تاریخ انتشار
يکشنبه ۲ دی ۱۳۹۷ ساعت ۱۶:۰۵
کد مطلب : ۴۰۵۶۶۹
آمار خودکشی در دنیا و مقایسه آن با ایران
زنان ایرانی رتبه اول «خودسوزی» را در خاورمیانه دارند/ مرگ ۳۰ هزار ایرانی بر اثر خودکشی طی ۱۱ سال
۰
کبنا ؛خودکشی آن هم به وحشتناکترین صورت با استفاده از آتش نشان دهنده اوج درد و الم زنان است که بایستی بدون اتلاف وقت به فکر چاره ای اساسی بود. زنانی که خود را در میان زبانههای آتش میافکنند پیامی پر از درد و زجر به جامعه مخابره میکنند که ضروری است شنیده شود نه اینکه صحبت در این زمینه تابو به حساب بیاید.
روزنامه همدلی نوشت: «سوختگی در ایران به شدت شایع است و ۸ برابر متوسط جهانی مردم کشور ما میسوزند، این آمار هولناک از آمار سوختگی در کشور را دیروز رئیس مرکز تحقیقات پیشگیری از سوختگی در روز ملی پیشگیری از سوختگی اعلام کرد.
«محمد جواد فاطمی» با بیان این که سالانه در حدود ۳۰ هزار نفر در کشور دچار سوختگیهای شدید منجر به بستری میشوند و از این تعداد ۳ هزار نفر فوت میکنند، گفت: حدود ۱۰ الی ۱۵ درصد بیماران سوختگی اغلب زنانی هستند که اقدام به خودسوزی کردهاند و حتمال دارد آمار از این تعداد هم بیشتر باشد، چراکه بسیاری از آمار سوختگیها در کشور ثبت نمیشود.
قصه زنانی که شعلههای آتش را برای پایان بخشیدن به زندگیشان انتخاب کردهاند، دیگر موضوع عجیب و غریبی در کشور نیست، سالهاست برخی از زنان کشور برای فرار از زندگی به این مرگ دردناک متوسل میشوند. خودسوزی یکی از خشنترین و دردناکترین روشهای خودکشی است وبه دلیل زخمها و عفونتهای عمیق و پیچیده، میزان هلاکت با آن حتی از روشهایی چون حلقآویزی هم بیشتر است. امروزه استفاده از این روش برای خودکشی، در کشورهای پیشرفته رایج نیست. اما در کشور ما و بین زنان به ویژه زنان برخی از استانها رایجترین شیوه خودکشی است. اگرچه این نوع خودکشی طی سالیان گذشته تا حدودی در کشور کاهش یافته، اما شواهد حاکی از آن است حکایت خودسوزی زنان کشور همچنان باقی است.
آمار مشخصی از میزان خودسوزی در شهرهای مختلف ایران در دست نیست. برخی آر مسوولان امر معتقدند که انتشار هرچه بیشتر اخبار مربوط به خودکشی و خودسوزی باعث متشنج شدن جامعه و شیوع بیشتر این امر در بین مردم میشود، در حالیکه عدم انتشار و پرداختن به این پدیده اجتماعی نه تنها آمار خودکشی و خودسوزی را کاهش نداده، بلکه طبق آمار، خودکشی افزایش نیز داشته و شیوع آن را امروزه میتوان حتی در سکوت خبری شاهد بود.
با نیم نگاهی به آمار ناقص محمد جواد فاطمی که حتی خود نیز نسبت به صحتاش تردید دارد، این سؤال در ذهن ایجاد میشود که چه شرایطی در جامعه ایران مهیا شده که استعداد خودکشی -آن هم بدترین نوع آن یعنی خودسوزی -در بین زنان فزایش داده است؟
یک کارشناس ارشد روانشناسی بالینی با بیان این که خودسوزی از یکسری الگوهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی تبعیت میکند و پدیده اجتماعی پیچیدهای است که نمیتوان عامل مشخصی را برای آن نام برد، خودسوزی زنان را بیشتر متأثر از نظام پدرسالار یا نگاه غلطی که میتوان آن را «فرودستی جنسیتی زنان» نام نهاد، میداند.
طاهره امیری با بیان این که جوامعی که به «آنومی» دچار میشوند، افراد بیشتری تمایل دارند حیات خود را نابود کنند، خودسوزی زنان در کشور را به اعتراض خفته آنان گره زد و به همدلی گفت:: زنانی که نه حرفشان شنیده میشود و نه در جامعه مرد سالار دیده میشوند و نه از کوچکترین حق و حقوقی برخوردار هستند، چاره ای به جزانتخاب مرگ خود خواسته ندارند. آنان خودسوزی که سختترین نوع خودکشی است را انتخاب میکنند که بلکه بتوانند صدای اعتراضشان را بلندتر به گوش خانواده و جامعه ای که سالهاست آنها را انکار کرده است برسانند.
امیری با اشاره به نقش سنتهای نادرست و مناسبات قومی قبیلهای در استقبال زنان از شعلههای آتش، افزود: در برخی از استانها مانند ایلام، کهگیلویه بویراحمد و ...هنوز مناسبات قومی و قبیله ای پررنگی در آن حاکم است، وی افزایش خودکشی در بین زنان این استانها را جنگ مدرنیته و سنت دانست و افزود: امروزه به مدد شبکههای اجتماعی و گسترش ارتباطات و بالارفتن سطح تحصیلات و آگاهی زنان، این قشر از جامعه به حقوق خود آگاهی پیدا کرده و مطالبات جدیدی دارند. اما چون این آگاهی در بستر بافت سنتی آن استانها با بن بست های قانونی و عرفی مواجه میشود، نه تنها به تغییر شرایط نمیانجامد بلکه بعنوان یک ناهنجاری به شدت با آن مخالفت میشود و همین تناقص ها علت بسیاری از خودکشیهای زنان کشور است.
امیری در توضیح تناقص ها میگوید: خودکشی در زنان نوعی اعتراض است تا آن که آنان واقعاً قصد پایان دادن به زندگی خود را داشته باشند. خودکشی و خودسوزی میان زنها نوعی اعتراض و انتقام از کسانی است که خشونت را اعمال کردهاند. فرد با انتخاب بدترین شیوه خودکشی خشم خود را نسبت به خشونت و تبعیضهای جنسیتی که علیه او اعمال شده است نشان میدهد. که گاهی این اعتراض به مرگ این زنان میانجامد و اگر شانس با آنان یار باشد و از مرگ رهایی یابند عارضههای جدی پیدا می کنندو تا پایان زندگی خود هر بار به آیینه نگاه کنند صورتهای سوخته آنان تداعی کننده دردهای جسمی و روحی آنان خواهد بود.
وی با بیان اینکه خودکشی را نمیتوان فقط به یک عامل محدود کرد گفت خودکشی در میان زنان کشور مؤلفههای زیادی دارد و نقش مسائل اقتصادی و بیکاری نباید از نطر دور دانست، زنانی که از استقلال مالی و اقتصادی و پایگاه اجتماعی مناسبی برخوردار هستند کمتر به سمت خودکشی سوق داده میشوند.
آمار خودکشی در دنیا و مقایسه آن با ایران:
براساس گزارش سازمان بهداشت جهانی سالانه ۸۰۰ هزار نفر بر اثر خودکشی از بین میروند. 40 ثانیه یک نفر به علت خودکشی میمیرد. این در حالی است که این آمار فقط مختص به خودکشیهای منجر به مرگ است و خودکشی، هشتمین دلیل مرگومیر در دنیا محسوب میشود.
۷۵ درصد از خودکشیها در کشورهایی با درآمد کم یا متوسط اتفاق میافتد و ۶۰ درصد از خودکشیهای موفق دنیا در قاره آسیا انجام میشود. طبق آمار سالانه بیش از ۳۰ هزار نفر در آمریکا با خودکشی جان خود را از دست میدهند. میزان خودکشی در ایران همیشه در پردهای از ابهام بوده و این نیز بهدلیل سیاستهای رسمی است که اعلام آمار خودکشی را به صلاح نمیدانند. در واقع از سال ۱۳۹۲ که سازمان پزشکی قانونی کشور آماری از میزان خودکشی در وبسایت خود ارائه داد و از افزایش آمار خودکشی اظهار نگرانی کرد تاکنون آمار جدیدی ارائه نشده است.
براساس آخرین آمارهای موجود از میزان خودکشی در کشور، در ۹ ماه ابتدایی سال ۹۲ روزی بیش از ۱۱ نفر در کشور خودکشی کردهاند. بهصورت کلی و براساس آمار پزشکی قانونی، بین سالهای ۱۳۸۰ تا ۱۳۹۱، بیش از ۳۰ هزار نفر در ایران بر اثر خودکشی جان خود را از دست دادهاند. براساس آمار سال ۹۲ از هر صد هزار ایرانی، پنج نفر در سال جانشان را با خودکشی از دست دادهاند وبراساس آخرین آمارهای غیر رسمی این تعداد از هر صد هزار نفر به شش نفر رسیده است. ضمن اینکه به گفته زهرا حضرتی، استاد جامعهشناسی زنان ایرانی رتبه اول «خودسوزی» را در خاورمیانه دارند.
زنان ایرانی در حالی رتبه نخست خودسوزی در خاورمیانه را از آن خود کردهاند که در مقایسه با دیگر زنان منطقه از جایگاه و آگاهی بالاتری برخوردارند؛ این آگاهی اما به جای آنکه به تغییر شرایطشان کمک کند، آنها را افسرده کرده و به انتخاب مرگ کشانده است.
خودکشی آن هم به وحشتناکترین صورت با استفاده از آتش نشان دهنده اوج درد و الم زنان است که بایستی بدون اتلاف وقت به فکر چاره ای اساسی بود. زنانی که خود را در میان زبانههای آتش میافکنند پیامی پر از درد و زجر به جامعه مخابره میکنند که ضروری است شنیده شود نه اینکه صحبت در این زمینه تابو به حساب بیاید.
روزنامه همدلی نوشت: «سوختگی در ایران به شدت شایع است و ۸ برابر متوسط جهانی مردم کشور ما میسوزند، این آمار هولناک از آمار سوختگی در کشور را دیروز رئیس مرکز تحقیقات پیشگیری از سوختگی در روز ملی پیشگیری از سوختگی اعلام کرد.
«محمد جواد فاطمی» با بیان این که سالانه در حدود ۳۰ هزار نفر در کشور دچار سوختگیهای شدید منجر به بستری میشوند و از این تعداد ۳ هزار نفر فوت میکنند، گفت: حدود ۱۰ الی ۱۵ درصد بیماران سوختگی اغلب زنانی هستند که اقدام به خودسوزی کردهاند و حتمال دارد آمار از این تعداد هم بیشتر باشد، چراکه بسیاری از آمار سوختگیها در کشور ثبت نمیشود.
قصه زنانی که شعلههای آتش را برای پایان بخشیدن به زندگیشان انتخاب کردهاند، دیگر موضوع عجیب و غریبی در کشور نیست، سالهاست برخی از زنان کشور برای فرار از زندگی به این مرگ دردناک متوسل میشوند. خودسوزی یکی از خشنترین و دردناکترین روشهای خودکشی است وبه دلیل زخمها و عفونتهای عمیق و پیچیده، میزان هلاکت با آن حتی از روشهایی چون حلقآویزی هم بیشتر است. امروزه استفاده از این روش برای خودکشی، در کشورهای پیشرفته رایج نیست. اما در کشور ما و بین زنان به ویژه زنان برخی از استانها رایجترین شیوه خودکشی است. اگرچه این نوع خودکشی طی سالیان گذشته تا حدودی در کشور کاهش یافته، اما شواهد حاکی از آن است حکایت خودسوزی زنان کشور همچنان باقی است.
آمار مشخصی از میزان خودسوزی در شهرهای مختلف ایران در دست نیست. برخی آر مسوولان امر معتقدند که انتشار هرچه بیشتر اخبار مربوط به خودکشی و خودسوزی باعث متشنج شدن جامعه و شیوع بیشتر این امر در بین مردم میشود، در حالیکه عدم انتشار و پرداختن به این پدیده اجتماعی نه تنها آمار خودکشی و خودسوزی را کاهش نداده، بلکه طبق آمار، خودکشی افزایش نیز داشته و شیوع آن را امروزه میتوان حتی در سکوت خبری شاهد بود.
با نیم نگاهی به آمار ناقص محمد جواد فاطمی که حتی خود نیز نسبت به صحتاش تردید دارد، این سؤال در ذهن ایجاد میشود که چه شرایطی در جامعه ایران مهیا شده که استعداد خودکشی -آن هم بدترین نوع آن یعنی خودسوزی -در بین زنان فزایش داده است؟
یک کارشناس ارشد روانشناسی بالینی با بیان این که خودسوزی از یکسری الگوهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی تبعیت میکند و پدیده اجتماعی پیچیدهای است که نمیتوان عامل مشخصی را برای آن نام برد، خودسوزی زنان را بیشتر متأثر از نظام پدرسالار یا نگاه غلطی که میتوان آن را «فرودستی جنسیتی زنان» نام نهاد، میداند.
طاهره امیری با بیان این که جوامعی که به «آنومی» دچار میشوند، افراد بیشتری تمایل دارند حیات خود را نابود کنند، خودسوزی زنان در کشور را به اعتراض خفته آنان گره زد و به همدلی گفت:: زنانی که نه حرفشان شنیده میشود و نه در جامعه مرد سالار دیده میشوند و نه از کوچکترین حق و حقوقی برخوردار هستند، چاره ای به جزانتخاب مرگ خود خواسته ندارند. آنان خودسوزی که سختترین نوع خودکشی است را انتخاب میکنند که بلکه بتوانند صدای اعتراضشان را بلندتر به گوش خانواده و جامعه ای که سالهاست آنها را انکار کرده است برسانند.
امیری با اشاره به نقش سنتهای نادرست و مناسبات قومی قبیلهای در استقبال زنان از شعلههای آتش، افزود: در برخی از استانها مانند ایلام، کهگیلویه بویراحمد و ...هنوز مناسبات قومی و قبیله ای پررنگی در آن حاکم است، وی افزایش خودکشی در بین زنان این استانها را جنگ مدرنیته و سنت دانست و افزود: امروزه به مدد شبکههای اجتماعی و گسترش ارتباطات و بالارفتن سطح تحصیلات و آگاهی زنان، این قشر از جامعه به حقوق خود آگاهی پیدا کرده و مطالبات جدیدی دارند. اما چون این آگاهی در بستر بافت سنتی آن استانها با بن بست های قانونی و عرفی مواجه میشود، نه تنها به تغییر شرایط نمیانجامد بلکه بعنوان یک ناهنجاری به شدت با آن مخالفت میشود و همین تناقص ها علت بسیاری از خودکشیهای زنان کشور است.
امیری در توضیح تناقص ها میگوید: خودکشی در زنان نوعی اعتراض است تا آن که آنان واقعاً قصد پایان دادن به زندگی خود را داشته باشند. خودکشی و خودسوزی میان زنها نوعی اعتراض و انتقام از کسانی است که خشونت را اعمال کردهاند. فرد با انتخاب بدترین شیوه خودکشی خشم خود را نسبت به خشونت و تبعیضهای جنسیتی که علیه او اعمال شده است نشان میدهد. که گاهی این اعتراض به مرگ این زنان میانجامد و اگر شانس با آنان یار باشد و از مرگ رهایی یابند عارضههای جدی پیدا می کنندو تا پایان زندگی خود هر بار به آیینه نگاه کنند صورتهای سوخته آنان تداعی کننده دردهای جسمی و روحی آنان خواهد بود.
وی با بیان اینکه خودکشی را نمیتوان فقط به یک عامل محدود کرد گفت خودکشی در میان زنان کشور مؤلفههای زیادی دارد و نقش مسائل اقتصادی و بیکاری نباید از نطر دور دانست، زنانی که از استقلال مالی و اقتصادی و پایگاه اجتماعی مناسبی برخوردار هستند کمتر به سمت خودکشی سوق داده میشوند.
آمار خودکشی در دنیا و مقایسه آن با ایران:
براساس گزارش سازمان بهداشت جهانی سالانه ۸۰۰ هزار نفر بر اثر خودکشی از بین میروند. 40 ثانیه یک نفر به علت خودکشی میمیرد. این در حالی است که این آمار فقط مختص به خودکشیهای منجر به مرگ است و خودکشی، هشتمین دلیل مرگومیر در دنیا محسوب میشود.
۷۵ درصد از خودکشیها در کشورهایی با درآمد کم یا متوسط اتفاق میافتد و ۶۰ درصد از خودکشیهای موفق دنیا در قاره آسیا انجام میشود. طبق آمار سالانه بیش از ۳۰ هزار نفر در آمریکا با خودکشی جان خود را از دست میدهند. میزان خودکشی در ایران همیشه در پردهای از ابهام بوده و این نیز بهدلیل سیاستهای رسمی است که اعلام آمار خودکشی را به صلاح نمیدانند. در واقع از سال ۱۳۹۲ که سازمان پزشکی قانونی کشور آماری از میزان خودکشی در وبسایت خود ارائه داد و از افزایش آمار خودکشی اظهار نگرانی کرد تاکنون آمار جدیدی ارائه نشده است.
براساس آخرین آمارهای موجود از میزان خودکشی در کشور، در ۹ ماه ابتدایی سال ۹۲ روزی بیش از ۱۱ نفر در کشور خودکشی کردهاند. بهصورت کلی و براساس آمار پزشکی قانونی، بین سالهای ۱۳۸۰ تا ۱۳۹۱، بیش از ۳۰ هزار نفر در ایران بر اثر خودکشی جان خود را از دست دادهاند. براساس آمار سال ۹۲ از هر صد هزار ایرانی، پنج نفر در سال جانشان را با خودکشی از دست دادهاند وبراساس آخرین آمارهای غیر رسمی این تعداد از هر صد هزار نفر به شش نفر رسیده است. ضمن اینکه به گفته زهرا حضرتی، استاد جامعهشناسی زنان ایرانی رتبه اول «خودسوزی» را در خاورمیانه دارند.
زنان ایرانی در حالی رتبه نخست خودسوزی در خاورمیانه را از آن خود کردهاند که در مقایسه با دیگر زنان منطقه از جایگاه و آگاهی بالاتری برخوردارند؛ این آگاهی اما به جای آنکه به تغییر شرایطشان کمک کند، آنها را افسرده کرده و به انتخاب مرگ کشانده است.
خودکشی آن هم به وحشتناکترین صورت با استفاده از آتش نشان دهنده اوج درد و الم زنان است که بایستی بدون اتلاف وقت به فکر چاره ای اساسی بود. زنانی که خود را در میان زبانههای آتش میافکنند پیامی پر از درد و زجر به جامعه مخابره میکنند که ضروری است شنیده شود نه اینکه صحبت در این زمینه تابو به حساب بیاید.