تاریخ انتشار
سه شنبه ۲۷ آذر ۱۴۰۳ ساعت ۱۳:۵۶
کد مطلب : ۴۹۳۹۶۷
چالشهای فوتبال ایران؛
حمید استیلی: از نازیآباد تا اوج فوتبال ایران / گفتوگوی خواندنی سید ابوصالح دانشفر با استیلی
۰
کبنا ؛حمید استیلی، یکی از نامهای شناختهشده و محبوب در تاریخ فوتبال ایران، با کارنامهای درخشان و پر از افتخارات، به عنوان یک بازیکن و مربی، همواره در قلب هواداران فوتبال جای داشته است. او که در محله نازیآباد تهران به دنیا آمده، با تلاش و پشتکار خود به اوج فوتبال ایران رسید و در تیمهای معتبر داخلی و خارجی، همچون پاس، پرسپولیس، القادسیه کویت و گیلانک سنگاپور بازی کرد. استیلی نه تنها به عنوان یک هافبک خلاق و مؤثر در میدان، بلکه به عنوان یکی از گلزنان تاریخساز تیم ملی ایران شناخته میشود، به ویژه با گل تاریخیاش به تیم ملی آمریکا در جام جهانی ۱۹۹۸ فرانسه.
در این گفتوگو، استیلی از تجربیات خود در فوتبال، نظراتش درباره وضعیت کنونی تیم ملی و چالشهای پیش روی فوتبال ایران صحبت میکند. او همچنین به زندگی شخصیاش، روابطش با همتیمیها، و ارزشهای خانواده و صداقت در زندگی مشترک اشاره میکند.
به گزارش کبنا، در ادامه گفتوگوی سید ابوصالح دانشفر با حمید استیلی را میخوانید.
آقای حمیدخان استیلی، با عرض تسلیت و تعزیت به محضر حضرتعالی به خاطر آسمانی شدن والده مکرمه و معظمه، امیدوارم تسلیت ما را پذیرا باشید. مادر گرانقدر شما همانی بود که چنین فرزند شایسته و افتخارآفرینی را در دامن پر مهر خود تربیت و تقدیم جامعه نمود. خدایش رحمت کند.
با تشکر بینهایت از حضرتعالی که بذل محبت کردید و افتخار مصاحبه را به ما دادید و در این گفتوگوی صمیمانه شرکت فرمودید. لطفاً بفرمایید فوتبال را چگونه و از کجا آغاز کردید؟
حمید استیلی: به نام خدا. جناب دانشفر! همانطور که مستحضرید، من بچه جنوب شهر نازیآبادم و سالها در آن محله ساکن بودیم. ما بچههای محله نازیآباد، در کوچه و خیابان فوتبال بازی میکردیم. نیاز چندانی به امکانات نداشتیم. با دو تا آجر و یک توپ پلاستیکی هم میتوانستیم بازی کنیم. البته خانواده ما مخالف بازی کردن ما بودند، چون ما سه برادر بودیم که خیلی هم شلوغ بودیم. مرحوم مادرمان سرپرستیمان را بر عهده داشت. من در سن پنج سالگی متأسفانه پدرم را از دست دادم. پدرم در سال ۱۳۵۱ در حین انجام وظیفه به شهادت رسید. پس از فوت پدرم، مادرم جای ایشان را برایمان پر کرد. به لحاظ مالی وضعمان خوب نبود. قیمت خرید یک جفت کفش کتانی بالا بود و خرید آن از نظر اقتصادی برای ما مشکل بود. آن زمان بچههای محله ما به سه دسته، بزرگسالان، نوجوانان و کودکان تقسیم میشدند و بازی میکردند که ما جزء کوچکترها بودیم. ما سه برادر عاشق فوتبال بازی کردن بودیم اما خانواده مخالف بودند، زیرا درس و مشقمان را در اولویت قرار داده بودند و اصرار داشتند وقتمان را صرف درس خواندن و مشق نوشتن کنیم.
مشوق شما در علاقمند شدن به فوتبال چه کسانی بودند؟
مشوق ما بیشتر بچه محلههایمان بودند. ما عاشق فوتبال بودیم و کنار هم بازی میکردیم. به نظرم چون ژن فوتبالی داشتیم، جذب فوتبال میشدیم!
اولین تیم باشگاهی که در آن به طور رسمی بازی کردید چه تیمی بود؟
محله ما نزدیک باشگاه افسر بود، که بعدها به نام استقلال جنوب تغییر کرد. آقایان اردشیر لارودی و نادر فریادشیران در آنجا مدرسه فوتبال تأسیس کرده بودند. بچههای محله ما آقای لارودی را میشناختند. آنها همراه با آقای حمید صفری و محمد گلمحمدی کار میکردند و در باشگاه راهآهن بودند. من هم اولین بار فعالیتم را در باشگاه استقلال جنوب آغاز کردم و زیر نظر استادان اردشیر لارودی و نادر فریادشیران به مدرسه فوتبال رفتم. چون باشگاه پاس در محله نازیآباد بود و مربیها در ردههای نوجوانان و جوانان فعالیت داشتند، من هم از طریق تیم جوانان و استاد مهدی مناجاتی جذب تیم جوانان شدم. سپس به همراه پنج نفر دیگر که مربی ما عمران عزتی بود، ما را به تیم بزرگسالان پاس بردند. بعد از آن هم به تیم پرسپولیس رفتم که آن زمان آقای علی پروین هم آنجا بودند. من به همراه آقای محمد خاکپور در پرسپولیس بازی میکردیم و آنجا بود که ما برای تیم ملی انتخاب شدیم. در آخر، آقای پروین از پرسپولیس جدا شد و ما هم جدا شدیم.
در اوج فوتبال، یک سال بازی نکردم. بعد به تیم بهمن رفتم که بچههای پاس قدیم بودند. آنها مجوز وحدت قدیم را خریدند و در باشگاههای تهران بازی کردیم و قهرمان باشگاههای تهران شدیم. بعد از بهمن به تیم القادسیه کویت رفتم و پس از نُه ماه بازی در این تیم به ایران بازگشتم و دوباره در تیم بهمن شروع به بازی کردم. بعداً به اتفاق آقای محمد خاکپور و رضا رضاییمنش و چند بازیکن ایرانی پیش آقای جلال طالبی که مربی تیم گیلانک سنگاپور بود، رفتیم. وقتی بازیهای تیم ملی شروع شد، برگشتیم و بعد از جام جهانی تا سال ۸۲ به پرسپولیس که آقای پروین مربی تیم بود، برگشتم و بازی کردم. آقای علی پروین آن موقع پیراهن شماره ۷ را به من داد. بعد از سال ۸۲ فوتبال را کنار گذاشتم و به عنوان دستیار سوم و چهارم در کنار آقای علی پروین در تیم پرسپولیس انجام وظیفه کردم.
جناب استیلی، چه مربیانی در پیشرفت شما نقش داشتند و بهترین مربیان ایرانی را چه کسانی میدانید؟
مربیان زیادی در فوتبال و پیشرفت من نقش داشتند. اگرچه خودم بعد از چند سال مربی شدم، اما همیشه از مربیان و معلمان خود به نیکی یاد میکنم، چون در پیشرفت من نقش زیادی داشتند. از اولین مربیانم آقایان اردشیر لارودی، فریاد شیران، آقای عزتی، سعید پرورش، مهدی مناجاتی، علی پروین، ناصر ابراهیمی، محمد کماسی، محمد مایلی کهن و آقای جلال طالبی و مربیان تیم ملی هم خدا بیامرز شادروان منصورخان پورحیدری و آقای غلامحسین مظلومی، در رده تیم ملی امید و احمد سنجری و بقیه مربیان تأثیرگذار بودند.
مشوق شما در علاقمند شدن به فوتبال چه کسانی بودند؟
مشوق ما بیشتر بچههای محلهمان بودند. ما عاشق فوتبال بودیم و کنار هم بازی میکردیم. به نظرم چون ژن فوتبالی داشتیم، جذب فوتبال میشدیم!
اولین تیم باشگاهی که در آن به طور رسمی بازی کردید چه تیمی بود؟
محله ما نزدیک باشگاه افسر بود، که بعدها به نام استقلال جنوب تغییر کرد. آقایان اردشیر لارودی و نادر فریادشیران در آنجا مدرسه فوتبال تأسیس کرده بودند. بچههای محله ما آقای لارودی را میشناختند. آنها همراه با آقای حمید صفری و محمد گلمحمدی کار میکردند و در باشگاه راهآهن بودند. من هم اولین بار فعالیتم را در باشگاه استقلال جنوب آغاز کردم و زیر نظر استادان اردشیر لارودی و نادر فریادشیران به مدرسه فوتبال رفتم. چون باشگاه پاس در محله نازیآباد بود و مربیها در ردههای نوجوانان و جوانان فعالیت داشتند، من هم از طریق تیم جوانان و استاد مهدی مناجاتی جذب تیم جوانان شدم. سپس به همراه پنج نفر دیگر که مربی ما عمران عزتی بود، ما را به تیم بزرگسالان پاس بردند. بعد از آن هم به تیم پرسپولیس رفتم که آن زمان آقای علی پروین هم آنجا بودند. من به همراه آقای محمد خاکپور در پرسپولیس بازی میکردیم و آنجا بود که ما برای تیم ملی انتخاب شدیم. در آخر، آقای پروین از پرسپولیس جدا شد و ما هم جدا شدیم.
در اوج فوتبال، یک سال بازی نکردم. بعد به تیم بهمن رفتم که بچههای پاس قدیم بودند. آنها مجوز وحدت قدیم را خریدند و در باشگاههای تهران بازی کردیم و قهرمان باشگاههای تهران شدیم. بعد از بهمن به تیم القادسیه کویت رفتم و پس از نُه ماه بازی در این تیم به ایران بازگشتم و دوباره در تیم بهمن شروع به بازی کردم. بعداً به اتفاق آقای محمد خاکپور و رضا رضاییمنش و چند بازیکن ایرانی پیش آقای جلال طالبی که مربی تیم گیلانک سنگاپور بود، رفتیم. وقتی بازیهای تیم ملی شروع شد، برگشتیم و بعد از جام جهانی تا سال ۸۲ به پرسپولیس که آقای پروین مربی تیم بود، برگشتم و بازی کردم. آقای علی پروین آن موقع پیراهن شماره ۷ را به من داد. بعد از سال ۸۲ فوتبال را کنار گذاشتم و به عنوان دستیار سوم و چهارم در کنار آقای علی پروین در تیم پرسپولیس انجام وظیفه کردم.
در چه تیمهای باشگاهی بازی کردید و در کدام تیم موفقتر بودید؟
من در تمام تیمهایی که بازی کردم موفق بودم. در تیم پاس تهران و پرسپولیس تهران که همیشه جزء مدعیان بود و چندین دوره قهرمان شدیم، در تیم گیلانک سنگاپور که هم در جام حذفی و هم در جام باشگاهها قهرمان شدیم و همچنین با تیم القادسیه کویت.
چرا تیم استیل آذین با آن همه ستاره و بازیکنان خوب نتوانست نتایج قابل قبولی را به دست بیاورد؟
در رابطه با استیل آذین که من به عنوان مربی انتخاب شده بودم، چون تازه از دسته یک به لیگ برتر آمده بودیم و در نقل و انتقالات نمیتوانستیم بیشتر از پنج بازیکن در اختیار بگیریم و بیشتر بازیکنانمان دسته یکی بودند، سطح لیگ برتر بسیار بالاتر بود و تیمهای قدرتمندی هم حضور داشتند. ما توانستیم فقط علی کریمی، فریدون زندی و شاپورزاده را با چند نفر دیگر به خدمت بگیریم. لذا استخوانبندی تیممان چندان محکم نبود و من هم برای اولین بار مربیگری میکردم. البته مشکل مالی هم نداشتیم. آقای هدایتی تیم را ساپورت میکرد و حقوق بچهها را به موقع میداد و ما فقط دغدغه فنی داشتیم که جناب آقای حشمت خان مهاجرانی هم به عنوان مدیر فنی در کنارمان بود و خیلی به ما کمک کرد. آقای مهری مدیرعامل بود و آقای هدایتی هم مالک تیم بود. در سال اول نتایج نسبتاً خوبی گرفتیم.
چند بازی ملی انجام دارید و بهترین بازی ملی را در مقابل کدام کشور انجام دادهاید؟
من از سال ۸۲ تا ۸۵ در تیم ملی بودم و حدود ۱۵ گل ملی زدم، اما به مدت یک سال هم در دوران اوج، به دلیل اینکه آقای علی پروین از فوتبال کنار کشید، من هم از فوتبال کنارهگیری کردم. بهترین بازی را در مقابل تیم ملی استرالیا انجام دادیم که بعد از بیست سال به جام جهانی رفتیم. این مسأله برای کشور و مردم و خود فوتبالیستها خیلی مهم بود. رفتن به جام جهانی یکی از رؤیاهای کودکیم بود. بازیهای جام ملتها در سال ۹۶ هم جزء بازیهای خوب من در تیم ملی بود. ما به کره جنوبی شش گل زدیم و به عربستان هم سه گل زدیم.
آقای استیلی، در حماسهسازی ملبورن در مقابل تیم ملی استرالیا دوندگی بسیار زیادی داشتید و پس از زدن سوت پایان مسابقه از سر شوق، ساندروپل، داور خوشتیپ مجارستانی را در آغوش گرفتید. در آن لحظه چه احساسی داشتید؟
بله، بازی در مقابل تیم استرالیا بازی بسیار سختی بود و ما در بازی رفت یک بر یک مساوی کرده بودیم، اما بازی برگشت در ملبورن و خانه حریف و آن همه تماشاچی متعصب استرالیایی واقعاً مشکلساز بود. اسکلت تیم ملی استرالیا را بازیکنانی تشکیل داده بودند که اکثراً در باشگاههای اروپایی بازی میکردند و خیلی هماهنگ بودند. ما باید با دوندگی بسیار جلو آنها مقابله میکردیم که بچههای ما سنگ تمام گذاشتند و از جان مایه گذاشتند. ما در ابتدا با دو گل عقب افتادیم و چندین فرصت گلزنی را هم استرالیاییها از دست دادند تا اینکه آن فرد تماشاچی استرالیایی وارد میدان بازی شد و تور دروازه ما را پاره کرد. به همین علت در بازی وقفه ایجاد شد و همان وقفه هم باعث شد ما به بازی برگردیم. ما از حداقل فرصتها استفاده کردیم و دو گل زدیم. بازی بسیار دراماتیکی بود و در پایان ما برنده شدیم و به جام جهانی صعود کردیم. از این اتفاق بیش از اندازه غرق در شادی شدیم. آن نتیجه و بازی خاطرهای شد که بعد از گذشت سالها هنوز یادآوریاش باعث خوشحالی مردم ایران میشود. آن پیروزی باعث شد همه مردم ایران به خیابانها بریزند و غرق در شادی شوند. جشن و شادی که بعد از انقلاب بیسابقه بود. آن خوشحالی با هیچ چیز دیگر قابل مقایسه نیست.
شما زنندهٔ «گل قرن» به آمریکا در جام جهانی ۱۹۹۸ فرانسه بودید. گلی با ضربه سر و در نتیجهٔ سانتر بسیار زیبا و استاندارد جواد زرینچه، دیگر بازیکن ارزشمند تیم ملی، که زمینهساز اولین پیروزی تاریخی ایران در جامهای جهانی شد. از آن لحظه تاریخی و شگفتانگیز و همچنین از حس و حالتان برای مخاطبان صحبت کنید.
پس از آن گلی که به تیم ملی آمریکا در جام جهانی زدم، به دلیل اینکه به یکی از بهترین آرزوها و رؤیاهای دوران کودکی و جوانیام رسیده بودم، بسیار خوشحال شدم. زیرا همیشه چه در کودکی و چه در جوانی به حضور در جام جهانی و حتی زدن گل فکر میکردم. وقتی با زدن آن گل، رؤیاها و آرزوهایم به حقیقت پیوست، بسیار خوشحال شدم و سر از پا نمیشناختم.
آیا در خارج از کشور هم بازی کردهاید؟ در چه کشوری و در کدام تیمها؟
بله، من در تیم القادسیه کویت و گیلانک سنگاپور بازی کردم. البته بعد از جام جهانی چند تیم اروپایی من را خواستند، ولی آقای پروین که به پرسپولیس بازگشتند، حاضر نشدم به خارج بروم و در پرسپولیس بازی کردم.
الگوی ورزشی شما در فوتبال کشور و در خارج از کشور چه کسانی بودند؟
من در بچگی بازیهای علی پروین و حمید درخشان را بسیار دوست داشتم. اتفاقاً هر دو هم هافبک بودند و در میانه میدان بازی میکردند. نوع بازی آنها را بسیار دوست داشتم. در بین بازیکنان خارجی هم بازی لوتهار ماتیوس و زین الدین زیدان را میپسندیدم.
کدام بازیکن و مربی خارجی را میپسندی؟
از بین مربیان خارجی، پپ گواردیولا را میپسندم، زیرا هم از نظر تاکتیک و هم از نظر اخلاق بسیار خوب هستند.
و بازیکن و مربی ایرانی چه کسانی را؟
در بین مربیان ایرانی آقایان علی پروین و فیروز کریمی، مورد علاقهی من میباشند. آقایان شادروان منصور پورحیدری و مهدی مناجاتی و دیگر مربیانی که با آنها کار کردهام نیز مورد توجه و احترام بنده میباشند.
بهترین گلهایی را که در سطح ملی و باشگاهی به ثمر رساندید، نام ببرید.
در مسابقات داخلی باشگاهی، تیم ما یعنی پاس برابر استقلال تهران چهار بر دو پیروز شد. من دو گل به تیم استقلال زدم. آن موقع احمدرضا عابدزاده درون دروازه استقلال بود. هر دو گل بسیار زیبا بودند. بهترین گل ملی من همان گلی بود که در جام جهانی ۱۹۹۸ فرانسه به تیم ملی آمریکا زدم.
بازیکنانی که در رقابتهای باشگاهی و بازیهای رو در رو برای شما مشکلساز و دردسرآفرین بودند و به سختی مهارتان میکردند را نام ببرید.
معمولاً در همهی بازیهای داخلی، در مقابل رقیبان در زمین، بازیکنان همهی تیمها یارگیری بسیار سختی با ما داشتند و به شدت کنترل میکردند که نتوانیم آزادانه به راحتی در زمین مانور بدهیم. اما در بازیهای ملی و مسابقات حساس، این ما بودیم که بر روی بازیکنان شاخص تیمهای ملی که با ما مسابقه داشتند، به شدت یارگیری میکردیم.
برای رشد و شکوفایی فوتبال ایران در ردههای سنی چه پیشنهادی دارید؟
برای رشد و شکوفایی فوتبال ایران باید به ردههای سنی فوتبال در کشور توجه و اهمیت بیشتری داده شود و سرمایهگذاری بیشتری کنند. به قول معروف، سر و سامان بیشتری بدهند. متأسفانه باشگاههای ما به خاطر فوتبال دولتی و مدیران دولتی که دارند، کمتر به ردههای پایه توجه میکنند و بازیکنان رده سنی ما بیشتر در تیمهای ملی رشد میکنند و مورد توجه قرار میگیرند، چون در آنجا استعدادیابهای ما حضور دارند و روی آنها کار میکنند.
آیا از عملکرد و مدیریت فدراسیون فوتبال ایران راضی هستید؟
من عملکرد فدراسیون را متعادل میبینم، نه خیلی خوب و نه خیلی بد.
نظرتان راجع به استفاده از بازیکنان و مربیان خارجی در فوتبال ایران چیست؟
در رابطه با استفاده از مربیان خارجی، به دلیل اینکه زمینها و زیرساختهای مناسبی نداریم و از نظر مالی، باشگاههای ما دارای بودجههای مناسب نیستند و اکثراً مقروض هستند، آوردن مربی و بازیکن خارجی احتیاج به زیرساختها و امکانات مناسب و توان مالی بالایی دارد. مربیان خارجی خوبی به ایران آمدند، مثل ایویچ، کیروش و قدیمتر، مثل رایکوف از یوگسلاوی سابق و آلن راجرز و فرانک اوفارل از انگلستان که به ایران آمدند و تأثیرات بسیار خوبی در فوتبال کشورمان داشتند. آن موقع زیرساختهای ما خوب بود، چون در آن دوران از کل قاره آسیا و اقیانوسیه، فقط یک تیم به جام جهانی میرفت. واقعاً کار سخت بود. اما حشمت خان مهاجرانی در کنار این مربیان خارجی رشد بسیار خوبی داشت و بسیار اثرگذار بود و توانست تیم ملی را به جام جهانی ببرد. آقای مهاجرانی افتخاری بدست آورد که در این پنجاه سال هیچ مربی ایرانی بدست نیاورده بود. از جمله راهیابی ایران به جام جهانی ۱۹۷۸ آرژانتین و قهرمانی جام ملتهای آسیا و صعود به المپیک.
خاطرات تلخ و شیرین زیادی در فوتبال ایران دارید، لطفاً چند خاطره برای مخاطبان بزرگوارتان مطرح فرمایید.
بهترین خاطره من مربوط به زمانی است که در مرحله مقدماتی جام جهانی ۱۹۹۸ فرانسه در بازی برگشت با تیم ملی استرالیا در ملبورن دو بر صفر عقب بودیم، اما با تلاش و همت بچهها دو گل زدیم و مسابقه را با تساوی به پایان رساندیم و به جام جهانی صعود کردیم. از استرالیا با پرواز مستقیم به کشور امارات و شهر دوبی رفتیم و دو روز آنجا مستقر شدیم و شادی خود را با ایرانیان مقیم دوبی که تعدادشان هم بسیار زیاد بود تقسیم کردیم. پس از آن به تهران آمدیم و با هلیکوپتر از فرودگاه وارد استادیوم آزادی شدیم. عده بسیار زیادی از مردم علاقمند به فوتبال آنجا حضور داشتند. در استادیوم نیز جشن بسیار مفصلی در کنار مردم گرفتیم. آن روزها یکی از بهترین خاطرات ورزشی من میباشد.
کیفیت و بازیهای تیم ملی را در مقدماتی جام جهانی چگونه ارزیابی میکنید؟ در صورت صعود به جام جهانی برای کسب نتایج خوب چه پیشنهاداتی دارید؟
تیم ملی از نظر نتیجهگرایی خوب بوده و ما راحت به جام جهانی صعود میکنیم. اما سبک و شیوه تیم ملی را نمیپسندم، چون دارای نوساناتی میباشد که باید این مشکل برطرف شود. اما در مورد تیم، ما برای موفقیت در جام جهانی باید یک مقدار تیم ملی را جوان کنیم و معدل سنی تیم را پایین بیاوریم.
با کدام بازیکنان ایرانی رفاقت و همدلی بیشتری دارید؟
من با همه بازیکنان در ارتباطم و با آنها رفت و آمد دارم. با بازیکنان تیم ملی در جام جهانی ۹۸ فرانسه یک گروه واتساپی داریم که با هم در ارتباطیم. با بازیکنان تیم ملی و پرسپولیس ارتباط بیشتری دارم و حضوری یا تلفنی از احوالات هم با خبر میشویم. قرار بازیهای خیرخواهانه میگذاریم. الان هم قرار گذاشتیم به مشهد و طبس برویم، بعد هم به جزیره ابوموسی و آنجا بازی کنیم.
چرا تیمهای ملی ما، در ردههای سنی و باشگاهی در مسابقات آسیایی و بینالمللی ناموفق هستند؟
تیم ملی نوسانات زیادی دارد. ما بازیکنان خیلی خوبی داریم که چندین ساله در کنار هم بازی میکنند و آمدن مربیان خارجی برایشان تأثیرگذار بود. الان تیم ملی ما نتایج خوبی گرفته، اما خیلیها سبک بازی تیم ملی را نمیپسندند و شیوه بازی تیم ملی را قبول ندارند. خیلیها مربیان را با توجه به نتایجشان ارزیابی میکنند. نتایج تیم ملی ما برای رفتن به جام جهانی خوب بود، ولی روش و سبک مربیها در بعضی بازیها خوب و در بعضی بازیها ضعیف بود. همانطور که گفتم، نوساناتی در تیم ملی وجود دارد که باعث میشود عدهای معترض شوند.
در رابطه با تیمهای پایه، چون خیلی از باشگاهها اهمیتی برای تیمهای پایه قائل نمیشوند و به خاطر اینکه عمر مدیریتی خیلی از مدیران کوتاه میباشد، پس بیشتر به بزرگسالان توجه میکنند. تیمهایی مثل فولاد خوزستان و سپاهان اصفهان هستند که به تیمهای پایه و آکادمیهای خود رسیدگی میکنند، زیرا امکانات و زیرساخت مناسب برای ردهها دارند.
جناب استیلی، ببخشید وارد زندگی خصوصیتان میشوم. در چه سالی ازدواج کردید؟ چند فرزند دارید و در حال حاضر آنها مشغول به چه کاری هستند؟
من در سال ۱۳۸۰ ازدواج کردم. ثمره این ازدواج دو دختر میباشد که هر دو دانشجو هستند.
آیا در خانه به همسرتان کمک میکنید؟
انصافاً به دلیل گرفتاریهای زیاد کاری و شغلی کمتر میتوانم به همسرم در خانه کمک کنم. بیشتر زحمتهای خانه را همسرم متقبل میشود که جا دارد از همین جا از ایشان تشکر و قدردانی کنم.
برای موفقیت زوجهای جوان در زندگی چه توصیهای دارید؟
در رابطه با زوجهای جوان، مهمترین مسأله گذشت و صداقت میباشد. با توجه به شرایط امروزی اقتصاد، در خانوادهها گاهی زنان هم مجبورند کار کنند تا بتوانند مایحتاج زندگی را فراهم کنند. باز هم تأکید میکنم صداقت برای زوجین بسیار مهم میباشد.
جناب استیلی، حقیقتاً «مادر» مقدسترین واژه در ادبیات ما میباشد. لطفاً در مورد نقش و جایگاه مادر چند جمله بفرمایید.
به نظر من هم، مادر مقدسترین و قشنگترین واژه میباشد. خداوند متعال همهی مادرانی را که در قید حیاتند حفظ کند و مادرانی را که به رحمت خدا رفتهاند مورد آمرزش خود قرار دهد. حقیقتاً، مادران زحمات زیادی میکشند. در واقع مادر بنده، علاوه بر مادر بودن، حکم پدر را هم برای من داشتند. باید تا والدین زنده هستند قدرشان را بدانیم و حرمتشان را حفظ کنیم.
اوقات فراغت را چگونه میگذرانید؟
ما اوقات فراغت خیلی کمی داریم. اکثراً در کنار مردم هستم. اگر فرصت کنم بیشتر در کنار خانواده هستم. دوست دارم اگر فرصتی پیش بیاید در کنار خانواده باشم تا مدتهایی که نبودم را جبران کنم.
آیا به مسافرت میروید و اگر بله، بیشتر کدام شهرها؟
بله، من هر از گاهی که فرصتی پیش بیاید همراه با خانواده به مسافرت میروم. معمولاً بیشتر سفرهای ما به شمال میباشد. البته به مشهد و کیش هم مسافرت میکنم. سفر خارجی هم اگر شرایط فراهم شود به ترکیه و دوبی میرویم.
آیا به استان کهگیلویه و بویراحمد سفر کردهاید و چه اطلاعات و خاطراتی دارید؟
من به بیشتر شهرهای ایران سفر کردهام، اما راجع به استان کهگیلویه و بویراحمد، امیدوارم خود حضرتعالی واسطه این سفر شوید. من همهی مردم ایران را با همه نژادها و زبانها بسیار دوست دارم. لر و کرد و ترک و بلوچ و گیلکی و فارس و عرب، همه برای من عزیز و قابل احترام هستند. برای من ایرانی بودن مهم است. تمام ایرانیها را چه در داخل و چه خارج از کشور برایشان احترام قائلم و دوستشان دارم.
لطفاً به سؤالات زیر کوتاه پاسخ دهید.
آیا اهل مطالعه هستید؟ چه کتابهایی را برای مطالعه انتخاب میکنید؟
بله، من اهل مطالعه هستم و بیشتر کتابهای ورزشی و روانشناسی را مطالعه میکنم.
اهل فیلم و سینما هستید و چه فیلمهایی و کدام هنرپیشهها را بیشتر دوست دارید؟
بله، اهل فیلم و سینما هستم، اما کمتر وقت میکنم بروم. معمولاً با بچههایم در خانه فیلمهای ورزشی و سریالهای ترکیهای را تماشا میکنم.
غذای موردعلاقه؟
من همه نوع غذاها را دوست دارم و در خانه به همسرم میگویم هر غذایی که درست کند، استفاده میکنم. اما چون مرحوم مادرم قورمه سبزیهای بسیار خوشمزهای درست میکرد، قورمه سبزی را بیشتر دوست دارم.
تیم ملی خارجی مورد علاقه شما؟
تیمهای ملی مورد علاقه من اسپانیا و آلمان هستند و برزیل هم شرایط خاصی دارد و با نوسانات خاصی است و ایتالیا هم خوب است.
باشگاه خارجی مورد علاقه؟
باشگاه خارجی مورد علاقه من بارسلونا میباشد و البته رئال مادرید هم تیم خوبی است و منچسترسیتی زمان گواردیولا هم فوقالعاده بود.
حشمت مهاجرانی؟
حشمت خان مهاجرانی عشق من است و امیدوارم هر جا که هستند، سلامت و تندرست باشند. بیشترین افتخارات را برای کشور ما بدست آورده است، هم در عرصهٔ باشگاهی و هم در عرصهٔ بینالمللی. هیچکس نتوانسته رکوردهایش را تکرار کند.
ناپلئون بناپارت؟
در رابطه با ایشان من اطلاعات خیلی دقیقی ندارم، اما از امپراطوران کشور فرانسه بودند که تلاش میکردند همه دنیا را تحت حکومت خود درآورند.
شادروان منصورخان پورحیدری؟
خدا رحمت کند مرحوم پورحیدری را. من در تیم ملی شاگرد ایشان بودم و مربی فوقالعاده با شخصیتی بود. بچههای تیم ملی هم دوستش داشتند. ایشان جزء اسطورههای باشگاه استقلال و تیم ملی بودند. من با ایشان خاطرات بسیار خوبی دارم و همیشه به من میگفت کاش در تیم استقلال، من هم یک حمید استیلی داشتم. خداوند ایشان را رحمت کند و بهشت جاودان جایگاهش باشد.
شادروان ابراهیم آشتیانی؟
ابراهیم آشتیانی هم یکی از دفاع راستهای خوب ایران بود. کاپیتان تیم ملی و پرسپولیس بود که متأسفانه خیلی زود از دنیا رفت. خوشبختانه یک پسر خیلی خوب به نام اردلان آشتیانی دارد که ایشان شاگرد من بود و امیدوارم موفق باشند.
آریوبرزن؟
آریوبرزن یک ایرانی وطنپرست است که مایه افتخار ایرانیان میباشد.
پائولو مالدینی؟
پائولو مالدینی یکی از بهترین مدافعان چپ دنیا بود که هم در پست دفاع چپ و هم دفاع میانی در تیمهای آث میلان و ایتالیا عالی بازی میکرد. از نابغههای جهان فوتبال بود که بسیار خوشتیپ و از باوفادارترین بازیکنان آث میلان بود. مالدینی هم خودش و هم پدرش و هم پسرش بازیکنان خیلی خوبی بودند.
حمید استیلی؟
من نمیتوانم در مورد خودم نظر بدهم. باید مردم مرا قضاوت کنند و نظر بدهند.
ادسون آرانتس دوناسیمنتو «پله»؟
در مورد پله، شاید بتوان گفت که فوتبال با پله به دنیا معرفی شده است و پله یکی از نوابغ جهان فوتبال بود که در ۱۷ سالگی به تیم ملی برزیل راه یافت. ایشان یک اسطوره فنی و اخلاقی برای تمامی جهان فوتبال میباشد و مورد احترام همه جهانیان است. بعد از پله هم مارادونا، مسی، زیدان و رونالدو مطرح شدند و البته پله الگوی همه آنها میباشد.
بزرگترین آرزو؟
بهترین آرزویم این است که همه مردم ایران زمین، عاقبت بخیر باشند و فوتبال کشور به جایگاه خوبی برسد تا حرفهای زیادی برای گفتن داشته باشیم و زیرساختهای ورزشی کشورمان مناسب و پیشرفته بشوند.
جناب حمیدخان استیلی، با تشکر و بینهایت از بذل محبت حضرتعالی، بخاطر حضور در این گفتگوی بسیار صمیمانه. در پایان اگر حرف نگفتهای دارید، بفرمایید.
با تشکر از شما، جناب آقای دانشفر که زحمت این مصاحبه را کشیدید، امیدوارم در زندگی و رسیدن به اهدافتان موفق باشید.
در این گفتوگو، استیلی از تجربیات خود در فوتبال، نظراتش درباره وضعیت کنونی تیم ملی و چالشهای پیش روی فوتبال ایران صحبت میکند. او همچنین به زندگی شخصیاش، روابطش با همتیمیها، و ارزشهای خانواده و صداقت در زندگی مشترک اشاره میکند.
به گزارش کبنا، در ادامه گفتوگوی سید ابوصالح دانشفر با حمید استیلی را میخوانید.
آقای حمیدخان استیلی، با عرض تسلیت و تعزیت به محضر حضرتعالی به خاطر آسمانی شدن والده مکرمه و معظمه، امیدوارم تسلیت ما را پذیرا باشید. مادر گرانقدر شما همانی بود که چنین فرزند شایسته و افتخارآفرینی را در دامن پر مهر خود تربیت و تقدیم جامعه نمود. خدایش رحمت کند.
با تشکر بینهایت از حضرتعالی که بذل محبت کردید و افتخار مصاحبه را به ما دادید و در این گفتوگوی صمیمانه شرکت فرمودید. لطفاً بفرمایید فوتبال را چگونه و از کجا آغاز کردید؟
حمید استیلی: به نام خدا. جناب دانشفر! همانطور که مستحضرید، من بچه جنوب شهر نازیآبادم و سالها در آن محله ساکن بودیم. ما بچههای محله نازیآباد، در کوچه و خیابان فوتبال بازی میکردیم. نیاز چندانی به امکانات نداشتیم. با دو تا آجر و یک توپ پلاستیکی هم میتوانستیم بازی کنیم. البته خانواده ما مخالف بازی کردن ما بودند، چون ما سه برادر بودیم که خیلی هم شلوغ بودیم. مرحوم مادرمان سرپرستیمان را بر عهده داشت. من در سن پنج سالگی متأسفانه پدرم را از دست دادم. پدرم در سال ۱۳۵۱ در حین انجام وظیفه به شهادت رسید. پس از فوت پدرم، مادرم جای ایشان را برایمان پر کرد. به لحاظ مالی وضعمان خوب نبود. قیمت خرید یک جفت کفش کتانی بالا بود و خرید آن از نظر اقتصادی برای ما مشکل بود. آن زمان بچههای محله ما به سه دسته، بزرگسالان، نوجوانان و کودکان تقسیم میشدند و بازی میکردند که ما جزء کوچکترها بودیم. ما سه برادر عاشق فوتبال بازی کردن بودیم اما خانواده مخالف بودند، زیرا درس و مشقمان را در اولویت قرار داده بودند و اصرار داشتند وقتمان را صرف درس خواندن و مشق نوشتن کنیم.
مشوق شما در علاقمند شدن به فوتبال چه کسانی بودند؟
مشوق ما بیشتر بچه محلههایمان بودند. ما عاشق فوتبال بودیم و کنار هم بازی میکردیم. به نظرم چون ژن فوتبالی داشتیم، جذب فوتبال میشدیم!
اولین تیم باشگاهی که در آن به طور رسمی بازی کردید چه تیمی بود؟
محله ما نزدیک باشگاه افسر بود، که بعدها به نام استقلال جنوب تغییر کرد. آقایان اردشیر لارودی و نادر فریادشیران در آنجا مدرسه فوتبال تأسیس کرده بودند. بچههای محله ما آقای لارودی را میشناختند. آنها همراه با آقای حمید صفری و محمد گلمحمدی کار میکردند و در باشگاه راهآهن بودند. من هم اولین بار فعالیتم را در باشگاه استقلال جنوب آغاز کردم و زیر نظر استادان اردشیر لارودی و نادر فریادشیران به مدرسه فوتبال رفتم. چون باشگاه پاس در محله نازیآباد بود و مربیها در ردههای نوجوانان و جوانان فعالیت داشتند، من هم از طریق تیم جوانان و استاد مهدی مناجاتی جذب تیم جوانان شدم. سپس به همراه پنج نفر دیگر که مربی ما عمران عزتی بود، ما را به تیم بزرگسالان پاس بردند. بعد از آن هم به تیم پرسپولیس رفتم که آن زمان آقای علی پروین هم آنجا بودند. من به همراه آقای محمد خاکپور در پرسپولیس بازی میکردیم و آنجا بود که ما برای تیم ملی انتخاب شدیم. در آخر، آقای پروین از پرسپولیس جدا شد و ما هم جدا شدیم.
در اوج فوتبال، یک سال بازی نکردم. بعد به تیم بهمن رفتم که بچههای پاس قدیم بودند. آنها مجوز وحدت قدیم را خریدند و در باشگاههای تهران بازی کردیم و قهرمان باشگاههای تهران شدیم. بعد از بهمن به تیم القادسیه کویت رفتم و پس از نُه ماه بازی در این تیم به ایران بازگشتم و دوباره در تیم بهمن شروع به بازی کردم. بعداً به اتفاق آقای محمد خاکپور و رضا رضاییمنش و چند بازیکن ایرانی پیش آقای جلال طالبی که مربی تیم گیلانک سنگاپور بود، رفتیم. وقتی بازیهای تیم ملی شروع شد، برگشتیم و بعد از جام جهانی تا سال ۸۲ به پرسپولیس که آقای پروین مربی تیم بود، برگشتم و بازی کردم. آقای علی پروین آن موقع پیراهن شماره ۷ را به من داد. بعد از سال ۸۲ فوتبال را کنار گذاشتم و به عنوان دستیار سوم و چهارم در کنار آقای علی پروین در تیم پرسپولیس انجام وظیفه کردم.
جناب استیلی، چه مربیانی در پیشرفت شما نقش داشتند و بهترین مربیان ایرانی را چه کسانی میدانید؟
مربیان زیادی در فوتبال و پیشرفت من نقش داشتند. اگرچه خودم بعد از چند سال مربی شدم، اما همیشه از مربیان و معلمان خود به نیکی یاد میکنم، چون در پیشرفت من نقش زیادی داشتند. از اولین مربیانم آقایان اردشیر لارودی، فریاد شیران، آقای عزتی، سعید پرورش، مهدی مناجاتی، علی پروین، ناصر ابراهیمی، محمد کماسی، محمد مایلی کهن و آقای جلال طالبی و مربیان تیم ملی هم خدا بیامرز شادروان منصورخان پورحیدری و آقای غلامحسین مظلومی، در رده تیم ملی امید و احمد سنجری و بقیه مربیان تأثیرگذار بودند.
مشوق شما در علاقمند شدن به فوتبال چه کسانی بودند؟
مشوق ما بیشتر بچههای محلهمان بودند. ما عاشق فوتبال بودیم و کنار هم بازی میکردیم. به نظرم چون ژن فوتبالی داشتیم، جذب فوتبال میشدیم!
اولین تیم باشگاهی که در آن به طور رسمی بازی کردید چه تیمی بود؟
محله ما نزدیک باشگاه افسر بود، که بعدها به نام استقلال جنوب تغییر کرد. آقایان اردشیر لارودی و نادر فریادشیران در آنجا مدرسه فوتبال تأسیس کرده بودند. بچههای محله ما آقای لارودی را میشناختند. آنها همراه با آقای حمید صفری و محمد گلمحمدی کار میکردند و در باشگاه راهآهن بودند. من هم اولین بار فعالیتم را در باشگاه استقلال جنوب آغاز کردم و زیر نظر استادان اردشیر لارودی و نادر فریادشیران به مدرسه فوتبال رفتم. چون باشگاه پاس در محله نازیآباد بود و مربیها در ردههای نوجوانان و جوانان فعالیت داشتند، من هم از طریق تیم جوانان و استاد مهدی مناجاتی جذب تیم جوانان شدم. سپس به همراه پنج نفر دیگر که مربی ما عمران عزتی بود، ما را به تیم بزرگسالان پاس بردند. بعد از آن هم به تیم پرسپولیس رفتم که آن زمان آقای علی پروین هم آنجا بودند. من به همراه آقای محمد خاکپور در پرسپولیس بازی میکردیم و آنجا بود که ما برای تیم ملی انتخاب شدیم. در آخر، آقای پروین از پرسپولیس جدا شد و ما هم جدا شدیم.
در اوج فوتبال، یک سال بازی نکردم. بعد به تیم بهمن رفتم که بچههای پاس قدیم بودند. آنها مجوز وحدت قدیم را خریدند و در باشگاههای تهران بازی کردیم و قهرمان باشگاههای تهران شدیم. بعد از بهمن به تیم القادسیه کویت رفتم و پس از نُه ماه بازی در این تیم به ایران بازگشتم و دوباره در تیم بهمن شروع به بازی کردم. بعداً به اتفاق آقای محمد خاکپور و رضا رضاییمنش و چند بازیکن ایرانی پیش آقای جلال طالبی که مربی تیم گیلانک سنگاپور بود، رفتیم. وقتی بازیهای تیم ملی شروع شد، برگشتیم و بعد از جام جهانی تا سال ۸۲ به پرسپولیس که آقای پروین مربی تیم بود، برگشتم و بازی کردم. آقای علی پروین آن موقع پیراهن شماره ۷ را به من داد. بعد از سال ۸۲ فوتبال را کنار گذاشتم و به عنوان دستیار سوم و چهارم در کنار آقای علی پروین در تیم پرسپولیس انجام وظیفه کردم.
در چه تیمهای باشگاهی بازی کردید و در کدام تیم موفقتر بودید؟
من در تمام تیمهایی که بازی کردم موفق بودم. در تیم پاس تهران و پرسپولیس تهران که همیشه جزء مدعیان بود و چندین دوره قهرمان شدیم، در تیم گیلانک سنگاپور که هم در جام حذفی و هم در جام باشگاهها قهرمان شدیم و همچنین با تیم القادسیه کویت.
چرا تیم استیل آذین با آن همه ستاره و بازیکنان خوب نتوانست نتایج قابل قبولی را به دست بیاورد؟
در رابطه با استیل آذین که من به عنوان مربی انتخاب شده بودم، چون تازه از دسته یک به لیگ برتر آمده بودیم و در نقل و انتقالات نمیتوانستیم بیشتر از پنج بازیکن در اختیار بگیریم و بیشتر بازیکنانمان دسته یکی بودند، سطح لیگ برتر بسیار بالاتر بود و تیمهای قدرتمندی هم حضور داشتند. ما توانستیم فقط علی کریمی، فریدون زندی و شاپورزاده را با چند نفر دیگر به خدمت بگیریم. لذا استخوانبندی تیممان چندان محکم نبود و من هم برای اولین بار مربیگری میکردم. البته مشکل مالی هم نداشتیم. آقای هدایتی تیم را ساپورت میکرد و حقوق بچهها را به موقع میداد و ما فقط دغدغه فنی داشتیم که جناب آقای حشمت خان مهاجرانی هم به عنوان مدیر فنی در کنارمان بود و خیلی به ما کمک کرد. آقای مهری مدیرعامل بود و آقای هدایتی هم مالک تیم بود. در سال اول نتایج نسبتاً خوبی گرفتیم.
چند بازی ملی انجام دارید و بهترین بازی ملی را در مقابل کدام کشور انجام دادهاید؟
من از سال ۸۲ تا ۸۵ در تیم ملی بودم و حدود ۱۵ گل ملی زدم، اما به مدت یک سال هم در دوران اوج، به دلیل اینکه آقای علی پروین از فوتبال کنار کشید، من هم از فوتبال کنارهگیری کردم. بهترین بازی را در مقابل تیم ملی استرالیا انجام دادیم که بعد از بیست سال به جام جهانی رفتیم. این مسأله برای کشور و مردم و خود فوتبالیستها خیلی مهم بود. رفتن به جام جهانی یکی از رؤیاهای کودکیم بود. بازیهای جام ملتها در سال ۹۶ هم جزء بازیهای خوب من در تیم ملی بود. ما به کره جنوبی شش گل زدیم و به عربستان هم سه گل زدیم.
آقای استیلی، در حماسهسازی ملبورن در مقابل تیم ملی استرالیا دوندگی بسیار زیادی داشتید و پس از زدن سوت پایان مسابقه از سر شوق، ساندروپل، داور خوشتیپ مجارستانی را در آغوش گرفتید. در آن لحظه چه احساسی داشتید؟
بله، بازی در مقابل تیم استرالیا بازی بسیار سختی بود و ما در بازی رفت یک بر یک مساوی کرده بودیم، اما بازی برگشت در ملبورن و خانه حریف و آن همه تماشاچی متعصب استرالیایی واقعاً مشکلساز بود. اسکلت تیم ملی استرالیا را بازیکنانی تشکیل داده بودند که اکثراً در باشگاههای اروپایی بازی میکردند و خیلی هماهنگ بودند. ما باید با دوندگی بسیار جلو آنها مقابله میکردیم که بچههای ما سنگ تمام گذاشتند و از جان مایه گذاشتند. ما در ابتدا با دو گل عقب افتادیم و چندین فرصت گلزنی را هم استرالیاییها از دست دادند تا اینکه آن فرد تماشاچی استرالیایی وارد میدان بازی شد و تور دروازه ما را پاره کرد. به همین علت در بازی وقفه ایجاد شد و همان وقفه هم باعث شد ما به بازی برگردیم. ما از حداقل فرصتها استفاده کردیم و دو گل زدیم. بازی بسیار دراماتیکی بود و در پایان ما برنده شدیم و به جام جهانی صعود کردیم. از این اتفاق بیش از اندازه غرق در شادی شدیم. آن نتیجه و بازی خاطرهای شد که بعد از گذشت سالها هنوز یادآوریاش باعث خوشحالی مردم ایران میشود. آن پیروزی باعث شد همه مردم ایران به خیابانها بریزند و غرق در شادی شوند. جشن و شادی که بعد از انقلاب بیسابقه بود. آن خوشحالی با هیچ چیز دیگر قابل مقایسه نیست.
شما زنندهٔ «گل قرن» به آمریکا در جام جهانی ۱۹۹۸ فرانسه بودید. گلی با ضربه سر و در نتیجهٔ سانتر بسیار زیبا و استاندارد جواد زرینچه، دیگر بازیکن ارزشمند تیم ملی، که زمینهساز اولین پیروزی تاریخی ایران در جامهای جهانی شد. از آن لحظه تاریخی و شگفتانگیز و همچنین از حس و حالتان برای مخاطبان صحبت کنید.
پس از آن گلی که به تیم ملی آمریکا در جام جهانی زدم، به دلیل اینکه به یکی از بهترین آرزوها و رؤیاهای دوران کودکی و جوانیام رسیده بودم، بسیار خوشحال شدم. زیرا همیشه چه در کودکی و چه در جوانی به حضور در جام جهانی و حتی زدن گل فکر میکردم. وقتی با زدن آن گل، رؤیاها و آرزوهایم به حقیقت پیوست، بسیار خوشحال شدم و سر از پا نمیشناختم.
آیا در خارج از کشور هم بازی کردهاید؟ در چه کشوری و در کدام تیمها؟
بله، من در تیم القادسیه کویت و گیلانک سنگاپور بازی کردم. البته بعد از جام جهانی چند تیم اروپایی من را خواستند، ولی آقای پروین که به پرسپولیس بازگشتند، حاضر نشدم به خارج بروم و در پرسپولیس بازی کردم.
الگوی ورزشی شما در فوتبال کشور و در خارج از کشور چه کسانی بودند؟
من در بچگی بازیهای علی پروین و حمید درخشان را بسیار دوست داشتم. اتفاقاً هر دو هم هافبک بودند و در میانه میدان بازی میکردند. نوع بازی آنها را بسیار دوست داشتم. در بین بازیکنان خارجی هم بازی لوتهار ماتیوس و زین الدین زیدان را میپسندیدم.
کدام بازیکن و مربی خارجی را میپسندی؟
از بین مربیان خارجی، پپ گواردیولا را میپسندم، زیرا هم از نظر تاکتیک و هم از نظر اخلاق بسیار خوب هستند.
و بازیکن و مربی ایرانی چه کسانی را؟
در بین مربیان ایرانی آقایان علی پروین و فیروز کریمی، مورد علاقهی من میباشند. آقایان شادروان منصور پورحیدری و مهدی مناجاتی و دیگر مربیانی که با آنها کار کردهام نیز مورد توجه و احترام بنده میباشند.
بهترین گلهایی را که در سطح ملی و باشگاهی به ثمر رساندید، نام ببرید.
در مسابقات داخلی باشگاهی، تیم ما یعنی پاس برابر استقلال تهران چهار بر دو پیروز شد. من دو گل به تیم استقلال زدم. آن موقع احمدرضا عابدزاده درون دروازه استقلال بود. هر دو گل بسیار زیبا بودند. بهترین گل ملی من همان گلی بود که در جام جهانی ۱۹۹۸ فرانسه به تیم ملی آمریکا زدم.
بازیکنانی که در رقابتهای باشگاهی و بازیهای رو در رو برای شما مشکلساز و دردسرآفرین بودند و به سختی مهارتان میکردند را نام ببرید.
معمولاً در همهی بازیهای داخلی، در مقابل رقیبان در زمین، بازیکنان همهی تیمها یارگیری بسیار سختی با ما داشتند و به شدت کنترل میکردند که نتوانیم آزادانه به راحتی در زمین مانور بدهیم. اما در بازیهای ملی و مسابقات حساس، این ما بودیم که بر روی بازیکنان شاخص تیمهای ملی که با ما مسابقه داشتند، به شدت یارگیری میکردیم.
برای رشد و شکوفایی فوتبال ایران در ردههای سنی چه پیشنهادی دارید؟
برای رشد و شکوفایی فوتبال ایران باید به ردههای سنی فوتبال در کشور توجه و اهمیت بیشتری داده شود و سرمایهگذاری بیشتری کنند. به قول معروف، سر و سامان بیشتری بدهند. متأسفانه باشگاههای ما به خاطر فوتبال دولتی و مدیران دولتی که دارند، کمتر به ردههای پایه توجه میکنند و بازیکنان رده سنی ما بیشتر در تیمهای ملی رشد میکنند و مورد توجه قرار میگیرند، چون در آنجا استعدادیابهای ما حضور دارند و روی آنها کار میکنند.
آیا از عملکرد و مدیریت فدراسیون فوتبال ایران راضی هستید؟
من عملکرد فدراسیون را متعادل میبینم، نه خیلی خوب و نه خیلی بد.
نظرتان راجع به استفاده از بازیکنان و مربیان خارجی در فوتبال ایران چیست؟
در رابطه با استفاده از مربیان خارجی، به دلیل اینکه زمینها و زیرساختهای مناسبی نداریم و از نظر مالی، باشگاههای ما دارای بودجههای مناسب نیستند و اکثراً مقروض هستند، آوردن مربی و بازیکن خارجی احتیاج به زیرساختها و امکانات مناسب و توان مالی بالایی دارد. مربیان خارجی خوبی به ایران آمدند، مثل ایویچ، کیروش و قدیمتر، مثل رایکوف از یوگسلاوی سابق و آلن راجرز و فرانک اوفارل از انگلستان که به ایران آمدند و تأثیرات بسیار خوبی در فوتبال کشورمان داشتند. آن موقع زیرساختهای ما خوب بود، چون در آن دوران از کل قاره آسیا و اقیانوسیه، فقط یک تیم به جام جهانی میرفت. واقعاً کار سخت بود. اما حشمت خان مهاجرانی در کنار این مربیان خارجی رشد بسیار خوبی داشت و بسیار اثرگذار بود و توانست تیم ملی را به جام جهانی ببرد. آقای مهاجرانی افتخاری بدست آورد که در این پنجاه سال هیچ مربی ایرانی بدست نیاورده بود. از جمله راهیابی ایران به جام جهانی ۱۹۷۸ آرژانتین و قهرمانی جام ملتهای آسیا و صعود به المپیک.
خاطرات تلخ و شیرین زیادی در فوتبال ایران دارید، لطفاً چند خاطره برای مخاطبان بزرگوارتان مطرح فرمایید.
بهترین خاطره من مربوط به زمانی است که در مرحله مقدماتی جام جهانی ۱۹۹۸ فرانسه در بازی برگشت با تیم ملی استرالیا در ملبورن دو بر صفر عقب بودیم، اما با تلاش و همت بچهها دو گل زدیم و مسابقه را با تساوی به پایان رساندیم و به جام جهانی صعود کردیم. از استرالیا با پرواز مستقیم به کشور امارات و شهر دوبی رفتیم و دو روز آنجا مستقر شدیم و شادی خود را با ایرانیان مقیم دوبی که تعدادشان هم بسیار زیاد بود تقسیم کردیم. پس از آن به تهران آمدیم و با هلیکوپتر از فرودگاه وارد استادیوم آزادی شدیم. عده بسیار زیادی از مردم علاقمند به فوتبال آنجا حضور داشتند. در استادیوم نیز جشن بسیار مفصلی در کنار مردم گرفتیم. آن روزها یکی از بهترین خاطرات ورزشی من میباشد.
کیفیت و بازیهای تیم ملی را در مقدماتی جام جهانی چگونه ارزیابی میکنید؟ در صورت صعود به جام جهانی برای کسب نتایج خوب چه پیشنهاداتی دارید؟
تیم ملی از نظر نتیجهگرایی خوب بوده و ما راحت به جام جهانی صعود میکنیم. اما سبک و شیوه تیم ملی را نمیپسندم، چون دارای نوساناتی میباشد که باید این مشکل برطرف شود. اما در مورد تیم، ما برای موفقیت در جام جهانی باید یک مقدار تیم ملی را جوان کنیم و معدل سنی تیم را پایین بیاوریم.
با کدام بازیکنان ایرانی رفاقت و همدلی بیشتری دارید؟
من با همه بازیکنان در ارتباطم و با آنها رفت و آمد دارم. با بازیکنان تیم ملی در جام جهانی ۹۸ فرانسه یک گروه واتساپی داریم که با هم در ارتباطیم. با بازیکنان تیم ملی و پرسپولیس ارتباط بیشتری دارم و حضوری یا تلفنی از احوالات هم با خبر میشویم. قرار بازیهای خیرخواهانه میگذاریم. الان هم قرار گذاشتیم به مشهد و طبس برویم، بعد هم به جزیره ابوموسی و آنجا بازی کنیم.
چرا تیمهای ملی ما، در ردههای سنی و باشگاهی در مسابقات آسیایی و بینالمللی ناموفق هستند؟
تیم ملی نوسانات زیادی دارد. ما بازیکنان خیلی خوبی داریم که چندین ساله در کنار هم بازی میکنند و آمدن مربیان خارجی برایشان تأثیرگذار بود. الان تیم ملی ما نتایج خوبی گرفته، اما خیلیها سبک بازی تیم ملی را نمیپسندند و شیوه بازی تیم ملی را قبول ندارند. خیلیها مربیان را با توجه به نتایجشان ارزیابی میکنند. نتایج تیم ملی ما برای رفتن به جام جهانی خوب بود، ولی روش و سبک مربیها در بعضی بازیها خوب و در بعضی بازیها ضعیف بود. همانطور که گفتم، نوساناتی در تیم ملی وجود دارد که باعث میشود عدهای معترض شوند.
در رابطه با تیمهای پایه، چون خیلی از باشگاهها اهمیتی برای تیمهای پایه قائل نمیشوند و به خاطر اینکه عمر مدیریتی خیلی از مدیران کوتاه میباشد، پس بیشتر به بزرگسالان توجه میکنند. تیمهایی مثل فولاد خوزستان و سپاهان اصفهان هستند که به تیمهای پایه و آکادمیهای خود رسیدگی میکنند، زیرا امکانات و زیرساخت مناسب برای ردهها دارند.
جناب استیلی، ببخشید وارد زندگی خصوصیتان میشوم. در چه سالی ازدواج کردید؟ چند فرزند دارید و در حال حاضر آنها مشغول به چه کاری هستند؟
من در سال ۱۳۸۰ ازدواج کردم. ثمره این ازدواج دو دختر میباشد که هر دو دانشجو هستند.
آیا در خانه به همسرتان کمک میکنید؟
انصافاً به دلیل گرفتاریهای زیاد کاری و شغلی کمتر میتوانم به همسرم در خانه کمک کنم. بیشتر زحمتهای خانه را همسرم متقبل میشود که جا دارد از همین جا از ایشان تشکر و قدردانی کنم.
برای موفقیت زوجهای جوان در زندگی چه توصیهای دارید؟
در رابطه با زوجهای جوان، مهمترین مسأله گذشت و صداقت میباشد. با توجه به شرایط امروزی اقتصاد، در خانوادهها گاهی زنان هم مجبورند کار کنند تا بتوانند مایحتاج زندگی را فراهم کنند. باز هم تأکید میکنم صداقت برای زوجین بسیار مهم میباشد.
جناب استیلی، حقیقتاً «مادر» مقدسترین واژه در ادبیات ما میباشد. لطفاً در مورد نقش و جایگاه مادر چند جمله بفرمایید.
به نظر من هم، مادر مقدسترین و قشنگترین واژه میباشد. خداوند متعال همهی مادرانی را که در قید حیاتند حفظ کند و مادرانی را که به رحمت خدا رفتهاند مورد آمرزش خود قرار دهد. حقیقتاً، مادران زحمات زیادی میکشند. در واقع مادر بنده، علاوه بر مادر بودن، حکم پدر را هم برای من داشتند. باید تا والدین زنده هستند قدرشان را بدانیم و حرمتشان را حفظ کنیم.
اوقات فراغت را چگونه میگذرانید؟
ما اوقات فراغت خیلی کمی داریم. اکثراً در کنار مردم هستم. اگر فرصت کنم بیشتر در کنار خانواده هستم. دوست دارم اگر فرصتی پیش بیاید در کنار خانواده باشم تا مدتهایی که نبودم را جبران کنم.
آیا به مسافرت میروید و اگر بله، بیشتر کدام شهرها؟
بله، من هر از گاهی که فرصتی پیش بیاید همراه با خانواده به مسافرت میروم. معمولاً بیشتر سفرهای ما به شمال میباشد. البته به مشهد و کیش هم مسافرت میکنم. سفر خارجی هم اگر شرایط فراهم شود به ترکیه و دوبی میرویم.
آیا به استان کهگیلویه و بویراحمد سفر کردهاید و چه اطلاعات و خاطراتی دارید؟
من به بیشتر شهرهای ایران سفر کردهام، اما راجع به استان کهگیلویه و بویراحمد، امیدوارم خود حضرتعالی واسطه این سفر شوید. من همهی مردم ایران را با همه نژادها و زبانها بسیار دوست دارم. لر و کرد و ترک و بلوچ و گیلکی و فارس و عرب، همه برای من عزیز و قابل احترام هستند. برای من ایرانی بودن مهم است. تمام ایرانیها را چه در داخل و چه خارج از کشور برایشان احترام قائلم و دوستشان دارم.
لطفاً به سؤالات زیر کوتاه پاسخ دهید.
آیا اهل مطالعه هستید؟ چه کتابهایی را برای مطالعه انتخاب میکنید؟
بله، من اهل مطالعه هستم و بیشتر کتابهای ورزشی و روانشناسی را مطالعه میکنم.
اهل فیلم و سینما هستید و چه فیلمهایی و کدام هنرپیشهها را بیشتر دوست دارید؟
بله، اهل فیلم و سینما هستم، اما کمتر وقت میکنم بروم. معمولاً با بچههایم در خانه فیلمهای ورزشی و سریالهای ترکیهای را تماشا میکنم.
غذای موردعلاقه؟
من همه نوع غذاها را دوست دارم و در خانه به همسرم میگویم هر غذایی که درست کند، استفاده میکنم. اما چون مرحوم مادرم قورمه سبزیهای بسیار خوشمزهای درست میکرد، قورمه سبزی را بیشتر دوست دارم.
تیم ملی خارجی مورد علاقه شما؟
تیمهای ملی مورد علاقه من اسپانیا و آلمان هستند و برزیل هم شرایط خاصی دارد و با نوسانات خاصی است و ایتالیا هم خوب است.
باشگاه خارجی مورد علاقه؟
باشگاه خارجی مورد علاقه من بارسلونا میباشد و البته رئال مادرید هم تیم خوبی است و منچسترسیتی زمان گواردیولا هم فوقالعاده بود.
حشمت مهاجرانی؟
حشمت خان مهاجرانی عشق من است و امیدوارم هر جا که هستند، سلامت و تندرست باشند. بیشترین افتخارات را برای کشور ما بدست آورده است، هم در عرصهٔ باشگاهی و هم در عرصهٔ بینالمللی. هیچکس نتوانسته رکوردهایش را تکرار کند.
ناپلئون بناپارت؟
در رابطه با ایشان من اطلاعات خیلی دقیقی ندارم، اما از امپراطوران کشور فرانسه بودند که تلاش میکردند همه دنیا را تحت حکومت خود درآورند.
شادروان منصورخان پورحیدری؟
خدا رحمت کند مرحوم پورحیدری را. من در تیم ملی شاگرد ایشان بودم و مربی فوقالعاده با شخصیتی بود. بچههای تیم ملی هم دوستش داشتند. ایشان جزء اسطورههای باشگاه استقلال و تیم ملی بودند. من با ایشان خاطرات بسیار خوبی دارم و همیشه به من میگفت کاش در تیم استقلال، من هم یک حمید استیلی داشتم. خداوند ایشان را رحمت کند و بهشت جاودان جایگاهش باشد.
شادروان ابراهیم آشتیانی؟
ابراهیم آشتیانی هم یکی از دفاع راستهای خوب ایران بود. کاپیتان تیم ملی و پرسپولیس بود که متأسفانه خیلی زود از دنیا رفت. خوشبختانه یک پسر خیلی خوب به نام اردلان آشتیانی دارد که ایشان شاگرد من بود و امیدوارم موفق باشند.
آریوبرزن؟
آریوبرزن یک ایرانی وطنپرست است که مایه افتخار ایرانیان میباشد.
پائولو مالدینی؟
پائولو مالدینی یکی از بهترین مدافعان چپ دنیا بود که هم در پست دفاع چپ و هم دفاع میانی در تیمهای آث میلان و ایتالیا عالی بازی میکرد. از نابغههای جهان فوتبال بود که بسیار خوشتیپ و از باوفادارترین بازیکنان آث میلان بود. مالدینی هم خودش و هم پدرش و هم پسرش بازیکنان خیلی خوبی بودند.
حمید استیلی؟
من نمیتوانم در مورد خودم نظر بدهم. باید مردم مرا قضاوت کنند و نظر بدهند.
ادسون آرانتس دوناسیمنتو «پله»؟
در مورد پله، شاید بتوان گفت که فوتبال با پله به دنیا معرفی شده است و پله یکی از نوابغ جهان فوتبال بود که در ۱۷ سالگی به تیم ملی برزیل راه یافت. ایشان یک اسطوره فنی و اخلاقی برای تمامی جهان فوتبال میباشد و مورد احترام همه جهانیان است. بعد از پله هم مارادونا، مسی، زیدان و رونالدو مطرح شدند و البته پله الگوی همه آنها میباشد.
بزرگترین آرزو؟
بهترین آرزویم این است که همه مردم ایران زمین، عاقبت بخیر باشند و فوتبال کشور به جایگاه خوبی برسد تا حرفهای زیادی برای گفتن داشته باشیم و زیرساختهای ورزشی کشورمان مناسب و پیشرفته بشوند.
جناب حمیدخان استیلی، با تشکر و بینهایت از بذل محبت حضرتعالی، بخاطر حضور در این گفتگوی بسیار صمیمانه. در پایان اگر حرف نگفتهای دارید، بفرمایید.
با تشکر از شما، جناب آقای دانشفر که زحمت این مصاحبه را کشیدید، امیدوارم در زندگی و رسیدن به اهدافتان موفق باشید.