تاریخ انتشار
پنجشنبه ۱۱ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۲۷
کد مطلب : ۴۱۳۴۲۷
مروری بر نتایج یک پژوهش؛
گرایش به حجاب تحت تاثیر چه عواملی است؟
۰
کبنا ؛امروزه مقوله حجاب و عوامل اجتماعی موثر بر آن به عنوان یک پدیده مطرح مورد توجه جامعهشناسان و متولیان امر فرهنگ قرار گرفته است.
از آنجایی که رعایت حجاب از نحوه گرایش افراد ناشی میشود، شناخت گرایش آنان نسبت به پوشش اسلامی و عوامل مرتبط، در شکلگیری آن ضروری است؛ بنابراین مقاله حاضر سعی در تبیین جامعه شناختی این گرایش دارد تا قدم موثری در جهت شناسایی این رفتار اجتماعی بردارد.
جهت بررسی پیرامون تحلیل جامعهشناختی عوامل موثر بر گرایش به حجاب، بهرام نیکبخش(عضو هیأت علمی گروه جامعهشناسی دانشگاه پیام نور) پژوهشی را با استفاده از رویکرد پیمایشی و بر اساس نظریات گزینش عقلانی، برچسب زنیهای ناسنجیده، یادگیری کجروی و خورده فرهنگها انجام داده است. نمونه آماری پژوهش نیز بر اساس فرمول کوکران، تعداد 300 نفر از زنان 18 تا 32 ساله مقیم در شهرستان لالی بوده که به صورت غیر احتمالی و با روش هدفمند گزینش شدهاند.
این پژوهش بیان میکند که طبق فرضیه اول بین سن، وضعیت تحصیلی با میزان گرایش به حجاب در بین زنان شهرستان لالی تفاوت وجود دارد. یعنی در بین پاسخگویان با مدرک دیپلم بالاترین میزان گرایش به حجاب وجود دارد. به عبارتی دیگر، هر چه فرد از سطح تحصیلات بالاتری برخوردار باشد، میزان تعلق و گرایش وی به رعایت حجاب کمرنگتر میشود.
این پژوهش همچنین بیان میکند که طبق یافتههای فرضیه دوم بین شغل و نگرش به حجاب همبستگی بالایی وجود دارد و میتوان گفت که با بالارفتن سطح تحصیلات (کسب شغل و درآمد متأثر از تحصیلات)، بین پایگاه اجتماعی و گرایش به حجاب رابطه معکوس وجود دارد، یعنی به هر میزان که سطح پایگاه اجتماعی پاسخگو بالاتر باشد، به همین میزان گرایش به حجاب کاهش پیدا میکند.
یافتههای این پژوهش براساس فرضیه سوم نیز نشان میدهد که همبستگی بالایی بین تربیت خانوادگی زنان با نگرش آنان به مقوله حجاب وجود دارد. بنابراین بین تربیت خانوادگی زنان با نگرش آنان به مقوله حجاب رابطه معناداری وجود دارد به عبارتی دیگر میتوان گفت که هر چه فرد در شاخصهای تربیت خانوادگی امتیاز بیشتری کسب کند ، میزان نگرش بالایی نسبت به مقوله حجاب دارد.
در خصوص فرضیه چهارم نتایج پژوهش نشان میدهد که بین متغیر دینداری و گرایش زنان به مقوله حجاب، طبق شاخصهای ذکر شده، رابطه مستقیم و مثبتی وجود دارد به این معنا که با افزایش سطح دینداری، نگرش به حجاب در بین زنان جامعه آماری افزایش مییابد.
این پژوهش در انتها خاطر نشان میکند که «نتایج یافتههای پژوهش براساس فرضیه پنجم نشان میدهد که بین متغیر رسانههای گروهی و میزان گرایش به حجاب رابطه معنیداری مشاهده نشد.»
در انتهای این تحقیق بر این نکته تأکید شده است که «با توجه به آثار مثبت و فراوان عفاف و حجاب، مهمترین راهکارهای تقویت حجاب و عفاف در جامعه و افراد(تربیت خانوادگی، میزان دینداری، رسانههای جمعی و گروه دوستان) از طریق فرهنگ سازی از کانال رسانههای جمعی و شبکهای نهادینه و به اجرا درمیآید. پوشیده بودن زن در جامعه، نه تنها موجب تقویت بنیان خانواده میشود، بلکه سبب حفظ ارزش زن و جلوگیری از ابتذال و تباهی او نیز میشود.»
نتایج این پژوهش در شماره یک نشریه "زن و جامعه" منتشر شده است.
از آنجایی که رعایت حجاب از نحوه گرایش افراد ناشی میشود، شناخت گرایش آنان نسبت به پوشش اسلامی و عوامل مرتبط، در شکلگیری آن ضروری است؛ بنابراین مقاله حاضر سعی در تبیین جامعه شناختی این گرایش دارد تا قدم موثری در جهت شناسایی این رفتار اجتماعی بردارد.
جهت بررسی پیرامون تحلیل جامعهشناختی عوامل موثر بر گرایش به حجاب، بهرام نیکبخش(عضو هیأت علمی گروه جامعهشناسی دانشگاه پیام نور) پژوهشی را با استفاده از رویکرد پیمایشی و بر اساس نظریات گزینش عقلانی، برچسب زنیهای ناسنجیده، یادگیری کجروی و خورده فرهنگها انجام داده است. نمونه آماری پژوهش نیز بر اساس فرمول کوکران، تعداد 300 نفر از زنان 18 تا 32 ساله مقیم در شهرستان لالی بوده که به صورت غیر احتمالی و با روش هدفمند گزینش شدهاند.
این پژوهش بیان میکند که طبق فرضیه اول بین سن، وضعیت تحصیلی با میزان گرایش به حجاب در بین زنان شهرستان لالی تفاوت وجود دارد. یعنی در بین پاسخگویان با مدرک دیپلم بالاترین میزان گرایش به حجاب وجود دارد. به عبارتی دیگر، هر چه فرد از سطح تحصیلات بالاتری برخوردار باشد، میزان تعلق و گرایش وی به رعایت حجاب کمرنگتر میشود.
این پژوهش همچنین بیان میکند که طبق یافتههای فرضیه دوم بین شغل و نگرش به حجاب همبستگی بالایی وجود دارد و میتوان گفت که با بالارفتن سطح تحصیلات (کسب شغل و درآمد متأثر از تحصیلات)، بین پایگاه اجتماعی و گرایش به حجاب رابطه معکوس وجود دارد، یعنی به هر میزان که سطح پایگاه اجتماعی پاسخگو بالاتر باشد، به همین میزان گرایش به حجاب کاهش پیدا میکند.
یافتههای این پژوهش براساس فرضیه سوم نیز نشان میدهد که همبستگی بالایی بین تربیت خانوادگی زنان با نگرش آنان به مقوله حجاب وجود دارد. بنابراین بین تربیت خانوادگی زنان با نگرش آنان به مقوله حجاب رابطه معناداری وجود دارد به عبارتی دیگر میتوان گفت که هر چه فرد در شاخصهای تربیت خانوادگی امتیاز بیشتری کسب کند ، میزان نگرش بالایی نسبت به مقوله حجاب دارد.
در خصوص فرضیه چهارم نتایج پژوهش نشان میدهد که بین متغیر دینداری و گرایش زنان به مقوله حجاب، طبق شاخصهای ذکر شده، رابطه مستقیم و مثبتی وجود دارد به این معنا که با افزایش سطح دینداری، نگرش به حجاب در بین زنان جامعه آماری افزایش مییابد.
این پژوهش در انتها خاطر نشان میکند که «نتایج یافتههای پژوهش براساس فرضیه پنجم نشان میدهد که بین متغیر رسانههای گروهی و میزان گرایش به حجاب رابطه معنیداری مشاهده نشد.»
در انتهای این تحقیق بر این نکته تأکید شده است که «با توجه به آثار مثبت و فراوان عفاف و حجاب، مهمترین راهکارهای تقویت حجاب و عفاف در جامعه و افراد(تربیت خانوادگی، میزان دینداری، رسانههای جمعی و گروه دوستان) از طریق فرهنگ سازی از کانال رسانههای جمعی و شبکهای نهادینه و به اجرا درمیآید. پوشیده بودن زن در جامعه، نه تنها موجب تقویت بنیان خانواده میشود، بلکه سبب حفظ ارزش زن و جلوگیری از ابتذال و تباهی او نیز میشود.»
نتایج این پژوهش در شماره یک نشریه "زن و جامعه" منتشر شده است.