تاریخ انتشار
دوشنبه ۲۷ ارديبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۰۲:۱۶
کد مطلب : ۴۳۴۲۴۷
سید عبادالله جهانبین حقوقدان در گفتوگو با کبنا:
بخش دوم؛ آسیب شناسی انتخابات شوراها در زیست بوم فرهنگی کهگیلویه و بویراحمد/ موزائیکی بودن بافت اجتماعی و فرهنگی کهگیلویه و بویراحمد و ایران از جلوههای زیبای نظام آفرینش است که باید به مثابه فرصت باشد نه تهدید/ ضرورت گریز از هویتهای کوچک و حرکت به سمت هویتهای بزرگ/ استان کهگیلویه و بویراحمد نتوانسته به بلوغ سیاسی و بالندگی فرهنگ انتخاباتی برسد
۴
کبنا ؛
بیشتر بخوانید:
بخش اول ) آسیب شناسی انتخابات شوراها در زیست بوم فرهنگی کهگیلویه و بویراحمد/ ناکارآمدی فرهنگ انتخاباتی استان در خصوص مدلهای انتخاباتی/ نهاد انتخابات در جامعه ایران کارنامه چندان موفقی ندارد/ جامعه توسعه نیافته و مدلهای توسعه یافته
مسئولیت تبعیدگاهی شدن کهگیلویه و بویراحمد متوجه نمایندگان ادوار مجلس است/ خوشنامی از حقوق مسلم شهروندان است و نمایندگان استان و دولتمردان موظف به تضمین آن هستند
کبنا نیوز: جناب دکتر به طور کلی انتخابات و به طور خاص انتخابات شوراها را در بستر فرهنگی اجتماعی ایران که ترکیبی متکثر و ناهمگون دارد و به خصوص در ساحت اجتماعی استان چگونه میبینید و چه برآمدی برای آن متصور هستید؟
قبل از هر چیز عرض شود که بافت فرهنگی اجتماعی جامعه ایران موزائیکی هست، ولی ناهمگون نیست! این را باید توجه داشت که اگرچه این تکثر اجتماعی از هر نوع قومی، گویشی، نژادی و ... همواره وجود داشته و دارد، ولی این تشتت و تفرق ظاهری هرگز عامل ناهمگونی، آشفتگی، افتراق و جدایی نبوده. نشانه و مؤید این نگاه آن است که با تمام ناهمگونیهای ظاهری، هویت یک پارچه ایرانی همیشه زنده و پویا بوده و در هیچ مقطعی از تاریخ این هویت گُم نشده، استقلال خود را از دست نداده. اگرچه در ادواری از تاریخ این هویت کمرنگ شده ولی همیشه زنده و بالنده مانده و جالب اینکه در هر کدام از مقاطع تاریخی که نگاه شود این تکثر و تنوع قومی و زبانی و ... را داشته و داریم.
کبنا نیوز: البته منظور از ناهمگونی، تشتت و پارگی و گسست نبوده، شاید منظور را بد انتقال دادیم. منظور این بود که در کل، جامعه ایران به لحاظ قومیتی متکثر و پراکنده هست و به تعبیر شما موزائیکی است و این بافت اجتماعی که ریشه در قدمت نژادی و گویشی دارد چگونه میتواند در گردونه انتخابات به هم افزایی بینجامد؟
اگر درست بگویم فکر کنم منظور شما این است که این ناهمگونیِ ظاهری بافت اجتماعی ایران و مناطق گوناگون کشور که به طور معمول یک مؤلفه سنتی محسوب میشود با انتخابات که مدلی مدرن محسوب میشود چگونه قابل جمع است؟ جامعه ایران و خاصه جامعه عشایری و فرهنگی ما چگونه در این زیستگاهِ حقوقی و سیاسی مدرن میتواند به همزیستی برسد؟
نکته خوبی را اشاره کردید که باید گفته شود لازم است در این فراگرد میان معایب و آسیبهای بافت اجتماعی و مزایا و محاسن انتخابات و فرآیند بهِ گزینی شایستگان برای اداره جامعه یک آشتی و پیوندی ایجاد شود که در بسیاری از انتخاباتها در سطوح ملی تا حدودی این اتفاق می افتد. به عنوان مثال مکرر در انتخابات ریاست جمهوری دیده شده که در یک منطقه قومی کشور، کاندیدای غیرقومی رأی بیشتری از کاندیدای قومی (که از قضا مورد حمایت یک جریان سیاسی مهم کشور بوده) داشته است.
این اتفاقها را باید یک مرحله گذار از مؤلفههای غلط اجتماعی به سطح گزینش از روی جریانهای سیاسی دانست. یعنی عبور از مرحله اول به مرحله دوم که در اوایل گفتگو مورد توجه بود و گفتیم که در نوسان ناقص نزولی از رشد فرهنگ انتخاباتی بوده و هستیم.
کبنا نیوز: به نظر شما این تکثر قومی و گویشی را چگونه میتوان یک فرصت دانست؟ نگاه شما خوشبینانه و آرمان گرایانه و تعالی گرایانه است ولی در عینیتِ جامعه امروز ایران و در مناطق خاص ما، این نگاه وارونه شده و امروزه این یک آسیب برای جامعه شده است!
باید گفت که این امر ابعادی دارد از یک طرف باید پیشینه این چندپارگی قومی، گویشی و همزیستی مسالمت آمیز آنها در ادوار تاریخی را دید و از طرفی با رویکرد نظری و امکان سنجی همزیستی همدلانه آن را از مناظر گوناگون فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و حقوقی را مورد توجه قرار داد و از سوی دیگر با آنچه که باعث شده در عینیت با این دو رویکرد فاصله بگیریم را نقد و آسیب شناسی کرد.
در راستای همان پیشینه همدلی و هم کناری تاریخی اقوام و گویشهای ایرانی و رویکرد نظری به این امکان، این مساله یک پذیرش اصولی و حقوقی - قانونی هم دارد. شاید بشود گفت که اصل 19 قانون اساسی که بر تساوی قومی، نژادی، قبیلهای و ... صراحت دارد، یک گریزی به فهم از این مساله و ظرفیتها و تهدیدها آن باشد.
کبنا نیوز: قانون اساسی (و به طور خاص اصولی مانند اصل 19 قانون اساسی) چه حرفی دارند و در این راستا چه ظرفیتی را مورد توجه قرار میدهند؟
اصل 19 قانون اساسی تکثرهای گوناگون قومی، گویشی و نژادی را در پهنه ایران متذکر میشود و البته پیش از آن در اصل 15 قانون اساسی که بر پاسداشت و حمایت آموزش رسمی و رسانهای در استفاده از زبانهای محلی و قومی در مطبوعات و رسانههای گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس، در کنار زبان فارسی را به رسمیت میشناسد که باید میان این افتراق ظاهری و تلاش برای هویت حقوقی برابر که به هویت ملی سوق مییابد، با ظرافت و دقت، تجمیعی انجام شود.
بطور کلی قانونگذار اساسی نگاه زیبا و جذابی به این تعدد و تنوع اجتماعی، فرهنگی و ... داشته و در اصل 19 قانون اساسی و سایر اصول ذکر شده در فصل حقوق ملت (فصل سوم قانون اساسی)، که تبلوری از بهترین فصول حقوق ملت در قوانین اساسی دنیاست دارد.
کبنا نیوز: یعنی ما بهترین قانون اساسی دنیا را داریم؟
نه منظورم این نبود. باید دانست که همه قوانین اساسی دنیا دارای فصولی هستند که همواره یک فصل این قانونهای اساسی تحت عنوان فصل حقوق ملت یا حقوق مردم و یا حقوق شهروند نامگذاری میشود که در کنار سایر اصول و فصول قانون اساسی که به حقوق جامعه توجه دارد، در فصل حقوق ملت صراحتاً برخی از موارد که مستقیماً متوجه جامعه هست را ذکر میکنند. فصل سوم قانون اساسی ایران هم از جمله فصولی از حقوق ملت هست که تقریباً جامع و مفصل و عمیق به ابعاد حقهای بشری جامعه پرداخته به گونهای که حتی اگر یک شخص حقوقدان غیرایرانی متن این فصل را مطالعه کند بسیار از ادبیات و محتوای آن لذت میبرد و به غنای حقوقی و تعالی این فصل اذعان میکند، کما اینکه همچنین اتفاقی افتاده و در مقام بیان به کرات از فصل سوم قانون اساسی ایران تمجید شده است.
البته اینکه شاید گفته شود، عمل نمیشود و... که در جای خود این قضییه محل بحث خواهد بود. ولی آنچه که مقصود است نگارش قوی، آرمان گرایانه و غایت گرایانه این فصل از قانون اساسی است. به هرحال ما ایرانیها خوش سخن هستیم و در بیان و نگارش به مراتب قویتر از عمل ظاهر میشویم و اصلاحاً خوش سخن و بدعمل هستیم و گرنه اگر به اصول قانون اساسی به طور نسبی هم عمل شود، وضعیت کشور در غالب حوزهها متفاوتتر و بهتر خواهد بود.
کبنا نیوز: یعنی اشکال در متن قانون اساسی نبوده و اشکال از نحوه عمل به آن است که باید از سوی دولت و ... رعایت شود؟
مقصود این است که فصل سوم قانون اساسی در محتوا بسیار غنی و به ابعاد گوناگون توجه نموده و البته تا حدودی نیز مبسوط و کامل است؛ اگرچه مانند همه متون حقوقی در گذر زمان قابل نقد و اصلاح است، ولی بحث این است که متن فعلی حتی به اذعان دیگران هم غنی و پرمحتوا و در مقام بیان واجد جنبههای گوناگون حقوق بشری است، اما ایراد در آن است که ما آن را رعایت نمیکنیم و اصطلاحاً به آن التزام عملی نداریم. پس اشکال از ماست و اینکه ما به عنوان شهروندان جامعه این اصول را رعایت نمیکنیم موضوع دیگری است.
منظور از «ما»، مای اجتماعی و فرهنگی است که اندکی مقدم بر مای حقوقی و سیاسی است. این را گفتم که متوجه باشیم، چونکه عادت است بلافاصله ذهن به سمت ساختارها و نهادهای سیاسی و حقوقی سوق پیدا کند و کلیه عیوب و نواقص و نارسائیها متوجه این نهادها و ساختارهای قدرت دانسته شود. یعنی آسیب شناسی درونی انجام نمیشود و مقصر را در ساختارها و نهادهای سیاسی و مقررات حقوقی جستجو میکنیم. به اینکه اجتماع و فرهنگ زیربنا هستند و ساختارها و نهادهای حقوقی و سیاسی روبنا هستند و به تبع باورداشت های اجتماعی و فرهنگی معنا پیدا میکنند، توجه خاصی نمیشود.
کبنا نیوز: آقای دکتر لطف میکنید این بیان آخر را بیشتر توضیح بدهید و سهم تقصیرات را واضحتر تشریح کنید.
فکر کنم یک مثال به وضوح این مساله کمک میکند. به عنوان نمونه اگر من و شما از کودکی و نوجوانی و ... در جامعه و در همه گروههای اجتماعی، گزینش و دوست یابی را بر مبنای شایستگی و استعداد و علایق و هر آنچه که عاری از رنگِ نسبت و نَسَب و حَسَب و تبار باشد انتخاب کنیم، بعداً که بزرگ شده و تحصیل کرده و در بدنه قدرت و حاکمیت قرار گرفته، مبنای عمل ما بر اساسی همان شایستگی و به گزینی و نه قرابتها و نسبتهاست، چراکه از کودکی به این نحوه انتخاب و حمایت خو گرفتهایم. اما اگر عکس آن باشد وقتی که در بدنه قدرت قرار میگیریم، همچنان در مجاری اداری و سیاسی با شدت بیشتری به اعمال باورهای سنتی و اجتماعی قوم گرایانه عمل خواهد شد و صلاحیتهای و اختیارات مدیریتی خود را به سمت بهره برداری فامیلی و.. سوق خواهیم داد و نتیجه این میشود که فامیل گرایی و قبیله سالاری در بدنه قدرت در ایران و خصوصاً مناطق عشیرهای پررنگ شده است. این در حالی است که هم دین و اخلاق و هم قانون (از جمله همین اصل 19 قانون اساسی) بشدت از آن منع کرده و لذا این شهروندان در همه سطوح (اجتماعی تا اداری و سیاسی) هستند که رعایت قانون ندارند.
کبنا نیوز: پس این مساله عدم رعایت قانون و فاصله گرفتن از معیارهای صحیح انتخاب و حمایت و .... و گرایش به فامیل گرایی و قوم گرایی در جامعه، دارای ابعاد گوناگون و چند وجهی است و باید از همه مناظر آن را دید و مورد واکاوی قرار داد و برای اصلاح این بیماری تلاش کرد. اما جایگاه قواعد حقوقی و قدرت در حل این آسیب و ممانعت از چنین وضعیتی چیست؟
در جای خود، کار فرهنگی و توسعه ظرفیتهای اجتماعی برای بهبود این وضعیت لازم و محل بحث است، ولی ما از نقطه نظر حقوقی، سهمی که هنجارها و باورهای حقوقی به این امر میتوانند داشته باشند را مدنظر داریم.
به طور کلی چاره این مسأله در گریز از هویتهای کوچک و حرکت به سمت هویتهای بزرگتر است. «ما» های جزیرهای و انحصاری را باید کنار گذاشت و به سمت «ما» ی بزرگتر سوق یافت. اگر در ساحت دو اندیشه سیاسی و حقوقی به این مسأله تکثر و تنوع انسانی در جوامع نگاه شود، ظرائف بسیاری برای گذار از این وضعیت وجود داشته و دارد. اندیشه سیاسی حقوقی مغرب زمین حرکت از شهروند ملی به شهروند جهانی را مدنظر دارد و از این طرف هم از قدیم الایام در سنت و سیره اسلامی، گذار از اندیشه ملت به امت مطرح بوده، مرزها بسیار فراتر میرود و تاکید بر آن است که باید خشتِ خشت دیوار هویتهای کوچک و ملی را برداشت و بر دیوار هویت بزرگتر، یعنی هویت جهانی امت (واحده) گذاشت. در فراگرد اندیشه اسلامی، قومیت، رنگ و زبان هم به کلام وحی و هم در کابینه و سیره پیامبر، مردود و مطرود است. بلال و سلمان و عمار و .... همه بر یک سفرهاند و حقوق واحد دارند و شایسته سالاری، تقوا، وارستگی و فرزانگیِ اخلاقیِ اسلامی معیار است.
اصل 19 قانون اساسی آئینه انعکاس همین مفهوم است؛ ایران مثل کشورهای حوزه نوردیک نیست که صدر تا ذیل کشور از وحدت و هماهنگی فرهنگی، زبانی و لهجهای نسبی برخوردار باشد. کشوری با زیستگاههای متنوع و متعدد فرهنگی، قومی، قبیلهای و.. که باید این تعدد و تنوع را از جلوههای زیبای نظام آفرینش دانست، این تکثرها را از جذابیتهای این سرزمین بزرگ بدانیم... و آن را یک فرصت برای شکوفایی یک ملت و سرزمین دید و نگذاشت این تکثرها تهدیدی برای توسعه باشد و لازم است آن نگاه این جهانی و آن جهانی بزرگتری که در اندیشه قانونگذار اساسی و در متن قانون اساسی تجلی یافته، همچنان در جامعه و در روابط اجتماعی و قدرت جاری و ساری باشد...
ادامه دارد...
سید عبادالله جهانبین، حقوقدان، پژوهشگر، نویسنده و مدرس دانشگاه و فارغالتحصیل دکتری حقوق از دانشگاه شهید بهشتی، میباشد که «کبنا نیوز» فرصتی دست یافت تا پیرامون آسیب شناسی انتخابات شوراها، چند و چگونگی آن در استان کهگیلویه و بویراحمد با او به گفتوگو بنشیند. بخش دوم این گفتوگو از نظرتان خواهد گذشت.
بیشتر بخوانید:
بخش اول ) آسیب شناسی انتخابات شوراها در زیست بوم فرهنگی کهگیلویه و بویراحمد/ ناکارآمدی فرهنگ انتخاباتی استان در خصوص مدلهای انتخاباتی/ نهاد انتخابات در جامعه ایران کارنامه چندان موفقی ندارد/ جامعه توسعه نیافته و مدلهای توسعه یافته
مسئولیت تبعیدگاهی شدن کهگیلویه و بویراحمد متوجه نمایندگان ادوار مجلس است/ خوشنامی از حقوق مسلم شهروندان است و نمایندگان استان و دولتمردان موظف به تضمین آن هستند
کبنا نیوز: جناب دکتر به طور کلی انتخابات و به طور خاص انتخابات شوراها را در بستر فرهنگی اجتماعی ایران که ترکیبی متکثر و ناهمگون دارد و به خصوص در ساحت اجتماعی استان چگونه میبینید و چه برآمدی برای آن متصور هستید؟
قبل از هر چیز عرض شود که بافت فرهنگی اجتماعی جامعه ایران موزائیکی هست، ولی ناهمگون نیست! این را باید توجه داشت که اگرچه این تکثر اجتماعی از هر نوع قومی، گویشی، نژادی و ... همواره وجود داشته و دارد، ولی این تشتت و تفرق ظاهری هرگز عامل ناهمگونی، آشفتگی، افتراق و جدایی نبوده. نشانه و مؤید این نگاه آن است که با تمام ناهمگونیهای ظاهری، هویت یک پارچه ایرانی همیشه زنده و پویا بوده و در هیچ مقطعی از تاریخ این هویت گُم نشده، استقلال خود را از دست نداده. اگرچه در ادواری از تاریخ این هویت کمرنگ شده ولی همیشه زنده و بالنده مانده و جالب اینکه در هر کدام از مقاطع تاریخی که نگاه شود این تکثر و تنوع قومی و زبانی و ... را داشته و داریم.
کبنا نیوز: البته منظور از ناهمگونی، تشتت و پارگی و گسست نبوده، شاید منظور را بد انتقال دادیم. منظور این بود که در کل، جامعه ایران به لحاظ قومیتی متکثر و پراکنده هست و به تعبیر شما موزائیکی است و این بافت اجتماعی که ریشه در قدمت نژادی و گویشی دارد چگونه میتواند در گردونه انتخابات به هم افزایی بینجامد؟
اگر درست بگویم فکر کنم منظور شما این است که این ناهمگونیِ ظاهری بافت اجتماعی ایران و مناطق گوناگون کشور که به طور معمول یک مؤلفه سنتی محسوب میشود با انتخابات که مدلی مدرن محسوب میشود چگونه قابل جمع است؟ جامعه ایران و خاصه جامعه عشایری و فرهنگی ما چگونه در این زیستگاهِ حقوقی و سیاسی مدرن میتواند به همزیستی برسد؟
نکته خوبی را اشاره کردید که باید گفته شود لازم است در این فراگرد میان معایب و آسیبهای بافت اجتماعی و مزایا و محاسن انتخابات و فرآیند بهِ گزینی شایستگان برای اداره جامعه یک آشتی و پیوندی ایجاد شود که در بسیاری از انتخاباتها در سطوح ملی تا حدودی این اتفاق می افتد. به عنوان مثال مکرر در انتخابات ریاست جمهوری دیده شده که در یک منطقه قومی کشور، کاندیدای غیرقومی رأی بیشتری از کاندیدای قومی (که از قضا مورد حمایت یک جریان سیاسی مهم کشور بوده) داشته است.
این اتفاقها را باید یک مرحله گذار از مؤلفههای غلط اجتماعی به سطح گزینش از روی جریانهای سیاسی دانست. یعنی عبور از مرحله اول به مرحله دوم که در اوایل گفتگو مورد توجه بود و گفتیم که در نوسان ناقص نزولی از رشد فرهنگ انتخاباتی بوده و هستیم.
کبنا نیوز: به نظر شما این تکثر قومی و گویشی را چگونه میتوان یک فرصت دانست؟ نگاه شما خوشبینانه و آرمان گرایانه و تعالی گرایانه است ولی در عینیتِ جامعه امروز ایران و در مناطق خاص ما، این نگاه وارونه شده و امروزه این یک آسیب برای جامعه شده است!
باید گفت که این امر ابعادی دارد از یک طرف باید پیشینه این چندپارگی قومی، گویشی و همزیستی مسالمت آمیز آنها در ادوار تاریخی را دید و از طرفی با رویکرد نظری و امکان سنجی همزیستی همدلانه آن را از مناظر گوناگون فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و حقوقی را مورد توجه قرار داد و از سوی دیگر با آنچه که باعث شده در عینیت با این دو رویکرد فاصله بگیریم را نقد و آسیب شناسی کرد.
در راستای همان پیشینه همدلی و هم کناری تاریخی اقوام و گویشهای ایرانی و رویکرد نظری به این امکان، این مساله یک پذیرش اصولی و حقوقی - قانونی هم دارد. شاید بشود گفت که اصل 19 قانون اساسی که بر تساوی قومی، نژادی، قبیلهای و ... صراحت دارد، یک گریزی به فهم از این مساله و ظرفیتها و تهدیدها آن باشد.
کبنا نیوز: قانون اساسی (و به طور خاص اصولی مانند اصل 19 قانون اساسی) چه حرفی دارند و در این راستا چه ظرفیتی را مورد توجه قرار میدهند؟
اصل 19 قانون اساسی تکثرهای گوناگون قومی، گویشی و نژادی را در پهنه ایران متذکر میشود و البته پیش از آن در اصل 15 قانون اساسی که بر پاسداشت و حمایت آموزش رسمی و رسانهای در استفاده از زبانهای محلی و قومی در مطبوعات و رسانههای گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس، در کنار زبان فارسی را به رسمیت میشناسد که باید میان این افتراق ظاهری و تلاش برای هویت حقوقی برابر که به هویت ملی سوق مییابد، با ظرافت و دقت، تجمیعی انجام شود.
بطور کلی قانونگذار اساسی نگاه زیبا و جذابی به این تعدد و تنوع اجتماعی، فرهنگی و ... داشته و در اصل 19 قانون اساسی و سایر اصول ذکر شده در فصل حقوق ملت (فصل سوم قانون اساسی)، که تبلوری از بهترین فصول حقوق ملت در قوانین اساسی دنیاست دارد.
کبنا نیوز: یعنی ما بهترین قانون اساسی دنیا را داریم؟
نه منظورم این نبود. باید دانست که همه قوانین اساسی دنیا دارای فصولی هستند که همواره یک فصل این قانونهای اساسی تحت عنوان فصل حقوق ملت یا حقوق مردم و یا حقوق شهروند نامگذاری میشود که در کنار سایر اصول و فصول قانون اساسی که به حقوق جامعه توجه دارد، در فصل حقوق ملت صراحتاً برخی از موارد که مستقیماً متوجه جامعه هست را ذکر میکنند. فصل سوم قانون اساسی ایران هم از جمله فصولی از حقوق ملت هست که تقریباً جامع و مفصل و عمیق به ابعاد حقهای بشری جامعه پرداخته به گونهای که حتی اگر یک شخص حقوقدان غیرایرانی متن این فصل را مطالعه کند بسیار از ادبیات و محتوای آن لذت میبرد و به غنای حقوقی و تعالی این فصل اذعان میکند، کما اینکه همچنین اتفاقی افتاده و در مقام بیان به کرات از فصل سوم قانون اساسی ایران تمجید شده است.
البته اینکه شاید گفته شود، عمل نمیشود و... که در جای خود این قضییه محل بحث خواهد بود. ولی آنچه که مقصود است نگارش قوی، آرمان گرایانه و غایت گرایانه این فصل از قانون اساسی است. به هرحال ما ایرانیها خوش سخن هستیم و در بیان و نگارش به مراتب قویتر از عمل ظاهر میشویم و اصلاحاً خوش سخن و بدعمل هستیم و گرنه اگر به اصول قانون اساسی به طور نسبی هم عمل شود، وضعیت کشور در غالب حوزهها متفاوتتر و بهتر خواهد بود.
کبنا نیوز: یعنی اشکال در متن قانون اساسی نبوده و اشکال از نحوه عمل به آن است که باید از سوی دولت و ... رعایت شود؟
مقصود این است که فصل سوم قانون اساسی در محتوا بسیار غنی و به ابعاد گوناگون توجه نموده و البته تا حدودی نیز مبسوط و کامل است؛ اگرچه مانند همه متون حقوقی در گذر زمان قابل نقد و اصلاح است، ولی بحث این است که متن فعلی حتی به اذعان دیگران هم غنی و پرمحتوا و در مقام بیان واجد جنبههای گوناگون حقوق بشری است، اما ایراد در آن است که ما آن را رعایت نمیکنیم و اصطلاحاً به آن التزام عملی نداریم. پس اشکال از ماست و اینکه ما به عنوان شهروندان جامعه این اصول را رعایت نمیکنیم موضوع دیگری است.
منظور از «ما»، مای اجتماعی و فرهنگی است که اندکی مقدم بر مای حقوقی و سیاسی است. این را گفتم که متوجه باشیم، چونکه عادت است بلافاصله ذهن به سمت ساختارها و نهادهای سیاسی و حقوقی سوق پیدا کند و کلیه عیوب و نواقص و نارسائیها متوجه این نهادها و ساختارهای قدرت دانسته شود. یعنی آسیب شناسی درونی انجام نمیشود و مقصر را در ساختارها و نهادهای سیاسی و مقررات حقوقی جستجو میکنیم. به اینکه اجتماع و فرهنگ زیربنا هستند و ساختارها و نهادهای حقوقی و سیاسی روبنا هستند و به تبع باورداشت های اجتماعی و فرهنگی معنا پیدا میکنند، توجه خاصی نمیشود.
کبنا نیوز: آقای دکتر لطف میکنید این بیان آخر را بیشتر توضیح بدهید و سهم تقصیرات را واضحتر تشریح کنید.
فکر کنم یک مثال به وضوح این مساله کمک میکند. به عنوان نمونه اگر من و شما از کودکی و نوجوانی و ... در جامعه و در همه گروههای اجتماعی، گزینش و دوست یابی را بر مبنای شایستگی و استعداد و علایق و هر آنچه که عاری از رنگِ نسبت و نَسَب و حَسَب و تبار باشد انتخاب کنیم، بعداً که بزرگ شده و تحصیل کرده و در بدنه قدرت و حاکمیت قرار گرفته، مبنای عمل ما بر اساسی همان شایستگی و به گزینی و نه قرابتها و نسبتهاست، چراکه از کودکی به این نحوه انتخاب و حمایت خو گرفتهایم. اما اگر عکس آن باشد وقتی که در بدنه قدرت قرار میگیریم، همچنان در مجاری اداری و سیاسی با شدت بیشتری به اعمال باورهای سنتی و اجتماعی قوم گرایانه عمل خواهد شد و صلاحیتهای و اختیارات مدیریتی خود را به سمت بهره برداری فامیلی و.. سوق خواهیم داد و نتیجه این میشود که فامیل گرایی و قبیله سالاری در بدنه قدرت در ایران و خصوصاً مناطق عشیرهای پررنگ شده است. این در حالی است که هم دین و اخلاق و هم قانون (از جمله همین اصل 19 قانون اساسی) بشدت از آن منع کرده و لذا این شهروندان در همه سطوح (اجتماعی تا اداری و سیاسی) هستند که رعایت قانون ندارند.
کبنا نیوز: پس این مساله عدم رعایت قانون و فاصله گرفتن از معیارهای صحیح انتخاب و حمایت و .... و گرایش به فامیل گرایی و قوم گرایی در جامعه، دارای ابعاد گوناگون و چند وجهی است و باید از همه مناظر آن را دید و مورد واکاوی قرار داد و برای اصلاح این بیماری تلاش کرد. اما جایگاه قواعد حقوقی و قدرت در حل این آسیب و ممانعت از چنین وضعیتی چیست؟
در جای خود، کار فرهنگی و توسعه ظرفیتهای اجتماعی برای بهبود این وضعیت لازم و محل بحث است، ولی ما از نقطه نظر حقوقی، سهمی که هنجارها و باورهای حقوقی به این امر میتوانند داشته باشند را مدنظر داریم.
به طور کلی چاره این مسأله در گریز از هویتهای کوچک و حرکت به سمت هویتهای بزرگتر است. «ما» های جزیرهای و انحصاری را باید کنار گذاشت و به سمت «ما» ی بزرگتر سوق یافت. اگر در ساحت دو اندیشه سیاسی و حقوقی به این مسأله تکثر و تنوع انسانی در جوامع نگاه شود، ظرائف بسیاری برای گذار از این وضعیت وجود داشته و دارد. اندیشه سیاسی حقوقی مغرب زمین حرکت از شهروند ملی به شهروند جهانی را مدنظر دارد و از این طرف هم از قدیم الایام در سنت و سیره اسلامی، گذار از اندیشه ملت به امت مطرح بوده، مرزها بسیار فراتر میرود و تاکید بر آن است که باید خشتِ خشت دیوار هویتهای کوچک و ملی را برداشت و بر دیوار هویت بزرگتر، یعنی هویت جهانی امت (واحده) گذاشت. در فراگرد اندیشه اسلامی، قومیت، رنگ و زبان هم به کلام وحی و هم در کابینه و سیره پیامبر، مردود و مطرود است. بلال و سلمان و عمار و .... همه بر یک سفرهاند و حقوق واحد دارند و شایسته سالاری، تقوا، وارستگی و فرزانگیِ اخلاقیِ اسلامی معیار است.
اصل 19 قانون اساسی آئینه انعکاس همین مفهوم است؛ ایران مثل کشورهای حوزه نوردیک نیست که صدر تا ذیل کشور از وحدت و هماهنگی فرهنگی، زبانی و لهجهای نسبی برخوردار باشد. کشوری با زیستگاههای متنوع و متعدد فرهنگی، قومی، قبیلهای و.. که باید این تعدد و تنوع را از جلوههای زیبای نظام آفرینش دانست، این تکثرها را از جذابیتهای این سرزمین بزرگ بدانیم... و آن را یک فرصت برای شکوفایی یک ملت و سرزمین دید و نگذاشت این تکثرها تهدیدی برای توسعه باشد و لازم است آن نگاه این جهانی و آن جهانی بزرگتری که در اندیشه قانونگذار اساسی و در متن قانون اساسی تجلی یافته، همچنان در جامعه و در روابط اجتماعی و قدرت جاری و ساری باشد...
ادامه دارد...
استفاده بردیم
ممنون