تاریخ انتشار
يکشنبه ۱۸ فروردين ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۵۸
کد مطلب : ۴۰۸۴۳۷
یادداشت|
اصولگرایی و اصلاح طلبی گچساران و باشت در مظان
سیده زهرا حسینیفر
۲
کبنا ؛
تجربه انتخاباتی ایرانیان در چهل سال گذشته نشان داده که طیف اصلاح طلب همواره با اقبال بیشتری روبرو بوده است، در گچساران نیز به همین شکل بوده و در انتخابات 96 گچساران بیشترین تعداد رأی را در کهگیلویه و بویراحمد برای «حسن روحانی» به صندوق رأی انداخت. دور از نظر نیست که در دوره های گذشته، اصولگرایان گچساران و باشت در دوره هایی موحد و نبیزاده را بر اصلاحطلبان ترجیح دادند هر چند در آن زمان با تنشهای هم روبرو بودند، اما در سالهای اخیر مردم شهرستانهای گچساران و باشت به سمت اصلاح طلبی رغبت بیشتری پیدا کردند و ردای مجلس را در دو دوره نهم و دهم بر تن اصلاح طلبان پوشاندهاند.
با نیم نگاهی به فعالیت اصلاح طلب ها می توان فهمید که تنها گزینه دم دست و آماده اصلاحطلبان این دو شهرستان تاجگردون است و این طور به نظر میآید تا زمانی که تاجگردون قصد کاندیداتوری داشته باشد هیچ کدام از اصلاح طلبان نمیتوانند عرض اندام کنند، هر چند که منتقد رفتار سیاسی او باشند. همینطور عبور اصلاح طلبان از تاجگردون تا حدودی هم مشکل است.
اما باید دید کشور در چه وضعیتی به سر می برد و دو حزب اصولگرا و اصلاح طلب چه فعالیت هایی داشته اند؛ کمتر از یک سال مانده به انتخابات، کشور در بدترین شرایط اقتصادی ممکن قرار دارد و در حالی که تاجگردون رئیس کمیسیون برنامه و بودجه و مدعی جذب بودجههای آنچنانی برای پروژههای توسعهای شهرستان و حتی استان است، استان کهگیلویه بویراحمد از نظر وضعیت اشتغال در رتبههای آخر در کنار سیستان و بلوچستان قرار گرفته است؛ انتقادات منصفانه زیادی به سیاست های تاجگردون، چه در زمینه بودجه ریزی و در وظایف نمایندگی و چه در رویکرد او به حزبی گری وارد است، که اصولگرایان یا از روی سیاسی کاری یا از روی توجه به شرایط اقتصادی جامعه و دلسوزی برای مردم، میتوانند بهترین استفاده را از شرایط کنونی ببرند و شرایط را به نفع خود تغییر دهند.
در چنین وضعیتی که بهترین زمان برای رسیدن به گزینه نهایی و برنامه ریزیهای دیگر برای اصولگرایان محسوب میشود، اصولگرایان هنوز به اجماع نرسیدهاند و کاندیداهای احتمالی اصولگرایان هر چند وقت یکبار با مصاحبههای انتقادی خود عرض اندامی میکنند تا از عرصه عقب نمانند.
از نظر سیاسی در این شرایطی که بیکاری جزو مسائل پرمناقشه در میان عموم مردم شده، آمار بیکاری در استان از میانگین آمار بیکاری در کشور بالاتر رفته است و از طرفی مشکلات اقتصادی بر مردم فشار آورده، میرشکال اقتصاد نیز از پس این غول بیکاری برنیامده، آیا اصولگرایان میتوانند راه برون رفت از شرایط نامساعد کنونی را بیابند و میتوانند از این شرایط به نفع خود استفاده کنند؟
آیا زراعت کیش جوان که به انتقاد از تاجگردون و سیاستهای اقتصادی او میپردازد، این توان را در خود میبیند که بدون وعده و وعید به چند نفر معضل بیکاری را برای همه جوانان در شهرستان حل کند؟ آیا پاکدل که مدیری موفق بوده، داعیه پاکدستی در زمان مدیریتی خود را دارد و بارها در یادداشتهای خود دم از اقدامات توسعهای اش -در زمانی که مدیرعامل شرکت نفت بوده- در شهرستان زده، میتواند مشکلات جوانان این شهرستان را حل کند؟ آیا زینل زاده که تا الان سکوت اختیار کرده یا خورشیدی که داعیه کار علمی را دارد و میگوید تحقیقات توسعهای بر روی مشکلات معیشتی، بیکاری جوانان انجام داده میتواند مشکل جوانان شهرستان را حل کند؟ سید قدرت و جعفری چه کاری برای مردم میکنند؟ آیا «تغییر» در رویکرد دو حزب به ویژه در اصولگرایان و به ویژه در معرفی کاندیدای جوان پسند و شایسته در هر دو حزب یک کلیدواژه مهم و اساسی نیست؟
مردم ما اگر از سیاستمداران رویگردان نشوند و بر مدار بی تفاوتی سیاسی نباشند، سنجش و قضاوت منصفانه را به خوبی آموختهاند. این مردم سیدقدرت را به خوبی شناخته اند، جعفری و خورشیدی را میشناسند. در دو دوره، تاجگردون را با همه نقاط قوت و ضعف دیدهاند. تاجگردونی که در طی این چند ساله تلاشهای زیادی انجام داده، و بنا به گفته او کاری کرده که الان «مردم توقعشان بالا رفته»، اما بارها هم خطاب به مردم گفته «اگر از من میگذرید بگذرید ولی به عقب برنگردید».
جوانان با انگیزه، تحصیل کرده، نخبه این دو شهرستان که توانایی ورود به سیاست را دارند هم کم نیستند. از طرفی امثال علی مراد جعفری، سیدقدرت حسینی و تاجگردون عمر سیاسی خود را طی کردهاند و میتوانند به جای ایجاد تعلل و تلف کردن وقت، چراغ دار راه برای جوانترها باشند تا هم طیف اصولگرا از اصولگرایی سنتی خود درگذرد و ستارههای نوظهور خود را بیابد و هم اصلاح طلبان گزینههای جوان و تازه نفس تری را معرفی کنند.
---------------------------------
سیده زهرا حسینیفر
با نیم نگاهی به فعالیت اصلاح طلب ها می توان فهمید که تنها گزینه دم دست و آماده اصلاحطلبان این دو شهرستان تاجگردون است و این طور به نظر میآید تا زمانی که تاجگردون قصد کاندیداتوری داشته باشد هیچ کدام از اصلاح طلبان نمیتوانند عرض اندام کنند، هر چند که منتقد رفتار سیاسی او باشند. همینطور عبور اصلاح طلبان از تاجگردون تا حدودی هم مشکل است.
اما باید دید کشور در چه وضعیتی به سر می برد و دو حزب اصولگرا و اصلاح طلب چه فعالیت هایی داشته اند؛ کمتر از یک سال مانده به انتخابات، کشور در بدترین شرایط اقتصادی ممکن قرار دارد و در حالی که تاجگردون رئیس کمیسیون برنامه و بودجه و مدعی جذب بودجههای آنچنانی برای پروژههای توسعهای شهرستان و حتی استان است، استان کهگیلویه بویراحمد از نظر وضعیت اشتغال در رتبههای آخر در کنار سیستان و بلوچستان قرار گرفته است؛ انتقادات منصفانه زیادی به سیاست های تاجگردون، چه در زمینه بودجه ریزی و در وظایف نمایندگی و چه در رویکرد او به حزبی گری وارد است، که اصولگرایان یا از روی سیاسی کاری یا از روی توجه به شرایط اقتصادی جامعه و دلسوزی برای مردم، میتوانند بهترین استفاده را از شرایط کنونی ببرند و شرایط را به نفع خود تغییر دهند.
در چنین وضعیتی که بهترین زمان برای رسیدن به گزینه نهایی و برنامه ریزیهای دیگر برای اصولگرایان محسوب میشود، اصولگرایان هنوز به اجماع نرسیدهاند و کاندیداهای احتمالی اصولگرایان هر چند وقت یکبار با مصاحبههای انتقادی خود عرض اندامی میکنند تا از عرصه عقب نمانند.
از نظر سیاسی در این شرایطی که بیکاری جزو مسائل پرمناقشه در میان عموم مردم شده، آمار بیکاری در استان از میانگین آمار بیکاری در کشور بالاتر رفته است و از طرفی مشکلات اقتصادی بر مردم فشار آورده، میرشکال اقتصاد نیز از پس این غول بیکاری برنیامده، آیا اصولگرایان میتوانند راه برون رفت از شرایط نامساعد کنونی را بیابند و میتوانند از این شرایط به نفع خود استفاده کنند؟
آیا زراعت کیش جوان که به انتقاد از تاجگردون و سیاستهای اقتصادی او میپردازد، این توان را در خود میبیند که بدون وعده و وعید به چند نفر معضل بیکاری را برای همه جوانان در شهرستان حل کند؟ آیا پاکدل که مدیری موفق بوده، داعیه پاکدستی در زمان مدیریتی خود را دارد و بارها در یادداشتهای خود دم از اقدامات توسعهای اش -در زمانی که مدیرعامل شرکت نفت بوده- در شهرستان زده، میتواند مشکلات جوانان این شهرستان را حل کند؟ آیا زینل زاده که تا الان سکوت اختیار کرده یا خورشیدی که داعیه کار علمی را دارد و میگوید تحقیقات توسعهای بر روی مشکلات معیشتی، بیکاری جوانان انجام داده میتواند مشکل جوانان شهرستان را حل کند؟ سید قدرت و جعفری چه کاری برای مردم میکنند؟ آیا «تغییر» در رویکرد دو حزب به ویژه در اصولگرایان و به ویژه در معرفی کاندیدای جوان پسند و شایسته در هر دو حزب یک کلیدواژه مهم و اساسی نیست؟
مردم ما اگر از سیاستمداران رویگردان نشوند و بر مدار بی تفاوتی سیاسی نباشند، سنجش و قضاوت منصفانه را به خوبی آموختهاند. این مردم سیدقدرت را به خوبی شناخته اند، جعفری و خورشیدی را میشناسند. در دو دوره، تاجگردون را با همه نقاط قوت و ضعف دیدهاند. تاجگردونی که در طی این چند ساله تلاشهای زیادی انجام داده، و بنا به گفته او کاری کرده که الان «مردم توقعشان بالا رفته»، اما بارها هم خطاب به مردم گفته «اگر از من میگذرید بگذرید ولی به عقب برنگردید».
جوانان با انگیزه، تحصیل کرده، نخبه این دو شهرستان که توانایی ورود به سیاست را دارند هم کم نیستند. از طرفی امثال علی مراد جعفری، سیدقدرت حسینی و تاجگردون عمر سیاسی خود را طی کردهاند و میتوانند به جای ایجاد تعلل و تلف کردن وقت، چراغ دار راه برای جوانترها باشند تا هم طیف اصولگرا از اصولگرایی سنتی خود درگذرد و ستارههای نوظهور خود را بیابد و هم اصلاح طلبان گزینههای جوان و تازه نفس تری را معرفی کنند.
---------------------------------
سیده زهرا حسینیفر