون آسیب داشت؟
پاسخ به این پرسشها مستلزم شناخت نظریههای مختلف جامعهشناسی بانوان استان و روانشناسی بانوان این خطه کهن است که هرکدام سعی در تبیین مسائل، آسیبها و بحرانهای اجتماعی ازنظر گاههای مختلف دارند.
این دیدگاهها متأثر از باورهای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی استان است.
آسیبهای اجتماعي زنان در استان از دیدگاههای بیانشده قابلبررسی هستند:
ابتدا از دیدگاه انسان؛
اینكه همه انسانها با هر دين و آئین و اعتقاد و فکر و مذهب و مسلک و ارتباط با جناح يا حزب خاصي يا به ترحم يا به هدايت و یا به همراهي اعتقاددارند كه به گروههای آسیبپذیر ياري نمايند مثلاً هر انساني دوست دارد به پیرمرد يا پيرزني كمك كند و هر انساني دوست دارد به نابينايي كمك كند.
از دیدگاه اجتماعي ؛
اگر به اين آسیبهای اجتماعي زنان استان بهموقع رسیدگی نشود افزايش جرم و جنایت بین بانوان را در پي دارد كه مخرب انضباط اجتماعي است.
از جنبه سياسي؛
كه اگر توجه نشود زنان استان را به تقلید از فرهنگ بيگانگان سوق میدهد و بجای فرهنگ غنی خودی فرهنگ بيگانه و مغایر بافرهنگ استان و کشور در بین بانوان رایج میشود و به اعتقادات ديني و مذهبی استان لطمه وارد مینماید.
در برخورد با آسیبهای اجتماعي بانوان استان تقليد كوركورانه از سایر نقاط جايز نيست به دليل اينكه آسیبهای اجتماعي بانوان این خطه ارتباط كاملي با سنتهای استان دارد و الگوبرداری از سایر نقاط ديگر صلاح نيست.
یک سؤال بهطورکلی مطرح هست که علت افزایش سهم بانوان در آسیبها را چگونه میتوان توضیح داد؟
میشود چنین بیان کرد که با حضور بانوان در جامعه، میتوان شاهد این بود که میزان آسیب بانوان افزایش یابد، بین حضور بیشتر بانوان در عرصههای اجتماعی و مشاغل با سهمشان از جرائم، رابطهی مستقیمی هست.
طبیعی است که همانگونه که میدانید پس از انقلاب صنعتی و تحولهای پسازآن که تمام عرصههای زندگی افراد را در جوامع مختلف تغییر داد، حضور بانوان در همه جوامع گسترده و گستردهتر شد و در کشور و استان ما نیز همین اتفاق افتاد که موجب شده، میزان قربانیان جرائم جنسیتی و آسیبهای اجتماعی بانوان ایران و استان کهگیلویه بویراحمد هم بار بیشتری به خود بگیرد.
حال اینکه بگوییم در استان بانوان، همواره بیش از آقایان، قربانی جرائم و آسیبهای اجتماعی هستند، نقادانه و دور از یک پنداشت علمی است؛ چراکه برای تصدیق آن، ما باید اطلاعات کاملی در طول یک دهه، از انواع جرائم، مرتکبان و آسیب دیدگان بزه داشته باشیم تا بتوانیم قضاوت کنیم.
منکر این هم نیستم که در برخی جرائم، تفکیک جنسیتی بهطور کامل نمایان است؛ اما این تفاوت و واریانس همگانی نیست؛ زیرا در برخی جرائم ممکن است به نتایجی برسیم که آسیب آقایان بیشتر از بانوان استان است.
و موضوعی دیگر آیا میتوان درزمینهی جرائم و آسیبهای اجتماعی استان درصد بیشتری از جرائم را به بانوان نسبت داد؟
بانوان به دلیل ساختار روحی و فیزیکی، در جامعهی نهچندان سنتی و نهچندان مدرن استان ما، همواره مورد سرزنش قرار میگیرند. امروزه در تمام کشور، اولین قربانی آسیبهایی مانند خشونت، همسر آزاری، ایراد صدمهی عمدی، اذیت و آزار جنسی و... بانوان هستند و استان ما هم از این قاعده مستثنا نیست؛ اما نکتهای مهم، توجه بهحقوق جنسیتی افراد است که قانونگذار، در تمام ادبیات حقوقی خود، جایی برای حمایت جنسیتی افراد کم نگذاشته است؛ هرچند کموکاستیهایی هم هست که همواره برای رفع آنها در آینده اقدام خواهند کرد.
موضوعی دیگر اینکه چرا آسیبهایی نظیر اعتیاد، ارتکاب به جرم و جنایت که در دهههای گذشته در استان تا حدودی - حداقل هنوز بهطور عمده - مردانه تلقی میشدهاند، ولی اکنون گریبان گیر بانوان شده است؟
اگر این سؤال باز پردازی شود، میرسیم به این نکته که چرا برخی جرائم در استان درگذشته در یک جنسیت خاص کمتر بوده؛ اما اکنون بیشتر شده است.
اینکه بگوییم جرائم مردانه بوده و اکنون هم مردانه است و هم زنانه و حتی گاهی فقط زنانه، برداشت مناسبی نیست.
برداشت پژوهش محور، برداشتی است که متصل به عدد و آمار، آنهم در طول سالهای متمادی باشد که متأسفانه شاهد افزایش آمار و نرخ رشد بانوان استان در ارتکاب این جرائم هستیم.
نکتهی مهم این است که در بین بانوان استان، میزان مصرف مواد مخدر یا برخی موارد دیگر، در سالهای اخیر، روند افرایشی داشته است. اینکه چرا بانوان استان به سمت آسیبی مانند مصرف مواد مخدر و... میروند، باید هم در زمینههای فردی و هم در زمینههای اجتماعی استان بررسی شود.
نقش تکنولوژی در ساخت مواد افیونی برای بانوان گروههای سنی مختلف و عدم مقاومت دستگاههای اجرایی - یا حداقل نقش بازدارندگی- سبب شده تا درصد ارتکاب بانوان به چنین آسیبهایی بهشدت رشد کند. ضمن آنکه قدمهای فرهنگی لازم در این زمینه در استان برداشته نشده است.
موضوعی دیگر که آیا فقر و اقتصاد و شرایط اقتصادی کنونی در استان و کشور باعث بروز چنین آسیبهای اجتماعی در بین بانوان شده است؟
پاسخ این سؤال نیاز به بررسی اقتصاد و تأثیرهای متفاوت آن بر فرهنگ و تأثیرگذاری افراد دارد میتوان گفت هرچند در استان فقر واقعیتی تلخ است و زن و مرد هم نمیشناسد اما فقر در بانوان، ابعاد و عمق بیشتری دارد و میتواند نقطهای بر آغاز بسیاری از آسیبهای اجتماعی و تهدیدی برای سلامت کل جامعه استان باشد.
حال این سؤال مطرح هست که وظيفه مسئولان استان در اين مورد چيست؟
حكومت خوب حكومتی است كه براي حل آسیبهای اجتماعي فرمول صحيح و منطقی همراه با نوآوری و ارائه ابتكارات و خلاقیتها در جهت رسيدن به شكوفايي و در امان ماندن از این آسیبها را داشته باشد.
سیاستهای اجتماعی استان روشهای مختلفی را در برخورد با آسیبهای اجتماعی پیشنهاد میکند.
شیوهی برخورد با این مسائل هم چنانکه پیشتر گفته شد، ارتباط مستقیمی با این سیاستها دارد.
این سیاستها را همنهادهایی که در استان وجود دارد تعیین میکنند.
در مورد راهکارهای اصلاح و بهبود آسیبهای اجتماعی استان هم نظرگاههای مختلفی وجود دارد؛
عدهای روش انکار و پردهپوشی را تجویز میکنند وعدهای دیگر؛
به روشهای پلیسی و سرکوب اعتقاددارند.
ولی به نظر بنده معتقدم در برخورد با این مسئله در استان باید نگرشی علمی و منطقی داشت وسعی کنیم با قبول وجود این آسیبها در بین بانوان استان، علت آنها را با استفاده از روشهای علمی بشناسیم و برای حذف یا به حداقل رساندن آنها از روشهای منطقی استفاده کنیم.
خوشبختانه در استان انباشتهای علمی خوبی صورت گرفته است و براثر ارتباط بافرهنگهای مختلف به سطحی از آگاهی رسیدهایم که بهحق آزادی و برابری بانوان و حق برخورداری تمامی بانوان از حقوق مادی و معنوی اعتقاد داشته باشیم.
اعتقاد بنده بر این است که این سیاستها هرچه بیشتر توسط نهاد آموزشوپرورش و نهاد خانواده به جامعه تزریقشده و نهاد سیاست حداقل دخالت را در این موارد داشته باشد.
ولی متأسفانه در استان نهاد سیاست قدرتمندتر است، این سیاستها توسط این نهاد وضع و به جامعه بانوان استان دیکته میشود که کاری بسیار اشتباه است؛
چون تجربه نشان داده است که جوامع نوع اول در مهار بحرانهای اجتماعی بانوان موفقتر عمل کردهاند، چون مردم راهکارهای مقابله با آسیبهای اجتماعی را وضع و از آنها حمایت میکنند،
اما در جوامعی که سیاستهای اجتماعی را نهاد سیاست وضع میکند، لاجرم باید ضمانتهای اجرایی آنها را هم تعیین کند که در این حال استفاده از نیروهای حافظ قوانین و حامی نظام سیاسی مثل پلیس وارد عمل میشود.
حمایت از بانوان آسیبدیده اجتماعی نیز به سیاستهای اجتماعی مربوط است.
در این مورد در استان نیز وقتی حمایت از بانوان آسیبدیده بهطور کامل در اختیار نهاد سیاست قرار میگیرد، این نهاد از دیدگاه منافع خود به آنها نگاه میکند، اما وقتی مردم استان به حمایت از بانوان آسیبدیده میپردازند، بسیار عمیقتر و کاملتر عمل میکنند. چون مردم استان در متن این آسیبها قرار دارند، آنها را خوب میشناسند و برای حمایت از بانوانی که دچار بحران هستند انگیزههای قدرتمندی دارند.
================================================
فعال اجتماعی و فرهنگی استان
فعال حوزه حقوق زنان استان
فعال سیاسی اصلاحطلب و عضو مجمع زنان اصلاحطلب استان
فعال و عضو مجمع زنان روزنامهنگار استان (رزا)
آسیبشناسی اجتماعی
(social-pathology)
مفهوم جدیدی است که از علوم زیستی گرفتهشده و مبتنی بر تشابهی است که دانشمندان بین بیماریهای عضوی و آسیبهای اجتماعی (کج رویها) قائل میشوند.
واژه آسیبشناسی از دیدگاه پزشکی به فرایند ریشهیابی بیماریها گفته میشود.
آسیب اجتماعی به هر نوع عمل فردی یا جمعی اطلاق میشود که در چارچوب اصول اخلاقی و قواعد عام عمل جمعی، رسمی و غیررسمی جامعه محل فعالیت کنشگران قرار نمیگیرد و درنتیجه با منبع قانونی و یا قبح اخلاقی و اجتماعی روبرو میگردد.
به همین دلیل، کج روان سعی دارند کجروی ها خود را از دید ناظران قانون، اخلاق عمومی و نظم اجتماعی پنهان نمایند؛ زیرا در غیر این صورت با پیگرد قانونی، تکفیر اخلاقی، طرد اجتماعی مواجه میشوند.
آسیبهای اجتماعی که به تعبیر برخی از اندیشمندان حاصل و معلول مستقیم انقلاب صنعتی هستند، در اکثر جوامع وجود دارند و تأثیرات خود را میگذارند؛ اما آنچه جوامع مختلف را در این مورد از هم متفاوت میسازد، نوع نگرش این جوامع به علل به وجود آورنده آسیبها و راهکارهای اصلاح و بهبود آن است.
آسیبشناسی اجتماعي در قشر بانوان استان نیز مانند سایر جوامع جهان سوم باید با بررسی انواع مشکلات بانوان استان که در سطح اجتماع مطرح هستند بررسی شوند و باید علل مختلف آنها را از جنبههاي مختلف فردي، اجتماعي و سیاسی و اقتصادی و غيره موردبررسی قرار دهیم.
در مورد نگرش این آسیبهای اجتماعی در بین بانوان استان، آنچه مهم است این هست که این آسیبها چرا به وجود آمدهاند؟
آیا وجود آسیبها در بین بانوان استان امری لازم و ضروری است یا میتوان استانی با بانوان بدون آسیب داشت؟
پاسخ به این پرسشها مستلزم شناخت نظریههای مختلف جامعهشناسی بانوان استان و روانشناسی بانوان این خطه کهن است که هرکدام سعی در تبیین مسائل، آسیبها و بحرانهای اجتماعی ازنظر گاههای مختلف دارند.
این دیدگاهها متأثر از باورهای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی استان است.
آسیبهای اجتماعي زنان در استان از دیدگاههای بیانشده قابلبررسی هستند:
ابتدا از دیدگاه انسان؛
اینكه همه انسانها با هر دين و آئین و اعتقاد و فکر و مذهب و مسلک و ارتباط با جناح يا حزب خاصي يا به ترحم يا به هدايت و یا به همراهي اعتقاددارند كه به گروههای آسیبپذیر ياري نمايند مثلاً هر انساني دوست دارد به پیرمرد يا پيرزني كمك كند و هر انساني دوست دارد به نابينايي كمك كند.
از دیدگاه اجتماعي ؛
اگر به اين آسیبهای اجتماعي زنان استان بهموقع رسیدگی نشود افزايش جرم و جنایت بین بانوان را در پي دارد كه مخرب انضباط اجتماعي است.
از جنبه سياسي؛
كه اگر توجه نشود زنان استان را به تقلید از فرهنگ بيگانگان سوق میدهد و بجای فرهنگ غنی خودی فرهنگ بيگانه و مغایر بافرهنگ استان و کشور در بین بانوان رایج میشود و به اعتقادات ديني و مذهبی استان لطمه وارد مینماید.
در برخورد با آسیبهای اجتماعي بانوان استان تقليد كوركورانه از سایر نقاط جايز نيست به دليل اينكه آسیبهای اجتماعي بانوان این خطه ارتباط كاملي با سنتهای استان دارد و الگوبرداری از سایر نقاط ديگر صلاح نيست.
یک سؤال بهطورکلی مطرح هست که علت افزایش سهم بانوان در آسیبها را چگونه میتوان توضیح داد؟
میشود چنین بیان کرد که با حضور بانوان در جامعه، میتوان شاهد این بود که میزان آسیب بانوان افزایش یابد، بین حضور بیشتر بانوان در عرصههای اجتماعی و مشاغل با سهمشان از جرائم، رابطهی مستقیمی هست.
طبیعی است که همانگونه که میدانید پس از انقلاب صنعتی و تحولهای پسازآن که تمام عرصههای زندگی افراد را در جوامع مختلف تغییر داد، حضور بانوان در همه جوامع گسترده و گستردهتر شد و در کشور و استان ما نیز همین اتفاق افتاد که موجب شده، میزان قربانیان جرائم جنسیتی و آسیبهای اجتماعی بانوان ایران و استان کهگیلویه بویراحمد هم بار بیشتری به خود بگیرد.
حال اینکه بگوییم در استان بانوان، همواره بیش از آقایان، قربانی جرائم و آسیبهای اجتماعی هستند، نقادانه و دور از یک پنداشت علمی است؛ چراکه برای تصدیق آن، ما باید اطلاعات کاملی در طول یک دهه، از انواع جرائم، مرتکبان و آسیب دیدگان بزه داشته باشیم تا بتوانیم قضاوت کنیم.
منکر این هم نیستم که در برخی جرائم، تفکیک جنسیتی بهطور کامل نمایان است؛ اما این تفاوت و واریانس همگانی نیست؛ زیرا در برخی جرائم ممکن است به نتایجی برسیم که آسیب آقایان بیشتر از بانوان استان است.
و موضوعی دیگر آیا میتوان درزمینهی جرائم و آسیبهای اجتماعی استان درصد بیشتری از جرائم را به بانوان نسبت داد؟
بانوان به دلیل ساختار روحی و فیزیکی، در جامعهی نهچندان سنتی و نهچندان مدرن استان ما، همواره مورد سرزنش قرار میگیرند. امروزه در تمام کشور، اولین قربانی آسیبهایی مانند خشونت، همسر آزاری، ایراد صدمهی عمدی، اذیت و آزار جنسی و... بانوان هستند و استان ما هم از این قاعده مستثنا نیست؛ اما نکتهای مهم، توجه بهحقوق جنسیتی افراد است که قانونگذار، در تمام ادبیات حقوقی خود، جایی برای حمایت جنسیتی افراد کم نگذاشته است؛ هرچند کموکاستیهایی هم هست که همواره برای رفع آنها در آینده اقدام خواهند کرد.
موضوعی دیگر اینکه چرا آسیبهایی نظیر اعتیاد، ارتکاب به جرم و جنایت که در دهههای گذشته در استان تا حدودی - حداقل هنوز بهطور عمده - مردانه تلقی میشدهاند، ولی اکنون گریبان گیر بانوان شده است؟
اگر این سؤال باز پردازی شود، میرسیم به این نکته که چرا برخی جرائم در استان درگذشته در یک جنسیت خاص کمتر بوده؛ اما اکنون بیشتر شده است.
اینکه بگوییم جرائم مردانه بوده و اکنون هم مردانه است و هم زنانه و حتی گاهی فقط زنانه، برداشت مناسبی نیست.
برداشت پژوهش محور، برداشتی است که متصل به عدد و آمار، آنهم در طول سالهای متمادی باشد که متأسفانه شاهد افزایش آمار و نرخ رشد بانوان استان در ارتکاب این جرائم هستیم.
نکتهی مهم این است که در بین بانوان استان، میزان مصرف مواد مخدر یا برخی موارد دیگر، در سالهای اخیر، روند افرایشی داشته است. اینکه چرا بانوان استان به سمت آسیبی مانند مصرف مواد مخدر و... میروند، باید هم در زمینههای فردی و هم در زمینههای اجتماعی استان بررسی شود.
نقش تکنولوژی در ساخت مواد افیونی برای بانوان گروههای سنی مختلف و عدم مقاومت دستگاههای اجرایی - یا حداقل نقش بازدارندگی- سبب شده تا درصد ارتکاب بانوان به چنین آسیبهایی بهشدت رشد کند. ضمن آنکه قدمهای فرهنگی لازم در این زمینه در استان برداشته نشده است.
موضوعی دیگر که آیا فقر و اقتصاد و شرایط اقتصادی کنونی در استان و کشور باعث بروز چنین آسیبهای اجتماعی در بین بانوان شده است؟
پاسخ این سؤال نیاز به بررسی اقتصاد و تأثیرهای متفاوت آن بر فرهنگ و تأثیرگذاری افراد دارد میتوان گفت هرچند در استان فقر واقعیتی تلخ است و زن و مرد هم نمیشناسد اما فقر در بانوان، ابعاد و عمق بیشتری دارد و میتواند نقطهای بر آغاز بسیاری از آسیبهای اجتماعی و تهدیدی برای سلامت کل جامعه استان باشد.
حال این سؤال مطرح هست که وظيفه مسئولان استان در اين مورد چيست؟
حكومت خوب حكومتی است كه براي حل آسیبهای اجتماعي فرمول صحيح و منطقی همراه با نوآوری و ارائه ابتكارات و خلاقیتها در جهت رسيدن به شكوفايي و در امان ماندن از این آسیبها را داشته باشد.
سیاستهای اجتماعی استان روشهای مختلفی را در برخورد با آسیبهای اجتماعی پیشنهاد میکند.
شیوهی برخورد با این مسائل هم چنانکه پیشتر گفته شد، ارتباط مستقیمی با این سیاستها دارد.
این سیاستها را همنهادهایی که در استان وجود دارد تعیین میکنند.
در مورد راهکارهای اصلاح و بهبود آسیبهای اجتماعی استان هم نظرگاههای مختلفی وجود دارد؛
عدهای روش انکار و پردهپوشی را تجویز میکنند وعدهای دیگر؛
به روشهای پلیسی و سرکوب اعتقاددارند.
ولی به نظر بنده معتقدم در برخورد با این مسئله در استان باید نگرشی علمی و منطقی داشت وسعی کنیم با قبول وجود این آسیبها در بین بانوان استان، علت آنها را با استفاده از روشهای علمی بشناسیم و برای حذف یا به حداقل رساندن آنها از روشهای منطقی استفاده کنیم.
خوشبختانه در استان انباشتهای علمی خوبی صورت گرفته است و براثر ارتباط بافرهنگهای مختلف به سطحی از آگاهی رسیدهایم که بهحق آزادی و برابری بانوان و حق برخورداری تمامی بانوان از حقوق مادی و معنوی اعتقاد داشته باشیم.
اعتقاد بنده بر این است که این سیاستها هرچه بیشتر توسط نهاد آموزشوپرورش و نهاد خانواده به جامعه تزریقشده و نهاد سیاست حداقل دخالت را در این موارد داشته باشد.
ولی متأسفانه در استان نهاد سیاست قدرتمندتر است، این سیاستها توسط این نهاد وضع و به جامعه بانوان استان دیکته میشود که کاری بسیار اشتباه است؛
چون تجربه نشان داده است که جوامع نوع اول در مهار بحرانهای اجتماعی بانوان موفقتر عمل کردهاند، چون مردم راهکارهای مقابله با آسیبهای اجتماعی را وضع و از آنها حمایت میکنند،
اما در جوامعی که سیاستهای اجتماعی را نهاد سیاست وضع میکند، لاجرم باید ضمانتهای اجرایی آنها را هم تعیین کند که در این حال استفاده از نیروهای حافظ قوانین و حامی نظام سیاسی مثل پلیس وارد عمل میشود.
حمایت از بانوان آسیبدیده اجتماعی نیز به سیاستهای اجتماعی مربوط است.
در این مورد در استان نیز وقتی حمایت از بانوان آسیبدیده بهطور کامل در اختیار نهاد سیاست قرار میگیرد، این نهاد از دیدگاه منافع خود به آنها نگاه میکند، اما وقتی مردم استان به حمایت از بانوان آسیبدیده میپردازند، بسیار عمیقتر و کاملتر عمل میکنند. چون مردم استان در متن این آسیبها قرار دارند، آنها را خوب میشناسند و برای حمایت از بانوانی که دچار بحران هستند انگیزههای قدرتمندی دارند.
================================================
فعال اجتماعی و فرهنگی استان
فعال حوزه حقوق زنان استان
فعال سیاسی اصلاحطلب و عضو مجمع زنان اصلاحطلب استان
فعال و عضو مجمع زنان روزنامهنگار استان (رزا)
ممنون از سایتتون