تاریخ انتشار
سه شنبه ۱۸ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۴:۱۳
کد مطلب : ۴۳۵۲۰۸
حجتاله دبیقی نامزد انتخابات شورای اسلامی شهر یاسوج:
من حجتاله دبیقی فرزند قبیلهی بشری / به هیچوجه نگاه منطقهای و سیاسی در سیستمِ کاریِ من وجود ندارد / مردمِ بویراحمد کسانی را انتخاب کنید که بر اساسِ توانمندی حماسههای دیروز را تکرار کنند
۰
کبنا ؛او بیان میکند که «مسائل و مشکلاتِ زیادی داریم. استانِ کهگیلویه و بویراحمد و شهرِ یاسوج نیز خارج از این قاعده نیست. اما استدلالِ شخصیِ بنده این است که بخش اعظمِ مشکلاتِ ما در حوزهی شهری در یاسوج به دو نکته برمیگردد؛ یکی بحث مدیریتِ شهری که در گذشته برای این شهر تصمیمگیری و تصمیمسازی کردهاند. خُب زحمتهای زیادی هم کشیده شده است، من از همهی آنها تشکر میکنم. بخشی نقصان در حوزهی تصمیمگیری و تصمیمسازی است. بخشِ دیگر که منعبث از ساختارِ کلیِ مملکت ماست، کمبودها و نقصانهایی در حوزهی امکاناتِ مالی است.» حجتاله دبیقی رئیس اسبق شورای اسلامی استان کهگیلویه و بویراحمد، عضو شورای اسلامی شهر چرام و نامزد ششمین دوره انتخابات شورای اسلامی شهر یاسوج است که با او پیرامون انتخابات پیش رو و مسائل مختلف شهر یاسوج مرکز استان کهگیلویه و بویراحمد گفتوگویی انجام دادهایم که از نظر خوانندگان میگذرد.
کبنا نیوز: لطفاً خودتان را معرفی کنید.
سلام و عرض ادب و احترام
بنده حجتالله دبیقی هستم فرزند قبیلهی بشری و ساکن شهر یاسوج. در خدمت شما هستم به عنوان کاندیدای ششمین دورهی شورای اسلامیِ شهر یاسوج.
کبنا نیوز: لطفاً بفرمائید که چه ضرورتی دیدید بهعنوان کاندیدا در ششمین دورهی شورای اسلامیِ شهر یاسوج شرکت کنید؟
انتخابات از نگاه اندیشمندانِ حوزهی سیاسی، تجلیِ مردم و ملتها در تعیین سرنوشتِ خودشان هست. در فرایندِ انتخابات، عدهای بهعنوانِ انتخاب شونده و عدهای بهعنوانِ انتخابکننده حضور دارند. حقِ هر ایرانی که در این جامعه زندگی میکند این است که متناسب با آیتمهایی که دارد، وارد انتخابات شود. انتخاباتِ شورا هم یکی از این تجلّیهای ارادهی مردم در تعیینِ سرنوشتِ خود است. در حقیقت، تصمیمگیری برای حوزهی مدیریتِ پارلمانِ شهری است. ما به لحاظِ منطقهای و جغرافیایی، متعلق به این سرزمین هستیم؛ پس طبیعی است که بدون تعارف و تکلف، نسبت به این مرز و خاک، علقهی خاطر و وابستگیِ ژنتیک داشته باشیم. این وابستگی نیز، احساسِ مسئولیت را برای حضور در عرصهی خدمتگذاری در وجودِ ما ایجاد میکند.
بنده با عنایت به اینکه قبلاً در یک دورهی چهار ساله در شورای شهر بودهام، شورای شهرستان چرام را تجربه کردهام، شورای استان کهگیلویه و بویراحمد را نیز تجربه کردهام و چند سالی هم به عنوان نمایندهی جامعهی شوراییِ استان در شورای عالیِ کشور حضور داشتهام، به جمعبندی رسیدهام با مشورت با نخبگان و اهل فنی که در این شهر حضور دارند، با افرادی از تیرهها و اصنافِ مختلف مشاروه کردم و کمک گرفتم که در نهایت، نتیجهی تصمیمگیری این بود که بنده با این سوابق و تجربه، برای خدمت به مردم عزیز دیارم، واردِ این انتخابات شوم. اینکه چه ضرورتی بود واقعیتِ مطلب این است که اگر بنده احساس میکردم حوزهی اختیاراتِ شوراها دراداوار گذشته به صورت اکمل، عمل میشد، ضرورتی برای ورود نمیدیدم. اما بنده در ابعاد مختلف بررسی کردم و دیدم آنطوری که بایستهی این ملت عزیز و بزرگ است، عمل نشده است. اگر چه جا دارد تشکر کنم از همهی عزیزانی که در ادوار گذشتهی شورای یاسوج وارد شدند، تلاش کردند و خدمت کردند. این نکته را عرض کنم که اگر گفتم بنده ضرورت دیدم واردِ این عرصه شوم، نفیکننده و نافیِ خدماتِ دیگران نیست.
نکتهی دیگر عرض کنم؛ ما متعلق به سرزمینی هستیم که حداقل در تاریخ معاصر، در صد سال اخیر، در منطقهی جنوبِ کشور، مردان بزرگی داشته و نقشآفرینیِ بسیاری در معادلاتِ سیاسی داشتهایم.
به یاد داشته باشید که در دوران گذشته، برای مردمِ بویراحمد، سنگرِ مبارزه، تفنگ و دلاوری و شجاعت بود. امروز سنگر، قلم هست. بایستی قویترین و توانمندترین فرزندانِ بویراحمد که در حوزهی قلم، زبان و تسلط به قوانین، تجربه و کارآمدی دارند انتخاب شوند. چون ارزشها در ادوار و اعصارِ مختلف متفاوت است.
مردمِ بویراحمد من از شما خواهش میکنم کسانی را انتخاب کنید که بتوانند بر اساسِ توانمندی، کارآمدی و تجربه، حماسههای دیروز که با کمترین امکانات شکل گرفت را تکرار کنند. بنده احساس کردم آن حماسهها و شرایط خاصی که ما در گذشته داشتیم، از آن مسیر کمی دور شدهایم. ظرف یک دههی اخیر تودهی مردمِ یاسوج، بیشترین تمرکزشان بر این بوده که ما نیروهای توانمند و قَدَر نداریم که بتوانند از حقوق مردمِ این شهرستان و استان کهگیلویه و بویراحمد دفاع کنند. کسانی را در این سنگر قرار دهید که از همه جهت توانمند باشند.
کبنا نیوز: با توجه به اینکه ضرورت دیدید که در انتخاباتِ شورا شرکت کنید، خُب شهر یاسوج با یکسری مسائل در حوزهی شهری روبرو است، به نظر شما مهمترین مسائل شهری در شهر یاسوج کدام هستند که شما میخواهید آنها را حل کنید؟
ما در سطحِ ملی، مسائل و مشکلاتِ زیادی داریم. استانِ کهگیلویه و بویراحمد و شهرِ یاسوج نیز خارج از این قاعده نیست. اما استدلالِ شخصیِ بنده این است که بخش اعظمِ مشکلاتِ ما در حوزهی شهری در یاسوج به دو نکته برمیگردد؛ یکی بحث مدیریتِ شهری که در گذشته برای این شهر تصمیمگیری و تصمیمسازی کردهاند. خُب زحمتهای زیادی هم کشیده شده است، من از همهی آنها تشکر میکنم. بخشی نقصان در حوزهی تصمیمگیری و تصمیمسازی است. بخشِ دیگر که منعبث از ساختارِ کلیِ مملکت ماست، کمبودها و نقصانهایی در حوزهی امکاناتِ مالی است. بنابراین مجموعهی تصمیمگیر در حوزهی شهری، قدرت مانوور ندارد. اما یک نکتهی دیگر هم اضافه کنم اینکه در ساختار مملکت ما، عدم وجودِ هماهنگی بینابینی بین سازمانها و نهادهای مختلف برای پیشبرد کارهای یک شهر است. متأسفانه این نبود هماهنگی بین ادارات مختلف باعث شده نگاه جزیرهای به حوزههای کاری در بین اداراتِ ما وجود داشته باشد. نتیجهی این کار را به صورت مصداقی عرض میکنم؛ شهرداری در یک جایی، خیابانی را درست میکند، خاکبرداری و زیرسازی و... میکند. کلی هزینه میکند و یک سال بعد شرکت گاز یا مخابرات و یا ادارهی آب میآید آن را کندهکاری میکند و آن ارزشِ اصلیِ کار دچار خسارت میشود و هم هزینهی مالیِ دوچندان برای جامعه و مردم ایجاد میشود. خُب این دلیلِ دیگری هست بر وجود معضلاتی که در این منطقه و البته در سراسر کشور وجود دارد. اما مشکلات اساسی که در شهر یاسوج به صورت تیتروار میتوانم به آنها اشاره کنم، یکی اینکه ما شاهد تمرکزگرایی بودیم؛ ما الأن یک بازار و یک فضای مرکزی در شهر داریم؛ زیرساختهای لازم برای فرار از تمرکزگرایی را آماده نکردیم. البته کار شده ولی این کارها کافی نیست. از دیگر مسائل، من اشاره میکنم به حوزهی نظارت. نظارت و ساماندهیِ حمل و نقل شهری پایین است. ما متأسفانه فضای استفاده از اتوبوسهای شهری را نداریم. از الأن میبایست در این حوزه، برنامهریزی کرد؛ چرا که ممکن است ظرف یک دههی آینده، این شهر نیاز به خط مترو داشته باشد. در حوزهی حمل و نقل هم متأسفانه خوب عمل نکردیم. در حوزهی توزیعِ سرانهی فضای سبز، متناسب با گسترهی شهری خوب عمل نکردیم. یعنی نقاط مختلفِ شهری، از فضای سبز یکسان برخوردار نیستند. متأسفانه در بحث گردشگرپذیری نیز خوب عمل نکردیم. من به همین حد بسنده میکنم.
کبنا: برای حل این مسائل چه برنامههایی دارید؟
من به چند نکتهی اساسی اشاره میکنم. متأسفانه برداشت و تلقیِ اشتباه از شورای شهر به جای شورای شهرداری، یکی از مشکلاتِ بزرگ و اساسی است. این عامل باعث انحرافِ بیسِ حرکتیِ تصمیمگیری و تصمیمسازیِ شوراها شده است. مصداق بارزِ آن هم تنشهایی است که در شوراهای شهرِ ما وجود دارد برای تقابل یا همسویی با شهردارِ منتخب. در حالی که اگر دقت کرده باشید هفت اصل از قانون اساسی، کاملاً متعلق به حوزهی شوراها است. اصل 103 دلالت بر این دارد که دهیاران، بخشداران، فرمانداران، استانداران و هیئت دولت، مکلف به رعایت و اجرای تصمیمات و مصوبات شوراهای روستا، بخش، شهر و شهرستان و استان و شورای عالی استانها هستند. خوشبختانه ما شوراها را تجربه کردهایم؛ از شورای شهر تا شورای عالیِ استانها که گلچینی از شوراهای منتخب سراسر کشور است.
خُب ما وقتی که ندانیم اساساً برای چه وارد شورا میشویم، وقتی که به حوزهی اختیاراتِ شوراها مسلط نباشیم، چگونه میخواهیم واردِ این میدان شویم؟ چگونه میخواهیم از حقوقِ مردم دفاع کنیم؟ من واقعاً به خاطر وجود چنین مسائل و مواردی تأسف میخورم.
از مهمترین برنامههای من، تشکیلِ اتاق فکرِ زیرمجموعهی شورا از همهی نخبگانِ دانشگاهی و غیردانشگاهی و صنوفِ مختلف برای بهرهبردن از داشتهها و سلایق و تجربههای این گروهها است. این به عنوان بیسِ کارِ بنده است.
نکتهی دیگر اینکه نگاهِ بنده، نگاهی جهانشمولی است. به هیچوجه نگاه قومی و منطقهای و سیاسی و قبیلهای در سیستمِ کاریِ من وجود ندارد. وقتی شما از این نوع نگاه آزاد باشی، دامنهی انتخابت برای برگزیدنِ افرادِ شایسته و توانمند در حوزهی شهری بسیار بازتر است. اولین برنامهای که مد نظرم هست این است که با همفکریِ کسانی که در کنارم هستند، فراخوانی در فضاهای رسانهایِ استان کهگیلویه و بویراحمد اعلام میکنیم. کسانی که گزینهی شهرداری هستند و احساس میکنند، میتوانند شهرداریِ یاسوج را اداره کنند، رزومه و برنامههایشان را طیِ پروسهی زمانیِ مشخصشده به اعضای شورا تحویل دهند. ما هم بررسی میکنیم و بر حسب این سوابق رأی دهیم که چه کسی را به عنوان شهردار انتخاب کنیم. ما باید دو اصل را مد نظر قرار دهیم؛
یک) دامنه درستیِ فرد از لحاظ دینی و معنوی و انسانی و اخلاقی و رزومه کاری.
دو) عدم دخالت دادن نگاه سیاسی و قومیِ این فرد در حوزهی اجرا.
اما کسی را که ما میخواهیم به عنوان شهردار انتخاب کنیم، باید یک برنامهریزی جامعی برای حوزهی این شهر داشته باشد. این برنامهریزی باید چند پلان داشته باشد: اولین پلان، یک برنامهی جامع و مدونِ چهارساله باشد که بتواند در این مدتزمانِ کوتاهِ چهارساله، در شهر تمرکززادیی کند. بازار و صنوفِ متفاوت را در قسمتهای مختلفِ شهر پخش کند.
در پلان بعدی، یک برنامهی بیست ساله داشته باشد؛ به اینصورت که برنامه داشته باشد در طولِ این بیست سال، یاسوج را به لحاظ توسعه شهری، میخواهیم چگونه ببینیم.
پلان بعدی، یک دورنمای پنجاهساله، صدساله و یا برای پنج قرنِ آینده باشد که ما چگونه طرح تفصیلیِ شهرِ یاسوج را برنامهریزی کنیم که برای نسلهای آینده نیز این فضا پاسخگو باشد.
حالا مصادیق را هم عرض میکنم تا بالاخره به یک جایی برسیم؛ مصادیقِ خیلی ساده و خودمانی. ما گفتیم که یاسوج پایتختِ طبیعتِ ایران است. اما ما برای شناساییِ این شهر به دیگر شهرها و استانهای کشور و حتی خارج از کشور چکار کردهایم؟ یک جشنوارهای در سرعین اردبیل هر سال برگزار میشود که هزینهی آنچنانی هم ندارد. این جشنواره یک روزه است و به صورت مستقیم از یکی از شبکهها پخش میشود. برگزاریِ همین جشنواره و پخشِ زندهی آن، باعث میشود که سالانه صدها هزار گردشگر از سراسرِ کشور به آن منطقه سرازیر شوند. ما متأسفانه در شهرِ یاسوج، چنین کارهایی نکردهایم. از نکاتِ دیگری که مد نظرِ ما هست، این است که با توجه به این نوع نگاه، ما شهرداری را انتخاب خواهیم کرد که برنامهمحور باشد. یعنی روزی که خواست به عنوانِ شهردارِ یاسوج شروع کند، برنامهی اجراییاش از قبل مشخص شده باشد. ما نباید شهرداری را انتخاب کنیم که یک سال یا بیشتر طول بکشد تا بخواهد نیازمندیها و اولویتبندیهای شهر یاسوج را بشناسد. ما باید شهرداری را انتخاب کنیم که دارای ارتباطاتِ قوی باشد؛ چه از لحاظِ دروناستانی و چه ملی که بتواند از این ارتباطات برای پیشبردِ کارهای شهرداری یاسوج استفادهی درستی داشته باشد. شهردار باید هوشمندیِ بالایی در شناخت نیازمندیها داشته باشد. برنامهی کوتاهمدت و بلندمدت هم داشته باشد. مردمداری و مردممداری از اولویتهای اصلیِ او باشد. شهردار باید بتواند معضلِ ترافیکِ شهر یاسوج را در کوتاهمدت، ساماندهی کند.
یک نکتهی خیلی ساده را من عرض میکنم که هم در حوزهی درآمدزاییِ پایدار میتوانیم از آن برای شهرداری نام ببریم و هم خدمترسانی و خدمتدهی به مسافرین و عزیزانی که به شهر ما سفر میکنند. شهرداریِ یاسوج فضا در اختیار دارد. من نمیدانم چرا در این همهسال، یک مجتمعِ اقامتی و فرهنگی در شهرِ یاسوج توسط شهرداری ایجاد نشده است. یعنی یکی از برنامههایی که شهرداری با امکاناتی که در اختیار دارد بهراحتی میتواند انجام دهد، ساختِ یک مجتمعِ اقامتی و تفریحی در یکی از نقاطِ اطرافِ این شهر یا نزدیکِ شهر و یا داخل شهر است. شهرداری میتواند یک درآمدِ پایدار در چهار فصلِ سال از آن داشته باشد و هم میشود از طریقِ آن اشتغالزایی کرد.
آخرین نکتهای که من بخواهم اشاره کنم، این هست که ما بر اساسِ تجربه و تخصصی که در حوزهی شوراها و شهرداریها داشتیم، وارد این عرصه شدیم. برنامههایمان را کموبیش در این فضای باقیمانده، تقدیمِ مردمِ عزیزِ شهرمان میکنیم. امیدوارم که مردمِ عزیزِ شهر یاسوج به تخصص و تجربه و کارآمدیِ کاندیداها دقت نظر داشته باشند و کسانی را برگزینند که شایستهی قرار گرفتن در سنگر مدیریتِ این شهر باشند.
کبنا نیوز: لطفاً خودتان را معرفی کنید.
سلام و عرض ادب و احترام
بنده حجتالله دبیقی هستم فرزند قبیلهی بشری و ساکن شهر یاسوج. در خدمت شما هستم به عنوان کاندیدای ششمین دورهی شورای اسلامیِ شهر یاسوج.
کبنا نیوز: لطفاً بفرمائید که چه ضرورتی دیدید بهعنوان کاندیدا در ششمین دورهی شورای اسلامیِ شهر یاسوج شرکت کنید؟
انتخابات از نگاه اندیشمندانِ حوزهی سیاسی، تجلیِ مردم و ملتها در تعیین سرنوشتِ خودشان هست. در فرایندِ انتخابات، عدهای بهعنوانِ انتخاب شونده و عدهای بهعنوانِ انتخابکننده حضور دارند. حقِ هر ایرانی که در این جامعه زندگی میکند این است که متناسب با آیتمهایی که دارد، وارد انتخابات شود. انتخاباتِ شورا هم یکی از این تجلّیهای ارادهی مردم در تعیینِ سرنوشتِ خود است. در حقیقت، تصمیمگیری برای حوزهی مدیریتِ پارلمانِ شهری است. ما به لحاظِ منطقهای و جغرافیایی، متعلق به این سرزمین هستیم؛ پس طبیعی است که بدون تعارف و تکلف، نسبت به این مرز و خاک، علقهی خاطر و وابستگیِ ژنتیک داشته باشیم. این وابستگی نیز، احساسِ مسئولیت را برای حضور در عرصهی خدمتگذاری در وجودِ ما ایجاد میکند.
بنده با عنایت به اینکه قبلاً در یک دورهی چهار ساله در شورای شهر بودهام، شورای شهرستان چرام را تجربه کردهام، شورای استان کهگیلویه و بویراحمد را نیز تجربه کردهام و چند سالی هم به عنوان نمایندهی جامعهی شوراییِ استان در شورای عالیِ کشور حضور داشتهام، به جمعبندی رسیدهام با مشورت با نخبگان و اهل فنی که در این شهر حضور دارند، با افرادی از تیرهها و اصنافِ مختلف مشاروه کردم و کمک گرفتم که در نهایت، نتیجهی تصمیمگیری این بود که بنده با این سوابق و تجربه، برای خدمت به مردم عزیز دیارم، واردِ این انتخابات شوم. اینکه چه ضرورتی بود واقعیتِ مطلب این است که اگر بنده احساس میکردم حوزهی اختیاراتِ شوراها دراداوار گذشته به صورت اکمل، عمل میشد، ضرورتی برای ورود نمیدیدم. اما بنده در ابعاد مختلف بررسی کردم و دیدم آنطوری که بایستهی این ملت عزیز و بزرگ است، عمل نشده است. اگر چه جا دارد تشکر کنم از همهی عزیزانی که در ادوار گذشتهی شورای یاسوج وارد شدند، تلاش کردند و خدمت کردند. این نکته را عرض کنم که اگر گفتم بنده ضرورت دیدم واردِ این عرصه شوم، نفیکننده و نافیِ خدماتِ دیگران نیست.
نکتهی دیگر عرض کنم؛ ما متعلق به سرزمینی هستیم که حداقل در تاریخ معاصر، در صد سال اخیر، در منطقهی جنوبِ کشور، مردان بزرگی داشته و نقشآفرینیِ بسیاری در معادلاتِ سیاسی داشتهایم.
به یاد داشته باشید که در دوران گذشته، برای مردمِ بویراحمد، سنگرِ مبارزه، تفنگ و دلاوری و شجاعت بود. امروز سنگر، قلم هست. بایستی قویترین و توانمندترین فرزندانِ بویراحمد که در حوزهی قلم، زبان و تسلط به قوانین، تجربه و کارآمدی دارند انتخاب شوند. چون ارزشها در ادوار و اعصارِ مختلف متفاوت است.
مردمِ بویراحمد من از شما خواهش میکنم کسانی را انتخاب کنید که بتوانند بر اساسِ توانمندی، کارآمدی و تجربه، حماسههای دیروز که با کمترین امکانات شکل گرفت را تکرار کنند. بنده احساس کردم آن حماسهها و شرایط خاصی که ما در گذشته داشتیم، از آن مسیر کمی دور شدهایم. ظرف یک دههی اخیر تودهی مردمِ یاسوج، بیشترین تمرکزشان بر این بوده که ما نیروهای توانمند و قَدَر نداریم که بتوانند از حقوق مردمِ این شهرستان و استان کهگیلویه و بویراحمد دفاع کنند. کسانی را در این سنگر قرار دهید که از همه جهت توانمند باشند.
کبنا نیوز: با توجه به اینکه ضرورت دیدید که در انتخاباتِ شورا شرکت کنید، خُب شهر یاسوج با یکسری مسائل در حوزهی شهری روبرو است، به نظر شما مهمترین مسائل شهری در شهر یاسوج کدام هستند که شما میخواهید آنها را حل کنید؟
ما در سطحِ ملی، مسائل و مشکلاتِ زیادی داریم. استانِ کهگیلویه و بویراحمد و شهرِ یاسوج نیز خارج از این قاعده نیست. اما استدلالِ شخصیِ بنده این است که بخش اعظمِ مشکلاتِ ما در حوزهی شهری در یاسوج به دو نکته برمیگردد؛ یکی بحث مدیریتِ شهری که در گذشته برای این شهر تصمیمگیری و تصمیمسازی کردهاند. خُب زحمتهای زیادی هم کشیده شده است، من از همهی آنها تشکر میکنم. بخشی نقصان در حوزهی تصمیمگیری و تصمیمسازی است. بخشِ دیگر که منعبث از ساختارِ کلیِ مملکت ماست، کمبودها و نقصانهایی در حوزهی امکاناتِ مالی است. بنابراین مجموعهی تصمیمگیر در حوزهی شهری، قدرت مانوور ندارد. اما یک نکتهی دیگر هم اضافه کنم اینکه در ساختار مملکت ما، عدم وجودِ هماهنگی بینابینی بین سازمانها و نهادهای مختلف برای پیشبرد کارهای یک شهر است. متأسفانه این نبود هماهنگی بین ادارات مختلف باعث شده نگاه جزیرهای به حوزههای کاری در بین اداراتِ ما وجود داشته باشد. نتیجهی این کار را به صورت مصداقی عرض میکنم؛ شهرداری در یک جایی، خیابانی را درست میکند، خاکبرداری و زیرسازی و... میکند. کلی هزینه میکند و یک سال بعد شرکت گاز یا مخابرات و یا ادارهی آب میآید آن را کندهکاری میکند و آن ارزشِ اصلیِ کار دچار خسارت میشود و هم هزینهی مالیِ دوچندان برای جامعه و مردم ایجاد میشود. خُب این دلیلِ دیگری هست بر وجود معضلاتی که در این منطقه و البته در سراسر کشور وجود دارد. اما مشکلات اساسی که در شهر یاسوج به صورت تیتروار میتوانم به آنها اشاره کنم، یکی اینکه ما شاهد تمرکزگرایی بودیم؛ ما الأن یک بازار و یک فضای مرکزی در شهر داریم؛ زیرساختهای لازم برای فرار از تمرکزگرایی را آماده نکردیم. البته کار شده ولی این کارها کافی نیست. از دیگر مسائل، من اشاره میکنم به حوزهی نظارت. نظارت و ساماندهیِ حمل و نقل شهری پایین است. ما متأسفانه فضای استفاده از اتوبوسهای شهری را نداریم. از الأن میبایست در این حوزه، برنامهریزی کرد؛ چرا که ممکن است ظرف یک دههی آینده، این شهر نیاز به خط مترو داشته باشد. در حوزهی حمل و نقل هم متأسفانه خوب عمل نکردیم. در حوزهی توزیعِ سرانهی فضای سبز، متناسب با گسترهی شهری خوب عمل نکردیم. یعنی نقاط مختلفِ شهری، از فضای سبز یکسان برخوردار نیستند. متأسفانه در بحث گردشگرپذیری نیز خوب عمل نکردیم. من به همین حد بسنده میکنم.
کبنا: برای حل این مسائل چه برنامههایی دارید؟
من به چند نکتهی اساسی اشاره میکنم. متأسفانه برداشت و تلقیِ اشتباه از شورای شهر به جای شورای شهرداری، یکی از مشکلاتِ بزرگ و اساسی است. این عامل باعث انحرافِ بیسِ حرکتیِ تصمیمگیری و تصمیمسازیِ شوراها شده است. مصداق بارزِ آن هم تنشهایی است که در شوراهای شهرِ ما وجود دارد برای تقابل یا همسویی با شهردارِ منتخب. در حالی که اگر دقت کرده باشید هفت اصل از قانون اساسی، کاملاً متعلق به حوزهی شوراها است. اصل 103 دلالت بر این دارد که دهیاران، بخشداران، فرمانداران، استانداران و هیئت دولت، مکلف به رعایت و اجرای تصمیمات و مصوبات شوراهای روستا، بخش، شهر و شهرستان و استان و شورای عالی استانها هستند. خوشبختانه ما شوراها را تجربه کردهایم؛ از شورای شهر تا شورای عالیِ استانها که گلچینی از شوراهای منتخب سراسر کشور است.
خُب ما وقتی که ندانیم اساساً برای چه وارد شورا میشویم، وقتی که به حوزهی اختیاراتِ شوراها مسلط نباشیم، چگونه میخواهیم واردِ این میدان شویم؟ چگونه میخواهیم از حقوقِ مردم دفاع کنیم؟ من واقعاً به خاطر وجود چنین مسائل و مواردی تأسف میخورم.
از مهمترین برنامههای من، تشکیلِ اتاق فکرِ زیرمجموعهی شورا از همهی نخبگانِ دانشگاهی و غیردانشگاهی و صنوفِ مختلف برای بهرهبردن از داشتهها و سلایق و تجربههای این گروهها است. این به عنوان بیسِ کارِ بنده است.
نکتهی دیگر اینکه نگاهِ بنده، نگاهی جهانشمولی است. به هیچوجه نگاه قومی و منطقهای و سیاسی و قبیلهای در سیستمِ کاریِ من وجود ندارد. وقتی شما از این نوع نگاه آزاد باشی، دامنهی انتخابت برای برگزیدنِ افرادِ شایسته و توانمند در حوزهی شهری بسیار بازتر است. اولین برنامهای که مد نظرم هست این است که با همفکریِ کسانی که در کنارم هستند، فراخوانی در فضاهای رسانهایِ استان کهگیلویه و بویراحمد اعلام میکنیم. کسانی که گزینهی شهرداری هستند و احساس میکنند، میتوانند شهرداریِ یاسوج را اداره کنند، رزومه و برنامههایشان را طیِ پروسهی زمانیِ مشخصشده به اعضای شورا تحویل دهند. ما هم بررسی میکنیم و بر حسب این سوابق رأی دهیم که چه کسی را به عنوان شهردار انتخاب کنیم. ما باید دو اصل را مد نظر قرار دهیم؛
یک) دامنه درستیِ فرد از لحاظ دینی و معنوی و انسانی و اخلاقی و رزومه کاری.
دو) عدم دخالت دادن نگاه سیاسی و قومیِ این فرد در حوزهی اجرا.
اما کسی را که ما میخواهیم به عنوان شهردار انتخاب کنیم، باید یک برنامهریزی جامعی برای حوزهی این شهر داشته باشد. این برنامهریزی باید چند پلان داشته باشد: اولین پلان، یک برنامهی جامع و مدونِ چهارساله باشد که بتواند در این مدتزمانِ کوتاهِ چهارساله، در شهر تمرکززادیی کند. بازار و صنوفِ متفاوت را در قسمتهای مختلفِ شهر پخش کند.
در پلان بعدی، یک برنامهی بیست ساله داشته باشد؛ به اینصورت که برنامه داشته باشد در طولِ این بیست سال، یاسوج را به لحاظ توسعه شهری، میخواهیم چگونه ببینیم.
پلان بعدی، یک دورنمای پنجاهساله، صدساله و یا برای پنج قرنِ آینده باشد که ما چگونه طرح تفصیلیِ شهرِ یاسوج را برنامهریزی کنیم که برای نسلهای آینده نیز این فضا پاسخگو باشد.
حالا مصادیق را هم عرض میکنم تا بالاخره به یک جایی برسیم؛ مصادیقِ خیلی ساده و خودمانی. ما گفتیم که یاسوج پایتختِ طبیعتِ ایران است. اما ما برای شناساییِ این شهر به دیگر شهرها و استانهای کشور و حتی خارج از کشور چکار کردهایم؟ یک جشنوارهای در سرعین اردبیل هر سال برگزار میشود که هزینهی آنچنانی هم ندارد. این جشنواره یک روزه است و به صورت مستقیم از یکی از شبکهها پخش میشود. برگزاریِ همین جشنواره و پخشِ زندهی آن، باعث میشود که سالانه صدها هزار گردشگر از سراسرِ کشور به آن منطقه سرازیر شوند. ما متأسفانه در شهرِ یاسوج، چنین کارهایی نکردهایم. از نکاتِ دیگری که مد نظرِ ما هست، این است که با توجه به این نوع نگاه، ما شهرداری را انتخاب خواهیم کرد که برنامهمحور باشد. یعنی روزی که خواست به عنوانِ شهردارِ یاسوج شروع کند، برنامهی اجراییاش از قبل مشخص شده باشد. ما نباید شهرداری را انتخاب کنیم که یک سال یا بیشتر طول بکشد تا بخواهد نیازمندیها و اولویتبندیهای شهر یاسوج را بشناسد. ما باید شهرداری را انتخاب کنیم که دارای ارتباطاتِ قوی باشد؛ چه از لحاظِ دروناستانی و چه ملی که بتواند از این ارتباطات برای پیشبردِ کارهای شهرداری یاسوج استفادهی درستی داشته باشد. شهردار باید هوشمندیِ بالایی در شناخت نیازمندیها داشته باشد. برنامهی کوتاهمدت و بلندمدت هم داشته باشد. مردمداری و مردممداری از اولویتهای اصلیِ او باشد. شهردار باید بتواند معضلِ ترافیکِ شهر یاسوج را در کوتاهمدت، ساماندهی کند.
یک نکتهی خیلی ساده را من عرض میکنم که هم در حوزهی درآمدزاییِ پایدار میتوانیم از آن برای شهرداری نام ببریم و هم خدمترسانی و خدمتدهی به مسافرین و عزیزانی که به شهر ما سفر میکنند. شهرداریِ یاسوج فضا در اختیار دارد. من نمیدانم چرا در این همهسال، یک مجتمعِ اقامتی و فرهنگی در شهرِ یاسوج توسط شهرداری ایجاد نشده است. یعنی یکی از برنامههایی که شهرداری با امکاناتی که در اختیار دارد بهراحتی میتواند انجام دهد، ساختِ یک مجتمعِ اقامتی و تفریحی در یکی از نقاطِ اطرافِ این شهر یا نزدیکِ شهر و یا داخل شهر است. شهرداری میتواند یک درآمدِ پایدار در چهار فصلِ سال از آن داشته باشد و هم میشود از طریقِ آن اشتغالزایی کرد.
آخرین نکتهای که من بخواهم اشاره کنم، این هست که ما بر اساسِ تجربه و تخصصی که در حوزهی شوراها و شهرداریها داشتیم، وارد این عرصه شدیم. برنامههایمان را کموبیش در این فضای باقیمانده، تقدیمِ مردمِ عزیزِ شهرمان میکنیم. امیدوارم که مردمِ عزیزِ شهر یاسوج به تخصص و تجربه و کارآمدیِ کاندیداها دقت نظر داشته باشند و کسانی را برگزینند که شایستهی قرار گرفتن در سنگر مدیریتِ این شهر باشند.